شناسه خبر : 35662 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جغرافیای لبخند

چه ویژگی‌هایی جهان شادمان را از جهان غمگین متمایز کرده است؟

 

 

مولود پاکروان/ نویسنده نشریه

در میان همه نابرابری‌ها به نظر می‌رسد شادی نیز عادلانه توزیع نشده است. بخشی از جهان، بهره‌مند از رفاه مادی و آرامش معنوی، صدرنشینان جدول شادکامی شده‌اند و روزگار به شادی می‌گذرانند؛ نیم دیگر در بحبوحه بحران‌های داخلی و جهانی و دست به گریبان با مشکلات بی‌شمار، به غم قناعت می‌کنند.

در سال‌های اخیر البته، درک جهان از پدیده شادی دگرگون شده است. اگر تا پیش از این تصور می‌کردید لبخند نشانه شادمانی است باید بگوییم مردم فنلاند، کشوری که سه سال پیاپی گوی رقابت شادکامی را از دیگر کشورها ربوده، به سبب خویشتنداری و پرهیز از نشان دادن عواطف و احساساتشان مشهورند! و اگر فکر می‌کنید ثروت شادی‌آفرین است باز هم باید یادآور شویم سال‌هاست معیار سنجش شادکامی جوامع، پا را از درآمد و تولید ناخالص ملی فراتر گذاشته و دامنه‌اش به مفاهیم انتزاعی‌تری مانند احساس آزادی، و حتی حوزه سیاست و کیفیت حکمرانی گسترش پیدا کرده است. شادکامی حالا مفهومی برابر با احساس رضایت از زندگی و رفاه ذهنی است؛ چیزی که الزاماً با پول نمی‌توان خرید یا به ضرب و زور دستور نمی‌توان ایجاد کرد. آنچه در ذهن مردم می‌گذرد، از احساس امنیت و آزادی گرفته یا ادراک برابری و نبود فساد است که لبخند بر لبانشان می‌آورد و رضایت از زندگی را برایشان رقم می‌زند.

پس بی‌تردید شگفت‌زده نخواهید شد اگر بگوییم امسال هم در رتبه‌بندی شاخص جهانی شادمانی، فاصله‌ای با قعر جدول نداریم. در میان 153 کشور جهان و با 12 پله سقوط نسبت به دو سال قبل، رده 118 جدول شادکامی را به خود اختصاص داده‌ایم؛ رتبه‌ای که بسیار پایین‌تر از دیگر کشورهای منطقه یعنی عربستان، ترکیه، لبنان، امارات و حتی عراق است. غمگین‌تر خواهید شد اگر بدانید یمن بحران‌زده و افغانستان آشفته از معدود کشورهای منطقه‌اند که توانسته‌ایم در شادی از آنها سبقت بگیریم!

ناشادی ایرانیان گرچه پدیده‌ای است که حتی به اثبات علمی نیاز ندارد این روزها افزون‌تر هم شده است. در روزگار پاندمیک، اندک بهانه‌های شادی فردی و اجتماعی نیز از مردم گرفته شده. حالا علاوه بر استرس‌های مالی و فشار معیشت، فرصت سفر و جشن و دورهمی و ورزش و تفریح هم از آنها سلب شده است. در نبود این آرام‌بخش‌های قوی، دشوار نیست که دریابیم در گزارش‌های سال آینده شاخص شادکامی، بیم سقوط آزاد به ورطه غم در جامعه همه ما را تهدید خواهد کرد. این در حالی است که نه عموم مردم و نه سیاستگذاران از حقیقت شادکامی و عوامل موثر بر آن چندان آگاه نیستند. هر کس که آهی در بساط ندارد بی‌پولی را سبب‌ساز ناشادی خود می‌داند غافل از این که پولدارها هم دیگر شادمان نیستند! واقعیت اما چیز دیگری است. محققان می‌گویند رابطه بین شادی و نابرابری تنها متاثر از عوامل اقتصادی نیست، بلکه بیشتر روان‌شناختی است. مردم، صرفاً به دلیل آنکه درآمد کمتری دارند احساس غم نمی‌کنند. بلکه نابرابری بیشتر، به کاهش «اعتماد» و «عدالت ادراک‌شده» می‌انجامد و این دو با تاثیر بر نگرش افراد سبب می‌شوند که آنها شادی کمتری احساس کنند.

پژوهشگران گزارش جهانی شادکامی1 سازمان ملل اما، امسال نشان داده‌اند که شادکامی به عوامل بیشتر دیگری هم وابسته است. آنان کوشیده‌اند تا دریابند چرا ساکنان کشورهای شمال اروپا همواره شادند؟ و تاثیر محیط اجتماعی و دیگر عوامل بر این شادمانی چیست؟ یافته‌های آنان زنگ خطری است برای کسانی که بدون توجه به پیامدهای رخت بربستن شادی و رضایت از چهره جامعه، همچنان در پی کاهش آزادی‌های فردی و اجتماعی مردم‌اند و نمی‌دانند حق زندگی آزادانه به دور از ناامنی و فساد چه نقشی در ایجاد رضایت از زندگی -‌و دولت- در میان شهروندان دارد.

 

شادی در روزگار پاندمی؟

شاید تصور کنیم این روزها برای پرداختن به شاخص جهانی شادمانی زمان مناسبی نیست. واقعاً چه کسی می‌تواند در روزهای نفس‌گیری که کووید 19 بی‌وقفه قربانی می‌گیرد احساس خوشحالی کند؟ اما آن‌گونه که نویسندگان گزارش جهانی شادکامی 2020 می‌گویند، اتفاقاً بهترین زمان برای پرداختن به این رتبه‌بندی همین حالاست چراکه شادکامی که انسجام اجتماعی به همراه می‌آورد می‌تواند ما را در گذر از این بحران فراگیر یاری دهد.

شاید برای اصلاح پیش‌داوری‌مان بد نباشد بدانیم از منظر این گزارش بین‌المللی، شادی بسیار فراتر از خندیدن است! می‌پرسید چرا؟ فنلاندی‌ها که به خویشتنداری و پنهان کردن احساسات مشهورند برای سومین سال متوالی شادمان‌ترین مردم جهان معرفی شده‌اند. این وجه تمایز حتی خود آنها را هم گیج کرده است؛ اما دست‌کم معلوم شده که شادی -‌آن‌گونه که در این گزارش تعریف می‌شود- الزاماً تابعی از این نیست که چگونه احساسات خود را نشان می‌دهیم.

جان اف هلیول (John F. Helliwell) یکی از سردبیران گزارش سالانه شادکامی می‌گوید، شادی در واقع میزان رضایت مردم از زندگی است و مهم‌تر از آن، اطمینان خاطر از این که در جایی زندگی کنید که مردم از یکدیگر مراقبت می‌کنند. به بیان ساده‌تر آدم‌های خوشحال، بیشتر از بقیه لبخند نمی‌زنند بلکه به یکدیگر اعتماد دارند و به هم اهمیت می‌دهند؛ این چیزی است که اساس زندگی بهتر و شادتری را برایشان رقم می‌زند. این یافته برای همه کشورها -‌از جمله ما و ایالات متحده آمریکا که با چندین پله تنزل به جایگاه 18 دنیا رسیده- درس‌های بسیاری دارد. درس‌هایی که لازم است حتی در شرایطی که مردم مواد غذایی احتکار می‌کنند، نگران از دست دادن کارشان هستند، به پاسخ مناسب دولت شک دارند و وحشت زده‌اند که کرونا سبب مرگ خود یا عزیزانشان شود، به خاطر داشته باشیم.

می‌توانیم ساده‌انگارانه احساس رفاه و شادی در کشورهای نوردیک را به ثروت زیاد و جمعیت نسبتاً همگن آنها نسبت دهیم. بی‌شک کشورهای ثروتمند شادمان‌تر از کشورهای فقیرند؛ در فقر هیچ لذتی وجود ندارد. اما داده‌های این گزارش تاکید می‌کند فراتر از ثروت، و برخلاف کشورهایی نظیر آمریکا که از دست رفتن اعتماد به نهادها با افت شادمانی مردم همراه بوده است، در کشورهای اسکاندیناوی مردم هنوز به یکدیگر و به دولت اعتماد و اطمینان دارند و همین بر رضایتشان از زندگی افزوده است.

 این البته، تنها بخشی از دلایل زوال شادی در برخی کشورهای دنیاست. اگر می‌خواهیم بدانیم دقیقاً چه چیز سبب شده در مطالعه سازمان ملل روی 153 کشور دنیا در یک بازه زمانی سه‌ساله، کشورهای اسکاندیناوی چهار رتبه از پنج رده شادترین کشورها برای زندگی را به خود اختصاص دهند، تنها راه، بررسی عواملی است که شادکامی جهانی بر مبنای آن سنجیده شده است. در سال 2011 سازمان ملل دولت‌ها را ملزم کرد برای دستیابی به توسعه اقتصادی-اجتماعی و ابقای آن، به شادمانی و رفاه مردم اهمیت بیشتری بدهند. از آن زمان تاکنون شاخص جهانی شادکامی کوشیده است نشان دهد مهاجرت، نابرابری، درآمد، رسانه‌های اجتماعی و سایر عوامل چگونه بر شادی مردم تاثیر می‌گذارند. در جدیدترین گزارش که 20 مارس امسال منتشر شد اما، کشورها بر مبنای شش متغیر اصلی شامل درآمد سرانه، آزادی، اعتماد، امید به زندگی سالم، حمایت اجتماعی و سخاوت دولت رتبه‌بندی شدند و طبق معمول سال‌های گذشته فنلاند، دانمارک، سوئیس، ایسلند و نروژ در رده‌های نخست تا پنجم قرار گرفتند. به گفته نویسندگان گزارش، کشورهای نوردیک به دلیل کیفیت نهادهای خود از جمله مزایای رفاهی گسترده و قابل اعتماد، فساد اندک، نهادهای دموکراتیک و دولتیِ کارآمد رتبه بالایی کسب کرده‌اند. از نظر آنان، یک محیط اجتماعی شاد - ‌چه شهری، چه روستایی- جایی است که مردم به آن احساس تعلق می‌کنند، به یکدیگر اعتماد دارند و از بودن با یکدیگر و از نهادهای مشترک لذت می‌برند. در این محیط، انعطاف‌پذیری و مدارای بیشتری هم وجود دارد زیرا اعتماد مشترک، بار سختی را کاهش می‌دهد و در نتیجه از نابرابری رفاه نیز می‌کاهد.

 

درس‌هایی از شمال اروپا

از سال 2013 تاکنون هر بار که گزارش جهانی شادکامی رتبه‌بندی کشورها را منتشر کرده است پنج کشور نوردیک؛ فنلاند، دانمارک، نروژ، سوئد و ایسلند همگی در میان 10 کشور صدر جدول بوده‌اند. روشن است وقتی در مورد سطح متوسط رضایت از زندگی صحبت می‌کنیم کشورهای نوردیک عملکرد خوب و قابل قبولی دارند اما استثنایی بودن این کشورها به شادمانی و رضایت مردمشان محدود نمی‌شود. فرقی نمی‌کند که کدام‌یک از شاخص‌ها را بررسی می‌کنید؛ وضعیت دموکراسی یا حقوق سیاسی، نبود فساد، اعتماد بین شهروندان، احساس امنیت، انسجام اجتماعی، برابری جنسیتی، توزیع برابر درآمدها، شاخص توسعه انسانی یا بسیاری دیگر از شاخص‌های جهانی، در تمامی این موارد کشورهای نوردیک در نقاط برجسته رتبه‌بندی‌ها قرار می‌گیرند. اما دقیقاً چه چیزی باعث می‌شود مردم این سرزمین‌های سرد، از زندگی خود راضی باشند؟

محققان شاخص جهانی شادکامی با مروری بر نظریه و داده‌های گزارش خود دریافته‌اند که پاسخ این سوال اساساً در بطن عواملی نظیر کیفیت نهادها، از جمله مزایای گسترده و فساد اندک و نهادهای موثر و کارآمد نهفته است. به علاوه شهروندان نوردیک حس عمیقی از خودمختاری و آزادی و نیز سطح بالایی از اعتماد اجتماعی به یکدیگر را تجربه می‌کنند که نقش مهمی در ایجاد رضایت از زندگی دارد. محققان دریافته‌اند که آب‌وهوا، کوچک بودن، همگونی و نرخ خودکشی چهار افسانه‌اند که هیچ ارتباطی با میزان شادمانی مردم این سرزمین‌ها ندارند.

مروری بر تجربه این ملل درس‌های زیادی برای کشورهایی دارد که به دنبال چرایی از دست رفتن شادی در جامعه هستند. گزارش جهانی شادکامی 2020 شادمانی مردم نوردیک را ناشی از عملکرد مطلوب در حوزه‌های زیر می‌داند:

 دست‌ودلبازی دولت‌رفاه. با توجه به اینکه کشورهای نوردیک الگوی دولت‌رفاه با مزایای اجتماعی گسترده در جهان هستند، بنابراین یک تبیین طبیعی برای شادمانی این کشورها می‌تواند وجود دولت‌رفاه باشد. تجزیه و تحلیل‌های اولیه برای اندازه‌گیری میزان رفاه بر اساس متغیر هزینه‌های رفاهی دولت (مانند درصدی از تولید ناخالص داخلی که به برنامه‌های رفاهی اختصاص پیدا کرده) نشان می‌دهد رابطه‌ای بین هزینه‌های رفاهی و شادمانی شهروندان وجود ندارد. بنابراین دولت‌هایی که این‌گونه هزینه می‌کنند تاثیری بر شادی یا ناشادی مردم یا بهترشدن رضایت آنها از زندگی ندارند.

تحقیقات اخیر اما به جای پرداختن به هزینه‌های رفاهی، بیشتر بر کارکرد دولت‌رفاه از منظر مزایایی (Benefits) که به مردم ارائه می‌دهند تاکید دارند، زیرا ثابت شده سنجه اول نمی‌تواند دقیقاً نشان دهد که دولت چه چیزهایی برای مردم فراهم کرده است. براین مبنا، یافته‌های مطالعات متعددی که رابطه مثبتی بین رضایت از زندگی و مزایایی نظیر مستمری، تداوم درآمد در دوران بیماری یا معلولیت، مزایای بیکاری، امنیت درآمدی هنگام بیکاری و‌... نشان داده‌اند، از راز شادمانی کشورهای نوردیک پرده برمی‌دارند. مردم در کشورهایی شادترند که دسترسی آسانی به مزایای رفاهی دست‌و‌دلبازانه دولت دارند و مقررات بازار نیز به نحوی تنظیم شده که مانع از استثمار کارکنان می‌شود.

 کیفیت نهادها. کیفیت دولت عامل کلیدی دیگری است که می‌تواند علت رضایت مردم از زندگی در کشورهای نوردیک را توضیح دهد. مطالعات بسیاری نشان داده است که مردم در کشورهایی از زندگی خود رضایت دارند که کیفیت نهادها بهتر است. هلیوِل و همکارانش تغییرات کیفیت دولت را در سال‌های 2005 تا 2012 در 157 کشور بررسی کردند و دریافتند بهبود کیفیت دولت سبب بهبود رفاه در کشورها می‌شود. معمولاً کیفیت دولت را می‌توان از دو جنبه بررسی کرد: کیفیت دموکراتیک و کیفیت ارائه (Delivery quality). اولین بعد درباره دسترسی به قدرت است و متغیرهایی نظیر توانایی مشارکت در انتخاب دولت، آزادی بیان، آزادی اجتماع و ثبات سیاسی را دربر می‌گیرد. مورد دوم به اعمال قدرت برمی‌گردد و دربرگیرنده عواملی مانند حاکمیت قانون، کنترل فساد، کیفیت مقررات و کارآمدی دولت است. مطالعات نشان می‌دهد این مورد اخیر، به‌شدت با شادمانی شهروندان رابطه دارد. بنابراین بی‌دلیل نیست که کشورهای نوردیک در مقایسه‌های بین‌المللی، همواره درصدر رتبه‌بندی‌های کیفیت دولت قرار می‌گیرند.

 نابرابری درآمدی. شهرت دیگر کشورهای نوردیک پایین بودن نابرابری درآمدی است اما شواهدی که به صراحت نشان دهد نبود نابرابری درآمدی توضیحی برای رضایت مردم از زندگی است، وجود ندارد. در مقابل، مکرر اثبات شده است که اگر نابرابری به کاهش احساس عدالت اجتماعی و اعتماد ادراک‌شده، یا افزایش اضطراب منزلت یا فقدان فرصت‌های برابر اقتصادی و اجتماعی منجر شود، آنگاه این عوامل می‌توانند تاثیر مستقیمی بر کاهش رضایت از زندگی شهروندان بگذارند.

به علاوه، به نظر می‌رسد زندگی در کشورهای توسعه‌یافته رفاهی، بر ادراک افراد در پذیرش نابرابری درآمدی تاثیر می‌گذارد. در نتیجه سطح پایین نابرابری احتمالاً یکی از دلایل شادی مردمان نوردیک است؛ گرچه ممکن است تاثیر مستقیم مشابهی در دیگر کشورها مشهود نباشد.

 آزادی در انتخاب‌های زندگی. گفته می‌شود که خودمختاری و آزادی انتخاب رابطه مثبتی با رفاه ذهنی دارند. برای مثال بررسی 63 کشور نشان داده است میزان ارج نهادن به خودمختاری و فردگرایی در مقایسه با ثروت ملی، متغیر پیش‌بینی‌کننده بهتری برای رفاه است. به همین ترتیب میزانی که هر کشور بتواند در شهروندانش احساس عاملیت، آزادی و خودمختاری ایجاد کند، نقش مهم‌تری در شادمانی آنان ایفا خواهد کرد. اینگلهارت و همکارانش استدلال کرده‌اند و نشان می‌دهند که این احساس آزادی نتیجه سه عامل است که یکدیگر را تقویت می‌کنند: رفاه مادی که مردم را از هراس کمیابی می‌رهاند، نهادهای سیاسی و دموکراتیک که مردم را از سرکوب سیاسی نجات می‌دهند و ارزش‌های فرهنگی لیبرال و منطبق بر رواداری بیشتر، که به شهروندان فضای بیشتری اعطا می‌کند تا خود و هویت منحصربه‌فردشان را ابراز کنند. از نظر اینگلهارت، کشورهای نوردیک نمونه پیشگام مدرنیزاسیون موفق، به حداکثر رساندن رفاه، انسجام اجتماعی و آزادی‌های سیاسی و فردی هستند. در نتیجه احساس بیشتر خودمختاری و آزادی -و رفاه زیاد ناشی از آن- که شهروندان نوردیک تجربه می‌کنند می‌تواند ناشی از رفاه مادی زیاد همراه با دموکراسی کارآمد و ارزش‌های لیبرالی باشد که در این کشورها حکمفرماست.

 اعتماد به سایرین. اعتماد به دیگران نیز همواره با احساس شادی همراه بوده است. مطالعات زیادی نشان داده که سنجه‌های مختلف اعتماد افقی و عمودی با رضایت از زندگی رابطه‌ای قوی دارد و این رابطه حتی در صورت کنترل فاکتورهایی مانند سرانه درآمد ناخالص ملی باز هم برقرار است. یکی از رایج‌ترین معیارهای سنجش اعتماد عمومی آن است که ببینید آیا به اغلب مردم می‌توان اعتماد کرد؟ سنجه‌های دیگر اعتماد از جمله این که آیا مردم معتقدند یک کیف پول گمشده را باید به صاحبش برگرداند یا خیر، نیز با میزان رضایت از زندگی مرتبط هستند.

به نظر می‌رسد سطح بالای اعتماد اجتماعی باعث می‌شود رفاه مردم در برابر بحران‌های داخلی مختلف، مقاوم‌تر شود. به علاوه گفته می‌شود که انسجام اجتماعی -که نسبت به اعتماد عمومی، مفهوم گسترده‌تری است- می‌تواند رفاه را پیش‌بینی کند. در یک مطالعه جدید، انسجام اجتماعی برمبنای سه بعد تعریف شده است: ارتباط و پیوستگی با دیگر افراد، داشتن روابط اجتماعی خوب و تمرکز بر منافع عمومی. این مطالعه نشان می‌دهد که هم سطح کلی انسجام عمومی و هم سه بعد آن به طور جداگانه، با سطح رفاه 27 کشور اتحادیه اروپا رابطه مستقیمی دارد. کشورهای نوردیکی که در این تحلیل مورد بررسی قرار گرفتند- دانمارک، فنلاند و سوئد- هر سه در شاخص انسجام اجتماعی، سه رتبه برتر رده‌بندی را اشغال کردند؛ از این‌رو باید به تبیین علل شادکامی نوردیکی‌ها، اعتماد و انسجام اجتماعی را نیز افزود.

گزارش جهانی شادکامی علاوه بر تجربیات کشورهای شاد، بر نکته مهم دیگری نیز تاکید دارد. در این گزارش رضایت از زندگی بر مبنای درآمد، سلامتی و طیفی از سنجه‌های «کیفیت محیط اجتماعی» اندازه‌گیری شده است. ریسک‌هایی مانند بیماری، تبعیض، درآمد اندک، بیکاری، طلاق و امنیت در خیابان‌ها همگی بر میزان رضایت از زندگی موثرند. نویسندگان گزارش می‌گویند هزینه‌های شادمانی این ریسک‌ها بسیار بالاست به ویژه برای کسانی که در محیط‌های اجتماعی همراه با بی‌اعتمادی زندگی می‌کنند.

از این‌رو، هزینه‌های رفاهی دوران‌های سخت، در محیط‌های اجتماعی مثبت که در آن افراد به احتمال بیشتر کسی را برای کمک پیدا می‌کنند و چهره‌های دوستانه بیشتری می‌بینند، کمتر خواهد بود. از آنجا که سختی‌ها بیشتر در میان گروه‌های پایین‌نشین نردبان رفاه رایج است، یک محیط اجتماعی قابل اعتماد می‌تواند بیشترین تاثیر را بر افزایش شادمانی در میان کسانی که دچار تنش و فشار هستند بگذارد و در نتیجه به برابری بیشتری در رفاه و شادی مردم بینجامد.

با مروری بر یافته‌های شاخص جهانی شادکامی، دشوار نیست که دریابیم چرا هزینه‌های شادی در جامعه ایرانی افزایش یافته است. به نظر می‌رسد با سیاست‌هایی روبه‌رو هستیم که نه‌تنها نمی‌توانند شرایط شادی‌افزایی را برای جامعه مهیا کنند، که قادر به کنترل عوامل غم‌افزا -‌مانند بیکاری، فساد، نابرابری و ناکارآمدی نهادها- هم نیستند. بد نیست جمله توماس جفرسون سیاستمدار و سومین رئیس‌جمهور آمریکا را به خاطر بیاوریم: مراقبت از زندگی و شادکامی انسان‌ها و نه نابودکردن آن، تنها هدف مشروع یک دولت خوب است.

پی‌نوشت:

 1- World Happiness Report 2020 (WHR)