شناسه خبر : 23768 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آربیتراژ ارزی

تضاد نیروها در بازار ارزچه پیامی دارد؟

بازار ارز مجدد متلاطم شده است؛ تلاطمی که نشان از تضاد نیروها در بازار ارز دارد. از یک طرف عوامل بنیادین مسیر نرخ ارز را صعودی پیش‌بینی می‌کنند و از طرف دیگر سیاستمدارانی هستند که حفظ ارزش پول ملی را تنها در ثبات نرخ ارز می‌دانند. اگر چه به راحتی می‌توان پیش‌بینی کرد که در بلندمدت مسیر نرخ ارز متاثر از عوامل بنیادین خواهد بود، ولی در کوتاه‌مدت نمی‌توان به راحتی درباره جهت‌گیری نرخ ارز اظهار‌نظر کرد. با توجه به این تضاد نیروهاست که بخش‌های مختلف بازار ارز در کوتاه‌مدت رفتارهای متفاوتی از خود نشان می‌دهند.

آربیتراژ ارزی

بازار ارز مجدد متلاطم شده است؛ تلاطمی که نشان از تضاد نیروها در بازار ارز دارد. از یک طرف عوامل بنیادین مسیر نرخ ارز را صعودی پیش‌بینی می‌کنند و از طرف دیگر سیاستمدارانی هستند که حفظ ارزش پول ملی را تنها در ثبات نرخ ارز می‌دانند. اگر چه به راحتی می‌توان پیش‌بینی کرد که در بلندمدت مسیر نرخ ارز متاثر از عوامل بنیادین خواهد بود، ولی در کوتاه‌مدت نمی‌توان به راحتی درباره جهت‌گیری نرخ ارز اظهار‌نظر کرد. با توجه به این تضاد نیروهاست که بخش‌های مختلف بازار ارز در کوتاه‌مدت رفتارهای متفاوتی از خود نشان می‌دهند.

به‌طور سنتی، بازار ارز در ایران به بازار دلار خلاصه می‌شود. به این معنی که نرخ دلار در بازار تعیین می‌شود و سپس این نرخ در کنار نرخ‌ برابری دیگر ارزها با دلار در بازارهای جهانی، برابری ریال با سایر ارزها را تعیین می‌کند. البته این مکانیسم در شرایطی که دلار عمده‌ترین وسیله مبادله ایرانیان در مبادلات بین‌المللی بود، قابلیت پذیرش داشت. اما مدت‌هاست که نقش دلار به عنوان وسیله مبادله در تجارت خارجی ایران محدود شده است. چراکه با توجه به محدودیت نقل و انتقالات برای دلار، هزینه مبادله با دلار افزایش یافته است و دیگر دلار برای ایرانیان جذابیت قبل را ندارد. به عبارت دیگر، بالا بودن هزینه مبادله دلار باعث می‌شود تقاضا برای این ارز در مقابل دیگر ارزها کاهش یابد. از این‌رو تفاوت نرخ‌های برابری دلار و یورو در بازارهای داخلی و بین‌المللی با توجه به ماهیت متفاوت این دو ارز (تفاوت در هزینه مبادله استفاده از آنها) منطقی است. اگر نوع تقاضای اسکناس برای ارزهای مختلف را نیز در نظر بگیریم، این تفاوت منطقی‌تر به نظر می‌رسد. به‌طور مثال، فقدان دسترسی به نظام پرداخت بین‌المللی باعث می‌شود که ایرانیان نیازهای ارزی خود را از طریق جابه‌جایی اسکناس پوشش دهند، در این صورت  نرخ ارز می‌تواند در بازار فیزیکی و بازار حواله متفاوت باشد. اما تفاوت برابری یورو و دلار در داخل و خارج نمی‌تواند معنادار باشد. زیرا گسترش شکاف میان برابری یورو و دلار امکان کسب سود را از طریق فعالیت‌های آربیتراژی فراهم می‌کند. باید در نظر داشت که قیمت‌ یک کالا زمانی یکسان است که بازارها با هم ادغام شوند و اگر به هر دلیلی بازارها از یکدیگر تفکیک شوند، دیگر نباید انتظار داشت که قیمت‌های یکسان در بازارها مشاهده شود.

با توجه به تغییر در روابط تجاری، به نظر می‌رسد استفاده از مکانیسم‌های گذشته در تنظیم بازار ارز دیگر کارساز نیست. اکنون اقتصاد ایران روابط تجاری رو به گسترش با کشورهای زیادی دارد که باید با ارزهایی غیر از دلار ساماندهی شوند. در این شرایط، نمی‌توان انتظار داشت نرخ‌های ارز داخلی دقیقاً برابری‌های بین‌المللی را منعکس کنند. از طرف دیگر کارایی سیاست‌های مداخله‌گرانه ارزی در این بازار کاهش یافته است. در صورتی که هزینه مبادله استفاده از دلار در مبادلات خارجی افزایش یافته است، نمی‌توان انتظار داشت که بازار ارز تنها از طریق عرضه دلار به بازار به‌طور کامل تعدیل شود. بنابراین لازم است ضمن پرهیز از تقابل نیروهای بازار، تنظیم بازار ارز با تنوع بیشتری از ارزها انجام شود. بی‌توجهی به تفکیک بازارها و پافشاری بر مکانیسم‌های گذشته تنها می‌تواند به ایجاد اختلال در بازار ارز منجر شود و کارایی تخصیص منابع را در این بازار مختل کند. 

 

دراین پرونده بخوانید ...