شناسه خبر : 13927 لینک کوتاه

چرا برخی افراد شیوه‌های ناهنجار اعتراض را در پیش می‌گیرند؟

اعتراض: سیاستِ ارتباط

در رفتارهای اعتراضی، اگر اصول اخلاقی در چارچوب استانداردهای رایج جهانی رعایت شود، اعتراض فاقد اشکال خواهد بود. اما از آنجا که خشم‌های فروخورده‌ای در برخی افراد وجود دارد که آنها نمی‌توانند برای این خشم‌ها پاسخی پیدا کنند، رفتارهای اعتراضی با رفتارهای پرخاشگرانه یا رفتارهای وندالیسمی مساوی می‌شود.

ناصر قاسمزاد‌/‌روانشناس، درمانگر و دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه
در رفتارهای اعتراضی، اگر اصول اخلاقی در چارچوب استانداردهای رایج جهانی رعایت شود، اعتراض فاقد اشکال خواهد بود. اما از آنجا که خشم‌های فروخورده‌ای در برخی افراد وجود دارد که آنها نمی‌توانند برای این خشم‌ها پاسخی پیدا کنند، رفتارهای اعتراضی با رفتارهای پرخاشگرانه یا رفتارهای وندالیسمی مساوی می‌شود. یعنی در برخی موارد مشاهده می‌شود فرد در یک جمع عمومی، پرخاش خود را ابراز می‌کند که در سطح جامعه، آن را با رفتارهای وندالیسمی تعریف می‌کنیم که موجب آسیب زدن به اموال بیت‌المال می‌شود. نیازهای برآورده‌نشده، فرد را با ناکامی مواجه می‌کند و به دنبال این ناکامی، رفتارهایی از این فرد بروز می‌کند که خروجی آن، گاه رفتارهای اعتراضی ناهنجار یا غیرنرمال است.

فقدان فضای برون‌ریزی خشم
دولت‌ها و حاکمیت باید راه‌های برون‌ریزی خشم را در آموزش به شهروندان مورد توجه قرار دهند. در واقع ضرورت دارد که فضایی ایجاد شود تا افراد بتوانند این خشم را بیرون بریزند. از سوی دیگر، خشم‌ها باید به طور معقول ریشه‌یابی و پاسخگویی شود. وقتی میزان خشم در فرد بالا می‌رود، به حدی می‌رسد که او آماده است تا رفتارهای غیرنرمال را در بیان، گویش یا رفتارهای فیزیکی در خود نشان دهد که موردپسند نیست. این رفتارها نشان‌دهنده آن است که فضا برای برون‌ریزی خشم و شرایط برای بیان خواسته‌ها به وجود نیامده است و میزان ناکامی در فرد به حدی بالا رفته که فرد دچار تضاد است و وقتی فضا را مناسب می‌یابد، خشم فروخورده خود را در قالب رفتارهای کلامی یا فیزیکی به صورت غیرمتعارف بیان می‌کند. به همین سبب، افراد در فضایی که برای گفت‌وگو فراهم شده است، به تفاهم دست نمی‌یابند. این مساله نیازمند آسیب‌شناسی در سطح جامعه است تا مشخص شود، نیازها تا چه حد به موقع و در جای خود برآورده شده‌اند و به چه میزان افراد توانسته‌اند خواسته‌های خود را ابراز کنند. مهم‌تر آنکه تا چه حد به این نیازها پاسخ داده شده است. پاسخگو نبودن نهادهایی که به طور مشخص و معین باید به نیازهای شهروندان و جامعه پاسخگو باشند، نیز به فراوانی این رفتارهای اعتراضی دامن می‌زند. بخش اعظم جمعیت ایران را نیروی جوان تشکیل می‌دهد و عدم پاسخگویی به نیازها و خواسته‌های این گروه از افراد جامعه می‌تواند منجر به بروز همین اعتراض‌های غیرمتعارف شود. نیازهایی از جنس نیازهای عاطفی، هویتی، اجتماعی یا شغلی. در واقع پاسخ نگرفتن این نیازها، دلیل اصلی نارضایتی بخشی از شهروندان است. البته سخن گفتن در باب اعتراض‌های نامتعارف به این معنا نیست که هر رفتار اعتراضی باید منع شود. بنابراین نباید اصل اعتراض را زیر سوال برد، بلکه باید این موضوع را مورد بررسی قرار داد که چرا و چگونه اعتراض‌ها، رنگ هیاهو به خود می‌گیرد. ضمن آنکه باید این موضوع در جامعه ترویج شود که یکی از راه‌های بیان دیدگاه‌های مخالف، گفت‌وگو است.

اعتراض ناهنجار برخی چهره‌ها
در ایران این‌گونه به نظر می‌رسد که افراد انعطاف‌پذیری و انتقادپذیری را کمتر در الگوی رفتاری خویش به کار می‌گیرند؛ در واقع تلقی این است که اگر در زمان بروز خطا، معذرت‌خواهی صورت گیرد و افراد سهم خود را از این خطا یا اشتباه بپذیرند، مغلوب شده‌اند. به‌ویژه، افراد وقتی در جایگاه مدیر یا مسوول قرار می‌گیرند، کمتر انتقادپذیری پیشه می‌کنند. چهره‌های اجتماعی، اقتصادی یا ورزشی نیز البته از جنس مردم هستند و در همان شرایط اجتماعی رشد کرده‌اند. برخی از این افراد، هنگامی که به جایگاهی خاص دست می‌یابند، گویی خود را برای بیان این اعتراض‌های نابهنجار محق‌تر می‌دانند؛ اما شیوه بیان خواسته‌ها و رفتارهای اعتراضی ناهنجار، نشان‌دهنده عقبه‌ای است که آنها با آن رشد کرده‌اند. وقتی فرد به جایگاه شایسته‌ای در عرصه جامعه نائل می‌شود، این جایگاه دارای قداست است. به این معنا که رفتار او الگو قرار می‌گیرد و او از این فرصت می‌تواند برای آموزش و فرهنگ‌سازی بهره بگیرد. انتظار این است که افرادی که به این جایگاه‌ها دست می‌یابند یا صاحب مناصبی می‌شوند، به مراحلی از رشد شخصیتی سالم رسیده باشند. وقتی رئیس یک باشگاه یا لیدر یک حرکت اجتماعی، کوچک‌ترین حرفی می‌زند، فضا ملتهب می‌شود و نوع کلام و نحوه صحبت او، به الگویی بد برای دیگران بدل می‌شود. رفتار افراد صاحب‌منصب از آن جهت حائز اهمیت است که بروز این رفتارهای به‌اصطلاح ناهنجار از افراد عادی، ممکن است چندان به چشم نیاید و برجسته نباشد. شاید به این دلیل که رسانه‌ای نمی‌شود. اما رسانه‌ای شدن برخی رفتارها از چهره‌ها، به عادی شدن و الگوسازی و ترویج بداخلاقی در جامعه کمک می‌کند. لذا افراد باید توجه بیشتری به رفتارهای اعتراضی خود داشته باشند. افراد حاضر در این جایگاه‌ها باید از یک مراحل بالای شخصیتی و توانمندی‌هایی که نشان‌دهنده پختگی شخصیت آنهاست، برخوردار باشند. چینش‌ها و انتخاب این افراد نیز باید بر اساس اصول روانشناسی صنعتی-سازمانی صحیح انجام بگیرد و شرایطی به وجود نیاید که این استنباط در جامعه ایجاد شود که هر فردی می‌تواند هر رفتاری را داشته باشد و در برخی موارد از حاشیه امن نیز برخوردار شود. یعنی اگر همان گفتار یا رفتار از سوی یک فرد عادی انجام شود، تحت شرایط سختی قرار گیرد.

تاثیر اختلال‌های عصبی
ممکن است برخی اختلال‌های عصبی و عاطفی نیز بر شیوه اعتراض موثر باشند. طبیعتاً اختلالات عصبی و عاطفی، همواره نزد سایرین بارز نیست. بلکه این اختلالات در رفتارهای افراد، گویش و دیالوگ‌هایی که برقرار می‌کنند قابل مشاهده است. برای مثال شخصیت‌های ضداجتماعی، شخصیت‌های پرخاشگر، شخصیت‌های مرزی، شخصیت‌های اضطرابی، افرادی که اتوریته یا حالت‌های دیکتاتورمآبانه دارند، افراد خودشیفته و افراد کمال‌طلب، در نوع تعامل با دیگران مشخص می‌شوند. هرکدام از اینها می‌تواند در گویش، در قالب مدیریتی و برخورد با اطرافیان و تعامل با زیردستان در چارچوب رفتار یا کلام یا رفتارهای روانی و حتی فیزیکی خود را نشان دهد. معمولاً مردم و افرادی که به فرد دچار اختلال نزدیک هستند، نشانه‌های اختلال را می‌توانند تشخیص دهند. شاید تقسیم‌بندی‌ها و محورهای طبقه‌بندی بیماری را ندانند، ولی طبیعتاً همکاران آنها و کسانی که با آنها حشر و نشر دارند، متوجه نامتعارف و نامتعادل بودن رفتارهای آنها می‌شوند.

اعتراض: سیاستِ ارتباط
در برخی موارد، شیوه خاص اعتراض، یک سیاست ارتباط است که برخی نفوذپذیری آن را در فرهنگ و جامعه ما رصد کرده و به این باور رسیده‌اند و در بخشی هم تاثیرگذار بوده است. در واقع شیوه اعتراض آنها، امتیاز مثبتی برای بقا و رشدشان به شمار می‌رود. آنها دیده‌اند که این نوع بیان و رفتار، کاربری دارد و باعث حفظ و رشدشان می‌شود. فرد یاد می‌گیرد با داد و فریاد حاکمیت و مدیریت خود را نشان دهد و تصور می‌کند باید همیشه داد بزند و جنجال و اعتراض کند. اینها ترفندهایی است که در بخشی از جامعه کاربرد دارد و دردهای تاریخی و فرهنگی ماست. افرادی که بعضاً رفتارهای تندتری دارند، ظاهراً به‌گونه‌ای حرف‌شان بیشتر خریدار دارد. حتی ممکن است فردی که رفتار نادرست دارد، خود به آن رفتار معتقد نباشد، اما ظاهراً به دلیل آنکه شرایط و جایگاه او ایجاب کرده است، این‌گونه رفتار می‌کند.

برخورد ریشه‌ای با اعتراض ناهنجار
اگر با رفتارهای اعتراضی ناهنجار مواجه هستیم، به نظر می‌رسد ترک کردن فرد مذکور، دوری کردن و به‌نوعی عدم ارتباط و تایید رفتار او، مفید باشد. اما در نهایت مساله اعتراض‌هایی از این دست، ساختاری است. باید ساختار فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را اصلاح کرد. باید در بزنگاه‌ها، از بروز این پدیده جلوگیری کرد تا از تولید و رشد رفتارهای اعتراضی ناهنجار در آینده نیز جلوگیری شود. تحقق این هدف نیازمند صرف هزینه است و طبیعتاً عده‌ای هم متضرر می‌شوند. جامعه سالم، جامعه‌ای است که در آن پویایی، شادابی، هدفمندی و معنا وجود دارد؛ در این جامعه، انسان‌ها برای وجود هم ارزش قائل هستند، برای تلاش خود چارچوب‌هایی دارند، از استراتژی‌ها و تاکتیک‌های خاصی برای رسیدن به هدف بهره می‌گیرند و همه اینها را مدیون خانواده‌ای هستند که در آن رشد می‌کنند و این خانواده سالم همانی است که دولت‌ها موظف به ایجاد بسترهای لازم برای شکل‌گیری آن هستند. دولت‌ها موظف هستند سلامت اجتماعی را برای مردم رقم بزنند. سلامت اجتماعی یعنی تامین اجتماعی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، بیمه، امنیت شغلی، آزادی بیان و موارد دیگری که سازمان بهداشت جهانی نیز آنها را اعلام کرده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها