شناسه خبر : 8077 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به استدلال‌های مطرح شده در دفاع از خدمت نظام وظیفه

افسانه‌هایی درباره سربازی

طرفداران خدمت نظامی اجباری بر این باورند که هزینه فرصت خدمت سربازی قابل پذیرش است؛ چرا که با توجه به مزایای اجتماعی، نظامی یا سیاسی خدمت نظام وظیفه جبران می‌شود.

پانو پوتوارا/ استاد اقتصاد دانشگاه مونیخ
آندریاس واگنر/ استاد اقتصاد دانشگاه هانوفر

طرفداران خدمت نظامی اجباری بر این باورند که هزینه فرصت خدمت سربازی قابل پذیرش است؛ چرا که با توجه به مزایای اجتماعی، نظامی یا سیاسی خدمت نظام وظیفه جبران می‌شود. با این حال، دو استاد دانشگاه‌های آلمان در نگاهی دقیق‎تر به این مزایای خدمت نظامی اجباری تلاش دارند که اثبات کنند این مزایا بیشتر به افسانه شبیه‌اند.

افسانه اول: سربازان وظیفه بیش از یک ارتش حرفه‎ای، «نمایانگر» جامعه هستند
تصور غالب بر این است که نیروی نظامی داوطلب، به شکل غیرمتناسبی صرفاً از افراد با تحصیلات پایین، طبقات فرودست، اقلیت‌های قومی یا دیگر افراد به حاشیه رانده‌شده در اجتماع تشکیل می‌شود. در نقطه مقابل، به نظر می‌رسد خدمت اجباری عادلانه‌تر است، چرا که همه افراد جامعه را دربر می‌گیرد. یافتن دلیلی برای این باور که خدمت اجباری موجب می‌شود ارتش بیشتر نماینده جامعه باشد، دشوار است. اولاً هدف از نظام وظیفه اجباری در کشورها، هیچ‌گاه ارائه نمونه و برش دقیقی از جامعه نبوده است؛ این شیوه به وضوح کمتر از 50 درصد جمعیت را پوشش می‌دهد و زنان، مهاجران و در بسیاری موارد گروه‌های مذهبی خاص از آن مستثنی هستند. ثانیاً حتی برای هدف اصلی قانون یعنی مردان جوان، خدمت نظامی اجباری عملاً جانبدارانه است؛ چرا که معمولاً افراد بلندمرتبه به لحاظ اجتماعی- اقتصادی یا آموزشی، از دوره خدمت کوتاه‌تر، معافیت کامل، گزینه‌های قانونی و غیرقانونی برای خرید خدمت یا شرایط کاری ویژه بهره‌مند می‌شوند. به عنوان نمونه، می‌توان به پزشکان و ورزشکاران اشاره کرد. ثالثاً این ادعا که ترکیب اجتماعی در نیروی نظامی متشکل از داوطلبان نسبت به ارتش متشکل از سربازان وظیفه، به طرز مشخصی بیشتر به سمت وضعیتی نامساعد متمایل است، هنوز اثبات نشده است.

افسانه دوم: خدمت اجباری، مروج صلح است
گاهی اوقات استدلال می‎شود که یک ارتش متشکل از سربازان وظیفه، که از همه لایه‎های مساوی جامعه انتخاب می‎شود از ماجراجویی نظامی احتراز می‌کند، چرا که این ارتش نمی‌تواند بدون حمایت عمومی تحقق پیدا کند. به لحاظ تجربی، استدلال «مروج صلح بودن» محل تردید است. در واقع، خدمت نظامی اجباری با ترویج این‎ امر که جنگیدن برای کشور یک وظیفه میهن‎پرستانه است، ممکن است به نظامی شدن یک جامعه کمک کند.
بررسی چوی و جیمز (2003) درباره درگیری‎های خشونت‌آمیز داخلی از سال 1886 تا 1992، به این یافته رسید که یک سیستم نظامی مبتنی بر سربازان وظیفه، بیش از یک ارتش حرفه‌ای یا متشکل از نیروهای داوطلب، با مناقشات نظامی دست ‌به ‌گریبان است. به طور مشابه، اندرسون و همکارانش (1996) به این نتیجه رسیدند که در کشورهای مستعد جنگ، احتمال استفاده از روش خدمت نظامی اجباری بیشتر است. ارتباط خدمت سربازی با دموکراسی تا حدودی این تصویر را تغییر می‎دهد؛ با این وجود هیچ مدرک قانع‌کننده‎ای وجود ندارد که خدمت نظامی اجباری از هرگونه اثر میانجی‌گرایانه‌ای بر احتمال یا شدت منازعات نظامی بین‎المللی برخوردار است. درون جوامع، خدمت سربازی حتی ممکن است به ترویج خشونت کمک کند: با استفاده از داده‎های کشور آرژانتین، گالیانی و همکارانش (2011) نشان می‎دهند خدمت وظیفه احتمال وجود سوابق کیفری را افزایش می‎دهد و این موضوع شامل کسانی که در زمان صلح خدمت کرده‎اند نیز می‎شود.

افسانه سوم: خدمت وظیفه بیش از ارتش متشکل از نیروهای داوطلب، با دموکراسی سازگار است
خدمت نظامی اجباری در قیاس با ارتش تماماً متشکل از نیروهای داوطلب، اغلب وابستگی بیشتری با دموکراسی دارد. ساختارهای نظامی، که بر اساس نظم و فرمان به جای رای‌گیری عمل می‌کنند، ذاتاً غیردموکراتیک هستند. با وجود این ممکن است سربازان وظیفه به عنوان واسطه‎ای بین جامعه و ارتش عمل کنند، در حالی که یک ارتش حرفه‎ای تمایل دارد با جامعه بیگانه باشد و دولتی در درون دولت تشکیل دهد. طرفداران سربازی اجباری، مجذوب شیوه شهروند-سرباز (گروه شبه‌نظامی یا مجاهدان متشکل از مردم) هستند. پیشینه این شیوه به تشکیل خدمت وظیفه در فرانسه و پروس بازمی‌گردد و روشی برای پر کردن شکاف بین ارتش و جامعه مدنی بوده است. از لحاظ اقتصادی، انزوای ارتش از بقیه جامعه صرفاً نمونه‎ای از افزایش تقسیم کار است. از یک طرف، هر کارگر متخصصی در کار خود از بقیه جامعه «بیگانه» است، اما از کارآموزی اجباری برای تمامی اعضای جامعه یا تمام بخش‌های اقتصاد استقبال می‌کند که تاکنون حتی نامشان را هم نشنیده است. حتی اگر بیگانگی از بقیه جامعه به طور خاص برای ارتش مشکل‎ساز باشد، خدمت وظیفه راه‎حل آن نیست. احتمال ظهور گرایش‌های فسادپذیر از رسته‌های افسران بیشتر است که این رسته‌ها، همواره از نیروهای حرفه‌ای تشکیل شده است. علاوه بر این، کنترل دموکراتیک منبعث از خدمت وظیفه محل تردید است. در کشورهای دموکراتیک مانند آرژانتین، برزیل، شیلی، یونان یا ترکیه، سربازگیری اجباری در گذشته به جلوگیری از کودتاهای نظامی کمکی نکرده ‎است. از طرف دیگر، تجربه‌های اخیر در آمریکای لاتین نشان می‎دهد حرکت به سمت دموکراسی و لغو خدمت اجباری می‎توانند در هم تنیده شوند. کشورهای دموکراتیک نمونه (مانند انگلستان، ایالات متحده آمریکا، استرالیا، کانادا و نیوزیلند) به طور سنتی ارتش داوطلبانه دارند و تاکنون با خطر تغییر رژیم یا کودتاهای نظامی مواجه نشده‎اند. همه این مشاهدات و همچنین شواهد اقتصادی منتشرشده توسط محققان نشان می‎دهد هیچ علیتی در هیچ جهتی بین فرم دولت و ساختار نیروهای مسلح در یک کشور وجود ندارد.

افسانه چهارم: خدمت اجباری سربازی ذخایر بهتری فراهم می‎کند
یک استدلال پیشدستانه مرسوم در حمایت از خدمت نظامی اجباری این است که این شیوه، ذخایر نیروی انسانی را برای تقویت ارتش منظم فراهم می‌کند که این ذخایر می‌تواند در موارد اضطراری مورد استفاده قرار گیرد ... اگر این استدلال، حامل این مضمون باشد که نمی‌توان با استفاده از نیروهای داوطلب این ذخایر را تشکیل داد، به لحاظ تجربی اشتباه است. تمام کشورهایی که از ارتش حرفه‎ای برخوردار هستند، اشتباه بودن این استدلال را به لحاظ تجربی نشان می‌دهند. علاوه بر این، اگر در زمان بسیج عمومی نیروها، سربازان دوره ذخیره احتیاط به طور کامل آماده ایفای تکالیف خود نباشند، استدلال مذکور اعتبار خود را از دست می‌دهد. یکی از مسائل کلیدی برای تداوم برقراری ذخایر قابل توجه نظامی این است که افراد در دوران ذخیره احتیاطی، برای مشارکت منظم خود در تمرین‌های آمادگی، پاداش مناسبی دریافت کنند. افراد ذخیره‌ای که این‌گونه قرارداد می‌بندند (در نقطه مقابل سربازان وظیفه) هزینه فرصت حقیقی راهبردهای نظامی را عیان و به تخصیص بهینه منابع بین افراد و تجهیزات کمک می‌کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها