شناسه خبر : 35744 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کوهستان‌های ویران

نادر ضرابیان درباره دلایل مخالفت با ساخت‌وساز و بهره‌برداری از معادن در ارتفاعات می‌گوید

کوهستان‌های ویران

«کوهستان‌ها میخ‌های زمین‌اند.» این یک شعار محیط زیستی صرف نیست. بلکه آیه‌ای است از قرآن مجید که تفسیر دقیقی از ارزش اکولوژیک کوهستان به ما ارائه می‌دهد. کوهستان‌ها منشأ و آغازگر زنجیره حیات اکوسیستمی هستند. مثل میخ‌هایی که به زمین کوبیده شده‌اند. برج‌های بلند تولید آب غنی‌شده و حیات‌بخش دره‌ها و رودخانه‌ها و یک عنصر طبیعی تمدن‌ساز که بشر توانسته با رهاورد اکولوژیک آن یعنی تولید آب پایدار، زندگی انسانی را ده‌ها هزار سال قوام بخشد. کشورهایی که کوهستان ندارند عمدتاً بزرگ‌ترین تنش‌های آبی جهان را دارند. ایران اگرچه کشوری گرم و خشک است اما به دلیل واقع شدن در حریم دو رشته‌کوه عظیم البرز و زاگرس، نسبت به سرزمین‌های پست تنش آبی کمتری دارد اما نحوه بهره‌برداری از معادن در ارتفاعات و ساخت‌وساز در کوهستان‌های ایران طی دهه‌های اخیر با رویکرد توسعه و ایجاد اشتغال و تولید، یکی از خطرناک‌ترین پیچ‌های تاریخ طبیعت ایران را به وجود آورده است. رویکردی که البته دانشمندان ما آن را درک کرده و در مجاری قانونگذاری اهمیت آن را گوشزد کرده‌اند. با وجود این و به‌رغم اعلام ممنوعیت بهره‌برداری از معادن در ارتفاعات و ممنوعیت ساخت‌وساز اما همچنان روند تخریب ادامه دارد و منابع طبیعی تولید آب شیرین ایران به دلیل بهره‌برداری‌های ناپایدار ممکن است تنش‌های آبی در ایران را از آنچه امروز با آن درگیر هستیم، بیشتر کند. با این حال نباید نقش شوراهای روستا در 20 سال اخیر در قانونمند کردن تعرض به طبیعت در ایران را نادیده گرفت، چراکه یکی از مهم‌ترین دلایل سرعت گرفتن تخریب طبیعت در پیرامون روستاها و افزایش تعرض و دست‌اندازی، مداخلات به ظاهر قانونی برخی شوراهای شهر و روستا و البته نفوذ برخی نمایندگان مجلس و مدیران دولتی از این مدخل حکمرانی برای بهره‌برداری‌های شخصی و خانوادگی و در نهایت تخریب گسترده و ویرانگر طبیعت ایران است. نادر ضرابیان متخصص کوهستان و کنشگر محیط زیست به پرسش‌هایی در این باره و درباره اهمیت توقف فعالیت معادن در ارتفاعات ایران پاسخ داده است.

♦♦♦

  ممنوعیت ساخت‌وساز و بهره‌برداری از معادن در ارتفاعات بالای 1800 و 2200 متر قانون مصوبی است که به‌رغم آنکه سال‌ها از تصویب آن می‌گذرد در عمل اتفاقاتی برخلاف روح این قانون در ایران صورت می‌گیرد. دلیل مخالفت فعالان محیط زیست و متخصصان کوهستان با این شیوه و این مکان بهره‌برداری چیست؟

ما باید به ساختار و سازوکار محیط زیست در ایران توجه کنیم. هر وقت از طرح و برنامه‌ای برای توسعه صحبت می‌شود، توجیهات ظاهراً علمی می‌آورند که بعدها ثابت می‌شود عملاً علمی در این برنامه‌ریزی‌ها دخیل نبوده و سازوکار محیط‌زیست در آن دیده نشده است. خیلی از مدیران و مردم عملاً اطلاعاتی از این سازوکار ندارند و آن را می‌پذیرند و بعضی از فعالان محیط زیست مجبور به پذیرش این نوع طرح‌ها و برنامه‌ها می‌شوند تا احیاناً متهم به سیاه‌نمایی و مخالف‌خوانی یا بی‌سوادی نشوند. بنابراین در حوزه‌هایی مثل معدن‌کاوی و ساخت‌وساز جاده و ساختمان و سدسازی و‌... با حجم وسیعی از خسارت طبیعی روبه‌رو هستیم که توجیهات علمی نداشته و بر مبنای یکسری مباحث غیرتخصصی ایجاد شده است. در واقع ما باید به اصل موضوع توجه کنیم. کوهستان چه ارزشی دارد که نباید در آن ساخت‌وساز و بهره‌برداری از معادن صورت گیرد؟ این پرسش بنیادین است که باید درباره آن حرف بزنیم. باید کمی به گذشته برگردیم و از منظر گونه انسان به طبیعت نگاه کنیم. از این منظر در تمام کائنات، آفریده‌ای مهم‌تر از کره زمین و محیط زیست و طبیعت آن وجود ندارد. چراکه این کره توسط خالق به عنوان صحنه نمایش خلق شده است تا تمام زیستمندان ساکن در آن بتوانند نقشی ایفا کنند. این یک موضوع فلسفی نیست بلکه یک واقعیت عینی است. کوهستان به عنوان یکی از اجزای طبیعت در رأس قرار دارد. این نکته نه از باب بلندی و ارتفاع بلکه از منظر ارزش زیستی بالایی است که تولید می‌کند. کوهستان تولیدکننده، ذخیره‌کننده و از همه مهم‌تر غنی‌کننده آب است. در واقع بارش باران و آب حاصل از آب شدن برف‌ها، به وسیله پوشش گیاهان به لایه‌های زیرزمینی نفوذ می‌کند و هم با پوشش گیاهی خاک محافظت می‌شود و هم باعث کند شدن حرکت آب می‌شود و در نتیجه آب وارد لایه‌های زیرزمینی می‌شود تا غنی شود. آب باران برای زیستمندان کره زمین در بلندمدت نمی‌تواند مناسب باشد. آب باید از مواد معدنی بگذرد و سرشار از مواد غذایی شود و بعد از طریق چشمه‌ها و دره‌ها وارد رودخانه‌ها شود. رودخانه‌ها این آب غنی‌شده را به صدها کیلومتر دورتر انتقال می‌دهند و در طول مسیر گذر آب، حیات متنوعی شکل می‌گیرد و تمام زیستمندان از این آب تغذیه می‌کنند. در نهایت آب شیرین رودخانه‌ها بعد از گذر از مسیرهای طولانی و حیات‌بخشی، به دریاها می‌ریزد و مواد غذایی و عالی برای زیستمندان دریایی به وجود می‌آورد و شوری آب دریاها با ورود آب شیرین رودخانه‌ها متعادل می‌شود. بنابراین آبی که در کوهستان تولید و غنی می‌شود، در واقع مثل یک زنجیره تا دریا ادامه پیدا می‌کند. برای نمونه شما می‌توانید درختان را ببینید. اکسیژن تولیدی درختان همان حیات کوهستان است که به سراسر سرزمین حیات بخشیده است. ما باید این نگرش را زنجیره‌وار و اکوسیستمی ببینیم. از قضا در قرآن آیه‌ای داریم که مستقیماً به این موضوع اشاره می‌کند. قرآن می‌فرماید «کوه‌ها میخ‌های زمین هستند». البته تفاسیر غلطی از این آیه صورت گرفته و به نظر می رسد که مفسران با مفاهیم محیط زیستی آشنایی نداشتند. اما واقعیت این است که میخ همان قطعه چوبی یا فلزی است که چند قطعه منفصل را به هم وصل می‌کند و یک شیء کاربردی درست می‌کند. مثلاً چند قطعه چوب با میخ به هم وصل می‌شوند و تبدیل به یک میز یا کمد می‌شوند. کوه‌ها مثل میخ تمام اجزای زیستی را به هم ارتباط می‌دهند و یک زنجیره به وجود می‌آورند و به این زنجیره حیات می‌بخشند. فکر نمی‌کنم کاری مهم‌تر از این باشد.

وقتی معدن‌کاوی بی‌ضابطه بدون رعایت ارزیابی‌های دقیق و واقعی محیط زیستی صورت می‌گیرد در حقیقت یک کارخانه بزرگ در حال فعالیت را متوقف می‌کند و تکه‌تکه آن را با برش‌هایی که در کوهستان‌ها ایجاد می‌کند، از حرکت بازمی‌دارد. ما با معدن‌کاوی در ارتفاعات داریم قطعات یک کارخانه در حال کار را از هم باز می‌کنیم و می‌فروشیم و روزی فرا خواهد رسید که محصول تولید کارخانه کوهستان که در حقیقت حیات و تولید آب و اکسیژن است، مورد نیاز ما خواهد بود و دیگر در دسترس نیست و برای اصلاح این تخریب آن روز دیگر خیلی دیر شده است.

  محدودیت‌هایی که برای بهره‌برداری از معادن در کوهستان وضع شده دقیقاً با همین چشم‌اندازی که شما توصیف کردید اعمال شده است. اینکه کوهستان‌ها حیات‌بخش هستند و ما مردم خوشبختی هستیم که در سرزمین خشک و گرم ایران رشته‌کوه‌های بزرگ و بی‌مانندی داریم که تنوع بی‌نظیر آب‌و‌هوایی برای ما به وجود آورده‌اند. چرا در حقیقت این محدودیت اعمال نمی‌شود و بهره‌برداری همچنان در ارتفاعات ادامه دارد؟

یکی از دلایلی که قانون محدودیت ساخت‌وساز و بهره‌برداری در ارتفاعات بالای 1800 متر از سوی سازمان محیط زیست مطرح شد، تاسیس دانشگاه علوم تحقیقات بود. از سوی دیگر وزارت جهاد کشاورزی زمین‌های بالادست این دانشگاه را هم واگذار کرده بود و بعد از این واگذاری معارض‌های بسیاری دارد و همه مدعی هستند که بالای 1800 متر می‌توانند طبق قانون بهره‌برداری کنند. متاسفانه به دلیل خلأ قانون بسیاری از زمینداران و حتی نهادهای متولی اراضی و منابع ملی سندهایی را به اسم خریداران زده‌اند که از رودخانه تا نوک قله را شامل می‌شود! در واقع کسانی که به چنین سندهایی مجوز داده‌اند اساساً با اهمیت نقش کوهستان آشنا نیستند. من با نمایندگان مجلس در ارتباط با بهره‌برداری از معادن در بیرومی بوشهر و بهرام گور فارس صحبت می‌کردم، برخی نمایندگان مجلس با ارزش کوهستان آشنایی نداشتند. اساساً مفاهیم محیط زیستی را درک نکرده‌اند که اینها فقط مساله تئوریک نیست. این وسط عده‌ای هم از مردم به ویژه روستاییان هستند که در واقع آشنایی کامل با ارزش طبیعت و کوهستان دارند. آنها در کنار رودخانه‌ها زندگی می‌کنند ولی اکنون در حال حاضر همه چیز مسائل مادی شده است.

  نقش جوامع محلی در بهبود کیفیت محیط زیست و حفاظت از طبیعت به‌خصوص کوهستان‌ها بسیار مهم است. چرا روستاییان به جای اینکه رویه سنتی خود در همزیستی مسالمت‌آمیز با طبیعت را ادامه دهند به چرخه تخریب پیوسته‌اند و به قول شما همه چیز را در پول می‌بینند؟

متاسفانه مردم روستاها و جوانان امروزی دیگر مثل پدرانشان فکر نمی‌کنند. به درخت و کوهستان و رودخانه آن ارزش اکوسیستمی باورمند تاریخی را نمی‌دهند بلکه در اینها سود مادی خود را جست‌وجو می‌کنند. الان در روستاها مردم می‌خواهند زمین‌های کشاورزی را تغییر دهند و در آنها ویلاسازی راه بیندازند و یک‌شبه پولدار شوند. اما باید در نظر گرفت چه جریان‌هایی به این تفکر کمک کرده است. دو دهه پیش که شوراهای شهر و روستا به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای دموکراسی محلی با نیت بهبود کیفیت حکمرانی و مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی و اجتماعی آنها استقرار یافت، کسی فکرش را نمی‌کرد برخی شوراهای محلی و روستایی به جای اعمال حاکمیت قانون به فساد، تخریب طبیعت و تغییر کاربری اراضی و دست‌اندازی به منابع طبیعی و منابع ملی بدل شود. در یادداشت‌هایی که در فضای مجازی نوشته‌ام چند باری بر این نکته تاکید داشتم که «شروع به کار شوراهای اسلامی شهر و روستا از سال ۷۸ با هدف اجرای قانون حاکمیت مردم بر مردم بود اما متاسفانه به دلیل نبود تجربه کافی و اجرای شتابزده این قانون و دادن اختیار به دست منفعت‌طلبان، شوراها در ۲۰ سال اخیر تمام ارزش‌های زیستی و داشته‌های سرزمینی را به ورطه نیستی کشیدند و زیستگاه‌ها را تصرف و نابود کردند. تصرف زیستگاه‌ها، تغییرکاربری اراضی کشاورزی، تخریب کوهستان‌ها و جنگل‌ها، معدن‌کاوی، جاده‌کشی‌های بی‌مورد و غیرضروری در کوهستان‌ها، ویلا‌سازی، اصرار بر سدسازی و آبخیزداری سازه‌ای و ساخت تله‌کابین و تصرف حریم و بستر رودخانه‌ها و روددره‌ها و دشت‌های سیلابی، فساد گسترده و لجام‌گسیخته و جاده صاف کردن برای حضور رانت‌خواران دولتی از باب تصرف کوهستان‌ها و دشت‌ها از جمله اقدامات مخرب و نابودکننده شوراها در ۲۰ سال اخیر بوده است. البته فراموش نشود که برخی نمایندگان کم‌اطلاع و منفعت‌طلب مجلس هم معمولاً دست‌پرورده همین شوراهای شهر و روستا بوده و هستند. ادامه این روند به‌هیچ‌وجه خردمندانه و به صلاح نیست. شوراها اثرات مخرب جانبی دیگری هم داشته‌اند که از اثرات تخریب محیط زیست هم بسیار بیشتر و مهم‌تر بوده است. ایرانیان در طول تاریخ هر زمان با قدرتی روبه‌رو می‌شدند که قادر به مقابله با او نبودند، ریز شده و در قالب گروه‌های کوچک برای حفظ فرهنگ و هویت خود مبارزه می‌کردند و در زمان مناسب متحد و یکپارچه شده و ضربه نهایی را وارد می‌کردند که نمونه درخشان آن ظهور نادرشاه افشار بود. شوراها هم مردم ایران را به هزاران گروه کوچک منفعت‌طلب و زمین‌خوار و کوه‌خوار تقسیم کردند تا تیشه به ریشه بزنند و تمام ارزش‌های زیستی این سرزمین را نابود کنند. برخی شوراها پیشگام در پایه‌گذاری فساد شدند. اگر اثرات تخریبی تمام هجوم‌های مخرب به این سرزمین از چند هزار سال پیش تا به حال را روی هم جمع کنیم به اندازه یک‌هزارم اثرات تخریبی برخی شوراها نمی‌شود. آن هجوم‌ها منجر به اتحاد و همبستگی و عشق به آب‌وخاک شد و هجوم شوراها نتیجه‌ای به غیر از گسستگی و منفعت‌طلبی و بی‌تفاوتی به آب‌وخاک و دور شدن از اخلاق و عدالت و دین به همراه نداشته است. واقعیت اثرات تخریبی شوراها مانند یک کوه یخ است که قسمت اعظم آن در زیر آب پنهان شده و قابل رویت برای همگان نیست.

  وزارتخانه‌هایی مثل وزارت صنعت و معدن و تجارت در بحث چیدمان توسعه و بهره‌برداری از معادن چه رویکردی به مسائل مرتبط با طبیعت دارند؟ برای رفتن به سمت پایداری باید همه اجزای یک نظام حکمرانی و مردم و قوانین مرتبط در مسیر توسعه پایدار عمل کنند. آیا نگرش توسعه پایدار  را در ساختار نهادهای بهره‌بردار می‌بینید؟

مطلقاً نهادهای بهره‌بردار توجهی به بحث پایداری توسعه ندارند. با رویکردهای بخشی عمدتاً دنبال توسعه کار خود هستند. ما یک اتاق فکر بالادستی نداریم که مسائل را بر پایه آمایش سرزمین و روندهای توسعه پایدار و زیست‌محیطی دنبال کند. نگاه به توسعه در ایران نگاه جزیره‌ای است. برخلاف رویه‌های تاریخی و فلسفی در ایران که تمام شاعران و متفکران ما بر خردورزی تاکید دارند. خرد به نوعی زاویه دید 360‌درجه‌ای است یعنی همه جوانب امر را می‌سنجد. همه چیز باید در کنار هم دیده شود و بعد تصمیم‌گیری می‌کند. توسعه پایدار دقیقاً همین نگاه خردورز عقلگراست. چراکه توسعه پایدار جز با ملاحظه همه امور جلو نمی‌رود. هیچ نهادی اکنون بر اساس خرد تصمیم‌گیری نمی‌کند. وزارت صنعت و معدن بر اساس وظیفه تمام تلاشش را بر بهره‌برداری بر معادن می‌گذارد ممکن است در بخشنامه‌ای توصیه به رعایت الزامات محیط زیستی هم شود اما در عمل آنچه برای آنها مهم است بهره‌برداری است چون اتاق فکر خردگرا جنبه‌های اجتماعی، تبعات سیاسی و تنش‌های طبیعی را پیش‌بینی نکرده است. مثلاً رئیس اداره صنعت و معدن در فلان استان اگر اجازه بهره‌برداری از معدن ندهد چه کاری باید انجام دهد؟ اگر اجازه ندهد بیکار می‌شود. بنابراین اجازه می‌دهد و از سوی دیگر محیط زیست ممانعت می‌کند اما این تناسب در مدیریت به دلیل فقدان یک نگرش ملی و غیر‌بخشی در حفاظت از سرزمین وجود ندارد. مسائل در ایران جزیره‌ای اداره می‌شود. در کوهستان بیرومی از با‌ارزش‌ترین اکوسیستم‌های جنوب و استان بوشهر یکباره 25 معدن شروع به فعالیت می‌کنند. این کوه با این رویکردها به طور کامل تا چند دهه آینده از بین خواهد رفت. البته خوشبختانه جنبش‌های مردمی محیط زیست لااقل در بیرومی و چند منطقه دیگر از جمله بهرام گور در فارس و شاهوار در شاهرود ممانعت‌هایی برای این تخریب‌ها به وجود آورده و بعضی تعطیل هم شده‌اند. یکی از عجیب‌ترین برداشت‌های معادن در شاهوار سمنان است که این استان گرم و خشک برای جلوگیری از تنش‌های زیستی نیازمند این کوهستان باارزش است اما در کمال تاسف این کوه بااهمیت از نظر اکولوژیک و تولید آب در معرض تخریب است. اما یکی از مخرب‌ترین معدن‌کاوی‌ها در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی در چند هفته گذشته در تنگ شیرین بیرومی با مخالفت کنشگران محیط زیست و مردم محلی متوقف شد. مردم آگاه شده‌اند که این کوهستان چقدر ارزش دارد. دو سال مردم در کوهستان ماندند و این نشانه فرهنگ بالا‌رفته مردم در حفاظت از منابع است. از طرفی کوه شاهوار را که برای استان سمنان آب رایگان تولید می‌کند، برای معدن بوکسیت به طور کامل برمی‌دارند و از سوی دیگر برای برطرف کردن نیاز آبی استان سمنان قصد دارند با صرف میلیاردها هزینه و خسارت‌های غیرقابل جبران آب از دریای خزر به این استان منتقل کنند. این دردناک‌ترین رخدادی است که ما در مدیریت منابع و مدیریت سرزمین در ایران شاهد هستیم. این کار نشان‌دهنده این است که کشور اساساً با یک رویکرد یکسان و ملی و فراگیر اداره نمی‌شود بلکه نگرش‌های بخشی و جزیره‌ای است که تصمیم نهایی را می‌گیرد. ما در دانشگاه‌های کشور هم این مشکل را داریم. تحصیل‌کرد‌گان ما صرفاً آن تخصصی را که دارند تنها و یگانه راه حرکت می‌دانند و به ابعاد پیرامونی آن توجهی ندارند.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها