شناسه خبر : 8727 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کاهش درآمدهای نفتی

می‌توان بدون نفت سر کرد؟

این بار اول نیست که اقتصاد ایران با کمبود درآمد‌های نفتی روبه‌رو می‌شود.

پویا جبل عاملی مشاور علمی نشریه
این بار اول نیست که اقتصاد ایران با کمبود درآمد‌های نفتی روبه‌رو می‌شود. پیش از این و با افت بهای هر بشکه نفت به زیر سطح10دلار آمریکا نیز اقتصاد ایران از کاهش محسوس در درآمد‌های خود رنج می‌برد (به نمودار درآمد‌های نفتی ایران نگاه کنید). بنابراین پیش از این نیز ما تجربه کاهش درآمدهای ارزی را داشته‌ایم. معمولاً هنگامی که درآمدهای ارزی دولت کاهش می‌یابد، سلسله‌ای از وقایع رخ می‌دهد. درآمد دولت کاهش می‌یابد و کسری بودجه به وجود می‌آید. کسری بودجه می‌تواند چند اثر داشته باشد. اول آن که معمولاً با کاهش درآمد، دولت از هزینه‌های عمرانی می‌کاهد، زیرا قابلیت کاهش هزینه‌های جاری که حجم قابل توجه آن حقوق و دستمزد کارکنان دولت است،‌ بسیار پایین است. این به معنای آن است که بخش واقعی اقتصاد با مشکل مواجه شده و رشد اقتصادی کاهش می‌یابد. دوم آن که وقتی نمی‌توان از هزینه‌های جاری کم کرد،‌ دولت به فکر آن می‌افتد که به طریقی کسب در‌آمد کند، که این طریق به جز چاپ پول نیست. سوم، چاپ پول به معنای افزایش پایه پولی و نقدینگی و در نهایت تورم است. به عبارت دیگر با کاهش درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران هم رشد اقتصادی پایین‌تری را تجربه می‌کند و هم تورم بالاتری را.
در حالی که افزایش بهای نفت برای وارد‌کنندگان آن به معنای شوک عرضه است که در نهایت تولید را کاهش و تورم را افزون می‌کند، برای کشور‌های صادر‌کننده نفت، کاهش قیمت نفت چنین اثری دارد. از این منظر اقتصاد ایران با کاهش درآمدهای ارزی با دو مشکل بزرگ مواجه می‌شود و تنها شانسی که پیش از این وجود داشت آن بود که قیمت نفت از سطوح پایین خود کنده شده و موجب می‌شد تا بار دیگر درآمدهای ارزی دولت بالا رود. با این وجود به نظر می‌رسد شوک نفتی فعلی، تفاوت ماهوی با شوک‌های پیشین داشته باشد. در حقیقت عامل اصلی این شوک، نه کاهش قیمت که تحریم‌های بین‌المللی است.
اگر پیش از این می‌شد انتظار داشت که کاهش قیمت نفت امر کوتاه‌مدتی باشد و پس از مدتی بار دیگر قیمت افزایش و درآمدها در سطح مطلوبی قرار گیرد، این بار اما نمی‌توان با چنین اطمینانی سخن گفت. در واقع این احتمال وجود دارد که نتوان کاهش درآمدهای نفتی را در کوتاه‌مدت بهبود بخشید و ممکن است تحریم‌های نفتی برای مدت‌زمان طولانی‌تری تداوم یابد. ضمن آن که کاهش شدید فروش نفت باعث شده تا چاه‌های نفت آرام‌آرام کارایی خود را از دست بدهند و اگر زمانی نیز تحریم‌های نفتی متوقف شوند، باز‌آوری چاه‌ها نیازمند زمان و سرمایه خواهد بود. از این روی به باور اجماع کارشناسان، کاهش درآمدهای ارزی در مقطع کنونی، امری زود‌گذر و موقتی نیست.
از این لحاظ سنجش شرایط فعلی از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. پرسش‌های زیادی را می‌توان در مورد شرایط فعلی مطرح کرد: هزینه‌های کوتاه‌مدت و بلند‌مدت کاهش درآمدهای ارزی چیست؟ اگرچه هزینه‌های کوتاه‌مدت همانی است که در ابتدای این مقاله بدان اشاره شد، اما باید پرسید که کسری بودجه سنگین، آن هم در بلند‌مدت چه آثار سوئی برای اقتصاد ایران خواهد داشت؟ اگرچه می‌توان عنوان داشت که این به معنای تعمیق هزینه‌های کوتاه‌مدت است، اما آیا این کاهش بلند‌مدت درآمدهای ارزی، موجب نمی‌شود تا دولت انگیزه بیشتری برای انجام سیاست‌های کارا داشته باشد؟ برخی از اقتصاددانان معتقدند کاهش بلند‌مدت درآمدهای ارزی می‌تواند به بالا رفتن قابلیت‌های دولت کمک کند. آیا این قابلیت‌ها به میزانی هست که بتواند کاهش درآمدهای ارزی را جبران کند؟
پرسش دیگر آن است که آیا با افزایش قابلیت‌های دولت، شرایط مساعدی برای رشد و پیشرفت اقتصاد ایران وجود دارد؟ این سوال از آن روی حائز اهمیت است که با وجود تحریم‌هایی که اینک فراگیر می‌نماید، گویی نه تنها ایران نمی‌تواند از درآمدهای ارزی حاصل از نفت خود بهره ببرد، بل گویی کل تجارت خارجی وی تحت تاثیر قرار گرفته است. آیا ایران در این حالت آتارکی و منفک از دیگر کشورها قادر است رشد اقتصادی مداومی را تجربه کند؟ به قول منکیو، تجارت خارجی مانند یک تابع تولید است که شما به آن کالایی می‌دهید و کالای دیگری می‌گیرید و رفاه جامعه را افزون می‌سازید، آیا با خط بطلان کشیدن بر این تابع، اقتصاد به پیش خواهد رفت؟
وقتی شرایط مساعد‌تر تعامل اقتصاد ایران با دنیای خارج در روزگار گذشته، باعث آن نشد تا نفت از چارچوب بازی خارج شود و اقتصاد ما همچنان نفتی ماند، چگونه می‌توان انتظار داشت که در دوره حاضر و زیر ضربات تحریم‌ها و بسته شدن روزنه‌های ارتباطی، اقتصاد ایران بتواند از عدم داشتن درآمدهای ارزی نفعی ببرد و تبدیل به یک کشور توسعه‌یافته (نه فقیر) غیر‌نفتی شود؟
بنابراین، اگرچه می‌توان برای ‌این موضوع دو سناریو خوش‌بینانه و بدبینانه را تعریف کرد، اما به نظر می‌رسد اگر مبنا را عملکرد‌های گذشته بدانیم، بعید به نظر می‌رسد سناریو خوش‌بینانه محقق شود. از این روی این پرسش به ذهن می‌آید که باید چه کنیم تا سناریو خوش‌بینانه محقق شود؟ باید پرسید آیا با عوامل و ابزار داخلی فعلی اصولاً این ظرفیت برای محقق شدن سناریو خوش‌بینانه وجود دارد یا خیر؟ اقتصاددانان ایران با پرسش‌ها و سوالات زیادی مواجه هستند. پرسش‌هایی که نوید آینده بهتر را نمی‌دهند، و باید هر چه زودتر در جهت رفع مشکلات آن کوشید.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها