شناسه خبر : 20937 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

می‌توان از تجربه کشورهای موفق برای ارتقای شاخص‌های سلامت جنسی استفاده کرد

لزوم تغییر دیدگاه در مسوولان

جنسینگی(Sexuality) ‌۱ یکی از جنبه‌های کلیدی در طول زندگی بشر شامل جنسیت، هویت، نقش و جهت‌گیری جنسی، تحریکات و تمایلات جنسی، صمیمیت و باروری است که به شکل افکار و تخیلات، تمایلات، اعتقادات، نگرش‌ها و ارزش‌ها، رفتار و اقدامات و بالاخره نقش‌ها و روابط، تجربه یا بیان می‌شود.

سید‌علی آذین / متخصص پزشکی اجتماعی و فلوشیپ پزشکی جنسی

جنسینگی (Sexuality)‌1 یکی از جنبه‌های کلیدی در طول زندگی بشر شامل جنسیت، هویت، نقش و جهت‌گیری جنسی، تحریکات و تمایلات جنسی، صمیمیت و باروری است که به شکل افکار و تخیلات، تمایلات، اعتقادات، نگرش‌ها و ارزش‌ها، رفتار و اقدامات و بالاخره نقش‌ها و روابط، تجربه یا بیان می‌شود. به علاوه جنسینگی بخش عمده‌ای از شخصیت یک فرد و عنصر تعیین‌کننده‌ای (نه منحصراً) از احساس آسایش اوست. اگرچه مسائل مرتبط با جنسیت شامل همه این ابعاد است ولی همه آنها الزاماً تجربه یا ابراز نمی‌شوند. از طرفی جنسینگی تحت تاثیر تعامل میان عوامل زیست‌شناختی، روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قانونی، تاریخی، مذهبی و معنوی قرار دارد.
پس از اجلاس آلماآتا (1978) و تبیین جدیدی که از مفهوم «سلامت» (Health) به عمل آمد، سلامت جنسی و باروری نیز در همین چارچوب تعریف شد. اما نامناسب بودن شاخص‌های باروری در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و کنترل نسبی عفونت‌های رایج منتقل‌شونده از راه تماس جنسی (به واسطه کشف آنتی‌بیوتیک‌ها) در آن سال‌ها باعث شد تا مداخلات و تلاش‌ها عمدتاً بر «سلامت باروری» متمرکز شوند. ظهور و گسترش ویروس ایدز در دهه 80 میلادی از جمله عواملی بود که باعث شد در موضوع سلامت جنسی و باروری و مداخلات لازم تجدیدنظر جدی به عمل آید. در حقیقت این مساله بابی شد تا برخی مسائل جدی‌تر گرفته شود.
در اجلاس ICPD (1994)، 179 کشور متعهد شدند که خدمات سلامت جنسی و باروری را تا سال 2015 برای همه فراهم آورند. نمایندگان این کشورها پذیرفتند که نپرداختن به این تعهدات نتایج فاجعه‌باری را برای جامعه جهانی به دنبال دارد از جمله گسترش ایدز و سایر بیماری‌های منتقل‌شونده از راه تماس جنسی که می‌تواند هزینه‌های بیشتری را برای جوامع مختلف به دنبال داشته باشد.
برآورد می‌شود که یک‌پنجم بیماری‌ها و ناتوانی‌ها با موضوع سلامت جنسی و باروری در ارتباط هستند و حتی وقتی موضوع را مثلاً تنها به اختلال عملکرد یا دشکاری‌های جنسی (Sexual Dysfunctions) محدود می‌کنیم کماکان آمار بالای بروز و شیوع در مطالعات مختلف جمعیتی، با آمار اغلب بیماری‌های رایج در جهان اصلاً قابل مقایسه نیست.
تحولات سریع جهانی چه به لحاظ اجتماعی و چه از نظر نقش پررنگ فناوری‌های ارتباطی، همان‌طور که فرصت‌های بی‌بدیلی را برای جوامع مختلف به ارمغان می‌آورد، در بطن خود آسیب‌شناسی خاص خود را نیز به همراه دارد. به این ترتیب خردمندان عالم متوجه شدند که همگام با رشد و توسعه مادی، لازم است آسیب‌شناسی هر تحولی مدنظر قرار گیرد و برای کنترل آن تدابیری اندیشیده شود. اما در شرایطی که مردم (از نسل پدربزرگ‌ها تا نوه‌ها) در زمینه رفتار جنسی، مسیر خود را طی می‌کنند، متاسفانه برخی مسوولان در حوزه‌های مختلف اعم از فرهنگ، آموزش، سلامت، نظم و قانون و... به شکلی گاه کاملاً غیرموثر عمل کرده و در برخی موارد چشمان خود را نیز بر واقعیت‌های جامعه امروز ما بسته نگه می‌دارند. نمی‌توان از یک جامعه روبه‌جلو انتظار داشت که با هیچ آسیبی هم روبه‌رو نشود. در عین حال، باید واقعیت را پذیرفت و برای محافظت بخش‌های جامعه از این آسیب‌ها، کاری کرد.
توقعات جنسی در زنان و مردان به شدت تغییر کرده است و البته این موضوع به خودی خود منفی تلقی نمی‌شود. اما وقتی حد و حدود این توقعات و همچنین نحوه تعامل زوجین در این خصوص بر ناآگاهی و عدم مهارت بنا شده باشد و حتی بسیاری از زوجین قبل از ازدواج به موضوع هماهنگی جنسی نیز مثل سایر جنبه‌های شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی عنایت کافی نمی‌کنند، آن وقت آمار ناسازگاری‌ها که به انواع طلاق جنسی، عاطفی و قانونی یا حتی بی‌تعهدی به پیمان ازدواج منجر می‌شود روز‌به‌روز افزایش می‌یابد. این مساله نشان از بروز پیامدهای توجه نکردن به شاخص‌های سلامت جنسی در سطوح مختلف است.
در عین حال طبیعی است که جایگاه رفیع خانواده در نظام ارزشی اسلام -که تلاش در جهت تحکیم هرچه بیشتر آن را ایجاب می‌کند- اهمیت بسزایی دارد اما آنچه شاخص‌های سلامت نشان می‌دهد، به سمت استحکام این نهاد حرکت نکرده‌ایم. در حقیقت با وجود سیاست‌های جدید جمعیتی نیز، آن‌گونه که باید به سلامت جنسی خانواده توجه نکرده‌ایم.
از طرفی در حالی که ملاحظات سلامت جنسی از دوران کودکی تا سالمندی نیازهای آموزشی خاص خود را دارد، آموزش‌های رسمی و غیررسمی در این حوزه با چالش‌ها و حتی تلقی‌ها و سوءتفاهم‌های جدی روبه‌رو است و کارایی برنامه‌های محدود موجود نیز (مثل کلاس‌های فعلی پیش از ازدواج) کاملاً قابل نقد است. در خصوص تعلیم و تربیت جنسی، امروزه والدین از دانش و مهارت کافی برخوردار نیستند و متاسفانه نظام آموزشی نیز در مدارس و دانشگاه‌ها از کنار موضوع می‌گذرد. این یعنی آموزش‌هایی که باید در این حوزه صورت گیرد، در هیچ یک از نهادهای تاثیرگذار بر سنین مختلف، صورت نمی‌گیرد و ضعف آموزش دیده می‌شود.
در نهایت نیاز به تقاضا تبدیل‌شده اقشار مختلف در حیطه سلامت جنسی، بازاری بزرگ برای افرادی فراهم آورده که بیش از سلامت مردم به فکر پر کردن جیب‌های خود هستند. این مساله به صورت یک معضل جدی می‌تواند آسیب‌رسان باشد و باید بیشتر به آن توجه کرد. در عین حال، از آنجا که نظام سلامت ما تاکنون این نیازها را چندان به رسمیت نشناخته و خود برای تامین آنها بدیل و برنامه‌ای نداشته، امکان کنترل و نظارتی نیز برای خود پیش‌بینی نکرده است. در حقیقت فکری برای روبه‌رو شدن با چنین مشکلی از قبل نکرده است.
خوشبختانه سیاست‌های جمعیتی اتخاذ‌شده در کشور (با وجود برخی کژفهمی‌هایی که از آن صورت پذیرفته) باعث شد تا نهایتاً موضوع سلامت جنسی و اهمیت آن در سلامت جامعه و پایداری نهاد خانواده به شکل جدی‌تری مورد توجه مسوولان نظام سلامت قرار گیرد. در حقیقت توجه به مشکلات پنهان جنسی در خانواده‌ها با سیاست‌های جدید جمعیتی خود را نشان داد. البته ضمن درک حساسیت موضوع باید دقت داشت که در این خصوص حتی خبرگان نیز گاه تفاوت‌های جدی در دیدگاه‌های خود دارند و به همین دلیل است که مداخلات مبتنی بر شواهد باید ملاک عملکرد مسوولان باشد و نه صرفاً برداشت‌ها و نظرات شخصی برخی کارشناسان.
به علاوه ما تنها کشور اسلامی در دنیا نیستیم که می‌خواهیم برای اعتقادات دینی، فرهنگ و ارزش‌های خود احترام قائل شویم. کشورهای بسیاری مانند ما قصد داشته‌اند در حوزه سلامت مسائل جنسی وارد شوند و همزمان،‌ محدودیت‌ها و مسائل اعتقادی و فرهنگی را هم حفظ کنند.
تجارب حرکات موفق کشورهایی مثل مالزی یا حتی پاکستان و بنگلادش به ویژه در ارتقای شاخص‌های سلامت جنسی می‌تواند ما را متقاعد کند که لازم است به منظور حفظ و ارتقای سلامت جنسی و باروری با کمک و هم‌افزایی همه ذی‌نفعان در جامعه طرحی نو دراندازیم. این تجربه‌ها می‌تواند به حرکتی رو به جلو برای آموزش بهداشت جنسی تبدیل شود تا هم فرهنگ و اعتقادات دینی محفوظ باشد و هم بتوان گامی برای آگاهی ‌بخش‌های مختلف جامعه برداشت.

پی‌نوشت:
1- در مورد واژه فارسی برای کلمه Sexuality، فرهنگستان زبان و ادب فارسی با توجه به مفهوم چندبعدی کلمه و اینکه در فارسی کلمه‌ای معادل برای آن وجود نداشت، پس از بحث و تبادل‌نظر فراوان در گروه‌های سلامت، روانشناسی و مطالعات زنان، نهایتاً واژه «جنسینگی» را برای آن به تصویب رساند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها