شناسه خبر : 10635 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مرور رویدادهای اجتماعی ۹۳

سالِ آسیب

سال ۱۳۹۳ سال پرحادثه، پرتنش و پراسترسی برای ایرانیان بود. از آنجا که سال ۱۳۹۳ خیل عظیم آسیب‌های اجتماعی را به خود دید.

سپیده اشرفی

سال 1393 سال پرحادثه، پرتنش و پراسترسی برای ایرانیان بود. این سه ویژگی را از آن جهت می‌توان برای یک سال برشمرد که سال 1393 خیل عظیم آسیب‌های اجتماعی را به خود دید. از اسیدپاشی و کودک‌کشی گرفته تا تجربه انواع آلودگی‌ها و به راه افتادن یک موج هشداردهنده برای سرطان. افزایش بروز آسیب‌های اجتماعی را باید در نگاه اول بازتاب رفتار مردم دانست. در نگاه عمیق‌تر اما، اتفاق‌های مختلفی سبب شده تا چنین رفتاری از مردم یک جامعه بروز پیدا کند. زمانی که مساله اسیدپاشی روی داد و نگاه نگران بسیاری از زنان ایرانی به موتورهای در حال گذر بود، خیلی‌ها مساله امنیت اجتماعی را مطرح می‌کردند اما در حقیقت باید چنین اتفاقی را محصول جمع شدن باروت عقده‌های روانی و اجتماعی در طولانی‌مدت دانست که با یک اتفاق جرقه‌ای به خود دیده و مسائلی از قبیل اسیدپاشی یا کودک‌کشی را سبب شده است. ایران 1393 پر بود از حادثه. خیلی‌ها آن را تلخ می‌دانند و خیلی‌ها پرتنش. نکته بارزش اما این بود که درس‌های بسیاری برای جامعه‌شناسان داشت تا بتوانند روی رفتار مردم ایران مطالعه کنند. شاید بتوان 93 را سال بروز رفتارهای مختلف اجتماعی دانست که نشان از بطن جامعه‌ای می‌داد که شاید برای مدت‌های طولانی رفتارهای این‌چنینی از خود بروز نداده بود. جامعه‌ای که خشونت پنهانی داشت و امسال آن را بیرون ریخت. نمودهایی از قبیل افزایش نزاع خیابانی، اسیدپاشی یا کودک‌کشی، همگی مواردی است که در معرض آسیب بودن جامعه ایران را تایید می‌کند.

اسید به چهره شهر
پاییز امسال یکی از نمودهای خشونت در نصف جهان پدیدار شد. اسیدپاشی‌های سریالی، نه‌فقط چهره زنان اصفهانی که چهره خود اصفهان را نیز خدشه‌دار کرد تا ترس از اسیدپاشی به تهران هم کشیده شود. اول سه مورد و بعد موارد دیگری از قربانیان اسیدپاشی گزارش شد تا ترس زنان از بیرون رفتن جدی‌تر شود. شاید ابتدا اینگونه القا می‌شد که مساله برخورد با بدحجابی بود اما آرام‌آرام که گزارش‌ها و مصاحبه‌های بیشتری از قربانیان اسیدپاشی منتشر می‌شد، این فرضیه کمرنگ‌تر می‌شد و نمود بروز خشونت در جامعه رنگ بیشتری به خود می‌گرفت. گرمای تابستان جای خود را داده بود به صورت گرگرفته قربانیان. انگار هرچقدر که بیشتر پیگیری می‌شد، کمتر نتیجه‌ای حاصل می‌شد. اسید، چهره اعتماد مردم به شهر را گرفته بود و جایش فضای ناامنی را پاشیده بود. تنها چیزی که دل و چهره سوخته قربانیان را کمی آرام می‌کرد، حضور برخی مقامات دولتی در کنار آنها بود. وزیر بهداشت دست به جراحی چشم یکی از قربانیان زد و معاون امور زنان رئیس‌جمهور به دیدار آنها رفت. بعدها در گزارشی که یکی از روزنامه‌ها منتشر کرده بود مشخص شد یکی از قربانیان حاضر نشده بود تن به تیغ جراحی بدهد و به سمت درمان سنتی رفته بود. برای چند ماه این مساله به یک سوال تبدیل شده بود. چرا این‌طور بی‌رحمانه باید چهره زنان یک شهر بسوزد و آخر هم عامل این اتفاق مشخص نشود؟ جامعه‌شناسان بسیاری اما بعد از این اتفاق واکنش نشان دادند و به بروز یک‌باره خشونت هشدار دادند. خیلی‌هایشان این‌طور هشدار می‌دادند که بطن جامعه ایران، خشونت پنهان بسیاری در خود دارد که حالا در حال بروز آن است. مساله اسیدپاشی تنها یک نمود کوچک از خشمی بود که به اعتقاد خیلی از کارشناسان، جامعه ایران در خود نگه داشته است. شاید این اتفاق که روی چهره خیلی از زنان این شهر ماندگار شد، تنها یک نمود برای خشونتی است که سال‌هاست جامعه‌شناسان به آن هشدار می‌دادند و حالا به نقطه بحران رسیده بود.

بی‌دفاع‌کشی
تیرماه امسال، نمود دیگر بروز خشونت با کودک‌آزاری در مهدکودک ستایش گزارش شد. مربی مهد که قصد غذا دادن به کودکی را داشت، آنچنان او را کتک می‌زد که به‌محض پخش شدن فیلم آن در شبکه‌های اجتماعی، با واکنش‌های تندی همراه شد. کودک‌آزاری آن هم کودکی که حتی توان خوردن غذا ندارد، از آن جهت اهمیت پیدا کرد که مساله جامعه‌شناسی بی‌دفاع‌کشی را به میان آورد. حتی کمی بعدتر نیز، مساله کشته شدن چند سالمند به میان آمد که این پرونده را تکمیل کرد. یکی از این سالمندان، توسط پرستار خانه سالمندان کشته شده بود و یکی دیگر با خشونت فرزند معتاد خود، جان خود را از دست داده بود. جامعه ایران بار دیگر روی خشونت را به خود دید اما این بار قدری حساس‌تر بود چرا که خشونت روی کسانی بود که بی‌دفاع بودند و امکانی برای واکنش نشان دادن از خود نداشتند. جامعه‌شناسان بسیاری این‌طور می‌گویند که ایجاد چنین خشونتی در سطح اجتماع، نشان از به خطر افتادن سلامت روان مردم است. در این میان، موارد کودک‌کشی بسیار بیشتر از سالمندکشی بود. بعد از اتفاقی که در مهدکودک ستایش روی داد، موارد دیگری نیز اعلام شد که همگی یا نشان از غفلت خانواده کودکان داشت یا سر از رگ و ریشه‌های اعتیاد درمی‌آورد. واقعیت این است که بخش زیادی از این اتفاق‌ها که در نهایت کودکان را قربانی می‌کرد، ریشه در اعتیاد خانواده‌ها داشت. شاید هم تلخ‌ترین مورد کودک‌کشی مربوط به کودکی بود که به دلیل ابتلا به سرماخوردگی و نیاز به شربت دارویی، کشته شد. داخل شربتی که به او خورانده شد، متادون بود. کودکی که هیچ سهمی از اعتیاد خانواده خود نداشت، سهم تاوان اعتیاد را به تنهایی به دوش کشیده بود. حساسیت مساله به حدی بود که بعد از این اتفاق، واکنش‌های مختلفی از سوی نهادهای مدافع حقوق کودکان بیان شد. بسیاری از کارشناسان، ناآگاه بودن خانواده این کودکان را دلیل اصلی چنین اتفاق‌هایی می‌دانستند اما واقعیت امر این است که این ناآگاهی در بستر زمانی طولانی روی داده و حالا زمانی برای بروز پیدا کرده است. کودک‌کشی‌های 93 بهانه‌ای بود برای فکر بیشتر در مورد لزوم به تصویب رسیدن لایحه حمایت از کودکان و جدی گرفتن قوانینی که می‌تواند شکل پیشگیرانه‌تری در چنین اتفاق‌هایی داشته باشد.

اعتیاد
پیوستگی کودک‌کشی و اعتیاد از آنجایی روشن می‌شود که کودکی بدون شناخت نسبت به مواد مخدر، قربانی آن می‌شود. در عین حال، در حوزه اعتیاد هم آمارهای جدید و عجیب‌تری منتشر شد. مساله اعتیاد دانش‌آموزی و رواج اعتیاد میان زنان، زنگ هشداری بود برای تازه شدن جنبه‌های جدیدتری در اعتیاد. تا جایی که معاون امور زنان رئیس‌جمهور نیز به این مساله هشدار داده و اعلام کرده بود که نرخ رشد اعتیاد میان زنان دو برابر شده است. شهین‌دخت ملاوردی اعلام کرده بود نرخ رشد اعتیاد میان زنان بیشتر از مردان است تا جایی که این نرخ در سال 1385 حدود پنج درصد بود و سال 1390 به 10 درصد رسیده است. همین مساله فراگیری اعتیاد میان زنان و کودکان به عنوان دو گروه آسیب‌پذیر را نشان می‌دهد. هرچند که رواج بیشتر اعتیاد در تمام گروه‌های سنی بود. این فراگیری با نگاهی به آمارهای مرگ‌ومیر ناشی از اعتیاد، بیشتر روشن می‌شود. آن‌طور که معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر پیش از این اعلام کرده بود، مرگ‌ومیر ناشی از اعتیاد در پنج ماه اول سال نسبت به مدت مشابه با رشد شش‌درصدی روبه‌رو بوده است. در حقیقت طی پنج ماه اول سال 1393 حدود 1188 نفر جان خود را به خاطر اعتیاد و مصرف مواد مخدر از دست دادند. آمارهای رسمی نشان از وجود یک میلیون و 325 هزار معتاد دارد اما آمار واقعی بسیار بالاتر از این رقم است چرا که خود مسوولان ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز آمار واقعی را بیشتر از این میزان می‌دانند. در این میان آن چیزی که سبب شد رواج اعتیاد میان دانش‌آموزان بیشتر از سال‌های قبل به چشم بیاید، رواج انواع جدیدتری از مواد مخدر است که جذابیت بیشتری هم برای دانش‌آموزان دارد. شاید آن‌طور که خیلی از کارشناسان می‌گویند، نظارت تنها عامل واقعی در هدایت دانش‌آموزان معتاد نباشد. دختران و پسرانی که در سن بلوغ هستند بیشتر از هر چیزی در معرض استفاده از مواد جدید هستند اما شاید لزوماً به آن آگاهی نداشته باشند. به همین خاطر هم بسیاری از آسیب‌شناسان، مساله آگاهی‌بخشی را در حوزه اعتیاد و رواج آن میان افراد کم‌‌سن‌تر پیشنهاد می‌کنند. نکته تلخ‌تر اینکه علاوه بر دانش‌آموزان، کودکان نیز در معرض ابتلا به مواد مخدر هستند. سال 1393 از این جهت سال پرخطرتری در حوزه اعتیاد بود چرا که طبق خبری که در این سال منتشر شد، یک نوزاد به دلیل سوءمصرف مواد مخدر جان خود را از دست داد. این اعتیاد که اغلب از پدر و مادر و به صورت اجباری به کودکان تحمیل می‌شود، هشدار بزرگی به تغییر الگوی مصرف مواد مخدر است که تاکنون کارشناسان بسیاری به آن هشدار داده‌اند.

بداخلاق شده‌ایم
تیرماه امسال آماری از سوی پزشکی قانونی منتشر شد که نشان از بروز یکی دیگر از عواقب خشونت پنهان در ایران داشت. این سازمان اعلام کرده بود تعداد مراجعان نزاع و البته مرگ ناشی از سلاح سرد افزایش یافته است. همین اتفاق، مهر تاییدی بود بر خشونتی که کمی قبل‌تر نمودهای دیگری به خود گرفته بود. آن‌طور که در ماه‌های ابتدایی سال پزشکی قانونی اعلام کرد، در یک بازه زمانی یعنی ابتدای سال 1393، فوت ناشی از سلاح سرد بیشتر شده است. در عین حال، بررسی‌ها نشان از آن دارد که کم بودن قیمت برخی سلاح‌هایی که به راحتی می‌تواند در اختیار مردم باشد، خود عاملی برای تشدید چنین درگیری‌هایی است. از منظر جامعه‌شناسی اما مساله افزایش پرخاشگری مطرح می‌شود. هر چند که نمی‌توان تنها خشونت جسمی را برای جامعه ایران برشمرد اما واقعیت این است که چه خشونت کلامی، چه خشونت جسمی، ریشه در برقرار نبودن تعادل در سلامت روانی یک جامعه دارد.
پیش از این یکی از جامعه‌شناسان عبارتی را برای ایران به کار برده بود که نشان از برخی ریشه‌های چنین پدیده‌ای داشت. تقی آزاد‌ارمکی عنوان کرده بود جامعه ایران فاقد کنترل اجتماعی است و به همین دلیل به دنبال فردیت خود رفته است. همین مساله سبب می‌شود تا بیشتر افراد جامعه تنها به دنبال منافع خود باشند و برای دفاع از آن، از سلاح خشونت بهره بگیرند. وی از جمله جامعه‌شناسانی است که معتقدند جامعه ایران دچار بداخلاقی شده و نیاز به درمان دارد. همین بداخلاقی‌های اجتماعی در مقیاس بزرگ‌تر می‌تواند آسیب‌های دیگر را نیز سبب شود. فقر، تبعیض و نبود آموزش عمده مسائلی است که در بیان علت‌های خشونت بیان می‌شود. همین هم می‌شود که فردی که فقر فکری یا اجتماعی دارد یا با تبعیض مواجه شده، اعتراض خود را از طریق بروز خشمی که در وجودش نهفته، نشان می‌دهد. مساله‌ای که طی سال 1393 و بعد از رویدادهای مختلف اجتماعی مطرح شد، آستانه تحمل پایین جامعه ایران است. این هشداری است برای برنامه‌ریزانی که در برخی موارد تفریح و امور فرهنگی را از سبد خانوار به کلی حذف می‌کنند یا تمهیداتی برای منطقی شدن قیمت‌های آن در نظر نمی‌گیرند. پرخاشگری تنها در نزاع خیابانی نیست که خود را نشان می‌دهد بلکه می‌تواند در صورت رسیدن به مرحله خطر، آسیب‌های جدی‌تری را نیز به همراه داشته باشد.

زمین کلافه شد
سال 1393 را باید سالی تلخ برای حوزه محیط زیست دانست. انگار که سال‌ها تخریب محیط‌زیست ایران بالاخره شروع به نمود پیدا کرد و زمین به تخریب خود واکنش نشان داد. سال 1393 سال کلافگی زمین بود. آلودگی هوا یکی از نمودهای این تخریب بود که شاید در دولت گذشته نمود بیشتری داشت و قدری در یک سال قبل فروکش کرد چرا که با آغاز فعالیت‌های دولت دهم و بهتر شدن کیفیت بنزین مصرفی، تعداد روزهای پاک نیز بیشتر شد و تهران و برخی کلانشهرها نفسی تازه کردند. هرچند که آلودگی‌های دیگر دست خود را از روی تهران برنداشت. دست‌به‌دست شدن خبرهایی که وزیر بهداشت در آن به وجود آلودگی در میوه‌ها هشدار داده بود، موج خطری شد برای آنهایی که نسبت به آلودگی‌های مختلف نگران بودند. برای اولین بار بود که موج چنین اتفاقی با تایید یک مقام رسمی، همراه شد. صحبت‌های وزیر بهداشت اما یک نکته را مشخص می‌کرد و آن هم وضعیت اسفبار سلامت ایرانیان بود که در میان این آلودگی‌ها داشت به دست فراموشی سپرده می‌شد.
مساله این آلودگی‌ها اما نزدیک به آخر سال، شکل جدی‌تری به خود گرفت. ریزگردهایی که سال‌هاست اهواز و برخی شهرهای جنوبی را محاصره می‌کنند، این بار در زمان ریاست معصومه ابتکار، بانوی سبز، شدت گرفت تا خیل انتقادهای در‌گلو‌مانده به سمت سازمان محیط‌زیست روانه شود. پیش از این و در زمان ریاست دیگر مدیران نیز این پدیده در مقاطعی به چشم می‌خورد و پس از برطرف شدن مقطعی آن، به کلی فراموش می‌شد. هر بار صحبت‌هایی که مطرح می‌شد برای همکاری با عراق و مسائلی از قبیل بیابان‌زدایی بود. اما این صحبت‌ها در دولت گذشته هیچ روی تحقق به خود نگرفت تا با ورود به دولت یازدهم، مساله جدی‌تری روی دهد. مردم اهواز ابتدا تریبونی برای بیان وضعیتی که در آن گرفتار هستند، نداشتند. شاید به همین خاطر هم بود که ابتدا این مساله را از طریق شبکه‌های اجتماعی مطرح کردند. عکس ریزگردهایی که روی اتومبیل‌ها نشسته بود دست‌به‌دست شد تا در نهایت مساله سفر رئیس سازمان محیط‌زیست و بعد از آن وزیر بهداشت به این منطقه بیان شود. آن‌طور که فعالان محیط‌زیست می‌گویند، سال 1393 را باید سال فراموشی محیط‌زیست و تشدید تخریب آن دانست. سالی که زمین بالاخره صدایش را بلند کرد و آن را به گوش کسانی رساند که سال‌ها دست به تخریبش زده بودند. حال محیط‌زیست خوب نیست. این مساله اما حرف امروز و دیروز نیست و باید ریشه آن را در تصمیماتی دانست که به مدت هشت سال برای محیط‌زیست گرفته می‌شد و حالا طی یک سال عواقب آن دامن مردم و طبیعت را گرفته است.

موج سرطان
مساله ریزگردها و آلودگی‌ها تنها اشاره‌ای بود به آنچه که ممکن است جامعه ایران در سال‌های آینده شاهد آن باشد. واقعیت امر این است که واکنش زمین به زودی دامن ساکنانش را می‌گیرد. همان‌طور که در سال 1393 دامن آنها را با موج سرطان گرفت. از نظر آمار، فراوانی تعداد هنرمندان و چهره‌های معروفی که با سرطان جان خود را از دست دادند، رشد مضاعفی پیدا کرد و مساله به جایی رسید که برخی هنرمندان تصمیم به تشکیل کمپینی برای مبارزه با این بیماری گرفتند. طی چند ماه، چند هنرمند معروف جان خود را از دست دادند تا مساله بیماری‌هایی که ناشی از آلودگی و توجه نکردن به برنامه‌های سلامت بود، نمود پیدا کند. به سوگ نشستن طرفدارانی که خواننده محبوب و جوان خود را از دست داده بودند، زنگ خطری بود برای یک بیماری که شاید در روزگار قبل، تنها اندکی از مردم و خانواده‌ها آن را تجربه می‌کردند. تنها آلودگی‌ها نبود که سهم خود را در بیشتر شدن چنین بیماری‌هایی ایفا کرده بود بلکه سبک زندگی مردم و نوع تغذیه همگی مواردی بود که دولت‌های گذشته به آن بی‌توجه بودند. این مساله بارها از سوی وزیر بهداشت دولت یازدهم مطرح شد تا نشان دهد دولت به مشکلات حوزه سلامت آگاه است و می‌داند در چه شرایطی دولت را تحویل گرفته است. بر همین اساس هم بود که او بارها به مساله آلودگی میوه و دیگر محصولات غذایی اشاره کرده بود. با این حال این مساله نیز بعد از صحبت‌های وزیر به کلی فراموش می‌شد و کمتر مسوولی از رسیدگی به چنین آلودگی‌هایی خبر می‌داد. دولت یازدهم در شرایطی بار دولت قبلی را به دوش گرفت که محصول برخی تصمیمات هشت سال قبل حالا خود را روی بروز انواع بیماری نشان داده بود. سرطان تنها یکی از این بیماری‌ها بود که طی یک‌سال نمود بیشتری پیدا کرده بود. در عین حال، تشدید آلودگی صوتی و آلودگی هوا، حوزه سلامت را به مرز هشدار نزدیک کرد. دومین سال فعالیت دولت یازدهم با چالش‌هایی روبه‌رو بود که یادگار دولت گذشته برای روحانی بود. سلامت مردم به وضعیت آشفته‌ای رسیده بود که تأیید و تکذیب موج سرطان یا دیگر بیماری‌ها هم از وخامت آن کم نمی‌کرد. در چنین شرایطی، خیلی از کارشناسان این‌طور می‌گویند که حضور شخصی مانند وزیر بهداشت که خود دغدغه مردم را بیشتر از هر وزیری دارد، درمانی برای دردهای حوزه سلامت است.
آن‌طور که خیلی از جامعه‌شناسان نیز تاکید می‌کنند، ایران 93 رویدادهای مختلف اجتماعی را به خود دید اما بارزترین مشخصه‌ای که می‌توان در همه آنها دید، مساله بروز تصمیمات هشت سال گذشته و نمود مشکلاتی است که سال‌ها و شاید در حدود یک دهه میان جامعه ایران نهفته بود و حالا خود را بروز داده بود. جامعه سال 1393 ایران را باید جامعه بروز خشونت‌ها و خشم‌های پنهانی دانست که حالا بعد از سال‌ها زمان آن را پیدا کرده بود که خود را نشان دهد. جامعه تنش‌های بیشتری را به خود دید و بیماری‌های بیشتری را تجربه کرد اما مساله‌ای که سبب شد تا از همه این بحران‌ها گذر کند، همراه بودن افرادی همچون رئیس سازمان محیط‌زیست یا وزیر بهداشت است که برخلاف رویه دولت‌های قبل، در میان مردم و مدافع حقوق آنها بودند کما‌اینکه مساله آلودگی بنزین پتروشیمی‌ها اولین بار از قول رئیس سازمان محیط زیست و مساله برخی دیگر از آلودگی‌ها از قول وزیر بهداشت مطرح شد. هرچند که این مساله، مسکنی موقت برای اجتماع ایران است و نیاز به دارویی دائمی برای این جامعه به‌شدت احساس می‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها