شناسه خبر : 22689 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ضرر بازار غیررقابتی

موانع سرمایه‌گذاری در آمریکا

سرجان هیکس اقتصاددان بریتانیایی زمانی نوشت: بهترین مزیت انحصار، داشتن زندگی آرام است. برای دارندگان انحصار که رقبا را بیخ گوش خود نمی‌بینند کسب سود کاری بسیار آسان است.

سرجان هیکس اقتصاددان بریتانیایی زمانی نوشت: بهترین مزیت انحصار، داشتن زندگی آرام است. برای دارندگان انحصار که رقبا را بیخ گوش خود نمی‌بینند کسب سود کاری بسیار آسان است. می‌توان درستی این موضوع را از 46 میلیون خانوار آمریکا پرسید که تحت پوشش یک عرضه‌کننده پهنای باند پرسرعت هستند و برای خدمات کم‌کیفیت آن هزینه گزافی می‌پردازند. در نتیجه، مقابله با تراست یکی از مهم‌ترین عواملی است که عوام‌گرایان خشمگین را با دانشگاهیان آگاه متحد می‌سازد. بنابراین زمانی که دموکرات‌های سنا در 24 جولای از برنامه جدید خود برای رقابتی ساختن مجدد فضا در آمریکا پرده برداشتند این طرح مورد استقبال همگان قرار گرفت هرچند در جزئیات آن اختلاف نظراتی دیده می‌شود. سناتور الیزابت از ماساچوست می‌گوید «این اقتصاد آسیب دیده است.» اوضاع آنقدر هم بد نیست، اما در مقایسه با دو دهه قبل، بیشتر از سه‌چهارم صنایع تمرکز بیشتری پیدا کرده‌اند و جابه‌جایی و جایگزینی بنگاه‌ها در اقتصاد کمتر به چشم می‌خورد.

هرگاه انحصارگرایان بتوانند جایگاه خود را در صنعت مستحکم کنند مصرف‌کنندگان به سادگی عواقب آن را می‌بینند. پژوهش اخیر نشان داد اگر مصرف‌کنندگان آمریکایی به همان اندازه آلمانی‌ها برای قراردادهای مربوط به تلفن همراه پول پرداخت می‌کردند 65 میلیارد دلار در سال به نفعشان بود. اما هنگامی که رقابت در کل اقتصاد کاهش می‌یابد چه هزینه‌های بیشتری به مصرف‌کنندگان تحمیل می‌شود؟ پاسخ این سوال در تحقیق پژوهشگران دانشگاه نیویورک پیدا می‌شود. به استدلال آنها، افزایش قدرت در بازار به نوعی کاهش سرمایه‌گذاری در کسب‌وکار منجر شد که از دهه 2000 آغاز و پس از بحران سال‌های 2008-2007 وخیم‌تر شده است.

در شرایط عادی چشم‌انداز کسب انحصار می‌تواند مشوق سرمایه‌گذاری باشد. به عنوان مثال، جذابیت منحصر به فرد بودن می‌تواند شرکت‌های دارویی را به تحقیق در مورد داروهای جدید وادارد چراکه فروش داروهای قدیمی به صفر می‌رسد. سرمایه‌گذاران سیلیکون ولی انبوهی از پول نقد را در جست‌وجوی «تاثیرات شبکه‌ای» و تشکیل پایگاه کاربران خرج می‌کنند تا بتوانند در آینده بر بازار مسلط شوند. اما هرگاه یک بنگاه در این جدال قدرت برنده شود آنگاه همانند پادشاهان قرون وسطی بر تخت غرور تکیه زده و از درآمدهایش بهره‌مند می‌شود. پژوهشگران دانشگاه نیویورک سرمایه‌گذاری را با نسبت کیو توبین (Tobin’s Q) یعنی نسبت ارزش بازاری بنگاه به ارزش دفتری آن محک می‌زنند. کیو بالا بدان معناست که یک صنعت از دارایی‌هایش درآمد زیادی کسب می‌کند پس باید سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهد. نویسندگان مقاله بیان می‌کنند که در مقایسه با نسبت کیو، میزان سرمایه‌گذاری در آمریکا در صنایع متمرکز به‌طور قابل ملاحظه‌ای کمتر شده است. این افت سرمایه‌گذاری در اروپا نیز دیده می‌شود. برای تحقیق بیشتر در این موضوع نویسندگان مقاله تلاش کرده‌اند بین دو گروه «عقب‌ماندگان» و «پیشروها» تمایز قائل شوند که به ترتیب بنگاه‌های تشکیل‌دهنده یک‌سوم پایین و یک‌سوم بالا از نظر ارزش بازاری در یک صنعت هستند. به استدلال آنها عقب‌ماندگان به احتمال زیادتری در مواجهه با رقابت ناکام می‌مانند بنابراین انتظار می‌رود سرمایه‌گذاری‌هایشان کاهش یابد. در مقابل پیشروها با رقبایی که آنها را به چالش بکشند مقابله می‌کنند و لذا لازم است سرمایه‌گذاری‌هایشان افزایش یابد. نتایج پژوهش نشان داد که این پیشروها (نه عقب‌افتادگان) هستند که عامل اصلی کاهش سرمایه‌گذاری به شمار می‌روند. یعنی اینکه رقابت وجود ندارد. این رویه‌ها فقط شواهدی موضوعی هستند. برای اثبات اینکه رقابت به سرمایه‌گذاری بالاتر منجر می‌شود پژوهشگران دو آزمایش طبیعی انجام دادند. اول، آنها تولیدکنندگانی را مطالعه کردند که در معرض رقابت با چین قرار داشتند. چین در دهه 2000 سهم بزرگی در تجارت جهانی داشت. پژوهشگران متوجه شدند که «تکانه چین» باعث شد شکاف سرمایه‌گذاری بین گروه‌های عقب‌ماندگان و پیشروها افزایش یابد چراکه برخی بنگاه‌ها به مقابله با واردات فزاینده پرداختند و برخی نیز تسلیم آن شدند. سرمایه‌گذاری در مجموع سقوط کرد و پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این رویداد هنگامی رخ می‌دهد که منشأ رقابت در خارج از کشور باشد.

در آزمتجارت - فردا - 123ایش دوم آنها تکانه داخلی را بررسی کردند: موجی از بنگاه‌های نوپا (استارت‌آپ) که در دوران شکوفایی فناوری در دهه 1990 تاسیس شدند. بنگاه‌های جدید با شور و اشتیاق فراوان به صنایع وارد شدند. این سرعت ورود با شرایط اقتصادی قابل توجیه نبود. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که افزایش رقابت به همراه ورود بیش ازحد باعث شد سرمایه‌گذاری در دهه بعد سرعت گیرد.

این یافته‌ها نشان می‌دهند که حق با هیکس است. کاهش رقابت بیش از آنچه تصور می‌رفت به مصرف‌کنندگان آسیب می‌زند و بنگاه‌ها را تنبل می‌سازد. طبق محاسبات نویسندگان اگر بنگاه‌های پیشرو از سال 2000 سهم خود را از کل سرمایه‌گذاری حفظ کرده بودند امروز اقتصاد آمریکا چهار درصد بیشتر سرمایه داشت. میزانی که تقریباً معادل دو سال سرمایه‌گذاری شرکت‌های غیرمالی می‌شود. این امر به خودی خود مطلوب بود. علاوه بر این، ممکن بود سرمایه‌گذاری بیشتر اقتصاد را از رکود پس از بحران نجات دهد. نرخ بهره آمریکا از سال 2009 تا اواخر سال 2015 در پایین‌ترین سطح قرار داشت. آقایان فیلیپون و جونز، پژوهشگران دانشگاه نیویورک، در مقاله‌ای دیگر استدلال می‌کنند که اگر پس از سال 2000 رقابت افت نمی‌کرد هزینه‌های سرمایه‌گذاری باعث می‌شد نرخ بهره چهار سال زودتر از کف بالا بیاید.

همه بنگاه‌ها مساوی نیستند

تمرکز و انحصار به کارگران نیز آسیب می‌رساند. پژوهش اخیر آقای دیوید آتور و چهار نویسنده همکارش از موسسه فناوری ماساچوست نتیجه می‌گیرد که بنگاه‌های «ابرستاره» بخش کوچک‌تری از درآمدهایشان را به دستمزدها اختصاص می‌دهند. هرچه اهمیت این بنگاه‌ها بالاتر برود سهم کلی کارگران از تولید ناخالص داخلی کمتر می‌شود. پژوهش‌های دیگر نشان می‌دهند که این بنگاه‌ها به‌طور ناخالص دستمزد بیشتری از بنگاه‌های معمولی پرداخت می‌کنند بنابراین رشد آنها به افزایش نابرابری می‌انجامد. این امر با آنچه دموکرات‌ها در هفته قبل ادعا می‌کردند همخوانی ندارد. آنها می‌گفتند که بنگاه‌های آمریکایی قدرت و تسلط زیادی بر کارگران دارند، ولی نتیجه‌گیری نهایی هردو طرف آن است که نابرابری روند افزایشی دارد. راه‌حل شاید آشکار باشد: تشدید قوانین ضد‌تراست. این اقدام قطعاً خوشایند خواهد بود اما همزمان لازم است سیاستگذاران بدانند کجا می‌توانند مقررات را ملایم‌تر سازند. ماتیو رونلی از دانشگاه نورث وسترن نشان داد که بازگشت سرمایه عمدتاً به این دلیل افزایش یافته است که سرمایه‌گذاری در بخش مسکن جذابیت زیادی داشت. این امر به محدودیت‌های ساخت‌وساز در نزدیکی شهرهای موفق ارتباط دارد که خود مانعی دولتی برای ورود به این بخش بود. پژوهشگران شواهدی پیدا کردند که نشان می‌دهند در صنایعی که بیشتر تحت مقررات و نظارت هستند تمرکز و انحصار بیشتر شده است. آمریکا باید رقابت را بیشتر کند اما همزمان باید به خاطر داشته باشد که هیچ‌کس بیشتر از دولت نمی‌تواند اقتصاد را خراب کند.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها