شناسه خبر : 31774 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

همسایگان بی‌خانمان

ریشه‌ها و تبعات گسترش پدیده ماشین‌خوابی شهری در تهران چیست؟

لازم نیست دنبال آگهی استخدام و مصاحبه باشی، پارتی و پول نمی‌خواد، کل سرمایه کارت یه پراید دست دومه، آدم خودتی، هر وقت اراده کنی می‌تونی بری سر کار، تخصص، سابقه کار یا تحصیلات ویژه‌ای نمی‌خواد و... .

مریم زارعیان/ استادیار مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی

لازم نیست دنبال آگهی استخدام و مصاحبه باشی، پارتی و پول نمی‌خواد، کل سرمایه کارت یه پراید دست دومه، آدم خودتی، هر وقت اراده کنی می‌تونی بری سر کار، تخصص، سابقه کار یا تحصیلات ویژه‌ای نمی‌خواد و... . همه اینها باعث شده است که مسافرکشی به یکی از اولین گزینه‌های شغلی ایرانی‌ها تبدیل شود. پیر و جوان هم نمی‌شناسد. هرکس که بتواند قسطی و نقدی، نو و دست‌دوم یک پراید بخرد، می‌تواند مسافرکشی کند. این روزها با آمدن تاکسی‌های اینترنتی هم بازار مسافرکشی بیش از پیش گرم شده است. تنگ شدن حلقه تحریم‌ها، افزایش افسارگسیخته قیمت کالاها، ورشکستگی مشاغل خرد و افزایش بیکاری از یک‌سو و خشکسالی، بی‌آبی مزمن و مخاطرات مشاغل روستایی اعم از کشاورزی و دامداری از سوی دیگر باعث نقل مکان افراد بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک به تهران شده است؛ مردمانی که با هدف امید به داشتن زندگی شرافتمندانه از خانه و کاشانه خود بریده‌اند و به تهران آمده‌اند.

اما این همه ماجرا نیست. بالا رفتن اجاره‌بهای مسکن، دخل و خرجی که کفاف هزینه‌های سنگین زندگی آنان و خانواده‌هایشان را نمی‌دهد و مجرد بودن سه پارامتری است که باعث بی‌خانمانی این مردان زحمتکش شده است. این است که به‌جای اجاره منزلی برای استراحت شبانه، به ماشین‌خوابی روی آورده‌اند.

حالا دیگر ماشین‌خوابی پدیده‌ای شده است که در کنار کارتن‌خوابی، کانال‌خوابی و گورخوابی در شهرهای بزرگ رخ می‌نمایاند. حاشیه‌نشینانی که اگرچه ساکن دلِ شهر و همسایه ساکنان شهر هستند، اما از حداقل‌های زندگی محروم‌اند؛ نه تشکی دارند که سر آرام بر آن بگذارند، نه حمامی ‌که خستگی تن را بشویند و نه کانون خانواده و آشنا و همزبانی که غم دل بزدایند.

ماشین‌خوابان بسان تهی‌دستانی که آصف بیات از آنها در اثر درخشان خود سخن می‌راند گروه‌های فاقد امتیازی هستند که از بسیاری امکانات زندگی شهری محروم هستند و به نوعی تبدیل به حاشیه‌نشینان زندگی شهری شده‌اند. در واقع، بسیاری از حداقل‌های لازم برای یک زندگی مناسب و شرافتمندانه از آنها سلب شده است. نیازهای اصلی آنان، نخست تامین و حفظ حداقل‌های لازم برای بقا و پس از آن، ایجاد شرایطی اخلاقی برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه است. ضرورت پاسخگویی به این نیازهاست که زمینه‌ساز مهاجرت تک‌نفره این گروه فاقد امتیاز به شهرهای بزرگ شده است.

این پدیده نوظهور تاکنون مورد توجه جدی جامعه‌شناسان قرار نگرفته است، اما به خوبی می‌توان تبعاتی را دید که در آینده‌ای نه‌چندان دور این پدیده را به یک مساله جدی اجتماعی تبدیل خواهد کرد.75

چراکه همان‌گونه که آصف بیات نیز اشاره می‌کند رفتارها و فعالیت‌های گروه‌های فاقد امتیاز صرفاً محدود به حفظ وضعیت موجود و بازتولید روزانه زندگی نیست؛ بلکه، کنش‌های آنها در قالب پیشروی آرام از سطح استراتژی‌های محدود به بقا فراتر می‌رود. از آنجاکه وضع موجود توان پاسخگویی به بسیاری از نیازهای اولیه آنها و تامین یک زندگی شرافتمندانه برای آنها را ندارد، آنها از طریق مجموعه اقداماتی تلاش می‌کنند این وضعیت را بهبود بخشند؛ اقداماتی که عمدتاً فردی، پنهانی، خودبه‌خودی و مستقیم است.

ماشین‌خوابان شهرستانی که از خانواده‌های خود دور افتاده‌اند و برای تامین حداقل‌های زندگی اعم از مکان امنی برای استراحت و برطرف‌سازی نیازهای بهداشتی مستاصل‌اند، روزانه شاهد اختلاف طبقاتی موجود در جامعه هستند. تصور اینکه دیگرانی در این شهرهای بزرگ حق آنها را خورده‌اند، باعث می‌شود احساس تبعیض در آنها جوانه بزند و رشد کند. آنها نسبت به نظام‌های مدیریتی حاکم در جامعه بی‌اعتماد و بدبین شده و نسبت به افراد چنین جامعه‌ای احساس کینه و خشم می‌کنند. دوری از خانواده و هم‌زبانانشان، موجب احساس تنهایی شدید و افسردگی در آنها می‌شود. فقدان مکان امن برای استراحت موجب بی‌خوابی، بیماری‌های جسمی و روانی و روی‌آوری به مصرف مواد مخدر می‌شود. آنها همچنین در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی همچون زورگیری و سرقت لوازم خودرو قرار دارند. همه اینها دست به دست هم می‌دهد تا در شرایطی که فرصت‌هایی مناسب ایجاد شود یا دستاوردهای پیشینشان مورد تهدید قرار گیرد، احتمالاً به اقداماتی در قالب سیاست‌های خیابانی دست بزنند که می‌تواند ناگهان سیاستگذاران شهری را غافلگیر کند.

متاسفانه در اکثر مواقع مواجهه سیاستگذاران با مسائل و آسیب‌های اجتماعی، سطحی و بی‌توجه به عوامل ساختاری موجد آنهاست. سیاستگذاران فقط تلاش می‌کنند چنین مسائلی فعلاً جلوی دید نباشد. فقط می‌خواهند آنها را از سطح جامعه جمع‌آوری کنند، آنها را سرکوب کنند و از جلوی چشم شهروندان پنهان کنند و به زیرزمین‌ها بفرستند، غافل از آنکه چنین مسائلی از زیرزمین با شکل دیگری جوانه می‌زند، به گونه‌ای که حل طبیعی آن و مواجهه عقلانی با آن را با چالش جدی مواجه می‌کند.

شاید ساده‌ترین راه مواجهه با این گروه از تهی‌دستان شهری بی‌توجهی به چرایی شکل‌گیری آن، برخورد حذفی و چکشی با آنها باشد؛ اینکه از تاکسیرانان اینترنتی خواسته شود که از متقاضیان کار مدارکی خواسته شود تا نشان دهد که محل زندگی‌شان در آن شهر است تا هر راننده تنها بتواند در شهر محل زندگی خود کار کند. اما این تنها یک طرف مساله است. اکنون که نرخ بیکاری در بین جوانان افزایش یافته است و تورم زندگی شهروندان ایرانی را با چالش جدی مواجه کرده، مسدودسازی روزنه‌های تنفس شهروندان فقط بردن مساله به زیرزمین است و لاغیر.

پایین بودن کرایه‌ها و ثابت ماندن درصد کمیسیون این شرکت‌ها، نبود بسته‌های حمایتی و قراردادهای یک‌جانبه و به نفع شرکت از چالش‌های جدی است که رانندگان اینترنتی با آن مواجه‌اند. موضوعی که لازم است برای آن برنامه‌ریزی شود تا از پایمال شدن حقوق این افراد و در مضیقه قرار گرفتنشان کاسته شود. اکنون که به یمن فعالیت‌های این رانندگان، شرکت‌های تاکسیرانی اینترنتی سود بالایی به دست می‌آورند، می‌بایست با کسر درصد کمی از دریافتی رانندگان و در نظر گرفتن بخشی از سود خود محلی را برای خوابگاه این افراد اختصاص دهند یا اینکه مدیریت شهری مکان‌هایی را برای اجاره به این شاغلان مهاجر در نظر بگیرد. این موضوع نیازمند ورود جدی مدیران شهری به آن است تا ضمن بهبود حداقلی شرایط زیست این رانندگان، از شیوع و گسترش آسیب‌های اجتماعی مربوطه به سطح شهر جلوگیری به عمل آید.

یادمان نرود همه افراد جامعه در وضعیت این افراد مسوول هستند. بی‌توجهی به این موضوع و تصور آنکه زندگی آنها ارتباطی به ما ندارد، موجب می‌شود آتش آسیب‌های اجتماعی که دامن آنها را می‌گیرد به همه شهر سرایت کند. البته مسوولیت اجتماعی شهروندان از مسوولیت حاکمان برای بهبود اوضاع مردمانشان نمی‌کاهد.

بدون شک بهبود شرایط اقتصادی جامعه و رفع تحریم‌ها و تنگناها باعث کمرنگ شدن این پدیده خواهد شد. اما تا زمانی‌که دست کشور زیر تبر تحریم‌هاست، کمر همه مردمانی که می‌خواهند برای خانواده‌شان نان حلال ببرند، خم می‌شود. هر کس به نوعی و به اندازه‌ای!

دراین پرونده بخوانید ...