شناسه خبر : 13495 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

درآمد خانوار ایرانی در سالی که گذشت

چهره فقر

حال و روز جامعه ایران در چند سال اخیر مصداق این ضرب‌المثل پارسی بود؛ «سال به سال دریغ از پارسال». این ضرب‌المثل در حوزه درآمد و فرصت‌های اجتماعی بیش از پیش نمود یافت. محدودیت‌هایی که در متون جدید علمی از آن با عنوان فقر یاد می‌شود.

محمد‌رضا واعظ‌مهدوی/معاون پیشین وزیر رفاه

حال و روز جامعه ایران در چند سال اخیر مصداق این ضرب‌المثل پارسی بود؛ «سال به سال دریغ از پارسال». این ضرب‌المثل در حوزه درآمد و فرصت‌های اجتماعی بیش از پیش نمود یافت. محدودیت‌هایی که در متون جدید علمی از آن با عنوان فقر یاد می‌شود. فقر به معنای ناتوانی در تامین نیازهای اساسی زندگی از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، معیشت خانواده و‌... است. مفهوم نیازهای اساسی برحسب زمان و مکان متفاوت است و حداقل نیازها برای زنده ماندن متوسط سطح زندگی را در برمی‌گیرد. فقر موجب محدود شدن توسعه انسانی می‌شود و صدمات گسترده و طولانی‌مدتی بر جای می‌گذارد. بنابراین باید دو نوع فقر را از یکدیگر تمییز داد. فقر موردی که گریبانگیر افراد اندکی می‌شود و در جوامع ثروتمند نمود پیدا می‌کند و فقر عمومی که همگی افراد جامعه به جز معدودی دچار آن هستند. در جوامعی مانند ایران سطح فقر را باید در گونه دوم جست‌و‌جو کرد. اما چرا گونه دوم؟ در تجربه جامعه ایران، هشت سال گذشته با نوسان نرخ تورم و افزایش شدید شاخص قیمت همراه بوده است. افزایش تورم سیاستی فقرزا تلقی و مالیات فقرا دانسته می‌شود. در وضعیت رشد نرخ تورم، دارندگان درآمدهای ثابت با کاهش قدرت خرید روبه‌رو هستند و صاحبان دارایی‌های ثابت می‌توانند به‌دلیل افزایش قیمت اموال از برندگان این روند توصیف شوند. به بیان صریح‌تر در جامعه‌ای که نرخ تورم رشد کند اغنیا غنی‌تر می‌شوند و فقرا ضعیف‌تر. اگر به نظام درآمدی خانوار در ایران توجه شود با احتساب کارمندان، کارکنان نیروهای مسلح، بیمه‌شدگان و بازنشستگان نظام‌های مختلف بیمه‌ای و کارگران نزدیک به 60 درصد از جامعه را تشکیل می‌دهند. ویژگی این گروه درآمدی بر‌خورداری از درآمد ثابت ماهانه است. در وضعیتی که نرخ تورم در طول یک سال رشد کند و سطح درآمد نیز در این بازه ثابت باشد پیداست که این گروه بازنده اصلی این منازعه هستند. با کاهش قدرت خرید مردم سطح رفاه کاهش می‌یابد و گروه‌های کم‌درآمد ترجیح می‌دهند درآمد خود را صرف مایحتاج ضروری کنند. البته هر تعریفی از فقر، شاخص اندازه‌گیری مربوط به خود را دارد. تعاریفی که فقر را محرومیت از درآمد تلقی می‌کنند، برای اندازه‌گیری فقر، با استفاده از شاخصی با عنوان خط فقر سعی می‌کنند فقرای جامعه را مشخص سازند. برای اندازه‌گیری خط فقر روش‌های مختلفی مطرح شده است.
1- فقر شدید: بر اساس این شاخص کسی که کمتر از یک دلار درآمد دارد در وضعیت فقر شدید است.
2- فقر نسبی: سطح دوم در مقیاس خط فقر نسبی تقسیم‌بندی می‌شود و افرادی که درآمدی کمتر از ۵۰ درصد میانه درآمدی جامعه دارند.
3- نیازهای تغذیه‌ای: بر مبنای این شاخص فقیر شخصی در نظر گرفته شده که قادر به تامین مقداری کالری (که حداقل غذای مورد نیاز یک انسان است) نیست.
در برنامه چهارم توسعه شاخص دوم مبنای تعریف خط فقر در ایران بود زیرا تصور بر این بود که در کشور به‌دلیل برخورداری از منابع طبیعی فقر مطلق وجود ندارد. متاسفانه وزارت رفاه و تامین اجتماعی به عنوان متولی تعیین خط فقر در هشت سال گذشته از تعیین این خط استنکاف کرد تا یکی از شاخص‌های مهم ارزیابی کیفیت زندگی در ایران مبهم بماند. البته مطالعه‌ای که در شهر تهران با عنوان سنجش عدالت در شهر تهران صورت گرفت، نشان داد بیش از 18 درصد از ساکنان شهر را جمعیت زیر خط فقر تشکیل می‌دهد. تکرار این مطالعه در سال 90 نیز نشان داد خط فقر به بیش از 22 درصد رسیده است. در واقع ظرف این مدت چهار درصد به جمعیت زیر خط فقر کشور اضافه شده است. این اتفاق در شرایطی افتاده است که تلاطمات ارزی و آثار تحریم نیز به طور کامل در این سال خود را تخلیه نکرده و به نظر می‌رسد چنین وضعیتی معلول اجرای سیاست هدفمندی یارانه‌ها در سال 1389 باشد.اتفاق دیگر در این حوزه مربوط به هزینه خانوار است. گرچه نرخ تورم میانگین در میانه سال در سطح 37 درصد بود اما نرخ تورم در گروه مواد خوراکی به 60 درصد نیز رسید. در وضعیت شدید تورمی اولویت اکثر گروه‌های درآمدی تامین مواد خوراکی است. به طور معمول رفتار دهک‌ها در تامین مواد خوراکی گرچه به یکسان نیست اما تفاوت زیادی نیز ندارد. سطح تفاوت دهک درآمدی در بخش آموزش، بهداشت و درمان، تفریح و... نمود می‌یابد. بنابراین وزن مشترک تورم در سبد خانوار قابل توضیح است. از همین ناحیه می‌توان آمارهای مربوط به کاهش ضریب جینی را تشریح کرد. در ایران محاسبه ضریب جینی بر اساس هزینه‌ها صورت می‌گیرد. نرخ تورم نیز نمایانگر هزینه مصرف خانوار است. از این زوایه می‌توان گفت آنچه موجب کاهش شکاف طبقاتی شده بی‌ارتباط با افزایش درآمد دهک‌های کم‌برخوردار جامعه است بلکه ریشه در افزایش قیمت مواد غذایی دارد. به‌دلیل وزن بالای هزینه‌های مواد غذایی در سبد هزینه خانوار رفتارها تا حدود زیادی در این بخش یکسان شده و در نتیجه به نظر می‌رسد خانوار همگن شده است. در صورتی که به‌دلیل افزایش هزینه‌های خانوار در یک بخش مشترک به نظر می‌رسد رفتارها به هم نزدیک شده است. نکته دیگری که می‌توان به این درام اجتماعی اضافه کرد نزول طبقه‌های متوسط به زیر خط فقر است. نرخ تورم پراکندگی قبلی درآمدی را به صورت متمرکز درآورده است. از این ناحیه نیز بخشی از دهک‌های مختلف درآمد به هم نزدیک شده‌اند. بنابراین نرخ تورم در این چند سال فشار زیادی به گروه‌های مختلف درآمدی وارد کرده است و حتی رفتارهایی مانند هجوم برای دریافت سبد کالا را می‌توان در این چارچوب ارزیابی کرد.
البته پس از شکل‌گیری دولت جدید و تصحیح برخی روند‌های غلط گذشته نرخ تورم مسیر کاهشی در پیش گرفت و تورم ماهانه از سه درصد در پایان سال گذشته به کمتر از یک درصد در ماه‌های اخیر رسیده است. بر این اساس می‌توان گفت کاهش نوسان و شدت این نرخ در ماه‌های اخیر از فشار بر دهک‌های مختلف درآمدی تا حدودی کاسته است. اما کاستن مادامی است که دولت دست به رفتارهای تورمی نزند زیرا به محض در پیش گرفتن چنین رفتاری و شکل‌گیری انتظارات تورمی فشار تعدیل‌شده شدت خواهد گرفت و فقر خود را با شکل خشن‌تری نمایان می‌کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها