شناسه خبر : 3455 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی عوامل شیوع اختلالات روانی در کشور در گفت‌وگو با احمد جلیلی

اختلال روانی در تهرانی‌ها بیشتر است

نبود پوشش‌های بیمه‌ای کافی به علاوه شناخت و آموزش ناکافی در مورد بیماری‌های روانی باعثافزایش آنها شده است. دکتر سید‌احمد جلیلی معتقد است در جامعه امروزی مصرف داروهای آرام‌بخش به صورت سرخود و بر اساس تجویزهای اطرافیان صورت می‌گیرد و همین امر باعثدرمان موقت و زودگذر این اختلالات می‌شود

نبود پوشش‌های بیمه‌ای کافی به علاوه شناخت و آموزش ناکافی در مورد بیماری‌های روانی باعث افزایش آنها شده است. دکتر سید‌احمد جلیلی معتقد است در جامعه امروزی مصرف داروهای آرام‌بخش به صورت سرخود و بر اساس تجویزهای اطرافیان صورت می‌گیرد و همین امر باعث درمان موقت و زودگذر این اختلالات می‌شود. به گفته وی، آموزش‌های نادرست در زمینه شناخت بیماری‌ها و اختلالات و جای خالی آموزش در مقاطع تحصیلی یکی از عوامل مهم افزایش و شیوع بیماری‌های روانی در جامعه فعلی شده است. رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران می‌گوید آمارها نشان می‌دهند حدود ۳۹ درصد تهرانی‌ها دچار اختلالات روانی هستند اما در شهری که بیش از یک‌سوم مردم آن دچار این بیماری‌ها شده‌اند، پوشش بیمه و درمانی کافی وجود ندارد. دکتر جلیلی در گفت‌وگوی خود با تجارت فردا به اهمیت وجود این آمارها برای برنامه‌ریزان و دستگاه‌های اجرایی کشور اشاره کرده و گفته است توجه نکردن به این بیماری‌ها دلیل شیوع بیماری‌های دیگر در کشور می‌شود، چرا که بیماری‌های روانی و جسمی رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند و توجه نکردن به هر یک، دیگری را تحت تاثیر قرار می‌دهد و باعث شیوع بیماری‌های متعددی در سطح کشور می‌شود. در ادامه گفت‌و‌گوی تجارت فردا با رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران آمده است.
به تازگی مدیرکل سلامت روان وزارت بهداشت از وجود ۲۳ درصد اختلال روانی در جمعیت کشور خبر داده است. این در حالی است که برخی این آمار را بیشتر و برخی دیگر آن را کمتر اعلام می‌کنند. به نظر شما دلیل اصلی به وجود آمدن این اختلالات چیست؟ اینکه این اختلالات چگونه میان جامعه به وجود می‌آید و رواج می‌یابد؟
داشتن اطلاعات مربوط به شیوع بیماری‌های روانی اصل و پایه همه برنامه‌ریزی‌ها برای درمان بیماری‌هاست و بدون دست یافتن به آمار دقیق امکان برنامه‌ریزی برای درمان بیماران و توانبخشی آنها و پیشگیری وجود نخواهد داشت. متاسفانه در سال‌های گذشته آمار بیماری‌های روانی حساسیت‌زا شده است و تا حدودی جنبه سیاسی به خود گرفته است. اما باید در این مورد فارغ از جنبه‌های سیاسی به آن پرداخته شود.
آماری که اخیراً توسط وزارت بهداشت و درمان اعلام شده است برگرفته از تحقیقی است که چند سال گذشته انجام شده است و سال گذشته نیز نتایج آن به دست آمد اما به دلایلی انتشار نیافت.
اما در حال حاضر این آمار منتشر شده است. لازم به ذکر است که این آمار مربوط به کل کشور است البته آمار دیگری هم در این زمینه کسب شده است. در مواردی آقای دکتر نوربالا گزارش‌هایی در این زمینه کسب کرده است که در شهر تهران این آمار حدود ۳۹ درصد جمعیت است.

با توجه به اینکه شما گفتید این آمار مربوط به دو سال گذشته است، در حال حاضر وضعیت اختلالات روانی در جامعه چگونه است و راه کاهش یا رفع مشکل چیست؟ اکنون در مواجهه با این بیماری‌ها باید چه اقداماتی انجام داد و دلایل اصلی شیوع آن چیست؟ همچنین عوامل تشدیدکننده این اختلالات روانی در جامعه چیست؟ آیا جامعه، خانواده و نوع رفتارهای متقابل می‌توانند هریک در این‌باره تاثیرگذار باشد؟
اهمیت این آمار که تاکنون در برنامه‌ریزی‌ها به خوبی دیده نشده این است که در این شرایط امکاناتی فراهم می‌شود تا برنامه‌ریزان و دستگاه‌های اجرایی در کشور متوجه میزان بالای این آمار شوند و بدانند با چه حجم عظیمی از این مشکل در کشور روبه‌رو هستند، در مقابل بی‌توجهی به این مساله باعث پیامدهای زیادی می‌شود.
به طور مثال افزایش این بیماری‌ها و توجه نکردن به آنها در مواردی منجر به پایین بودن سطح روانی جامعه و در نتیجه بهداشت عمومی جامعه می‌شود چرا که بهداشت عمومی جامعه به هیچ‌وجه از بهداشت روانی جدا نیست. اگر آمار بیماری‌های جسمی در کشور بالا رود باعث افزایش آمار این دست بیماری‌های روانی می‌شود. همچنین اگر این بیماری‌های روانی به موقع درمان و پیشگیری نشوند منجر به افزایش اختلالات جسمی در جامعه می‌شود، ‌ یعنی یک پیامد مشخص بیماری‌های روانی و کنترل ‌نشدن‌شان این است که بیماری‌های جسمی شروع یک بیماری روانی می‌شود و همین امر باعث افزایش اختلالات در کشور می‌شود و بیماری‌هایی همچون بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت، مشکلات غدد درون‌ریز و بیماری‌های گوارشی و حتی سرطان را در پی دارد. بنابراین این آمار مهم است از این جهت که ما را با این مساله آشنا می‌کند و در مقابل ضرورت‌های آن را برای ما (به‌عنوان پیشنهاددهندگان چه در بخش‌های مردمی و چه در بخش‌های اجرایی) روشن می‌کند. از طرف دیگر اگر این آمار کاهش پیدا نکند و تلاشی هم برای کاهش آنها نشود، اختلالات رفتاری در جامعه همچون خشم‌ها و عصبانیت‌ها و کاربرد مواد مخدر بالا می‌رود و این خود عامل ایجاد حلقه معیوبه در جامعه می‌شود و سلامت جامعه را دچار اختلال می‌کند.

راه درمان این بیماران چیست؟ هر کشوری چگونه با این مهم برخورد می‌کند و کشور ما باید چگونه این بیماری را به بهترین نحو در جامعه برطرف کند؟
درمان اختلالات روانپزشکی در همه دنیا یک درمان مشخصی همچون درمان‌های دارویی و غیر‌دارویی است. درمان‌های غیر‌دارویی همچون تشنج درمانی و انواع روان‌درمانی‌ها شناخته شده است.
اما معمولاً ۸۰ درصد درمان‌هایی که در سطح دنیا برای این بیماران در نظر گرفته می‌شود درمان‌های دارویی است. با تکیه بر این مطلب، ‌ درمان‌های دارویی می‌تواند کمک‌کننده خوبی در جهت کنترل و کاهش این بیماری‌ها باشند. فرهنگ مصرف دارو در این زمینه در ایران بسیار نابجاست. بدین ترتیب که مردم در سطح گسترده‌ای تجویزهای خوددرمانی یا بر اساس توصیه دیگران داروهای آرام‌بخش مصرف می‌کنند. جالب است که این نوع مصرف داروها زودگذر و مقطعی است و هیچ کمکی به درمان بیماران نمی‌شود و فقط جنبه تسکین موقتی دارد. جنبه دیگر وقتی است که پزشک و متخصص برای بیمار دارو تجویز می‌کند اما به دلیل طولانی بودن مدت‌زمان درمان، بیمار داروها را به یکباره قطع می‌کند و دوره درمان نیمه‌تمام می‌ماند.
درمانی که باید معمولاً در زمان لازم طی شود، به درستی ادامه پیدا نمی‌کند و متاسفانه دوره درمان به راحتی قطع می‌شود که این موضوع باعث ناراحتی بیشتر برای آینده بیمار می‌شود. معمولاً مردم در کشور داروی آرام‌بخش زیادی مصرف می‌کنند. بنابراین باید توصیه شود مصرف این داروها مطابق نظر پزشک باشد نه اینکه بر اساس شنیده‌ها و گفته‌های اطرافیان که فرد را از اعتیاد می‌ترسانند، باشد.
روش‌هایی همچون تشنج‌درمانی یا درمان با الکترود و انواع روان‌درمانی‌ها و کارهای مددکاری و اجتماعی کمک‌کننده‌های خوبی هستند. متاسفانه در ایران هر یک از این روش‌ها داستانی دارد و گاهی پزشک روش را انجام نمی‌دهد و گاهی دیگر بیمار راضی به این نوع درمان نمی‌شود.
در حالی که نمی‌دانیم تقصیر با چه کسی است؟ آیا تقصیر بر گردن رسانه‌ها و تبلیغات است یا نبود آموزش صحیح؟ در برخی موارد کوتاهی انجمن یا پزشکان و در شرایطی به علت مناسباتی که افراد خانواده و سایر دست‌اندرکاران و گاهی حتی آنهایی که در داروخانه‌ها دارو می‌فروشند دست به دست هم می‌دهد تا فرد از درمان دور شود. همه این موارد باعث می‌شود بیمار درمانش را درست انجام ندهد. یعنی تصوری علیه دارودرمانی یا اقدامی علیه دارودرمانی در جامعه وجود دارد که دارو خوردن را بد می‌دانند اما اذیت شدن جسمی فرد مشکلی ندارد.
برخی از بیماران بر این باورند که با مصرف دارو بیمار معتاد می‌شود. مصرف دارو و قانع شدن بیمار در مصرف دارو معمولاً سخت‌ترین بخش درمان است. این در حالی است که در مورد بیماری‌های جسمی معمولاً این‌گونه نیست و بر عکس اصرار می‌شود داروها تا آخرین زمان مصرف شود و درمان کامل صورت گیرد.
امکانات کافی برای درمان در کشور وجود دارد، اما نظارت متولیان در این زمینه بیش از هر مورد دیگری تاثیرگذار خواهد بود. این نظارت باید از سوی مسوولان صورت گیرد و متولی بهداشت و درمان کشور یعنی وزارت بهداشت، درمان و آموزش کشور باید نظارت کامل‌تری انجام دهد.


آیا آخرین روش‌های درمانی که در دنیا وجود دارد در ایران هم هست و اینکه چه کمبودهایی در زمینه درمان بیماران اختلال روانی وجود دارد؟
بله، امکانات کافی برای درمان در کشور وجود دارد، اما نظارت متولیان در این زمینه بیش از هر مورد دیگری تاثیرگذار خواهد بود. این نظارت باید از سوی مسوولان صورت گیرد و متولی بهداشت و درمان کشور یعنی وزارت بهداشت، درمان و آموزش کشور باید نظارت کامل‌تری انجام دهد.
در حال حاضر با توجه به پیشرفت‌های در کشور همه روش‌های درمان روانپزشکی در کشور وجود دارد و نیاز درمانی نداریم. اما یکی از مشکلات اساسی در این زمینه مشکل پوشش‌های بیمه‌ای است که حتماً باید در آن تجدیدنظر شود.
پوشش‌های بیمه‌ای برای این بیماران در کشور بسیار کم است و باید توجه داشت در کشور تنها کسانی حق روان‌درمانی دارند که دوره روانشناسی بالینی را در مراکز و بیمارستان‌های روان‌درمانی گذرانده باشند. در حال حاضر با نهایت تاسف اوضاع به گونه‌ای شده است که هر روانشناسی با هر گرایشی به امر درمان و مشاوره مشغول است که این امر اشکالات زیادی ایجاد کرده است.

هفته گذشته بخش دیگری از بخش سلامت روان در بیمارستان روزبه افتتاح شد. آیا هنوز به توسعه این بخش‌ها در کشور نیاز است یا اینکه تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
همه کارهایی که در بیمارستان روزبه انجام می‌شود مربوط به سلامت و روان است و گروه روان‌درمانی بیمارستان گروه قابلی هستند و توسعه این بخش جای خوشحالی دارد. همچنان برای ادامه این فعالیت‌ها در کشور جای خالی وجود دارد.

به نظر شما باید همچنان این بخش‌ها افتتاح شوند. کشور تا چه اندازه به این مراکز نیاز دارد؟
وجود این مراکز به هیچ‌وجه کافی نیست. در حال حاضر تخت بیمارستانی، درمانگاه‌های سرپایی، مددکاری اجتماعی، پرستاری روانی و... همچنان نیاز است و گاهی تا حد مطلوب بسیار فاصله وجود دارد و باید ظرفیت بیشتر شود. نکته دیگر این است که درمان هزینه دارد و متاسفانه در مورد هزینه بیماران روانی فکر اساسی صورت نگرفته است و باید بیمه‌هایی وجود داشته باشند تا بتوانند این بیمه‌های درمانی را پوشش دهند که در حال حاضر این پوشش به حد کافی نیست و بیمه‌های بزرگ کشور همچون خدمات درمانی و سلامت ایرانیان باید پوشش‌دهنده شوند.
در نتیجه این هزینه‌ها با درآمدهای اقتصادی جامعه متناسب نیست. باید اذعان کرد اگر دولت نقش نظارت را انجام دهد و نقش حمایتی و اجرایی در این زمینه به بخش‌ها و اجزای دیگر اقتصاد سپرده شود، رفتار بهینه‌تری است. چون بوروکراسی و تصدی دولت در این زمینه همراه با فساد و ناکارآمدی است بهتر است این بخش هم به نهادی مثل بخش خصوصی سپرده شود تا علاوه بر افزایش کارایی از فساد احتمالی هم جلوگیری شود و اضافه بر این به موضوعات اصلی که متاسفانه در حاشیه قرار گرفته مثل آموزش و... بیشتر پرداخته شود. بازهم تاکید می‌کنم نباید به شیوه سنتی با این موضوعات برخورد داشت. دستاوردهای جدید بشری به راهکارهایی رسیده که برای حل بهینه چالش‌ها بسیار کارآمد است. اما تعرفه بیمه‌های درمانی در کشور آن اندازه کم است که بخش خصوصی حاضر به همکاری نیست و بخش‌های دولتی هم به زحمت توان پرداخت آنها را دارند. در بسیاری از بخش‌ها پوششی صورت نمی‌گیرد و بنابراین وقتی نوبت به بیمار روانی می‌رسد می‌گویند در پوشش بیمه‌ای نیست و این امر به ضرر بیمار می‌شود. از جهت دیگر به ضرر خود بیمه‌ها هم می‌شود و وقتی که اضطراب و مشکل بیمار درمان نشود، ‌ تبعات بیماری‌های جسمی بیشتر می‌شود و انواع بیماری‌ها افزوده می‌شود و همین شرکت‌ها باید تمام و کمال هزینه‌ها را پرداخت کنند. بنابراین عدم پوشش بیمه‌های تکمیلی روانپزشکی مساله‌ای است که باید در اولویت‌های وزارتخانه قرار گیرد. از جمله موارد دیگر داروهایی هستند که تحت پوشش بیمه نیستند و داروهای ضروری و فوری بیمار محسوب می‌شوند. گاهی اوقات مساله قیمت داروهاست که باید از این‌سو پرداخت شود.

نقش دولت یا انجمن‌ها در این زمینه تا چه اندازه موثر است. این نهادها چگونه می‌توانند در بخش آموزش به شناسایی این اختلالات کمک‌کننده باشند. آیا هزینه درمان در درصد مراجعه بیماران به پزشک موثر است؟
مشکل اصلی جامعه مساله شناخت بیماری‌های روانی است. عدم شناخت بیماری‌های روانی باعث می‌شود هم در پیشگیری و هم در درمان و برخورد مردم با این بیماران مشکلات زیادی به وجود آید که نتیجه آن افزایش بیماری‌ها در سطح جامعه است. نقش دولت در این میان می‌تواند تاثیرگذار و مثبت باشد.
نقش دولت باید به گونه‌ای باشد تا امکانات پیشگیری از بیماری فراهم شود و در صورت وقوع اختلال راه درمان مناسب ایجاد شود. در این مورد نقش سازمان متولی که وزارت بهداشت است بیش از هر زمان دیگر به چشم می‌آید.
تجربه کشورهای در حال توسعه به ما نشان می‌دهد در این زمینه نیز باید آموزش‌های لازم داده شود و بخشی از کارهای وزارتخانه و انجمن آموزش‌های عمومی برای همین منظور است اما اگر امکان ورود این واحد درسی به آموزش و پرورش فراهم شود از ابتدا نوجوانان با شناخت بیشتری برخورد می‌کنند و برای آینده کشور مفیدتر خواهد بود و پیشنهاد جدی که من دارم این است که باید مساله شناخت بیماری‌ها به طور کلی و شناخت بیماری‌های روانی به‌طور خاص به دلیل شیوع و اهمیت آن در درس‌های دانش‌آموزان افزوده شود. باید آموزش و پرورش با سیاست‌های اعمالی و تطبیق ضرورت‌ها این کار را انجام دهد و برنامه‌ریزی دقیق‌تری صورت گیرد.
در این میان نیز انجمن روانپزشکی ایران آمادگی این را دارد که برای بحث در مورد ضرورت شناخت این بیماری و هم در مورد برنامه‌ریزی و آوردن مواد آموزشی به کمک آنها آید و اقدامات آموزشی را انجام دهد.

با وجود این شما اشاره کردید که انجمن وظیفه اجرای برنامه‌های درمانی را ندارد و بیشتر به عنوان بازوی کمک‌کننده نقش ایفا می‌کند. تاکنون آموزش و پرورش تا چه اندازه توانسته تاثیرگذار باشد یا اینکه با همکاری انجمن‌ها این آموزش‌ها صورت گرفته است؟
بله، انجمن علمی روانپزشکان وظیفه اجرایی ندارد و در سیستم دولتی هم نیست که بتواند مجری طرح باشد. بلکه یک سازمان مردمی و علمی است که کارش فقط توصیه و بالا بردن مباحث علمی میان روانپزشکان است که در آن به مباحث پیشنهادی و دفاع از مساله بیماران پرداخته می‌شود.
این سازمان‌ها نقش برطرف‌کننده این بیماری‌ها را ندارند و تنها نقش راهنمایی در وزارتخانه بهداشت و درمان را بر عهده دارند. این سازمان‌ها و انجمن‌ها می‌توانند نقش آموزش برای جامعه را ایفا کنند. نقش دفاع از تمام بیماران و درمانگران. مشکلات آموزش در همه زمینه‌ها وجود دارد. از ابتدای شروع درمان، دارو، بیمارستان و... آغاز می‌شود و تا زمان درمان کامل ادامه دارد.
آموزش و پرورش جوانان از سنین کم مستلزم ایجاد سیستم آموزشی مناسب است. شناختی که باید از بابت بیماری‌های روانی به وجود آید تا درمان صحیح صورت گیرد. اگر این شناخت از دوران دبستان و دبیرستان به وجود آید بهترین زمان درمان است. جایی که قدرت اجرایی است، وزارتخانه است که اداره تشخیص و اداره سلامت دارد که البته اداره سلامت و روان فعلی وزارت بهداشت به هیچ‌وجه پاسخگوی نیاز جامعه از نظر بودجه، اختیارات و امکانات نیست و وقتی قرار باشد ۲۵ درصد یک جامعه نیاز به خدمات روانپزشکی داشته باشند، در وزارتخانه باید تشکیلاتی متناسب با یک‌چهارم جمعیت از نظر بودجه و ساختار سازمانی شکل گیرد که متاسفانه این‌گونه نیست.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها