شناسه خبر : 20754 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با حمید عبداللهیان درباره آسیب‌شناسی رفتاری کاربران فضای مجازی ایران

دولت دسترسی به اینترنت را همگانی کند

نظام حقوقی و قضایی جدیدی که پس از انقلاب در کشور بازتولید شده، تنها ۳۷ سال سن دارد و این بازه زمانی برای نهادینه کردن نظام حقوقی و قضایی چندان طولانی و کافی به نظر نمی‌رسد. اما از منظر جامعه‌شناختی، جامعه‌ای به دور زدن قانون روی می‌آورد که مراجع یا نهادهای قانونی در برآورده ساختن حقوق مردم موفق نیستند.

با رجوع به صفحه پرشمارترین دریافت‌ها در صفحه Google Play میان کاربران ایرانی، ملاحظه می‌شود که یک نرم‌افزار یا اَپ با کارایی هک کردن وای‌فای، جزو 10 نرم‌افزار محبوب این صفحه است. یکی دیگر از این 10 نرم‌افزار، وسیله‌ای رایگان برای دور زدن فیلترینگ برخی از سایت‌هاست. این اطلاعات چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ آیا ایرانی‌ها به استفاده از کالا یا خدمت رایگان علاقه دارند؟ و چرا مردم ایران اغلب چارچوب‌ها و ضوابط را دور می‌زنند؟ دکتر حمید عبداللهیان استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «تجارت فردا» به این سوالات پاسخ گفته و چندین علت را در بروز چنین رفتارهایی دخیل می‌داند. این جامعه‌شناس بر این باور است که سیاستگذاری درست دولت می‌تواند تاثیر بسزایی در رعایت هنجارها از سوی جامعه داشته باشد.





آقای دکتر برنامه شکستن قفل شبکه وای‌فای دیگران به عنوان یکی از محبوب‌ترین نرم‌افزارها نزد کاربران ایرانی دریافت‌های فراوانی داشته است. آیا این بدان معنی است که ایرانی‌ها استفاده غیرمجاز از وای‌فای همسایه را سرقت و جرم نمی‌دانند؟
این افراد به خوبی به کار خودآگاهند و در واقع مختصات جامعه این نوع کنش را ایجاب می‌کند. آنتونی گیدنز جامعه‌شناس سرشناس بریتانیایی جامعه را نظام کنش متقابلی می‌داند که انسان‌هایی با فرهنگ مشترک را به یکدیگر مربوط می‌کند. این جامعه‌شناس بریتانیایی در تعریف فرهنگ نیز می‌گوید: «فرهنگ عبارت است از ارزش‌هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می‌کنند و کالاهای مادی که تولید می‌کنند.» ارزش‌ها در این تعریف، خوبی‌ها و بدی‌ها یا آرمان‌های انتزاعی است و هنجارها نیز عبارت است از بایدها و نبایدها.
امیل دورکیم، جامعه‌شناس فرانسوی قرن نوزدهم نیز تعریفی از رخداد نابهنجاری‌ها دارد. او بر این باور است در جامعه‌ای که در آن ارزش‌های جمعی حاکم است نسبت به یک جامعه فردگرا، امکان وقوع جرم یا آسیب کمتر است. نکته مهم‌تر در این میان آن است که فشار ارزش‌ها و آرمان‌ها از یک‌سو و هنجارها و معیارها از سوی دیگر، سبب می‌شود که عده‌ای به رفتاری غیرمتداول روی آورند. اگر بخواهم مثالی در این باب بزنم، بسیاری به دنبال خرید اتومبیل هستند و برخورداری از این کالا به عنوان یک ارزش پسندیده مورد قبول است. اما مطمئناً تمامی افراد منابع مالی کافی برای خرید این کالا را در اختیار ندارند و برخی از این افراد با اینکه ارزش جامعه را می‌دانند اما حالتی پیش می‌آید که از معیارها و هنجارها پیروی نمی‌کنند و به هنجارهایی که خود تعریف کرده‌اند، روی می‌آورند و برای رسیدن به هدف خود، نوآوری هنجاری انجام می‌دهند. بنابراین دست به سرقت اتومبیل دیگران می‌زنند و این‌گونه جرم به وجود می‌آید. به نظر می‌رسد، در مورد شکستن قفل وای‌فای همسایه نیز این ‌روند صادق است و بسیاری از این افراد متخلف به جرم یا خلاف خود آگاه هستند، اما به دلیل فشارهای یادشده‌ای که بخشی از آن در فرهنگ مردم وجود دارد، این رفتار را انجام می‌دهند. مگر نه این است که در مشاغل مختلف این نابهنجاری‌ها دیده می‌شود؛ مواردی که بارها در زندگی روزمره مشاهده می‌شود.
بر این اساس وقتی این نابهنجاری‌ها به نظام فرهنگی و هنجاری جامعه راه پیدا می‌کند، تمامی افراد به نوعی در دام آن اسیر می‌شوند. بگذارید مثال شفاف‌تری بیاورم؛ شهری را در نظر بگیرید که حدود 100 هزار نفر جمعیت دارد و 99 هزارتای آنها سارق هستند. حال آنکه آن هزار‌نفری که در این میان دزدی نمی‌کنند، افراد ناهنجار این شهر به شمار می‌روند. بر عکس، اگر این شهر 99 هزار فرد سالم داشته باشد و هزار فرد ناسالم، تنها این هزار نفر هستند که نابهنجار تلقی می‌شوند. بنابراین همه چیز برمی‌گردد به مکانیسم‌های جامعه‌پذیری و مکانیسم‌های مربوط به پویایی‌های گروهی، و نیز اینکه بسیاری از این ارزش‌ها و معیارها در شبکه‌های واقعی اجتماعی بازتعریف می‌شوند. به عنوان مثال فردی با خود می‌گوید همسایه ما که استطاعت خرید اینترنت با حجم و سرعت بالا را دارد و استفاده می‌کند، چه اشکالی دارد، من که پول خرید این سرویس را ندارم، بخشی از آن را مصرف کنم. این یک پدیده جمعی، اجتماعی و نوعی پدیده جامعه‌شناختی است. فرآیندی که مرتباً نیز به واسطه باورهایی که جمع‌ها و گروه‌ها نسبت به اعمال و رفتار خود دارند، بازتولید می‌شود. چرا که فردی که نیت به تخلف می‌کند، در واقع با اخلاقیات خود دست و پنجه نرم می‌کند، حال دوستی در این میان پیدا می‌شود که این رفتار را خلاف نمی‌داند و انجام آن را به او توصیه می‌کند. بنابراین فرد با آرامش بیشتری به خود می‌قبولاند که تنها او متخلف نیست و دیگران نیز این خلاف را انجام می‌دهند.
ضمن اینکه همین فرد این تخلف را بدون قبح در شبکه اجتماعی خود مطرح کرده و دیگران را به این کار توصیه می‌کند.

پرطرفدار بودن این برنامه میان برخی از ایرانی‌ها، آیا می‌تواند این فرضیه را تقویت کند که مردم ایران به مصرف کالای مفت و رایگان علاقه دارند؟
این عادت البته تنها مختص جامعه ایرانی نیست. هر جامعه‌ای که نظام ارزشی یا هنجاری و در ابعاد کلان‌تر نظام فرهنگی آن، دچار تحول و چالش می‌شود، بروز چنین اتفاقاتی در آن دور از انتظار نخواهد بود. بنابراین اگر یک نظام حقوقی در این میان به کنترل افراد بپردازد، و از آن سو نیز یک نظام اجتماعی حاکم باشد که عدالت را برقرار کند، مطمئن باشید که این رفتارها کمتر مشاهده خواهد شد و کمتر کسی از این نابهنجاری‌ها حمایت خواهد کرد. تا جایی که اگر کسی مطلع شود فردی از شبکه اینترنت همسایه خود بدون اجازه استفاده می‌کند، به مراجع ذی‌صلاح خبر می‌دهد. چراکه حفظ تولیدات اقتصادی از جمله خدمات اینترنتی که مالک آن دیگرانند به عنوان نوعی ارزش در جامعه شکل گرفته است. بنابراین باز هم تکرار می‌کنم که این یک پدیده جامعه‌شناختی است و به فشار ارزش‌ها و هنجارها از یک‌سو و ناتوانی افراد برای رسیدن به این ارزش‌ها باز می‌گردد.

شما به این نکته اشاره کردید که این نوع رفتارها بیشتر در جوامعی رخ می‌دهد که بیشتر در معرض تغییرات نظام ارزشی و هنجاری قرار دارد. در این چارچوب آیا می‌توان گفت این رفتار بیشتر در کشورهای توسعه‌نیافته اتفاق می‌افتد؟
چنین فرضیه‌ای قابل اثبات نیست؛ شما آمریکا را به عنوان یک کشور توسعه‌یافته و پیشرفته در نظر بگیرید. هم‌اکنون مبارزات مقدماتی انتخاباتی و نیز سطح رفتارهای غیراخلاقی و ناهنجاری‌ها در این کشور قابل مشاهده است. از طرف دیگر سالانه تعداد زیادی از شهروندان در جامعه آمریکا به ضرب گلوله کشته می‌شوند. بنابراین در کشوری مانند آمریکا نیز نابهنجاری دیده می‌شود اما در سطوح متفاوت؛ شاید تخلف هک کردن وای‌فای همسایه کمتر در این کشور روی دهد، اما سطوح دیگری از رفتارهای خلاف عرف جامعه آمریکا صورت می‌پذیرد.
بنابراین این فرض که ناهنجاری‌ها مخصوص جوامع در حال توسعه و رفتارهای هنجار مختص جوامع توسعه‌یافته است، فرض نادرستی قلمداد می‌شود. برای مثال پدیده داعش را در نظر بگیرید، جمعیت بزرگی از 81 کشور مختلف اعم از کشورهای غربی به پدیده موسوم به داعش پیوسته‌اند و یکی از شنیع‌ترین رفتارها را در قرن 21 به نمایش گذاشته‌اند.
حال آنکه ایرانی‌ها کمترین مشارکت در این جریان را داشته‌اند. من فکر می‌کنم با توجه به تعاریف فرهنگ و جامعه، باید این‌گونه عنوان کرد که هر جامعه حائز فرهنگ خاص خود است که تولید و بازتولید می‌شود و چنانچه امکان بازتولید میسر نباشد، نظام اجتماعی دچار تغییر می‌شود. حالا جامعه می‌تواند ایران باشد یا کشوری نظیر آمریکا؛ حال آنکه در کشورهای مختلف آرمان‌های انتزاعی مردمان‌شان با یکدیگر متفاوت است. این طرز تفکر که کشورها را بسته به توسعه‌یافته یا نیافته تقسیم می‌کند، به سال‌های پیش از 1980 میلادی باز‌می‌گردد؛ دوره‌ای که در آن با شکل‌گیری تئوری‌های توسعه، مدرنیته حائز برتری نسبت به رویکرد سنتی بود. حال آنکه در جهان قرن بیست و یکم این طرز تفکر چندان خریدار ندارد و کمتر مطرح می‌شود.

اما دست کم می‌توان این ویژگی را به برخی ایرانی‌ها نسبت داد که علاقه وافری به دور زدن چارچوب‌ها و قوانین دارند. این رویه در جامعه ایران از منظر جامعه‌شناسی چه معنا و مفهومی دارد؟
این انگاره در مورد ایرانی‌ها واقعیت دارد؛ نظام حقوقی و قضایی جدیدی که پس از انقلاب در کشور بازتولید شده، تنها 37 سال سن دارد و این بازه زمانی برای نهادینه کردن نظام حقوقی و قضایی چندان طولانی و کافی به نظر نمی‌رسد. اما از منظر جامعه‌شناختی، جامعه‌ای به دور زدن قانون روی می‌آورد که مراجع یا نهادهای قانونی در برآورده ساختن حقوق مردم موفق نیستند. در نتیجه درون تمامی سازمان‌های اداری ایران همواره نوعی شبکه‌های پنهان رشد می‌کند که محل رجوع افرادی است که در کار خود با آن سازمان به مشکل برخورده‌اند. بنابراین می‌توان گفت به دلیل هزینه‌زا بودن و طولانی و ملال‌آور بودن راه قانون، ایرانی‌ها به دور زدن آن اقدام می‌کنند و دور زدن قانون نتایج مطلوب‌تری برای افراد به ارمغان می‌آورد. ضمن اینکه بخش اعظمی از رتق و فتق امور روزمره زندگی مردم ایران توسط نظام‌ها و نهادهای قانونی صورت نمی‌گیرد؛ بلکه توسط خود مردم و شبکه‌هایی که به شکل ساختارهای پنهان در نظام اجتماعی وجود دارند، انجام می‌پذیرد. حال آنکه این شبکه‌ها هم در میان مردم وجود دارد و هم در بطن سازمان‌ها.

آیا متوسل شدن به این نوع نرم‌افزارها که مصداق مفت‌بری یا دور زدن چارچوب‌ها به نظر می‌رسد، ناشی از محدودیت در دسترسی به اینترنت نیست؟ کالایی که در ایران بسیار مورد استفاده است.
یکی از عواملی که به شکل‌گیری این نوع کنش‌ها دامن می‌زند، به رفتارهای ناهنجار، نظام ارزشی و در واقع فرهنگ ما ایرانی‌ها بازمی‌گردد. هنگامی که بین ارزش‌ها و راه‌های نیل به آن، فشار وجود دارد این رفتارها پررنگ‌تر می‌شود؛ چنان که اگر ارزشی مورد قبول باشد و فرد ابزار رسیدن به آن را نداشته باشد، خود به تولید و تعریف این ابزار اقدام می‌کند که جرم نتیجه آن است. در واقع، ارزش‌های اقتصادی میان کالاهای مختلف به گونه‌ای تنظیم‌ نشده که افراد بتوانند در سیستم اقتصادی فعالیت نرمال و معقولی از خود بروز دهند. اینترنت در سال‌های اخیر به کالایی پرمصرف در ایران تبدیل شده است؛ کالایی که متوسط هزینه استفاده از آن برای هر ایرانی به حدود 300 هزار تومان می‌رسد. اما نکته جالب اینجاست که عمده مصرف‌کنندگان این کالا نیز جوانان هستند، حال آنکه نرخ بیکاری در میان این قشر قابل توجه است و منابع مالی در خانواده عموماً در دست سرپرستان خانواده است. اینکه قدرت مالی پدر خانواده تا چه حد از پس پرداخت این هزینه برمی‌آید می‌تواند روی رفتار فرزندان خانواده اثرگذار باشد. بنابراین در چنین شرایطی، تولید اپلیکیشن هک وای‌فای همسایه برای کسانی که از نظر تامین اینترنت در مضیقه هستند راه جدیدی باز می‌کند که بدون نیاز به منابع مالی، دسترسی به اینترنت حاصل شود. از این‌رو، دلایل متفاوتی در بروز این رفتار دخیل است؛ یکی دیگر از دلایل این ناهنجاری، به حوزه ارتباطات بازمی‌گردد. سوال اینجاست، مگر می‌شود، امروزه به عضویت نظام‌های شبکه‌ای و اینترنت درنیامد؟ هم‌اکنون بیش از 50 میلیون کاربر اینترنت در ایران وجود دارد و کشور ما در خاورمیانه از نظر نفوذ اینترنت رتبه نخست و در جهان رتبه سیزدهم را کسب کرده است. ضمن اینکه در ایران بیش از 70 میلیون گوشی تلفن هوشمند وجود دارد که همگی از طریق اینترنت تغذیه اطلاعاتی می‌شوند. پیام این آمار آن است که یکی از ملزومات زندگی روزمره در ایران، زندگی با اینترنت است و غیر از این نمی‌شود. به گونه‌ای که فضای مجازی به تمامی ابعاد زندگی مردم راه یافته و جوانان نیز اقبال بیشتری به آن نشان داده‌اند. می‌توان با تعاریف معمول گفت که جامعه ایران، نوعی جامعه اطلاعاتی است؛ به این معنی که تصمیم‌گیری‌ها و کنش‌های روزانه در کشور ما بر اساس اطلاعات استخراج‌شده از اینترنت تنظیم می‌شود. آمار دیگری نشان می‌دهد که حدود 48 درصد کاربران اینترنتی خاورمیانه را ایرانی‌ها تشکیل می‌دهند و می‌توان گفت این به ویژگی منحصربه‌فردی برای جامعه ایرانی تبدیل شده است.

اکنون در چنین جامعه‌ای چگونه می‌توان این فرهنگ را نهادینه کرد که به طور مثال هک کردن و باز کردن قفل نرم‌افزارها یا شبکه‌های غیرمجاز، تفاوتی با سرقت واقعی ندارد؟
به طور کلی در جامعه ایرانی مرزهای قانون به خوبی رعایت نمی‌شود و گویی مردم، بی‌جهت به گرفتار کردن خود علاقه دارند. بنابراین این پدیده، موردی نیست که تنها مختص این نرم‌افزار باشد و نوعی پدیده فراگیر بوده که در تمام ابعاد جامعه ایران ریشه دوانده است. حال آنکه بخش‌های سنتی سالم‌ترند و مشکل از جایی شروع می‌شود که بخش‌های سنتی و مدرن با یکدیگر برخورد می‌کنند و نتیجه آن مساله‌ای است که شما اکنون در دست بررسی دارید. بنابراین بخشی از چاره کار به سیاستگذاری‌های دولت بازمی‌گردد. دولت و مشخصاً وزارت ارتباطات و فناوری، لازم است بخش اینترنت و فضای مجازی را به عنوان یک امکان برای تمامی خانه‌ها لحاظ کنند و سیستم رمز عبور به کلی از بین برود. نوعی آزادسازی باید در این زمینه اتفاق بیفتد و این آزادسازی منافع اقتصادی خاص خود را نیز به دنبال خواهد داشت.
مطمئناً مردم هزینه آزادسازی اینترنت را به دولت بازمی‌گردانند، چرا که تجارت الکترونیک گسترش می‌یابد، فروشگاه‌های اینترنتی و خرید اینترنتی رونق پیدا می‌کنند و مواردی از این دست. برخی اوقات سرعت اینترنت به قدری کاهش می‌یابد که کاربران از مراجعه به اینترنت منصرف شده و این رویه از جمله سیاست‌های نادرست سیاستگذار در این حوزه است. سیاستگذار باید قبول کند که اینترنت نیاز به آزادسازی در ایران دارد، چرا که جامعه ایرانی با اینترنت مانوس شده و با آن زندگی خود را می‌گذرانند. همان‌گونه که برق، گاز و تلفن در اختیار تمامی مشترکان قرار گرفته است، سرویس اینترنت نیز باید به صورت یک خدمت همگانی به مردم ارائه شود. چراکه کمتر دیده شده کسی گاز یا تلفن از همسایه خود بدزدد و در این صورت اگر حتی تخلفی رخ دهد قابل رسیدگی است. حال آنکه به سبب همین سیاستگذاری‌های پیش پا افتاده ولی نادرست، شکایات و پرونده‌های متعددی در دستگاه قضایی کشور وجود دارد که به دلیل حجم انبوه آنها امکان رسیدگی جامع وجود ندارد. بخشی از راهکار نیز به شیوه اجتماعی شدن ما برمی‌گردد. اگر سیاست‌ها درست باشد و مردم آگاه از رعایت قوانین و ضوابط باشند، شاهد این مشکلات نخواهیم بود.

اشاره داشتید که کاربرد اینترنت در کشور بسیار بالاست. آیا این فرضیه وجود دارد که تغییرات هویتی نسل جدید در ایران متغیر وابسته‌ای به تعدد مراجعه آنها به دنیای مجازی است؟
متاسفانه تحقیقات کافی در این زمینه وجود ندارد که این فرضیه مورد قبول واقع شود. ثانیاً اینکه مگر تغییرات هویتی لزوماً در ایران رخ می‌دهد؟ اگر همه جهانیان به اینترنت متصل‌اند، بنابراین این تغییرات هویتی باید به شکل یکسانی در میان تمامی ملیت‌ها رخ دهد که در واقع این‌طور نیست. واقعیت امر آن است که جهان جدید، جهان اینترنت است. مانند زمانی که رادیو یا تلویزیون وارد جوامع شده بود و همه منتظر اتفاقی نابهنجار از پس ورود این کالا بودند، اما این اتفاق حادث نشد. بخشی از تغییرات هویتی تحت تاثیر اینترنت است اما بخش بزرگ‌تری از این تغییرات به جامعه تغییرات طبیعی آن برمی‌گردد. بشر تنها موجودی است که دارای نسل است؛ علت اینکه می‌گویم نسل، آن است که اطلاعات هر نسل با نسل قبلی حتی از منظر جنس اطلاعات نیز متفاوت است؛ به این معنی که اطلاعات نسل دختران با نسل پسران متفاوت است. ضمن اینکه فاصله نسل‌ها از 15 سال به یک سال کاهش یافته است.
بنابراین جامعه ایران، یک جامعه سریع از حیث تحولات هویتی است، که بخشی از اطلاعات خود را از اینترنت استخراج و بخش دیگری را در مسیر اجتماعی شدن از جامعه کسب می‌کند. ایرانی‌ها اصولاً ملتی هستند که به گذشته خود اعتقاد دارند و علاقه‌مندند که همیشه در دنیا دیده شوند که این ویژگی، جامعه ایرانی را از حیث بازتولید متغیرهای هویتی حفظ می‌کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها