شناسه خبر : 8043 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سیاستمدار اخلاقی، ضرورت این روزهای جامعه ما

سیاستمدار کسی است که سیاست را می‌شناسد و قدرت و بزرگ‌ترین مظهر آن در شرایط کنونی، یعنی قدرت دولتی به همراه مبانی، مولفه‌ها، اجزا و شیوه‌های دستیابی به آن را درک و به گونه‌ای تلاش می‌کند بر این قدرت تاثیرگذار باشد؛

عماد افروغ، استاد فلسفه دانشگاه تربیت‌مدرس
«سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست، اما او نیرنگ می‌زند و مرتکب انواع گناه می‌شود. اگر نیرنگ، ناپسند و ناشایسته نبود، من سیاستمدارترین مردم بودم. ولی هر نیرنگی گناه است و هر گناهی یک نوع کیفر است، در قیامت، هر غدار و مکاری پرچم خاصی دارد که با آن شناخته می‌شود.»
فرازی از خطبه 200 امام علی (ع)
سیاستمدار کسی است که سیاست را می‌شناسد و قدرت و بزرگ‌ترین مظهر آن در شرایط کنونی، یعنی قدرت دولتی به همراه مبانی، مولفه‌ها، اجزا و شیوه‌های دستیابی به آن را درک و به گونه‌ای تلاش می‌کند بر این قدرت تاثیرگذار باشد؛ خواه غیرمستقیم از طریق آگاهی‌بخشی و وارد آوردن فشار بر فضای فعل‌ و ‌انفعالات قدرت رسمی و خواه به شکل مستقیم؛ یعنی به گونه‌ای برای ورود به قدرت دولتی گام بر دارد و نقشی در دایره تصمیم‌گیری سیاسی ایفا کند.
فضای کنونی ما به گونه‌ای است که معلوم نیست چه کسی سیاستمدار است و چه کسی نیست. در این فضای مبهم می‌توان گفت همه هم سیاستمدار هستند و هم نیستند. من این حالت را بادوام نمی‌دانم و از عواقب آن نگران هستم. در پس ذهنیت هر سیاستمداری باید عقلانیتی مشهود باشد، وقتی با یک آشفته‌بازار روبه‌رو شویم، عقلانیت کم‌رنگ می‌شود و در فضایی که عقلانیت وجود نداشته باشد، نمی‌توان به دنبال اخلاق و عدالت هم بود و عاقبت خوشی هم ترسیم کرد.
امروزه شرایطی در کشور حاکم شده که به راحتی نمی‌شود سره از ناسره کرد و عده‌ای هم که می‌توانند این کار را انجام دهند، یا احساس امنیت لازم را ندارند یا احساس می‌کنند حرف آنها خریدار ندارد و سکوت اختیار می‌کنند. در نتیجه، در این آشفته‌بازار عده‌ای که زمینه را برای تاخت‌وتاز خود مستعد می‌بینند، با لطایف‌الحیلی سوار بر موج سیاست می‌شوند و تفکر سوفسطایی مسلک خود را تحمیل می‌کنند؛ ویژگی سوفسطاییان این بوده است که خود را متخصص همه چیز می‌دانستند، اما در هیچ چیز تخصص نداشتند. میداندار شدن چنین افرادی موجب می‌شود از عقلانیت لازم دور شویم و فرد نخبه از ورود به عرصه بازبماند، یا خود را محروم کند و یا امنیت خاطر نداشته باشد. امروز ما در چنین فضایی قرار گرفته‌ایم؛ فضایی که با انواع و اقسام انگ‌ها و تهمت‌ها عجین شده و برخی از همان ملاک‌ها و معیارهایی که اساس وحدت بخش رجال سیاسی، نظام و مردم ما بوده، امروز به ابزارهای افترا و تهمت‌زنی تبدیل شده است؛ به گونه‌ای که گویی هر کس زر و زور و تزویر بیشتری دارد، بهتر می‌تواند اراده خود را به نام سیاست‌ورزی صحیح تحمیل کند. باید برای شرایط پیش‌آمده چاره‌ای اندیشید، اگر کسی معتقد باشد نباید برای این شرایط فکری کرد، چرا که این وضعیت هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد من او را به اندیشه‌های سیاسی امام (ره)، لایه‌های فلسفی و حکمی این انقلاب و تجربه 30 و چند سال اخیر که موجب قوام و دوام جمهوری اسلامی شده است، ارجاع می‌دهم. قرار است عرصه سیاست ما با عرصه سیاست در غرب تفاوت‌هایی داشته باشد، قرار نیست در عرصه سیاست‌ورزی ما، ماکیاولیسم جایگاهی داشته باشد و قدرت دولتی یا حکومتی تلقی شود؛ بلکه قرار است اینها ابزار باشند. ما قرار است سیاست اخلاقی، دینی، انسانی و الهی را دنبال کنیم، این سیاست ملزوماتی دارد که باید به آن توجه شود. این سیاست‌ورزی نسبتی با مبانی انقلاب اسلامی و مبانی ارزشی ما دارد و در بهترین حالت، سیاست یا قدرت دولتی در نظام ما تقدم رتبی دارد و تقدم ارزشی ندارد؛ یعنی مقدمه‌ای است برای رسیدن به یک ذی‌المقدمه که اصالت دارد و در قالب اخلاق و معنویت و معرفت‌الله تعریف می‌شود. سیاست کلی ایران تابع یکسری قواعد کلی است. قواعدی که ریشه در جهان‌بینی توحیدی، نظام ارزشی، مبانی انقلاب و ارزش‌های اسلامی دارد. به همین دلیل تعریف ما از سیاست با تعریف جهان متفاوت است و دنیا وقتی سیاست را با توجه به قواعد مورد پذیرش خود تعریف می‌کند، سیاست را علم قدرت می‌داند. یعنی مبانی سیاست را به قدرت بازمی‌گرداند اما تعریف ما از سیاست، هدایت و تربیت انسان است، به این معنی که یک نگاه هدایت‌محورانه به سیاست داریم و عطف به همین نگاه قدرت را هم ابزاری برای سیاست تعریف می‌کنیم. یعنی قدرت هدف نیست و ابزار هدایت و تربیت انسان‌هاست که با مولفه‌ها و ارکان خودش تعریف می‌شود. خواه‌ناخواه سیاست با اخلاق و دیانت پیوند می‌خورد. سیاست اخلاق است و جز اخلاق چیز دیگری نیست. حتی در آرای سیاست ذیل حکمت عملی تعریف‌شده است که این حکمت رابطه با حکمت نظری دارد بنابراین این مساله در یک مقوله قرار می‌گیرد. پس نگاه اصلاح‌گرانه، تربیتی، اخلاقی و نگاه معطوف به هدایت در ذات سیاست نهفته است. اما برخی صاحبان قدرت دچار نوعی سیاست‌ورزی شده‌اند که این معنا را برنتابیده و به گونه‌ای ارزش‌ها را ابزار حفظ آن تقدم رتبی کرده‌اند. امروز هدف وسیله و وسیله هدف شده است، ابزار قرار گرفتن ارزش‌ها، اخلاق و معنویات در دست عده‌ای برای حفظ قدرت به هر قیمتی درد امروز ماست. آنچه در حال حاضر به چشم می‌خورد، شتابزدگی، رفتار احساسی و هیجانی، انگ و برچسب زدن و یک فضای سرشار از تهمت است که نه با رفتار عقلانی سازگار است و نه با سیاستی که در جمهوری اسلامی تعریف شده و قرار است در جهت ارزش‌ها باشد. یکی از ضروری‌ترین گام‌هایی که باید در شرایط فعلی برداشته شود و همه به ضرورت آن واقف هستند، این است که افراد، نخبگان و چهره‌های سیاسی تاثیرگذاری که التزامی به مبانی نظام دارند بتوانند در یک عرصه مناسب حرف‌های خود را بزنند و مشکلات و مسائل را بیان کنند تا ریشه‌یابی و راه‌حلی برای آنها ارائه شود؛ این یک امر ضروری است و سیاستمداران و صاحبان قدرت حاکم باید نسبت به آن اهتمام ورزند و بستر لازم را فراهم کنند. حتی کسانی که می‌گویند با مساله‌ای به نام افتراق ملی روبه‌رو نیستیم تلویحاً تایید می‌کنند که چنین مشکلی داریم و ضرورتی به نام وحدت ملی وجود دارد. بسترسازی برای این وحدت یک ضرورت است و اگر بنا به دلایلی صاحبان قدرت فعلی به آن تن ندهند نخبگان مدنی و اجتماعی ما باید این وظیفه را بر دوش خود احساس کنند. علما و حوزه‌های علمیه ما باید متوجه این معنا باشند که جمهوری اسلامی دلالت سیاسی ارزش‌های تاریخی و آرمان‌های متعالی است و نمی‌توانند بی‌تفاوت از کنار آن رد شوند؛ پس بهتر است بستر را فراهم کنند تا شاید بتوانیم از شرایط فعلی به سلامت عبور کنیم و مسیر برای نظارت بیشتر و ایفای نقش نظریه‌پردازی از سوی نخبگان هموار شود. اگر در گذشته نخبگان فکری، علما و روشنفکران حقیقت‌گرای ما ادای وظیفه کرده بودند و به نقادی، نظارت و نظریه‌پردازی عنایت بیشتری می‌کردند و دلالت سیاسی مواضع خود را با دقت بیشتری دنبال می‌کردند، شاید امروز این حال ‌و روز را نداشتیم. ولی متاسفانه در برابر این فاصله‌گیری‌هایی که در طول سال‌ها توسط صاحبان قدرت رسمی صورت گرفت، یا سکوت، یا توجیه، تقدیس و تطهیر دیدیم و برخی مواقع هم نقدهایی می‌دیدیم که از جنس انقلاب اسلامی نبود. آن سکوت‌ها و تطهیرها موجب شد شرایط ناموجه با شدت و قدرت بیشتری پیش برود و امروز شاهد چنین جریان و فضایی باشیم. فضای امروز به هیچ وجه زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست، تمام شعارهای ما که ملاک و سازوکار وحدت ما بوده امروز ابزار افتراق و انشقاق ما شده است. تهمت‌هایی به افرادی زده می‌شود که سابقه مبارزاتی درخشانی دارند و آنها را به هم‌نوایی و همراهی با آمریکا متهم می‌کنند. آن هم بدون اینکه هیچ سند محکمه‌پسندی رو کنند؛ و البته «خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد».
امروز آن نظام‌هایی که به طور مبنایی ماکیاولیسم را برای خود تئوریزه کرده‌اند به این معنا رسیده‌اند که با بی‌اخلاقی در فضای سیاسی برخورد کنند، ولی ما که به صورت مبنایی ماکیاولیسم را بر‌نمی‌تابیم، در برابر جو سنگین بی‌اخلاقی، بداخلاقی، تهمت، افترا، دروغ و حرف‌های بی‌سند سکوت می‌کنیم و متاسفانه مدعی‌العموم وارد عمل نمی‌شود. انقلاب مدعی‌العموم می‌خواهد، انقلاب، اخلاق، فرهنگ و سیاست‌ورزی صحیح و متناسب با جمهوری اسلامی، مدعی‌العموم می‌خواهد. اما این شبهه ایجاد شده است که مدعی‌العموم فقط به یک عرصه خاص از ابعاد مختلف انقلاب اسلامی اختصاص یافته است که البته جای این پرسش هم باقی است که آیا در همین عرصه هم به درستی ادای وظیفه کرده و آیا از رفتارها و برخوردهای جناحی به دور بوده است یا خیر؟ کسانی که با سیاست‌ورزی اخلاقی، عقلایی و دینی آشنا نیستند و قاعده بازی را یا فهم نکرده‌اند یا برهم می‌زنند و با تمسک به رفتارهای ناصحیح و ناموجه، خلط هدف و وسیله می‌کنند، سیاست‌ورزی صحیح نمی‌کنند. سیاست و به ویژه قدرت رسمی در بهترین حالت خود یک ابزار است و کسانی که این را هدف و ارزش‌های متعالی را وسیله می‌پندارند مصداق سیاست‌بازان حرفه‌ای و نیرنگ‌بازانی هستند که لباس سیاست‌ورز صحیح را به تن کرده‌اند و به شدت باید با آنها برخورد شود.
عده‌ای با استفاده از ارزش‌های متعالی می‌کوشند با ارزش‌گرایان واقعی مقابله کنند و سیطره خود را تحکیم بخشند. یکی از شعارهای انقلاب اسلامی مبارزه با مفاسد اقتصادی بود ولی می‌بینیم همین بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی گاهی اوقات ابزاری می‌شود برای نادیده انگاشتن ثروت‌های کلان و رانت‌جویی‌های گسترده و مقابله با ثروت‌های بسیار محدود و مشروع عده‌ای خاص، یا اینکه همین ارزش‌ها مستمسکی برای تهمت زدن بدون ارائه هیچ سند و مدرکی می‌شود.
این نوع رفتار با نوع سیاست‌ورزی مورد نظر امام(ره) سازگار نیست، یکی از بحث‌های امام‌(ره) این بود که خیلی‌ها می‌گویند نباید وارد سیاست شد چرا که سیاست زشت است و موجب انحراف می‌شود، ولی امام‌(ره) می‌فرمودند این سیاست‌ورزی با نوع سیاست‌ورزی ما مخالفت دارد. سیاست‌ورزی ما اخلاقی، انسانی و الهی است؛ بنابراین ما باید در جای جای عرصه سیاست شاهد تراوش اخلاق و معنویت باشیم. ما نمی‌توانیم با اباحه‌گری، مدعی سیاست‌ورزی صحیح باشیم. در کنار تمام محاسن، خوبی‌ها و زیبایی‌های انقلاب اسلامی، امروزه زمینه و بستر به گونه‌ای فراهم شده که متملقان و عوام‌فریبان بتوانند جولان بدهند. توجه مدعی‌العموم به وظیفه ذاتی خود یکی از راه‌های برون‌رفت از شرایط فعلی است و اما درباره راه‌حل دیگر، باید بستری در شرایط فعلی فراهم شود که چهره‌های مختلف سیاسی، غیرسیاسی و نخبگان جامعه بتوانند مساله‌شناسی کنند و مشکلات ریشه‌یابی شود تا راه‌حل‌هایی تعریف شود؛ چرا که این ضرورت حیاتی امروز ماست و اگر امروز به آن رسیدیم سریع‌تر می‌توانیم از معضلات خارج شویم؛ ولی اگر این کار را انجام ندادیم و تعلل کردیم، مشکلات جدی‌تری سراغ ما خواهد آمد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها