شناسه خبر : 9900 لینک کوتاه

چند روایت معتبر از یک دزدی فرهنگی

بازار پررونق افست

فروش نسخه‌های زیراکس‌شده از کتاب‌هایی که نویسندگان آنها سال‌هاست دست‌شان نه از آثارشان که از دنیا نیز کوتاه شده، این روزها دیگر سکه رایج بازار نشر و حاشیه‌های نه‌تنها پیاده‌روهای خیابان انقلاب که بسیاری از خیابان‌های تهران است.

عبدالله کاردان‌منش

فروش نسخه‌های زیراکس‌شده از کتاب‌هایی که نویسندگان آنها سال‌هاست دست‌شان نه از آثارشان که از دنیا نیز کوتاه شده، این روزها دیگر سکه رایج بازار نشر و حاشیه‌های نه‌تنها پیاده‌روهای خیابان انقلاب که بسیاری از خیابان‌های تهران است. با پرسه در هر گذر پر‌‌رفت و آمدی در تهران می‌شود سراغی از جوانانی گرفت که به روی تکه‌ای پارچه یا پلاستیک تعدادی کتاب عمدتاً کپی‌شده را بساط کرده و به اسم کمیاب و نایاب آنها را به چندین برابر قیمت واقعی خود به فروش می‌رسانند.

بهانه‌های یک حضور غیر‌قانونی
در بازار فروش آثار زیراکسی در بساط کتابفروشان تهرانی می‌توان از چند دسته آثار سراغ گرفت. نخست، آثاری از نویسندگانی که به‌طور عمده و به دلیل حساسیت‌هایی که هرگز شفاف اعلام نشده است، مدت‌هاست راه به تجدید چاپ نبرده‌اند. صادق هدایت و صادق چوبک مهم‌ترین گروه از این دست نویسندگان هستند که آثارشان در این میان دیده می‌شود. دسته دوم نویسندگانی هستند که فوبیای وجود نسخه‌های سانسور‌شده از آنها در بازار کتاب وجود دارد. مجموعه آثار علی شریعتی و برخی از آثار مارکز از جمله این آثار هستند و دسته دیگر نیز شامل آثاری است که نه انتشارشان ممنوع است و نه نویسنده‌شان مغضوب. بلکه آثاری هستند نوستالژیک و خاطره‌انگیز و گاهی فراموش‌شده که دیدنشان بر بساط کتابفروشی‌ها خنده‌ای بر لب می‌نشاند از جنس یادش به خیر. با این همه در سال‌های اخیر آثاری به میان بساط کتابفروشان در پیاده‌راه‌های تهران افزوده شده که نه‌تنها نویسنده آنها حی و حاضر و زنده است بلکه این آثار حتی در کتابفروشی‌های تهران نیز حضور دارند. روایت مدیر انتشارات آریابان در این زمینه جالب است. وی که در سال‌های اخیر و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آثاری از مارکز مانند صد سال تنهایی و گزارش یک آدم ربایی را منتشر کرده است، می‌گوید: در پیاده‌رو خیابان انقلاب نسخه‌هایی از کتابمان را می‌فروشند. یکی را تهیه کرده و می‌بینم کتاب من را با آرم و لوگوی نشر من زیراکس کرده و جلدش را هم می‌مالند کف آسفالت و به مخاطب می‌گویند این نسخه قدیمی است و بدون سانسور و البته فروشش هم چند برابر قیمت نسخه اصلی است. بعد هم من باید به مترجم پاسخ بدهم که به خدا من کتاب را تجدید چاپ نکرده‌ام. تصویر دیگر شکایت مدیر انتشارات چاپ‌کننده آثار عباس معروفی نویسنده ایرانی ساکن آلمان است که نسخه‌هایی از کتاب‌های اصلی او که چاپ کرده و نسخه‌های زیراکسی را روبه‌روی ما می‌گذارد. این کپی‌ها به قدری ماهرانه انجام شده که تنها بر اساس کمی تغییر در رنگ زمینه جلد می‌شود آن را تشخیص داد. به سراغ یکی از کتابفروشان کنار خیابان که می‌رویم و سوال می‌کنیم که از کجا نسخه‌هایشان را تهیه می‌کنند یا از ماشینی اسم می‌برند که برایشان می‌آورد یا فلان افرادی که در پاساژ‌های انقلاب نسخه‌ها را به آنها می‌فروشند یا حتی فلان کتابفروشی که در میان دستفروشان به فروش این دست آثار مشهور است. جالب این است که تمامی این چرخه دارای نظمی قابل توجه و سازماندهی است. به طوری ‌که اگر خواهان کتاب‌هایی زیراکسی از سه نوع یاد‌شده باشید با اندکی صبر در اندازه چند دقیقه ایستادن در کنار بساط، فروشنده آنها را برای شما تهیه می‌کند.

قانون و آنان که مجری آن هستند
روز پنجشنبه یازدهم دی‌ماه 1348 شمسی در مجلس شورای ملی وقت قانونی با عنوان: حمایت از مولفان و مصنفان و هنرمندان در 33 ماده تصویب می‌شود. در این قانون و در مواد 23 و 24 به صراحت عنوان شده است هرکس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود یا به نام پدید‌آورنده بدون اجازه او یا عامداً به شخص دیگری غیر از پدید‌آورنده نشر یا پخش یا عرضه کند به حبس تادیبی از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد و هرکس بدون اجازه ترجمه دیگری را به نام خود یا دیگری چاپ و پخش و نشر کند به حبس تادیبی از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. این قانون با وجود قدمت دیرپای خود این ‌روزها در بازار نشر کشور بیشتر به یک شوخی مبدل شده است. هرچند که مسوولان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران بر این باورند که این قانون ظرفیت اجرایی شدن را دارد و حتی در همین ایام نیز با تمسک به آن تعدادی از متخلفان و کتابفروشی های فروشنده این دست آثار پلمب شده و از فعالیت آنها جلوگیری شده است. با این همه برخی از اعضای هیات مدیره اتحادیه نیز از همکاری نامناسب نیروی انتظامی و شهرداری تهران برای مقابله با این پدیده شکایت دارند و در مقابل نیروی انتظامی عنوان می‌کنند برای مقابله با جرم باید مصداق جرم به طور مشخص معلوم باشد تا بتوان با خاطی برخورد کرد.

اهل قلم در شوک
به سراغ نویسندگان آثار می‌رویم. شاید محمود دولت‌آبادی را بتوان شاکی‌ترین نویسنده ایرانی در این زمینه دانست. نویسنده‌ای که در ماه‌های اخیر به دلیل آنچه انتشار نسخه زیراکسی از کتب توقیفی‌اش از آن یاد کرده، بسیار معترض بوده و در آخرین مصاحبه خود این اتفاق را توطئه‌ای از سوی همه کسانی می‌داند که دوست دارند اثری از وی به بازار کتاب راه پیدا نکند. اما مقصر به معنای واقعی کیست و باید پیکان اتهام را به سوی چه کسی برد؟ شاید نتیجه‌گیری برای این گزارش چندان ساده نباشد اما مهم‌تر از کشف مقصر به نظر می‌رسد در میان تمامی نیروهای موثر در این پدیده و ناظر بر آن جدای از صنف، وحدت نظر و مهم‌تر از آن دلنگرانی و دلواپسی در این زمینه وجود ندارد. کسی به فکر سرمایه‌های اجتماعی نابود‌شده در این پدیده نیست و عدم اعتماد عمومی به آنچه در این راستا در حال اتفاق است، برای هیچ کدام از این گروه‌ها اهمیت ندارد. واژه ناامیدی تزریق شده در فضای اقتصادی و اجتماعی نشر ایران با این پدیده گویا در لابه‌لای بودجه‌های دولتی تزریق‌شده به نشر چنان گم شده که دیگر کسی نای و میلی برای بازنگری به آن را ندارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها