شناسه خبر : 3236 لینک کوتاه

گفت‌وگو با رضا مکنون درباره الزامات اصلاح الگوی مصرف آب

طرحی نو دراندازیم

تمام بحثحول راه‌های منتهی به صرفه‌جویی در مصرف آب چرخید. وقتی پای سخنان «رضا مکنون» می‌نشینی، تازه می‌توانی مختصات اصلاح الگوی مصرف آب را تجسم کنی. او دانش‌آموخته مقطع دکترای مهندسی منابع آب در دانشگاه واشنگتن است و اکنون مشاور وزیر نیرو و نایب رئیس کمیته ملی توسعه پایدار در سازمان حفاظت محیط زیست است.

تمام بحث حول راه‌های منتهی به صرفه‌جویی در مصرف آب چرخید. وقتی پای سخنان «رضا مکنون» می‌نشینی، تازه می‌توانی مختصات اصلاح الگوی مصرف آب را تجسم کنی. او دانش‌آموخته مقطع دکترای مهندسی منابع آب در دانشگاه واشنگتن است و اکنون مشاور وزیر نیرو و نایب رئیس کمیته ملی توسعه پایدار در سازمان حفاظت محیط زیست است. مکنون گام نخست صرفه‌جویی در مصرف آب را سیاستگذاری مناسب توسط دولت می‌داند و مشارکت مردم از طریق شکل‌گیری یک نهضت و یک جنبش اجتماعی را نیز در توفیق این سیاست‌ها موثر توصیف می‌کند. او در گفت‌و‌گو با تجارت فردا از ضرورت بازتعریف مقوله امنیت غذایی سخن می‌گوید و تاکید می‌کند امنیت غذایی نباید به قیمت ناامنی آبی ایران تمام شود. جان کلام او در این گفت‌و‌گو این است که برای اصلاح الگوی مصرف آب باید طرز فکر جدیدی در مورد مدیریت منابع آب در ایران ایجاد شود.
‌در ماه‌های اخیر، مساله کمبود آب به گونه‌ای متفاوت از سال‌های گذشته انعکاس یافته است. اخباری هم البته از وضعیت قرمز تعدادی از استان‌ها در زمینه منابع آبی قابل شرب حکایت دارد و گروه‌های زیست‌محیطی و مردم اکنون نسبت به خشک شدن زاینده‌رود و ارومیه و آلودگی کارون حساسیت بیشتری نشان می‌دهند و برای جلب توجه مسوولان به اعتراض و تجمع متوسل شده‌اند. اکنون این پرسش مطرح است که چگونه می‌توان این نگرانی در مورد وضعیت ذخیره آب کشور را تقلیل داد. اما شاید بهتر باشد در ابتدا توضیح دهید که وضعیت منابع آب ایران تا چه حد بغرنج است؟
اکنون کفگیر به ته دیگ آب خورده است که معضل کمبود آن، چنین بازتاب پیدا کرده. واقعیت این است که استحصال آب از منابع زیرزمینی، بدون توجه به حد و حدود این منابع صورت گرفته است و ارائه یک تصویر آماری می‌تواند، عمق این فاجعه را نشان دهد. میزان بارش باران در ایران سالانه به حدود 400 میلیارد مترمکعب می‌رسد. از این میزان 270 میلیارد مترمکعب تبخیر می‌شود و حدود 130 میلیارد مترمکعب در زمین باقی می‌ماند. در برنامه‌ریزی‌ها نیز همواره روی این موجودی، یعنی 130 میلیارد مترمکعب آب، حساب شده است. از این میزان آب باقیمانده در سفره‌های آب زیرزمینی، حدود 85 درصد در بخش کشاورزی و حدود 10 یا 15 درصد نیز در بخش خانگی و صنعت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در سال‌های اخیر، دو اثر تغییر اقلیم یعنی گرم شدن هوا و کاهش بارندگی در ایران رخ داده است. اما میزان این تغییر اقلیم به اندازه‌ای نیست که وضعیت بغرنج امروز آب را سبب شده باشد. اشکال عمده بهره‌گیری از ذخیره‌گاه‌های عمیق است که ده‌ها هزار سال طول کشیده آب در آن ذخیره شود. برآوردها نشان می‌دهد که اوایل انقلاب سالانه 500 میلیون مترمکعب آب از این ذخیره‌گاه‌ها برداشت می‌شد و اکنون برداشت از این منابع به 10 تا 15 میلیارد مترمکعب آب در سال رسیده است. اگر فرض کنیم که در 40 سال اخیر به طور متوسط، سالانه پنج میلیارد مترمکعب آب از منابع عمیق آب برداشت شده است و اگر این پنج میلیارد مترمکعب را در 30 سال ضرب کنیم، حاصل 150 میلیارد مترمکعب می‌شود و این رقم، میزان زیاده‌خوری آب در طول این سه دهه را نشان می‌دهد. اگر بخواهیم منابع آب ایران را به تعادل 40 سال گذشته بازگردانیم، باید 150 میلیارد مترمکعب کمتر آب مصرف کنیم و آن را به زمین بازگردانیم که تقریباً بسیار دشوار است. بنابراین اکنون دو مساله مطرح است؛ نخست بهره‌گیری از منابع عمیق زیرزمینی و مساله دیگر این است که 130 میلیارد مترمکعبی که سیاستگذاران در مورد آن صحبت می‌کنند نیز دیگر وجود ندارد. کارشناسان در یک سال اخیر متوجه شده‌اند به رغم آنکه کاهش باران چندان چشمگیر نبوده است، 40 درصد منابع رودخانه‌ها کاهش یافته است. بارش باران 9 میلی‌متر نسبت به 250 میلی‌متر کاهش یافته اما کاهش سطح آب رودخانه‌ها 40 درصد است. افزون بر این، منابع سدها نیز نسبت به سال گذشته به نصف رسیده است. بنابراین تخمین اولیه این است که منابع آب بیش از 100 میلیارد مترمکعب نباشد و این بدان معناست که سهم محیط زیست، کشاورزی، صنعت و شرب نیز کاهش می‌یابد.

در چنین شرایطی آیا شکل‌گیری یک نهضت می‌تواند در اصلاح الگوی مصرف آب موثر باشد؟ البته برخی معتقدند، این سیاستگذار است که باید وجود این مساله در کشور را بپذیرد و از طریق سیاستگذاری، الگوی مصرف آب را به سوی بهینه شدن سوق دهد.
اگر منظور شکل‌گیری کمپین توسط مردم شهر یا روستاست، باید بگویم سهم مصرف این گروه نسبت به سهم بخش کشاورزی اندک است. یعنی اگر مردم رفتار مصرفی مناسبی داشته باشند، درنهایت می‌توانند یک یا دو میلیارد مترمکعب آب در سال صرفه‌جویی کنند که این میزان صرفه‌جویی نیز ضروری است. اما حدود 10 درصد صرفه‌جویی در مصارف کشاورزی، سالانه 5/8 میلیارد مترمکعب آب آزاد می‌کند. این صرفه‌جویی در نهایت باید به نقطه‌ای برسد که نیمی از منابع آب تجدید‌پذیر در طبیعت باقی بماند که دیگر زاینده‌رود را خشک نبینیم و تالاب گاوخونی و دریاچه ارومیه زنده بماند. بحث این است که غفلت سیاستگذار از این موضوع می‌تواند کویر دومی در شمال غرب ایران ایجاد کند. بنابراین اصلاح الگوی مصرف در این بخش، نیازمند سیاستگذاری در سطح کلان است.
سیاستگذار باید تصمیم بگیرد که تولید محصولاتی که آب بسیاری مصرف می‌کند، کاهش یابد یا حذف شود. مقوله امنیت غذایی بازتعریف شود و امنیت غذایی نباید به قیمت ناامنی آبی ایران تمام شود. در ایران در سال‌های گذشته با این عنوان که همه محصولات مورد نیاز در کشور تولید شود همه آب را از اعماق زمین بیرون کشیدیم و مورد استفاده قرار دادیم که حتی این اقدامات نیز نتوانست ما را به خودکفایی برساند. در حالی که کشوری مانند ایران با شرایط خشک و نیمه‌خشک باید منابع خود را به حداکثر استفاده برساند. یکی دیگر از اولویت‌های سیاستگذار باید کاهش تلفات در شبکه توزیع آب شرب باشد که اکنون در شهرها میزان تلفات به بیش از 20 تا 25 درصد می‌رسد. در حالی که نرم جهانی 10 تا 12 درصد است.

‌اما به نظر می‌رسد، سیاستگذاران و مقامات اجرایی در طول سال‌های گذشته، دست روی دست گذاشته‌اند تا معضل کمبود آب در ایران به این نقطه برسد و این موضوع حتی به یک چالش امنیتی برای کشور تبدیل شود. آیا این وضعیت در گذشته قابل پیش‌بینی نبود؟ این غفلت چه توجیهی دارد؟
واقعیت این است که تمام مهندسان و کارشناسان روی اعداد و ارقامی حساب می‌کردند که اکنون دیگر وجود خارجی ندارد. هنوز هم برخی بر این باورند که این دوره، یک دوره 10 ساله خشکسالی است و رفع می‌شود. اما در مقابل گروهی هم که بیشتر در میان مسوولان اکثریت یافته، بر این عقیده‌اند که منابع آبی پیشین ایران دیگر برگشت‌پذیر نیست و ما در وضعیت خشکی قرار گرفته‌ایم. به موجب سیاست‌هایی که در سال‌های گذشته به اجرا درآمد، زمین‌های کشاورزی وسعت یافت و مساحت زمین‌هایی که در آن تبخیر آب صورت می‌گیرد سه برابر شد. برای مثال در ارومیه کشت چغندرقند در دستور کار قرار گرفت. کشت این محصول از زمانی آغاز شد که پیشنهادی مبنی بر احداث کارخانه قند در این منطقه مطرح شد و کشاورزان به کشت این محصول روی آوردند. چغندرقند به تنهایی در حوزه دریاچه ارومیه، 400 میلیون مترمکعب آب می‌بلعد. این میزان از آب دریاچه حذف شده است. اما چند ماه است که جلوگیری از کشت چغندر در ارومیه آغاز شده است. عنوان این طرح نیز «نکاشت» است. مقرر شده است دولت، رقمی معادل درآمدی که کشاورزان از محل کشت چغندر کسب می‌کردند به آنها بپردازد و آنها تا سه سال کشت چغندر را متوقف کنند. در این صورت، آب مورد نیاز برای کشت این محصول، آزاد شده و مستقیم وارد دریاچه ارومیه می‌شود. زارعان همچنین می‌توانند به جای کاشت این نوع محصولات به باغبانی روی بیاورند. باغبانی یا کاشت گیاهانی که با اقلیم این منطقه سازگار باشد، آب کمتری مصرف کند و ارزش افزوده بیشتری هم در پی داشته باشد. مهم آن است که دولت تصمیم بگیرد که البته این تصمیمات اتخاذ شده و اصلاح الگوی مصرف در بخش کشاورزی ارومیه نخستین طرح دولت است. دولت باید از کسانی که در این امر مشارکت می‌کنند حمایت کند. معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست‌جمهوری نیز قرار است اعتبارات را به این طرح‌ها اختصاص دهد. جلب همکاری مردم نیز نیازمند شکل‌گیری و حمایت جنبش‌های مردمی است. آنها باید با فرهنگ‌سازی متقاعد شوند که زیر درخت‌های سیب، یونجه نکارند.

کشاورزان چگونه باید متقاعد شوند؟ بدیهی است که بسیاری از کشاورزان در تامین معاش خود دچار چالش هستند و انتظار اینکه ذهن آنها با موعظه یا تبلیغ، درگیر دغدغه حفظ محیط زیست شود، انتظار نابجایی است. بنابر‌این برای اصلاح الگوی کشت و اصلاح الگوی مصرف آب توسط کشاورزان چگونه می‌توان مطلوبیت ایجاد کرد؟
ببینید، عدالت این نیست که در تمام نقاط ایران کشاورزی با بهره‌وری پایین صورت گیرد. اعلام شده است در کرج، نوعی کشاورزی به وسیله احداث گلخانه‌ها آغاز شده است که میزان تولید گوجه‌فرنگی در آن،500 تن در هر هکتار است. در حالی که کشاورزان عادی 30 تن در هکتار تولید می‌کنند. این میزان تولید می‌تواند برای کشاورزان مطلوبیت ایجاد کند. اما سیاست‌ها تا حدودی مشخص شده است و مبنای برنامه ششم در حوزه مدیریت منابع آبی این است که کشت‌های پر‌مصرف آب نظیر گندم محدود شود. با این منابع می‌توان محصولات به مراتب ارزشمندتری تولید کرد و با یک‌دهم درآمد آن می‌توان محصولات مورد نیاز را وارد کرد. این فراتر از آن است که دولت در اندیشه افزایش راندمان آب در بخش کشاورزی باشد. یعنی اگر راندمان آب در بخش کشاورزی پنج تا 10 درصد نیز افزایش یابد، منابع حاصل از صرفه‌جویی به حدود پنج میلیارد مترمکعب می‌رسد. وزارت جهاد کشاورزی نیز اکنون به این نتیجه رسیده است که کشت صیفی‌جات در هوای آزاد متوقف شود و کشت این محصولات در گلخانه‌ها صورت گیرد. منتها همه کشاورزان از امکانات مالی برای راه‌اندازی گلخانه برخوردار نیستند. این گروه از کشاورزان می‌توانند با راه‌اندازی شرکت‌های سرمایه‌گذاری، تولید کشاورزی را برای مثال به کردستان ببرند. اصفهانی‌ها نباید اصرار داشته باشند که در این شهر کم‌آب، سیب و بادام پرورش دهند یا کشت برنج باید به شمال کشور محدود شود. تحقق این انگاره‌ها، نیازمند یک استراتژی حاکمیتی است. یعنی همه باید اصالت این نوع نگرش را بپذیرند و برای اجرایی شدنش، سیاست‌هایی را طراحی کنند. اعطای تسهیلات، واردات و صادرات نیز در راستای همین نگرش باشد. برای مثال، اسپانیا از سال 2008 به این سو، کشت گندم را بسیار کاهش داد و کاشت زیتون و مرکبات را در دستور کار قرار داد. در ایران نیز کاشت کیوی ارزش افزوده بالایی داشته است. به ازای هر مترمکعب آبی که برای کشت این محصول مصرف شده است، حدود شش دلار سرمایه بازگشته است. اما با 165 برابر آب مورد نیاز برای تولید کیوی، گندم تولید می‌شود.

‌استنباط من از سخنان شما این است که اصلاح الگوی مصرف آب در ایران یک پروژه سیاسی و اقتصادی است که در گام اول نیاز به برنامه‌ریزی کلان دارد.
بله، تغییر نگرش در مورد مدیریت منابع آب در سطح کلان یک ضرورت است که البته این تغییر در شرف وقوع است. اما در اواخر دوره دهم با وجود هشدارهایی که نسبت به کمبود آب مطرح می‌شد، دولت پروژه‌ای را تعریف کرد که مدعی بود با این پروژه، کشاورزی را 5/2 میلیون هکتار توسعه می‌دهد. این پروژه البته منتفی اعلام شد. دولت یازدهم در حال تهیه یک استراتژی برای مدیریت منابع آب است. به همین منظور وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست قرار است با همکاری یکدیگر با برگزاری سلسله نشست‌هایی، الفبای انقلاب مدیریت منابع آب را مورد بررسی قرار دهند. ما باید یک طرز فکر جدید در ایران ایجاد کنیم. اولویت دولت احیای دریاچه ارومیه است که دقیقاً با این مصادیق می‌خواند. استراتژی برای کاهش مصرف آب در کشاورزی و تمرکز روی کشاورزی‌های کم‌آب‌بر و پر‌ارزش. این طرحی است که می‌تواند ظرف 12 تا 13 سال، دریاچه ارومیه را نجات دهد. بسیار دیر شده است اما همه متوجه شده‌اند که امکان ندارد کشاورزی با این وضعیت ادامه یابد. مدیریت منابع آب باید از طریق سیاستگذاری دنبال شود. سیاستگذاری در مورد اینکه نیمی از منابع آب تجدید‌پذیر در زمین باقی بماند. از طرفی الگوی مصرف در بخش کشاورزی و خانگی باید تغییر کند که در این زمینه مردم نیز باید همکاری کنند.

این همکاری باید در چه بستری صورت گیرد؟ اگرچه شکل‌گیری کمپین یا جنبش برای کنترل یک بحران اجتماعی و اقتصادی در ایران چندان سابقه نداشته است اما آیا این روش می‌تواند، در صرفه‌جویی آب موثر باشد؟
مساله آب یک مساله پیچیده‌ای است. معضل کمبود آب را باید از سه منظر تکنیکی، مالی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد. برای مثال چنانچه قرار باشد این معضل از طریق روش‌های تکنیکی تخفیف داده شود، سیاست‌هایی در جهت توسعه کشت گلخانه‌ای تدوین می‌شود. در عین حال، اصلاح الگوی مصرف در بعد فرهنگی و اجتماعی نیز فعالیت‌های گسترده‌ای را می‌طلبد که شکل‌گیری نهضت یا جنبش برای ترویج مصرف بهینه آب از جمله این فعالیت‌هاست. در این زمینه باید جزیی‌ترین مسائل را نیز مد نظر قرار داد. برای مثال سال‌های سال است که مردم برای آسودگی در مورد تامین مایحتاج ضروری نظیر برنج یا گندم، این اقلام را در منازل خود انبار می‌کنند. اما امروزه با وجود سیلوها یا وجود انواع برنج در فروشگاه‌ها دیگر کسی نباید نگران امنیت غذایی خود باشد. مردم دیگر نباید انبارداری کنند که مبادا قحطی شود. الگوی زندگی باید تغییر کند. فکر می‌کنید به چه دلیل حدود 30 درصد محصولات کشاورزی در ایران به عنوان ضایعات، دور ریخته می‌شود. در گندم نیز حدود 5/1 میلیون تن ضایعات وجود دارد. در حالی که در تولید این گندم آب زیادی مصرف شده و با ضایع شدن آن، آب مصرف‌شده نیز دور ریخته می‌شود. یکی از استراتژی‌های کشورهای توسعه‌یافته این است که تا آنجا که ممکن است در جهت کاهش ضایعات گام بردارند. در واقع، نهضت‌های بزرگی در دنیا شکل گرفته است که تجربیات آنها می‌تواند به ما هم کمک کند. شاید این موضوع کمتر مورد توجه قرار گیرد اما هرچه غذای ما گوشتی‌تر باشد آب بیشتری مصرف شده است. تولید یک کیلو گوشت، 15 مترمکعب آب می‌خواهد و یک کیلو گندم یک مترمکعب و یک کیلو سیب‌زمینی 25/0 مترمکعب آب مصرف می‌کند. در این صورت اگر گرایش به مصرف هر یک از این محصولات در کشور بیشتر باشد میزان مصرف آب برای تولید غذای مورد نیاز مردم نیز تغییر می‌کند. این موضوع آنچنان حائز اهمیت است که اروپا می‌خواهد مصرف گوشت را به نصف برساند. هر شهروند اروپایی به طور متوسط 50 کیلو گوشت در سال مصرف می‌کند. قرار است این میزان را به 27 کیلو و 13 کیلو کاهش دهند. آنها البته بیشتر برای کاهش امراض ناشی از مصرف گوشت دست به اصلاح الگوی مصرف زده‌اند. اما لازم است در ایران پیش از گرفتاری در این دام و البته برای کاهش مصرف آب، الگوی غذایی را اصلاح کنیم. جالب است بدانید که یک وعده غذای کوکو سبزی برای یک نفر،340 لیتر آب می‌برد اما برای یک سیخ کباب برگ 4900 لیتر آب صرف شده است. بنابراین با توجه به الگویی که وزارت بهداشت برای تامین کالری مورد نیاز افراد توصیه می‌کند، می‌توانیم غذای مورد نیاز مردم را با هزینه ارزان‌تر تامین کنیم. برای تامین محصولات غذایی نیز می‌توان کم‌آب‌برها را در داخل و برای تولید محصولات پرآب‌بر در سایر کشورها، نظیر گرجستان که قیمت زمین در آن یک‌ششم ایران است و بارندگی دو برابر، سرمایه‌گذاری کرد. گروهی از سرمایه‌گذاران ایرانی در بررسی‌های خود به این نتیجه دست یافته‌اند که تمام نیازهای استان آذربایجان شرقی را می‌توان با اجاره زمین در گرجستان و کشت و زرع در آن تامین کرد. بنابراین باید از این منابع ناچیز حداکثر استفاده را برد. آیا قسم خورده‌ایم که همه اقلام مورد نیاز کشور در بخش کشاورزی در ایران تولید شود؟ آن هم با منابعی که در مضیقه است؟
بنابر‌این با تغییر نگرش در سطح حاکمیت، برنامه‌ریزی در سطوح میانی و اصلاح رفتار مردم باید این منابع را به صورت بهینه مدیریت کرد. ما در این سال‌ها مدیریت منابع آب را رها کردیم.

همان گونه که شما هم در صحبت‌های خود اشاره کردید، وضعیت منابع آب در شرایط بغرنجی قرار گرفته است. در چنین شرایطی دولت باید چه رویکردی را برای اصلاح الگوی مصرف در پیش بگیرد. آیا باید موضوع صرفه‌جویی در مصرف آب را به شیوه‌ای دموکراتیک پیش ببرد یا مانند کالیفرنیا که پلیس آب در آن ایجاد شده، اقتدار پیشه کند.
در بخش‌هایی از کشور که وضعیت اورژانسی است، راهی جز ایجاد یک تشکیلات برای مدیریت شرایط وجود ندارد و البته مردم هم باید در آن مشارکت کنند. برای مثال برای احیای ارومیه همه آمدند. از تمام انجمن‌ها، محققان و حتی ایرانیان خارج از کشور که برای نجات این دریاچه نظریه داشتند از طریق اسکایپ دیدگاه‌های خود را مطرح کردند تا طرحی خردمندانه ارائه شود. در بخش‌هایی نیز ضرورت دارد دولت تصمیمات جدی بگیرد. در سطوح پایین‌تر نیز باید نوعی دگردیسی در رفتار مردم به وجود آید. برای این دگردیسی لازم است، انجمن‌ها و صداوسیما نیز نقش خود را ایفا کنند و حتی فیلم‌ها و سریال‌هایی به این موضوع بپردازند. نکته مهم و اساسی این است که مردم نباید ضرر کنند. اصلاح الگوی مصرف نباید به قیمت نابودی زندگی مردم تمام شود. برای مثال دولت در بررسی وضعیت ارومیه متوجه شد که بسیاری از چاه‌ها به صورت غیرمجاز حفر شده است. بنابراین این پیشنهاد مطرح شد که به مردم بگوییم در چاه‌ها را ببندند. اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که بهتر است زور و اجبار در کار نباشد. پیمودن این مسیر، درایت و هوشمندی می‌خواهد و نباید روش‌های تند و تیزی را در پیش گرفت.

یعنی تغییر الگوی مصرف باید تدریجی صورت گیرد؟
اصلاح الگوی مصرف آب باید تدریجی باشد. چرا که در ابتدا باید رفتار دولت و قوانین و مقررات اصلاح شود. تصور کنید در ایران نیز پلیس آب ایجاد شود، مردم می‌گویند سازمان آب که دولتی است چرا 25 درصد تلفات دارد. در صورت اصلاح الگوی ارگان‌های اصلی، دولت می‌تواند به مردم بگوید که مصرف آب نباید از 20 مترمکعب بیشتر شود و برای بیش از این مقدار جرایمی تعیین کند. اکنون هر ایرانی در روز 250 لیتر و گاه 300 لیتر آب مصرف می‌کند و جا دارد که حدود 30 یا 40 درصد آن صرفه‌جویی شود. بخشی از این میزان مصرف به تلفات بازمی‌گردد که دولت باید اصلاح کند و بخشی هم به سبک زندگی مربوط است. کولرهای آبی، شیرآلات، میزان آبی که برای استحمام مصرف می‌شود باید کاهش پیدا کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها