شناسه خبر : 34629 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ضرورت تعهد به میثاق‌نامه‌های جهانی

پویا علاالدینی از تفاوت ماهیت قاچاق انسان و گذر غیرقانونی مهاجران می‌گوید

ضرورت تعهد به میثاق‌نامه‌های جهانی

گذر غیرقانونی مهاجران از مرزهای کشورها به امید رسیدن به زندگی بهتر مساله‌ای است که این روزها ایران با آن مواجه است. البته قاچاق انسان و مساله مهاجران موضوع تازه‌ای نیست و هرگز تنها متعلق به جغرافیای ما نیست بلکه این یک مساله جهانی است که البته دولت‌ها به‌تناسب وضعیت خود قوانین و مقررات خود را دارند. بااین‌حال میثاق‌نامه‌های جهانی سازمان ملل بر یک اصل اساسی تاکید دارد و آن هم اینکه فرد قاچاق‌شده یا فرد مهاجری که از مرزهای غیرقانونی برای عبور خطر کرده است، یک قربانی است. در گفت‌وگو با پویا علاالدینی، دانشیار گروه برنامه‌ریزی اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به این پرسش‌ها پرداخته‌ایم که فرق میان قاچاق انسان با مهاجرت چیست و تبعات اجتماعی این صنعت چیست و اینکه ایران در مواجهه با قاچاق انسان چه سیاستی را باید در پیش بگیرد. او معتقد است؛ در خیلی از جاهای دنیا درگیری وجود دارد؛ جنگ بین کشورها و جنگ‌های داخلی سبب شده مردم تحت فشار قرار بگیرند. بنابراین آنها می‌خواهند به‌جایی که زندگی بهتری داشته باشند بروند. تعداد این افراد بسیار زیاد است و متاسفانه وقتی که نمی‌توانند از طرق قانونی این کار را انجام دهند، طبیعتاً به راهی می‌روند که جلوی پایشان قرار داده ‌شده آن کار را انجام می‌دهند؛ گذر غیرقانونی!

♦♦♦

  به بهانه ماجرای تلخ غرق شدن اتباع افغان در مرز ایران با این پرسش ابتدایی آغاز می‌کنم که قاچاق انسان از ایران و در واقع به ایران (از ایران به کشورهای دیگر و از کشورهای دیگر به ایران) با چه انگیزه‌هایی صورت می‌گیرد؟

من قبل از اینکه این سوال را جواب بدهم، یک مقدار می‌خواهم توجه شما را جلب کنم به این موضوع که شما اسم این رخداد را «قاچاق انسان» گذاشتید ولی ما در میثاق‌های بین‌المللی دو مفهوم داریم که حالا به‌نظر می‌آید رویکرد پرسش شما در این دو مورد، یکی است. یک رویکرد این است یک با زور همراه است. یعنی کسی که دارد انسان‌ها را قاچاق می‌کند، به نحوی اقتدار دارد و روی آن کسی که دارد قاچاق می‌شود اعمال قدرت می‌کند یا از او استفاده می‌کند؛ یعنی آن فرد قاچاق‌شده، مورد بهره‌کشی و استثمار قرار می‌گیرد. مثال عمده‌اش؛ زنان هستند که ممکن است برای استفاده‌های جنسی قاچاق شوند یا کودکان که مورد سوءاستفاده هستند. این را بیشتر قاچاق انسان می‌گویند. ولی یک مفهوم دیگر عبور دادن غیرقانونی مهاجران از مرزهای بین‌المللی است. آن نوع اول قاچاق انسان الزاماً از مرزهای بین‌المللی نیست. چون شما ممکن است یک کسی را از شهرستان مثلاً به پایتخت بیاورید؛ آن هم یک نوع قاچاق انسان است.

در ایران و به‌خصوص مرزهای شرقی با کشور افغانستان تعداد زیادی انسان به‌طور سالانه جابه‌جا می‌شوند و خیلی از این جابه‌جایی‌ها ممکن است غیرقانونی باشد. از آن طرف ما تعداد زیادی اتباع ایرانی داریم که اینها از ایران خارج می‌شوند و ممکن است که از مرز ایران با کشورهای همسایه به‌طور غیرقانونی رد نشوند، اما ممکن است که از یک مرز ثانویه به‌طور غیرقانونی رد شوند. مثلاً به ترکیه و بعد بخواهند به سمت اروپا بروند. آنجاها چون ویزا ندارند ممکن است که به‌طور غیرقانونی رد شوند. یا ممکن است که با هواپیما این کار را انجام دهند و به یک جایی بروند که یا ویزا گرفتن آنجا ساده است یا ویزا نمی‌خواهد. بعد از آنجا به‌طور غیرقانونی بخواهند به یک کشور ثالث بروند. البته ممکن است از مرزهای دیگر ایران هم به‌طور غیرقانونی عبور شود مثل ایران و عراق و... یا مرز ایران و پاکستان که تا حد زیادی اتباع افغانستان هستند که وارد ایران می‌شوند. اینکه به چه انگیزه‌هایی این اتفاق می‌افتد. باز تفاوت در آن دو نگرش است و ما چندان اطلاعاتی نداریم که میزان قاچاق انسان در ایران چقدر است.

  گمرک آماری در اختیار ما قرار داده که در سال 97 حول و حوش 500 نفر و در سال 98 حول و حوش هزار نفر به‌طور قطعی ما توانستیم کشف کنیم. یعنی یک روند دو برابری را شاهد هستیم. خب اگر بخواهیم به ابعاد جهانی این صنعت رجوع کنیم، این صنعت چقدر بزرگ است؟ آیا قابل مقایسه با ایران است؟

ایران جزو کشورهایی است که در این سال‌ها هم خیلی مهاجر وارد این کشور شده و هم مهاجرانی از ایران رفته‌اند. در خیلی جاهای دیگر دنیا این‌طور است، تقریباً تمام قاره‌ها ابعاد نسبتاً بزرگی از این مدل مهاجرت و قاچاق را دارند. مثلاً در آفریقا داریم که از طریق شمال آفریقا تلاش‌هایی می‌شود که از دریای مدیترانه رد شوند و به سمت اروپا بروند. یک علت کلی این اتفاقات در مورد قاچاق انسان و مهاجران این است که ساختار سیستم کنونی اقتصادی جهانی به‌گونه‌ای است که می‌گوید سرمایه حق دارد که هر جایی خواست برود. سرمایه مرز نمی‌شناسد. اما انسان‌ها و نیروی کار نه؛ آنها حق ندارند. این ساختار کلی جهان است. نکته دیگری که در این ساختار وجود دارد این است که ما خیلی جاهای دنیا درگیری داریم؛ جنگ بین کشورها و جنگ‌های داخلی وجود دارد و مردم تحت فشار هستند و می‌خواهند به جایی که زندگی بهتری داشته باشند بروند. تعداد اینها بسیار زیاد است و متاسفانه وقتی که نمی‌توانند از طرق قانونی این کار را انجام بدهند، طبیعتاً در راهی که جلوی پایشان قرار داده می‌شوند آن کار را انجام می‌دهند.

  نکته‌ای که می‌خواستم اینجا بپرسم این است که گسترش چنین مساله‌ای با توجه به وقوع جنگ و درگیری و ناامنی و فقر در کشورهای مختلف، چه هشداری به سیاستگذاران در کشورها می‌دهد؟

در سطح جهانی نحوه هشدار و واکنش یک‌طور است و در ایران مقداری فرق دارد. هشدار آن در سطح جهانی این است که شما نمی‌توانید فکر کنید که ما نشستیم در کشوری و بقیه (همه مردم دیگر دنیا) هم بیگانه از ما هستند. بنی‌آدم اعضای یکدیگرند؛ این نیست که در گوشه دنیا اتفاقی رخ دهد اما تبعاتش برای بقیه نباشد. در بعد سرمایه‌گذاری جهانی نیز چنین است. ناامنی در سوریه و عراق و لیبی یا افغانستان و جاهای دیگر دنیا بر روند تجارت اثر می‌گذارد. نمی‌توان مانع مهاجرت آدم‌ها و سرمایه‌ها شد. راهش را پیدا می‌کنند و اگر غیر از این باشد، یک نابرابری جهانی به‌وجود می‌آید.

  به‌جز راهکارهایی مثل بگیر و ببند در مرزها، چه راهکارها و راه‌حل‌هایی برای کاهش قاچاق انسان یا مهاجرت غیرقانونی می‌شود سراغ گرفت؟ چه راهکاری پیش روی دولت‌ها وجود دارد؟

ما اینجا دو موضوع داریم؛ یکی اتباع کشورهای دیگر است که به ایران می‌آیند و یکی هم اتباع ایرانی که به کشورهای دیگر می‌روند. در سطح جهانی و در سازمان ملل، میثاقی داریم که دو پروتکل مهم دارد؛ یکی مربوط به همان قاچاق انسان و دیگری عبور دادن غیرقانونی مهاجران از مرز است. این میثاق بین‌المللی الان موجود است. دولت‌ها می‌توانند با اجازه قوانین داخلی با این میثاق‌ها ارتباط بهتری برقرار کنند. در نهایت البته این میثاق‌ها هم جوابگو نیستند؛ چرا که به‌رغم رعایت شما در فلان کشور آیا همه ساختارهای نابرابر جهان از بین رفته است؟ اما گام اول می‌تواند این باشد که این میثاق‌ها به‌درستی پیگیری شوند. اول از همه در مورد قاچاق انسان باید گفت این افراد خود اولین قربانی محسوب می‌شوند و برعکس، حکمرانان باید تلاش کنند که آنها را از این وضعیت نابسامانی که در آن قرار دارند خلاص کنند. حالا ما از این چیزها زیاد خبر نداریم که قاچاق انسان حالتی مافیایی دارد. ولی جلوه‌هایش را در ایران به‌صورت جسته و گریخته می‌‌بینیم. مثلاً کودکان کاری که همراه خانواده نیستند در ایران کار می‌کنند که ممکن است بعضی از آنها این حالت را داشته باشند، یعنی قاچاق شده باشند؛ منتها ما اطلاعات آنچنانی نداریم که چقدر و چه تعداد هستند.

در ترکیه اگر کسی وارد آن کشور شود، طبق آن میثاق‌نامه بین‌المللی که امضا کردند درواقع برای آن فرد هیچ مانعی به‌وجود نمی‌آورند و حتی محدودیتی هم ندارد؛ اما آن خودروها و آن ماشین‌هایی که اینها را منتقل می‌کنند یا آن اقامتگاه‌هایی که به اینها اقامت می‌دهند، با برخوردهای خیلی شدید مواجه می‌شوند.

بله؛ در مورد هر دو مدل از قاچاق و عبور غیرقانونی مهاجران از نظر حقوقی هیچ مساله‌ای متوجه آنها نیست، چون هر دو قربانی هستند. تنها برخورد شدید با کسانی صورت می‌گیرد که این صنعت را می‌گردانند. از نظر قانون این افراد مجرم هستند اما قربانیان از نظر حقوقی هیچ جرمی مرتکب نشده‌اند بلکه یا در حال فرار هستند یا مورد سوءاستفاده بوده‌اند. من در جراید ایران چیزها می‌خوانم که نشان می‌دهد درک درستی از مساله وجود ندارد. این دیدگاه‌ها به‌درستی منعکس نشده‌اند و این نشان‌دهنده این است که جامعه ما به‌درستی با این مقوله آشنا نیست و احتمالاً سیاستگذاران هم حالا هرچه که وجود دارد را در ذهنشان صورت‌بندی نکرده‌اند چراکه در هر صورت این میثاق‌نامه چارچوب کلی دارد که در سطح جهانی مورد قبول است و از حقوق مهاجران حمایت می‌کند و این باید مورد پذیرش باشد.

 نکته‌ای که وجود دارد این است که پیامدهای اجتماعی این صنعت چه می‌تواند باشد؟ ما اسمش را به این خاطر «صنعت» می‌گذاریم که پولی در سطوح بین‌المللی جابه‌جا می‌شود و رقم بسیار بالایی هم می‌تواند باشد.

تبعات اجتماعی تجارت انسان و سازوکار مهاجرت متنوع است که باز باید هر دو یعنی قاچاق انسان و مهاجران را تفکیک کرد. در مورد قاچاق انسان؛ اگر کودکان کاری که از افغانستان در ایران هستند واقعاً قاچاق‌شده باشند، این خیلی اتفاق بدی است. نکته دیگر اینکه اگر شهرداری دارد به شرکت‌ها و پیمانکارانی کار می‌دهد که این کودکان را استثمار می‌کند، آنها در این جرم شریک هستند و دستگاه حکمرانی باید به این مساله توجه کند. اما در مورد مهاجران تبعات این کار چیست؟ حضور مهاجران در یک کشور دیگر (البته نه اینکه غیرقانونی از مرز رفته باشند) می‌تواند تبعات مثبتی هم داشته باشد. از یک نظر برای اینکه نیروی کار هستند و تنوع فرهنگی ایجاد می‌کنند. در مورد خاص ایران؛ ارتباط بین ایران و افغانستان که فرهنگ مشترک دارند، اگرچه رابطه دولت‌هایشان آنقدرها با هم خوب نیست ولی همین مهاجران ممکن است که این آشنایی فرهنگی را به یکدیگر بدهند که البته باز چارچوب آن در ایران متاسفانه فراهم نیست؛ یعنی مثلاً الان اگر از اکثر ایرانی‌ها بپرسید آیا شما با افغانستان آشنایی دارید، می‌بینید آشنایی ندارند. پس معلوم است چارچوب خوبی برای حضور مهاجران از بعد فرهنگی در ایران فراهم نشده است. در مورد استفاده از نیروی کار هم تا حد زیادی باز چارچوب‌ها چندان مناسب نیستند؛ مثلاً اتباع افغانستان را گفتند در یک حوزه‌هایی فقط باید کار کنند و نمی‌توانند در حوزه‌های دیگر کار کنند. این نوع تصمیمات اساساً تصمیمات عجیبی است. وقتی شخصی توانایی دارد در یک حوزه دیگر کار کند، بگذارید کار کند! می‌گویند نه، ما اجازه نمی‌دهیم که این با نیروی کار ایرانی در آن حوزه‌ها رقابت کند. در همه اینها اشکال وجود دارد؛ یعنی روی این چارچوب‌های سیاستی ایران در مورد حضور مهاجران به اندازه کافی فکر نشده و اکثرشان دچار اشکال هستند. اما در مورد عبور غیرقانونی از مرزها که بیشتر سوال شما در این مورد است، باید گفت خود این چارچوب سیاستی نه‌چندان مناسب، ممکن است به گذر غیرقانونی از مرز دامن بزند. وقتی هزینه‌های آمدن به ایران خیلی بالاست، بعد کارگران افغانستانی باید مثلاً در این حوزه‌ها (پایین‌ترین سطوح کارگری) کار کنند، چه انتظاری دارید که از بهترین مسیرها عبور کنند؟ آنها نمی‌توانند چنین پولی برای عبور قانونی پرداخت کنند. در واقع حتی ممکن است، مشکلی هم نداشته باشند که از مرز رد شوند اما چون آنقدر گران است ترجیح می‌دهند، به‌صورت غیرقانونی رد شوند. یکی دیگر از مشکلات و سختگیری‌ها اینکه ممکن است موجب از دست دادن مدارک قانونی فرد برای حضور در ایران شود که اگر این اتفاق بیفتد افراد از ایران اخراج می‌شوند و بار بعد که می‌خواهند بیایند دیگر نمی‌توانند وارد کشور شوند و باید به‌صورت غیرقانونی از مرز رد شوند. طبیعتاً درست کردن یک چارچوب مناسب‌تر برای حرف‌هایی که من دارم می‌زنم، اصلاً آسان نیست. همه این حرف‌ها کار بسیار سختی است؛ ولی به‌نظر من این کارها را می‌شود تا حدی انجام داد.

در تمام دنیا عبور غیرقانونی از مرزهای کنترل‌نشده عواقبی دارد. وقتی فردی وارد کشور می‌شود، اقامت قانونی ندارد و فقیر است. شما یک‌باره یک گروه خیلی فقیر در کشور دارید. بعد خود آنها نمی‌توانند خودشان را بالا بکشند و مجبور هستند مدت‌ها پنهان باشند. در ایران هم به همان حالت کژدارومریز سیاستگذاری می‌کنند، ولی به‌نظر من به اندازه کافی و درست راجع به این مسائل فکر نمی‌کنند که سیاست‌ها در همین وضعیت آشفته باز حالت بهینه‌تری داشته باشد.

 ارزیابی شما درباره اینکه صنعتی شکل گرفته و پول زیادی جابه‌جا می‌شود، چیست؟

پول زیاد در همه دنیا از طریق مهاجرت و قاچاق انسان جابه‌جا می‌شود. برای قاچاق انسان این رقم خیلی بزرگ است. برای عبور غیرقانونی از مرز هم در جاهای مختلف این وضعیت دیده می‌شود. دولت‌ها وقتی هزینه‌های ورود به کشورها را بالا ببرند چه می‌شود؟ نهایتاً سود زیادی هم ممکن است به کسانی برسد که دارند این کارهای غیرقانونی را انجام می‌دهند. یعنی اینکه دارند به‌طور غیرقانونی دیگران را از مرز عبور می‌دهند. حالا چه قاچاق و چه عبور غیرقانونی به مرز کشورهای دیگر باشد. دولت‌ها با سیاست‌های غلط سود این افراد را عملاً افزایش می‌دهند. واقعیت این است که حالا خیلی هم راه‌حل ساده‌ای برای کنترل وضعیت وجود ندارد؛ اما راه‌حل‌های کلی وجود دارد. اما چرا می‌گویم چارچوب سیاسی ایران در مواجهه با مهاجران درست نیست، برای اینکه این دو کشور تا ابدالدهر با هم و کنار هم هستند و شما نمی‌توانید کوتاه‌مدت فکر کنید. یا مثلاً من بعضی موقع‌ها که با مسوولان روبه‌رو شدم، یک‌طوری صحبت می‌کنند که مثلاً انگار یک کشوری دارد چه می‌دانم از آفریقای جنوبی به روسیه می‌رود! خب این دو کشور به هم ربط ندارند اما برای ایران و افغانستان خیلی به همدیگر ربط دارند. یعنی ما همه متعلق به یک جغرافیا و یک اقلیم فرهنگی هستیم و در یک موقعیت تاریخی و سیاسی هستیم و خیلی باید با همدیگر کار کنیم؛ یعنی سیاست خارجی ما باید یک‌طوری باشد که به این اختلافات دامن نزند. یا اینجا کسی که مهاجرت می‌کند در جایی قرار بگیرد که حالش خوب باشد و روابط خوب باشد و در غیر این صورت اگر باشد، عواقبی متوجه دولت‌ها خواهد بود. در مورد هزینه و قیمت جابه‌جایی افراد، ظاهراً حدود 100 هزار نفر سالانه از مرز ایران و افغانستان به‌طور غیرقانونی رد می‌شوند و این بستگی به این دارد که قیمت‌ها که بالا می‌رود، مثلاً دلار، قیمت‌های عبور از مرز هم بالا می‌رود. هر کدام از این افراد 100، 200 دلار هم خرج کنند ضربدر 100 هزار اگر بشود، (اگر دارند به‌طور غیرقانونی از ایران رد می‌شوند)، یک رقم بزرگی تنها در اینجا پیدا می‌شود. اما ایرانیانی هم سعی می‌کنند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند و چون باز شرایطش (ویزا) فراهم نیست، به همین دلیل اغلب از یک کشور ثانی به آن کشور ثالث می‌روند. این افراد عمدتاً در یک جایی هم گیر می‌کنند و هزار مشکل برایشان ایجاد می‌شود و کلی هم پول خرج می‌کنند. خیلی از ایرانیانی که ما داریم راجع به آنها صحبت می‌کنیم، فقیر هم نیستند و ممکن است پول زیادی هم داشته باشند و حاضر باشند پول زیادی خرج کنند! واقعیت این است که گرفتن مدرک قلابی خود یک نوع عبور دادن غیرقانونی مهاجران از مرز است. خود کسی که این کار را انجام می‌دهد مجرم محسوب می‌شود، ولی فرد مهاجر مجرم نیست. اگر یک کسی به ترکیه برود و بتواند یک گذرنامه اروپایی بخرد و عکسش را روی آن گذرنامه بزند و به اروپا برود، آن کسی که به او فروخته مجرم است ولی خودش مجرم نیست.

دراین پرونده بخوانید ...