شناسه خبر : 8970 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چگونه می‌توان ترافیک را ساماندهی کرد؟

مردم مقصر نیستند

مشکل اصلی در مساله ترافیک شهر تهران و تا حدی سایر شهرهای ایران این است که سازمان‌ها و نهادهایی که مسوولیت کنترل ترافیک را بر عهده دارند، وظایف خودشان را دقیق و بر اساس قانون انجام نمی‌دهند.

علی خاکساری / مدیر گروه برنامه‌ریزی اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
مشکل اصلی در مساله ترافیک شهر تهران و تا حدی سایر شهرهای ایران این است که سازمان‌ها و نهادهایی که مسوولیت کنترل ترافیک را بر عهده دارند، وظایف خودشان را دقیق و بر اساس قانون انجام نمی‌دهند. به نظر می‌رسد سازمان‌های مختلف بیش از آنکه در پی حل مساله ترافیک شهر و انجام وظایف قانونی خود باشند، به دنبال بهره‌برداری مالی از این موضوع هستند. این مساله باعث شده ما از یک طرف نتوانیم از ظرفیت‌های شبکه‌هایی که در شهر تهران داریم به‌درستی استفاده کنیم و از طرف دیگر چون قوانین و مقررات به‌درستی اعمال نمی‌شوند، نوعی به‌هم‌ریختگی در شبکه حمل‌ونقل داشته باشیم که با کوچک‌ترین مسائل مانند بارندگی به‌شدت تشدید می‌شود.
سازمان‌های مختلفی دست‌اندرکار حمل‌ونقل همگانی و مدیریت ترافیک هستند و هر کدام ادعا می‌کنند خودشان کارشان را درست انجام می‌دهند، ولی سازمان‌های دیگر کارشان را به‌درستی انجام نمی‌دهند، در حالی که درواقع هیچ کدام کارشان را به‌درستی انجام نمی‌دهند. متاسفانه برای برخورد با سازمان‌هایی که وظایف قانونی‌شان را انجام نمی‌دهند، سیستم تشویق و تنبیه درستی هم در کشور حاکم نیست. سازمان‌های دست‌اندرکار مدیریت حمل‌ونقل حداقل در تهران خودسر هستند، به وظایف قانونی‌شان عمل نمی‌کنند و در عین حال همه مدعی هستند. همین مدعی بودن سازمان‌هایی که بار پایبند نبودن‌شان به انجام وظایف قانونی‌شان بر دوش مردم قرار می‌گیرد و خسارت‌های مالی و جانی و زیست‌محیطی را بر کل جامعه و اقتصاد کشور و تک‌تک مردم و شهروندان تحمیل می‌کند برای مردم آزاردهنده است. در همین شرایط متاسفانه معمولاً انگشت اتهام به سمت مردم و فرهنگ مردم گرفته می‌شود، در حالی ‌که نه مردم مشکل دارند و نه فرهنگ مردم. متاسفانه عده‌ای در چند سال گذشته یاد گرفته‌اند برای اینکه ضعف اجرایی و ضعف مدیریتی خودشان را بپوشانند، مردم، عملکرد و فرهنگ مردم را زیر سوال ببرند و جالب اینجاست که هنگام ارائه راهکار هم می‌گویند باید «فرهنگ‌سازی» شود؛ یک واژه مبهم. در حالی که اگر قوانین به‌درستی اجرا شود و مردم در شرایط درست قرار بگیرند، ایرانیان همانند مردم سایر کشورهای دنیا به‌شدت قانونمند و قانونگرا عمل خواهند کرد، اما وقتی مجریان قانون و کسانی که در قبال داشتن مسوولیت، حقوق می‌گیرند، به‌رغم وظیفه‌شان، به قانون مقید نیستند و سلیقه‌ای عمل می‌کنند، مردم هم سلیقه‌ای رفتار می‌کنند. کشورهای موفق در این زمینه کشورهایی بوده‌اند که قانون را یکدست، به‌موقع و دقیق اجرا کرده‌اند. در این فرآیند درصد محدودی که قانون‌شکن هستند، شناسایی و تنبیه می‌شوند، ولی اکثر افراد جامعه به‌راحتی و با آرامش زندگی می‌کنند. مطمئن باشید افراد ذاتاً متخلف بیشتر از یک درصد مردم و رانندگان نیستند، اما متاسفانه اعمال نشدن مقررات برای آن یک درصد خلافکار باعث می‌شود سایر افراد جامعه هم تحت تاثیر افراد خلافکار قرار بگیرند و به‌نوعی دنباله‌رو آنها باشند. اگر این رابطه اصلاح شود،‌ مطمئن باشید وضعیت ترافیکی ما بهبود می‌یابد.

اهمیت پایبندی به قانون
برای حل مساله ترافیک باید اجرای دقیق، کامل و به‌موقع ضوابط، قوانین، مقررات و سیاستگذاری‌ها در دستور کار همه مسوولان و سازمان‌ها قرار بگیرد. حتی اگر این قوانین ناقص باشند یا ایراداتی بر آنها وارد باشد. اجرای قانون و حتی پایبندی به بدترین ضابطه بهتر از این است که بهترین ضابطه را داشته باشیم ولی آن را اعمال نکنیم یا ناقص اجرا کنیم. درواقع پیش از اینکه سیاست‌ها و مقررات‌مان را زیر سوال ببریم و به دنبال اصلاح آن باشیم، باید ببینیم قوانین فعلی حتی اگر غلط هستند، تا چه اندازه اجرا می‌شوند. اگر مجری قانون به اجرای قانون پایبند باشد، مشکل ما حل می‌شود و بعد می‌توانیم به سراغ تغییر سیاست‌ها یا اصلاح مقررات هم برویم. ما سیاستگذاری می‌کنیم، قانون و مقررات هم داریم،‌ اما متاسفانه تقریباً هیچ سازمانی خود را موظف به اجرای درست مقررات نمی‌داند. در چنین شرایطی به دنبال تغییر سیاست‌ها و قوانین رفتن نوعی فرار است. البته ممکن است بعضی سیاست‌ها و ضوابط ما غلط باشد، اما مشکل اصلی ما مقید نبودن مجریان به قانون است. در این شرایط حتی اگر با تغییر قانون، سیاست جدیدی اتخاذ کنیم، این سیاست هرچقدر هم خوب باشد، از آغاز شکست‌خورده است چون یا اجرا نمی‌شود یا سلیقه‌ای اجرا می‌شود.
نکته دیگر این است که برخلاف برخی ادعاها، تعداد خودروهای شخصی در کشور ما بر اساس نرخ مالکیت خودرو و جمعیت، بسیار پایین است. گفته می‌شود ما حدود 14 تا 15 میلیون خودرو شخصی در کشور داریم که با توجه به جمعیت بیش از 80‌میلیونی ما عدد بسیار پایینی است. در ایران به ازای هر هزار ایرانی، تنها 175 خودرو شخصی وجود دارد. در آمریکا که معمولاً بالاترین نرخ مالکیت را دارد، به ازای هر هزار نفر آمریکایی، حدود 790 خودرو شخصی وجود دارد. در کشورهای اروپایی نیز عمدتاً به ازای هر هزار نفر حدود 600 تا 700 خودرو وجود دارد. این آمار در کشورهای دیگر مثل همین کشورهای اطراف خودمان بسیار بالاتر از کشور ماست. شاید بعضی از این کشورها به ازای هر هزار نفر 300 یا 400 خودرو داشته باشند. در واقع اگر بخواهیم به تعادلی نسبی در این زمینه برسیم، باید حدود 20 میلیون خودرو به خودروهای موجود در کشور ما اضافه شود.
البته قرار نیست هر فرد یا خانواده‌ای که خودرو دارد، روزانه برای سفرهای شغلی، اداری، تفریحی یا خرید لزوماً از این خودرو استفاده کند. در واقع باید تعداد خودروهای ما افزایش یابد و نرخ استفاده از خودرو از طریق مدیریت تقاضای سفر کنترل شود. مردم باید این امکان را داشته باشند که خودرو مورد نیازشان را با قیمت ارزان و واقعی خریداری کنند، اما تمام هزینه‌هایی را هم که با استفاده کردن از خودروشان به جامعه تحمیل می‌کنند، به طور مستقیم پرداخت کنند. علت اینکه به‌رغم تعداد کم خودروها، ما در حال حاضر به این شکل با مساله ترافیک مواجه هستیم، این است که تقریباً تمام خودروهای ما در روز فعال هستند. این موضوع نیز به این مساله مربوط است که نسبت بین قیمت خودرو و هزینه‌های استفاده از خودرو در کشور ما برعکس سایر کشورهاست؛ در کشور ما قیمت خودرو به طور سرسام‌آوری بالاست، اما هزینه‌های استفاده از خودرو از جمله هزینه سوخت و هزینه پارکینگ پایین یا صفر است. در نتیجه در ایران هر کسی بتواند خودرو خریداری کند، به‌راحتی آن را سوار می‌شود، در حالی ‌که در کشورهایی که نرخ مالکیت بالاست، مردم می‌توانند به‌راحتی با حقوق چند ماه‌شان و به صورت اقساطی، خودرو با کیفیت خریداری کنند، اما برای استفاده از خودرو شخصی باید هزینه‌های واقعی پرداخت کنند و همین هزینه‌ها بر نحوه استفاده آنها از خودرو شخصی تاثیر می‌گذارد.
علاوه بر این کمیت و کیفیت سیستم‌های حمل‌ونقل همگانی نیز مهم است. به دلایل مختلف در کشور ما این سیستم‌ها اعم از مترو، اتوبوس و تاکسی، به لحاظ کمی و کیفی ضعیف هستند. در نتیجه استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای مردم یک اجبار است و یک انتخاب نیست؛ یعنی کسانی که خودرو شخصی ندارند که متاسفانه 40 درصد خانوارهای ایرانی خودرو شخصی ندارند یا کسانی که گواهینامه رانندگی ندارند، به اجبار از سیستم حمل‌ونقل همگانی استفاده می‌کنند. در حالی که در کشورهای توسعه‌یافته به دلیل گران بودن استفاده از خودرو شخصی و در مقابل، بالا بودن کمیت و کیفیت سیستم حمل و نقل همگانی، استفاده از این سیستم یک انتخاب است و خانوارها به‌رغم در دسترس داشتن بیش از یک خودرو، از سیستم حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌کنند.
نکته پایانی این است که ما باید تعریف درستی از ترافیک، اصلاح و بهبود ترافیک داشته باشیم. ضرورت بهبود وضعیت ترافیکی تهران به این معنی نیست که ترافیک را از تهران حذف کنیم. تهران شهر وسیع و بزرگی است با تجمع بسیاری از فعالیت‌های مختلف، در نتیجه ترافیک همواره با این شهر خواهد بود. نکته ضروری این است که ترافیکی داشته باشیم که وقت مردم بیش از حد در آن صرف نشود، آلودگی بیش از حد ایجاد نکند و منابع را بیش از حد مصرف نکند، اما نباید به دنبال این باشیم که با اصلاح ترافیک، افراد بتوانند شرق تا غرب تهران را در یک ربع طی کنند چون هیچ‌گاه این اتفاق نخواهد افتاد.

دراین پرونده بخوانید ...

  • تغییر مسیر

    آیا زمان بازنگری در سیاست‌های ترافیکی فرارسیده است؟

    تغییر مسیر

  • مسابقه اتو اتو

    بررسی مسائل سیاستگذاری در حوزه ترافیک در گفت‌وگو با علی نوذرپور

    مسابقه اتو اتو

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها