شناسه خبر : 12624 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بیماری انگلیسی

فوتبال و روانشناسی

زمانی بود که از دست دادن ضربه پنالتی در مسابقات برای یک فوتبالیست انگلیسی مایه آبروریزی بود و می‌توانست از او نقش کوچکی به ‌عنوان دلقک در برنامه‌های تلویزیونی بسازد

زمانی بود که از دست دادن ضربه پنالتی در مسابقات برای یک فوتبالیست انگلیسی مایه آبروریزی بود و می‌توانست از او نقش کوچکی به ‌عنوان دلقک در برنامه‌های تلویزیونی بسازد. در زمان آخرین باخت تیم انگلیس در مسابقات قهرمانی اروپا در سال ۲۰۱۲، خراب کردن پنالتی همانند باران‌های همیشگی و تاخیر قطارها، به مثابه بلای اجتناب‌ناپذیر ملی، تلقی می‌شد.
اما باخت در پنالتی دردی اختیاری نیست. در مورد آن دانشی وجود دارد که می‌توان برای مواجهه با موقعیت‌های پراسترس درس‌هایی از آن آموخت. ضربات پنالتی -‌که اولین آنها در جام جهانی برزیل، ممکن است در ۲۸ ژوئن باشد- مستلزم ویژگی‌هایی است که فوتبالیست‌ها به ندرت به آنها احتیاج دارند. مسابقه، خود یک بازی تیمی است، اما ضربه پنالتی، داستان دیگری است. پنالتی مهلت اندیشیدن پر‌دغدغه‌ای را برای بازیکن فراهم می‌کند، دست کم در زمان پیمودن مسیر میان صف هم‌تیمی‌ها به ‌سوی دروازه. به نظر ساده می‌آید، اما پای قماری بزرگ و پر از اضطراب در میان است. به بیان دیگر، ضربه پنالتی آنقدر که اعصابی محکم می‌طلبد، نیازمند مهارت و ورزشکاری نیست.
بعضی از ملیت‌ها عصبی‌تر از بقیه هستند. پنالتی برای اولین بار در جام جهانی ۱۹۸۲ برای شکست تساوی به کار برده شد و الگوی واضحی را نشان می‌دهد. انگلیس با شش باخت از مجموع هفت ضربه در جام جهانی و مسابقات قهرمانی اروپا، در قعر قرار دارد. هلند هم با چهار باخت از پنج ضربه، وضع نسبتاً بدی دارد. از طرفی، آلمان تمام چهار ضربه جام جهانی خود را گل کرده است (انگلیسی‌ها هنوز این باور کلیشه‌ای را که آلمان‌ها در پنالتی شکست‌ناپذیرند حفظ کرده‌اند). بازیکنان چک حتی از آنها هم زبردست‌تر هستند: آنها هرگز حتی یک ضربه را از دست نداده‌اند.
چه توضیحی برای این رکوردهای مختلف در میان تیم‌ها وجود دارد؟ یک نظریه از عادت شدن باخت می‌گوید. رکوردها حاکی از آن‌اند که احتمال باخت در میان بازیکنانی که خود یا حتی تیم‌شان سابقه شکست در پنالتی را داشته‌اند، بیشتر است. آنها به نوعی جبری شده و نتیجه را به شانس حواله می‌کنند و از تمرین و آماده‌سازی مناسب غفلت می‌ورزند. چنان‌که اگر تی اس الیوت بود می‌گفت؛ میان نقطه پنالتی و تور دروازه، جایی است که سایه افتاده است.
توضیح دیگر بر روی فرهنگ‌های ملل تمرکز دارد. جان بیلزبری از دانشگاه دیکن در استرالیا این استدلال را دارد که کشورهایی که ذات اجتماعی‌تری دارند در ضربات پنالتی موفق‌تر از ملل فردگرا هستند.
ملت‌های آگاه از تصویر عمومی خود و هراسناک از اتهامات بی‌رحمانه رسانه‌ها، همانند بازیکنان انگلیس غالباً مغلوب می‌شوند: آنها راه‌های کاملاً تازه‌ای برای باخت ابداع می‌کنند. بیلزبری متذکر می‌شود، راه‌هایی چون افتادن بر زمین یا زدن توپ با ساق پا. تحقیقات گیر جردت از مدرسه علوم ورزشی نروژ این نظریه مبنی بر خود را تایید می‌کند: امکان باخت پنالتی در بازیکنان ستاره بیشتر از بازیکنان کمتر شناخته‌‌شده وجود دارد.
تحلیل‌های آماری در مورد عادات پیروزی هم نظریات بینش‌گرایانه‌ای ارائه می‌دهد. احتمال خراب کردن ضربه‌ای که جلو شکست در بازی را بگیرد (با مساوی کردن بازی) از ضربه‌ای که برد را تضمین کند، بیشتر است. جردت همین‌طور احساساتی مسری را در میان پنالتی‌زنندگان کشف کرد: وقتی بازیکنی ضربه موفقی را با بالا بردن دست‌ها به نشانه پیروزی، جشن می‌گیرد، باعث بالا بردن شانس گل زدن در بین هم‌تیمی‌های خود (و کمتر شدن شانس تیم حریف) نیز می‌شود.
گرگ وود از دانشگاه هوپ لیورپول معتقد است بازیکن‌های موثر، بدون توجه به حرکات دروازه‌بان، طبق یک برنامه ضربه می‌زنند. اکثر اوقات، تیمی که ضربه اول را در رقابت یکی در میان می‌زند، برنده میدان می‌شود، چرا که تلاش برای جبران ضربات عقب‌مانده فشار روحی زیادی به حریف وارد می‌کند.
در اینجا درس‌هایی از پنالتی برای مدیران در دیگر حیطه‌ها و همچنین برای مربیانی که تیم‌هایشان با شوک روحی پنالتی در برزیل روبه‌رو هستند، وجود دارد. وقتی‌که فشار عصبی بالاست، کلید موفقیت نه در نگرانی راجع به کارکرد تیم مقابل بلکه در متمرکز شدن بر روی عملکرد خود است. به جای هزینه‌های شکست، بر روی انگیزه‌های مثبت پیروزی پافشاری کنید. پیروزی را جشن بگیرید و حتی‌الامکان از آلمان‌ها دوری کنید.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها