شناسه خبر : 5970 لینک کوتاه

چگونه می‌توان فقر را زدود؟

چشم‌انداز فقر در ایران

به‌رغم تلاش‌ها و تجربه‌های بیش از ۱۰۰ سال دولت به اصطلاح مدرن در ایران و برخورداری از ظرفیت‌ها و فرصت‌های بی‌بدیل اما همچنان سیمای فقر و محرومیت بر تارک ایران‌زمین خودنمایی می‌کند.

وحید محمودی / اقتصاددان
1- به‌رغم تلاش‌ها و تجربه‌های بیش از 100 سال دولت به اصطلاح مدرن در ایران و برخورداری از ظرفیت‌ها و فرصت‌های بی‌بدیل اما همچنان سیمای فقر و محرومیت بر تارک ایران‌زمین خودنمایی می‌کند. در این یادداشت کوتاه به دنبال واکاوی علل و عوامل به وجود آورنده این شرایط نامیمون نیستیم بلکه می‌خواهیم به این دو سوال به صورت مختصر پاسخ دهیم: الف- آینده و سمت‌وسوی فقر در ایران چگونه پیش‌بینی می‌شود. ب- آیا با توجه به اهمیت مسائلی مثل سواد که اکنون بیش از 11 میلیون ایرانی بی‌سواد اعلام شده‌اند یا برخورداری حدود 42 درصد از خانوارهای ایرانی از خودروی سبک یا افزایش پوشش موبایل به‌طوری که 71 میلیون مشترک تلفن همراه در کشور وجود دارد، می‌توان گفت به تدریج معنا و مفهوم یا حداقل مصداق‌های فقر در حال تغییر است؟
2- اگر نگاهی به تحولات، حجم تجارت جهانی و توسعه انسانی بیندازیم، ملاحظه می‌شود که در 10 سال گذشته حجم تجارت جهانی 10 برابر شده است. سهم محصولات دیجیتالی در این افزایش تجارت جهانی قابل ملاحظه بوده است به طوری که در سال 2015 بیش از 1 /7 میلیارد نفر مشترک موبایل و بیش از سه میلیارد نفر کاربر اینترنت وجود داشته است. این در حالی است که جمعیت جهان تنها 3 /7 میلیارد نفر است. پرواضح است که آن رقم 1 /7 میلیارد نفر مشترک موبایل به این معنا نیست که به همین میزان افراد در جهان موبایل دارند چرا که افراد بسیاری بیش از یک یا دو موبایل دارند و بسیاری نیز از برخورداری از این ابزار ارتباطی محروم هستند. از طرف دیگر اگر به تحولات توسعه انسانی در دو دهه و نیم اخیر نگاه کنیم، ملاحظه می‌شود که از سال 1990 تاکنون دو میلیارد نفر در جهان از وضعیت توسعه انسانی پایین خارج شده‌اند. تعداد افراد در فقر درآمدی شدید بیش از یک میلیارد نفر کاهش یافته است. نسبت به دو دهه قبل تعداد بیشتری از کودکان به مدرسه می‌روند و دسترسی به آب آشامیدنی سالم نیز بیشتر شده است. طبق شاخص توسعه انسانی همه نقاط جهان از این پیشرفت بهره‌مند شده‌اند. بیش از 5 /2 میلیارد بزرگسال حساب بانکی ندارند یا از هیچ ابزار مالی بهره‌مند نیستند، نه فقط به دلیل فقر بلکه به دلیل هزینه، بعد مسافت و دیگر محدودیت‌ها.
3- در شرایط کنونی با هر تعریفی که به فقر نگاه کنیم، اعم از فقر درآمدی یا فقر قابلیتی یا چندبعدی تصویر رضایت‌بخش در ایران مشاهده نمی‌شود. با وجود کاهش حدود 11‌درصدی در نرخ فقر و کاهش قابل ملاحظه در شکاف فقر و نابرابری میان فقرا در دولت اصلاحات (سال 1383)، در سال 1391 یعنی سال آخر دولت مهرورز دوباره به سطح فقر در سال 1378 برگشتیم. اگر بخواهیم تصویری تخمینی از جهت فقر در دولت تدبیر و امید در سال 1395 داشته باشیم، می‌توانیم از ابزار تابع توزیع درآمد استفاده کنیم. به بیان دیگر اگر در حالت کلی بخواهیم تغییرات فقر درآمدی را تجزیه کنیم دو عامل اصلی یکی «عامل رشد» و دیگری «عامل بازتوزیع» تعیین‌کننده جهت فقر هستند. به دلیل ناچیز بودن نرخ رشد اقتصادی (بدون نفت) و افزایش اندک در نرخ ضریب جینی که نابرابری درآمدی را اندازه‌گیری می‌کند، در بهترین حالت می‌توانیم ادعا کنیم که فقر درآمدی در دولت تدبیر و امید بهبود نیافته است. از منظر فقر چندبعدی و قابلیتی نیز تصویر قابل قبولی نداریم. کیفیت پایین آموزش پایه و سلامت پایه، کاهش عرضه کالاهای عمومی، تشدید آسیب‌های اجتماعی و جلوه‌های مختلف محرومیت‌های قابلیتی، تشدید بحران‌های زیست‌محیطی و آلودگی‌های کلانشهرها، بحران ریزگردها و بحران آب، فراگیری پدیده فساد اقتصادی، جمعیت حدود 11 میلیون نفری بی‌سوادان، 12 میلیون حاشیه‌نشین شهری، سه تا چهار میلیون معتاد، 6 /2 میلیون زن سرپرست خانوار نیازمند حمایت مستقیم، 15 میلیون چک برگشتی، نرخ بالای طلاق و جمعیت حدود پنج‌میلیونی دانشجو همه ابعاد فقر و محرومیت چندبعدی را به ما نشان می‌دهد.
4- به عنوان یکی از ابعاد فقر چندبعدی خوب است اشاره‌ای به ظرفیت بهبود کیفیت آموزش در آینه فقر در کشور داشته باشیم. کیفیت سیستم آموزشی یک کشور یکی از قوی‌ترین عوامل تاثیرگذار در میزان تولید ثروت آن کشور در بلندمدت است. سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD) در یکی از گزارش‌های اخیر خود میزان بهبود در تولید ناخالص داخلی (GDP) مورد انتظار کشورهایی را بر اثر بهبود کیفیت نظام آموزشی ایشان اندازه‌گیری و گزارش کرده است. بر اساس نتایج این گزارش عواید اقتصادی حاصل از بهبود نظام آموزشی در ایران حدود 700 درصد GDP کنونی آن خواهد بود. حال آنکه در حال حاضر به دلیل پایین بودن کیفیت آموزشی و دلایل دیگر، رابطه بین میزان سال‌های آموزشی و شانس دستیابی به شغل معکوس است!
5- بزرگ‌ترین چالش پیش‌روی کشور پدیده کم‌آبی است. به قول دکتر عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی 70 درصد جمعیت کشور با سرانه زیر 900 مترمکعب آب در سال زندگی می‌کنند. 97 درصد آب‌های سطحی را خشک کرده‌ایم و با استمرار این وضعیت 50 درصد جمعیت کشور مجبور به مهاجرت اجباری می‌شوند. نکته مهم این است که بیشترین بازندگان این رخداد نامبارک فقرا و گروه‌های آسیب‌پذیر هستند و بخش قابل ملاحظه‌ای از گروه‌های متوسط جامعه هم به زیر خط فقر فرو خواهند رفت.
6- سمت ‌و سوی آینده تغییرات فقر و محرومیت به تحولات کلیت اقتصاد در کشور نیز وابسته است. در حال حاضر ما دچار فقر اقتصاد ملی هستیم. فقر کل اقتصاد یا فقر عملکردی کلیت اقتصاد مساوی است با تعمیق فقر و محرومیت بیشتر فقرا و گروه‌های پایین جامعه. نسبت بهره‌وری در ایران به متوسط جهان صنعتی حدود چهار درصد است. به بیان دیگر بهره‌وری متوسط کشورهای عمده صنعتی نسبت به ایران حدود 25 برابر است. ما سالانه نزدیک به 60 درصد از ظرفیت کاری خود را از دست می‌دهیم. همچنین یکی دیگر از جلوه‌های فقر اقتصاد ایران که منجر به فقر مردم شده، بالا بودن هزینه مبادله کسب‌وکار است. به قول له‌سه‌تو، اقتصاددان برجسته پرویی وظیفه دولت‌ها پایین‌آوردن هزینه‌های جاری و سرمایه‌ای بنگاه‌های اقتصادی نیست بلکه وظیفه آنها کاهش هزینه مبادله در اقتصاد ملی است.
7- عطف به سوال دوم مطرح شده در بند یک، درست است که تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک می‌تواند روی احساس فقر نسبی اثر بگذارد و برای مثال اگر در جامعه امروز کسی موبایل نداشته باشد، فقیر جلوه کند اما اینها تنها تصویری از محرومیت نسبی را به نمایش می‌گذارد و معیاری برای تمییز فقیر از غیر‌فقیر نیست. امروزه اکثر معتادان هم موبایل دارند یا بسیاری از مناطق خصوصاً عشیره‌ای به خاطر چشم و هم‌چشمی سمند‌سوار هستند. نان شب ندارند اما سمند دارند! یا داشتن پراید که به قاتل اول ایرانیان معروف است نمی‌تواند معیاری برای برخورداری و رفاه باشد. یا برای مثال اگر خانواده‌ای توانسته حداقل یک نفر از فرزندان خود را به دانشگاه آزاد بفرستد و شهریه آن را بپردازد فقیر محسوب نمی‌شود؟ حال آنکه اصلاً این طور نیست. نوع‌دوستی و عقلانیت کاذب درون خانوادگی جامعه ایرانی خود جلوه‌ای از محرومیت و فقر قابلیتی است. آموزش بی‌کیفیت (آن هم پولی) به جای اینکه کمکی به خانواده‌های نیازمند و فقیر کند، آنها را در فشار درآمدی و محرومیت بیشتر فرو می‌برد، امروز طعم فقر و سختی را می‌چشد به امید فردای بهتر، غافل از اینکه فردای بهتری در کار نخواهد بود. تعداد قابل ملاحظه‌ای از خانواده‌هایی که فرزندان خود را به دانشگاه آزاد می‌فرستند زیر خط فقر زندگی می‌کنند و از نیازهای اساسی خوراکی و غیرخوراکی می‌زنند که فرزند آنها تحصیل کند، غافل از اینکه صرفاً پول خود و وقت فرزندشان را هدر می‌دهند! اگر نظام آموزش عالی ما مناسب بود، بیش از 60 درصد دانشگاه‌های فعلی اعم از آزاد، پیام‌نور، علمی-کاربردی و دولتی را تعطیل و به جای آن فوق‌دیپلم فنی و حرفه‌ای تربیت می‌کرد.
البته سهم عمده رونق و رشد اقتصاد جهانی مربوط به صنعت اینترنت و کالاهای دیجیتالی است که در کاهش فقر و محرومیت موثر بوده است و می‌تواند در آینده نیز بسیاری از بنگاه‌های کوچک و متوسط را با مشارکت دادن فقرا در دنیا و کشور ایران راه‌اندازی کند و توسعه دهد. در هر حال در ایران همچنان ریشه‌کنی فقر مطلق در اولویت است.
8- اگر ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماسی کشور در خدمت توسعه ملی قرار داده شود و بازمهندسی ساختاری و نهادی بر این اساس صورت گیرد، در کشور نرخ فقر مطلق می‌تواند به زیر پنج درصد و فقر چندبعدی به حداقل ممکن برسد. ایران با همه محدودیت‌ها و تحریم‌هایی که با آن مواجه است صاحب اقتدار است و می‌تواند سایه این اقتدار را روی پلت‌فورم توسعه ملی بیندازد. برای مثال حوادث سوریه یکی از جلوه‌های اقتدار حکومت ایران است. آمریکا و متحدانش با همه توان جلو آمدند. اعراب با منابع عظیم مالی مایه گذاشتند ولی چون اراده حکومت ایران بر حفظ بشار اسد بود، امکان تغییر ایشان حداقل تاکنون میسر نشده است. بدیهی است با این اقتدار می‌توان توسعه و محرومیت‌زدایی واقعی و پایدار نیز داشت و به دستاورد عظیمی رسید و سایه شوم فقر و محرومیت را بر سر این ملت کم‌فروغ‌تر کرد، به آن روز.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها