شناسه خبر : 11664 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اگر محسن هاشمی شهردار می‌شد؟

مردی که تهران به او نیاز داشت

به همین دلیل من باور دارم حضور ایشان در هر سمتی من جمله شهرداری تهران نیز می‌توانست منشاء تحولات گسترده‌ای شود. البته شکی در اینکه آقای دکتر قالیباف در اداره امور شهر تلاش بی‌شائبه‌ای داشته‌اند، وجود ندارد. اما به نظر می‌رسد آقای مهندس هاشمی این قابلیت و توانمندی را داشت تا در فضایی کاملاً غیرسیاسی، جایگاه و رتبه ارائه خدمات به شهروندان را ارتقا دهد. استنباط من این است که در صورت تحقق حضور ایشان در راس شهرداری، تهران شرایط ایده‌آل‌تری را تجربه خواهد کرد.

طاهر سنگتراش‌قمی/مدیرعامل سابق شرکت توسعه مجتمع‌های ایستگاهی مترو تهران

پیرو رد صلاحیت آقای مهندس محسن هاشمی در انتخابات شورای شهر تهران و حذف نام ایشان از لیست کاندیداهای شورای شهر و متعاقب آن درج نام ایشان در بروشورهای تبلیغات انتخاباتی کاندیداهای اصلاح‌طلب شورای شهر به عنوان گزینه ارجح برای شهرداری تهران، این امید در دل مدیرانی که با ایشان سابقه همکاری داشتند جوانه زد که مدیری کارآمد و به دور از سیاست‌گرایی، سکان مدیریت شهر تهران را در دست گرفته و شهروندان تهرانی در آینده شهری در شأن پایتخت خواهند داشت. متاسفانه در سنوات گذشته، شهرداری تهران پلی برای ورود به سیاست و سکوی پرتابی برای ریاست‌جمهوری تلقی می‌شد و این تلقی بعد از سال 1384 به اوج خود رسید و شهرداران تهران برای رسیدن به پاستور تلاش زیادی کردند همچنان که هدف آقای دکتر قالیباف به‌رغم فرصت بسیار ارزشمندی که جهت خدمت به شهروندان تهرانی در اختیار داشت، در تکیه زدن بر کرسی ریاست‌جمهوری متمرکز شد. از این رو، ایشان با وجود خدمات شایسته‌ای که در سال‌های قبل به عنوان شهردار تهران انجام داده بودند، با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری به گونه‌ای رفتار کردند که همه متفق‌القول شدند که فعالیت‌های شهرداری تهران رنگ و بوی سیاسی و تبلیغاتی به خود گرفته و هدف جلب رای شهروندان تهرانی است. با پیروزی آقای دکتر روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری و بازماندن دیگر رقبا از احراز این سمت، مذاکراتی بین دو کاندیدای اصلی شهرداری تهران یعنی آقای دکتر قالیباف و آقای مهندس هاشمی صورت پذیرفته بود. استنباط مهندس هاشمی از آن مذاکرات، عدم تمایل دکتر قالیباف به باقی ماندن در پست شهرداری تهران بود. اما در کمال تعجب ناگهان دکتر قالیباف تصمیم گرفت در سمت شهرداری تهران باقی بماند.
همه مردم از ماوقع جلسه برگزارشده جهت انتخاب شهردار در شورای شهر که به دلیل خلف وعده یکی از اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر تهران زمینه بازماندن مهندس هاشمی از انتخاب و احراز پست شهرداری تهران را فراهم کرد، اطلاع دارند. به نظر من اگر شورای شهر آقای هاشمی را انتخاب می‌کرد این انتخاب می‌توانست تحولات گسترده‌ای را در شهر ایجاد کند و چهره شهر تهران را به استانداردهای جهانی نزدیک کند. قضاوت بنده در مورد محسن هاشمی، قضاوتی احساسی و بر اساس رابطه دوستانه نیست. این قضاوت برگرفته از سه سال همکاری با ایشان بوده که سنگ بنای آن در بهمن‌ماه سال 1385 گذاشته شد. تا قبل از بهمن‌ماه سال 1385 که از آن تاریخ در یکی از شرکت‌های زیرمجموعه مترو تهران مشغول به کار شدم، تنها دو بار مهندس هاشمی را ملاقات کرده بودم. اولین ملاقات در زمان ریاست‌جمهوری جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی و در زمانی بود که ایشان برای افتتاح ساختمان جدید شهرداری منطقه2 تشریف آورده بودند و آقای مهندس هاشمی در آن دوره سمت رئیس بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری را داشتند. دومین بار هم در دوره تبلیغات نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری و در سال 1384 بود که بنده در ستاد همراهان هاشمی فعالیت داشتم و آقای مهندس هاشمی یک بار برای کسب اخبار به ستاد آمده بودند. لیکن از سال 1385 که در زیرمجموعه مترو تهران فعالیت داشتم در ابتدا از طریق مکاتبات و از اواسط سال 1386 تا اواخر سال 1389 که فاجعه استعفای ایشان از مدیریت مترو تهران به وقوع پیوست، به صورت مستقیم با ایشان ارتباط کاری داشته و به این همکاری افتخار می‌کنم. محسن هاشمی را باید مدیری با درایت کافی دانست که علاوه بر سریع‌الانتقال بودن، توان تصمیم‌گیری بالایی دارد. به این ویژگی‌ها می‌توان خصوصیاتی همچون شوخ‌طبعی، فروتنی، مردم‌داری، عزت نفس، تعهد در انجام وظایف، صریح‌البیانی و بی‌کینه بودن را افزود و همین خصلت‌ها از او مدیری توانمند ساخته که می‌تواند در هر پست و منصبی موفق باشد، حال فرقی نمی‌کند مدیر مترو باشد یا مسوول دفتر نشر معارف انقلاب یا معاون عمرانی دانشگاه آزاد. سختکوشی او شهره خاص و عام است و بارها اتفاق افتاده بود که او مجریان و مشاورانش را ساعت پنج صبح برای بازدید فرامی‌خواند و در حین بازدید اولویت‌ها و راهکارهای اجرایی را با همفکری دست‌اندرکاران برنامه‌ریزی و به مسوولان مربوطه ابلاغ می‌کرد. اینها همه بخشی از دلایلی است که با قاطعیت می‌توان گفت راه‌اندازی و توسعه مترو تهران با امکان جابه‌جایی بیش از 5/2 میلیون نفر در هر روز مدیون تلاش بزرگ مردانی همچون مهندس هاشمی است و به جرات می‌توان ادعا کرد کارنامه مدیریتی ایشان در مترو، یکی از بهترین کارنامه‌های مدیریتی 35‌ساله جمهوری اسلامی به شمار می‌رود. مهندس هاشمی در یکی از مصاحبه‌هایشان به آمار و ارقام اشاره کرده و گفته بود از سال 1384 تا انتهای 1389، نزدیک به 50 کیلومتر مترو در شش سال به بهره‌برداری رسیده که تقریباً سالانه 5/8 کیلومتر می‌شود. اما از اواخر سال 1389 که او به خاطر تامین رفاه حال مردم تهران و با هدف پرداخت بودجه مترو تهران از سوی دولت (که البته محقق نشد) از مترو کناره‌گیری کرد تاکنون تنها سه کیلومتر مترو به معنی واقعی کلمه، افتتاح شده که آن سه کیلومتر هم در آمار 130 کیلومتر انتهای سال 1389 که مربوط به دوره مدیریتی ایشان می‌شده، آورده شده بود. مهندس محسن هاشمی که سابقه همکاری با شش شهردار را در کارنامه خود دارد بارها در لابه‌لای سخنان خود تاکید کرده بود که برای توسعه مترو و حل مشکلات شهر با همه افراد موثر تعامل خواهد داشت. این سخن نه یک ادعا بلکه واقعیتی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. به یاد دارم یک بار ایشان به منظور تامین بودجه مترو با کمال تواضع و متانت درخواستی را به پروین احمدی‌نژاد یکی از اعضای شورای شهر وقت که از طرف منسوبان و همفکران‌شان، خود و خانواده هاشمی بسیار مورد تهمت و افترا قرار گرفته بودند، ارائه کرد. پس از اتمام مذاکره وقتی مهندس هاشمی متوجه ابهامات ذهنی بنده و دیگر همراهان شدند با کمال غرور گفتند: «مترو نیاز مردم است و احداث و بهره‌برداری از آن همان عدالت اجتماعی‌ای است که خیلی‌ها فقط از آن سخن می‌گویند. ما بایستی هر کاری از دست‌مان برمی‌آید برای رفاه و راحتی مردم در حمل و نقل با مترو که هم‌اکنون ساخت آن بر عهده ما گذاشته شده، انجام دهیم.» یکی از ایده‌های مهندس هاشمی این بود که درآمد حاصل از فروش تراکم صرف امور زیربنایی شود زیرا درآمد پایدار شهر تهران که از محل عوارض نوسازی و خدمات پسماند و عوارض کسب و پیشه و بخشی از مالیات‌های دولتی تامین می‌شود، پاسخگوی هزینه‌ها نبوده و شهرداری تهران مجبور به تامین کسری هزینه خود از محل اخذ عوارض ساخت و ساز و تراکم و پذیره است. بسیاری اعتقاد دارند این کار عین شهر‌فروشی است ولی مهندس هاشمی معتقد است که هزینه‌کردن درآمد حاصل از محل فروش تراکم در امور زیربنایی، ارزشمند است ولی اگر صرف امور اجرایی شود، سرمایه‌ها را هدر می‌دهد. برداشت بنده از نظرات مهندس هاشمی این است که اگر بتوان از محل فروش تراکم در بافت‌های فرسوده شهری بناهای بلندمرتبه‌ای در حد بلوک‌های شهری احداث کرد که ضمن اصلاح شهرسازی و تسهیل در حمل و نقل فوایدی همچون پاکیزگی هوا، بازسازی بافت‌های فرسوده، تامین سرانه‌های لازم و... در پی داشته باشد، اقدامی ارزشمند خواهد بود، در حالی که افزایش سطوح با کاربری جاذب جمعیت در نقاطی که دچار معضلات ترافیکی و کسری پارکینگ است مشکلاتی را برای شهر در پی خواهد داشت که جبران آن ممکن نخواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها