شناسه خبر : 7954 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گاهی دستگاه‌هایی که مجوز می‌دهند، اجازه فعالیت یک صنعت آلاینده را صادر می‌کنند

به آلاینده‌ها، تسهیلات بدهند

صنایع آلوده هشدار گرفته‌اند. یک مهلت چندماهه برای پاک کردن صنایعی که تاکنون محیط زیست را آلوده کرده‌اند. این صنایع دو راه پیش‌رو دارند. یا باید صنایع خود را پاک کنند یا مجوزشان باطل می‌شود. برخی موافق و برخی دیگر مخالف این طرح هستند.

صنایع آلوده هشدار گرفته‌اند. یک مهلت چندماهه برای پاک کردن صنایعی که تاکنون محیط زیست را آلوده کرده‌اند. این صنایع دو راه پیش‌رو دارند. یا باید صنایع خود را پاک کنند یا مجوزشان باطل می‌شود. برخی موافق و برخی دیگر مخالف این طرح هستند. فعالان محیط زیست آن را ضرب‌الاجلی برای پاک کردن صنایع می‌دانند و صنعتگران آن را پاک کردن صورت مساله می‌خوانند. در این میان، مانند همیشه راهکارهای بلندمدت و جایگزینی نیز برای آن مطرح می‌شود. اما تشبیهی که برخی کارشناسان دارند این است که این طرح نیز مانند برخورد با خودروهای فرسوده، دچار مرور زمان شده و در نهایت ممکن است به فراموشی سپرده شود. آرمان خالقی عضو هیات‌مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت جزو دسته دوم است که می‌گوید: «برخورد ضربتی با صنایع، پاک کردن صورت مساله است.» او در عین حال معتقد است که باید از جریمه‌ای که از این صنایع دریافت می‌شود برای پاک کردن آنها استفاده کرد. خالقی این سوال را مطرح می‌کند که چرا از ابتدا به این صنایع آلوده مجوز داده‌اند. این عضو هیات مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت معتقد است باید از فناوری‌های روز برای پاک کردن صنایع استفاده کرد. به اذعان وی، باید ابتدا تکلیف‌مان را روشن کنیم و ببینیم به صنایع و محصولاتی مثل فولاد و مس نیاز داریم یا خیر. اگر به این صنایع نیاز داریم، باید طرح‌های مرتبط با این صنایع نیز با مطالعات زیست‌محیطی همراه باشد تا برخوردهای ضربتی این چنینی صورت نگیرد. خالقی نیز همچون دیگر مدافعان صنعتگران معتقد است باید مشوق‌هایی برای صنایعی در نظر گرفت که صنعت خود را پاک می‌کنند. توجه به استفاده از محصولات ارگانیک و لزوم ارائه کمک‌های اقتصادی دولت به صنایع، از دیگر مسائلی است که خالقی در گفت‌وگوی خود مطرح می‌کند.
همان‌طور که شما هم در جریان هستید، مهلتی به صنایع آلاینده داده شده تا صنایع خود را از آلودگی پاک کنند و در غیر این صورت مجوزشان باطل می‌شود. آیا اصولاً چنین راهکاری برای پاک کردن شهر از آلودگی، نتیجه‌بخش است؟ در حقیقت آیا راهکار درستی برای حرکت به سمت صنایع سبز است؟
در بحث صنعت سبز و صنایع غیر‌آلاینده باید به این نکته توجه کرد که هر صنعتی آلایندگی خود را دارد. به هر حال واقعیت این است که بسیاری از صنایع آلودگی دارند. نکته مهم در این رابطه این است که گاهی خود دستگاه‌هایی که مجوز ارائه می‌دهند، اجازه فعالیت یک صنعت آلاینده را صادر می‌کنند. این در حالی است که ممکن است این صنعت جزو صنایع سبز باشد. ممکن است صنعتی که در حال فعالیت است، آلودگی ایجاد کند اما خوراک آن دوباره به چرخه مصرف بازگردد و بر همین اساس، بخشی از صنعت سبز باشد. باید به این نکته توجه داشت که نگاه ما به محیط زیست نگاهی است که در درجه اول، توسعه پایدار اهمیت دارد و از اصول اولیه آن است.
بر همین اساس هم، در درازمدت باید این توسعه پایدار مورد توجه صنایع قرار گیرد و اولویت اصلی‌شان باشد. با این حال، در مواقعی انتقاداتی وارد می‌شود به اینکه برخی صنایع که در ایران در حال رشد است، صنایعی است که در اروپا به دلایل مختلف اجازه کار نداشته‌اند و بر همین اساس هم وارد ایران شده‌اند. در حقیقت این کار در کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه صورت می‌گیرد و این صنایع در این کشورها مستقر می‌شوند.
با این حال باید به این نکته توجه داشت که در نظر گرفتن فرصت ضرب‌الاجلی برای پاک کردن صنایع، ما را به این نکته می‌رساند که چرا از اول به این بخش مجوز داده‌اند و حالا که این شرکت یا نهاد تولیدی کار خود را آغاز کرده، چنین تصمیمی گرفته می‌شود. وقتی می‌خواهیم مجوز را از آن صنعت بگیریم، تکلیف آن سرمایه‌گذار چه می‌شود؟
به نظرم باید به سمتی برویم که به جای پاک کردن صورت مساله، درصدد حل آن باشیم. در این میان مثالی می‌زنم. فرض کنید صنعتی که به دلیل آلاینده بودن آن مجوزش را باطل کردیم یک کارخانه سیمان است. در چنین شرایطی، به طور قطع سیستم تصفیه و فیلتراسیونی وجود دارد که این آلایندگی را کم کرده و به حداقل برساند. این مساله در دیگر کشورها باب شده و انواع سیستم‌های تصفیه برای این کار وجود دارد. در مورد دیگر آلاینده‌های محیط زیست که تاثیر خود را در محیط زیست می‌گذارد نیز وضع به همین صورت است چرا که فناوری‌های جدیدی برای این کار وجود دارد که می‌توان آلایندگی این صنایع را به طور کلی از بین برد یا به حداقل رساند.
به جای اینکه بیاییم و کارخانه یا شاهرگ حیاتی تولید را قطع کنیم، باید تسهیلات و کمک‌های اقتصادی به این واحدها شود تا در نهایت به صنعتی پاک تبدیل شوند. در صورت ارائه چنین کمک‌هایی است که می‌توان انتظار داشت واحد مربوطه در یک مدت‌زمانی، خود را اصلاح کند. بر همین اساس ممکن است صنعت مربوطه از حالت آلایندگی خارج شود و خروجی آلایندگی‌اش به حد استاندارد برسد.

در حال حاضر هیچ کمک فنی و اقتصادی از طرف دولت به این صنایع آلاینده نمی‌شود؟
واقعیت این است که واحدهای تولیدی در شرایط فعلی برای تامین نقدینگی خود با مشکل روبه‌رو هستند. یعنی برای کارهای روزمره خود نیز نیاز به نقدینگی دارند. من معتقدم سازمان محیط زیست به جای اینکه بیشتر برخورد چکشی و سلبی داشته باشد، در موضع ارشادی قرار گیرد و از توان متخصصان خود در این زمینه استفاده کند. هرچند در شرایط فعلی چنین روندی دیده نمی‌شود. تنها چیزی که اتفاق می‌افتد، وضع برخی قوانین سلبی از جمله مالیات بر ارزش افزوده یک‌درصدی به عنوان جریمه آلایندگی برای صنایع آلاینده است.
راهکار دیگری که محیط زیست می‌تواند در پیش بگیرد این است که عوارض و جریمه‌هایی را که در این راستا از صنایع دریافت می‌کند به صورت تسهیلات، دوباره به همان واحد تولیدی برگرداند. نباید تصور کرد که اگر از واحدی جریمه دریافت شود وضع محیط زیست بهتر می‌شود چرا که این اتفاق نمی‌افتد. تنها در حالتی این وضع بهبود می‌یابد که منابعی را که از دریافت جریمه و خسارت از واحدهای آلوده ایجاد می‌شود به سمت اصلاح همان واحدها ببریم.
در کشور ما نیز این کار شدنی است. اگر بیاییم کمک‌های فنی و اقتصادی را تخصیص دهیم و حتی تشویق کنیم، مشکل تا حدودی حل می‌شود. به عنوان مثال می‌توان تشویقی برای آن واحد مربوطه در نظر گرفت. مساله‌ای که باید در نظر داشت این است که به هر حال نیاز به بسیاری از محصولات این صنایع از جمله سرب یا آهن داریم. نمی‌توان این صنایع را تعطیل کرد. تصور کنید که ماموران محیط زیست به یکباره بخواهند وارد این صنایع شوند. ممکن است این صنایع بخواهند به صورت غیرقانونی فعالیت خود را ادامه دهند. پس این راهکار، راه به جایی نخواهد برد.

حرف شما درست است. به خصوص در مورد صنایعی مثل ذوب‌آهن و فولاد چیزی که گفتید مصداق دارد. اما مساله‌ای که وجود دارد این است که این صنایع اتفاقاً جزو آلوده‌ترین صنایع هستند. آماری سال قبل ارائه شده مبنی بر اینکه سال قبل تمام باغات مجاور یکی از شرکت‌های فولاد به کلی از بین رفته است. در حقیقت جریمه‌هایی که از این صنایع دریافت می‌شود، خسارتی است که از این صنایع می‌گیرند. می‌خواهم بدانم راهکار بلندمدت برای پاک کردن این صنایع از نظر شما چیست؟ چگونه می‌توان در این دو صنعت، اقتصاد سبز را احیا کرد؟
در بحث فولاد، مس و روی خودشان یک آلودگی هوا را دارند. حتی به این صنایع می‌توان سیمان و گچ و برخی صنایع غذایی را نیز اضافه کرد. این آلودگی می‌تواند در حوزه آّب، خاک یا زمین صورت گیرد. برخی از این صنایع حتی خسارتی نیز برای آلودگی ایجاد‌شده می‌پردازند. حتی برخی از این صنایع فاضلاب خود را در مسیرهای مختلف رها می‌کنند.
اما در عین حال، باغاتی را که در مسیر هستند به گونه‌ای راضی می‌کنند و شکایتی صورت نمی‌گیرد. این مشکل از آنجا ناشی می‌شود که مساله را مسکوت گذاشتیم و ندیدیم. در عین حال باید توجه کرد که نیاز به این صنایع داریم یا نداریم. یعنی باید تکلیف روشن شود. به عنوان مثال به صنعتی مانند فولاد نیاز داریم یا خیر؟ طبعاً فولاد می‌خواهیم و به آلومینیوم به عنوان یک کالای استراتژیک نیز نیاز داریم. در عین حال باید به سمت فناوری‌های جدید و سبز کردن آن حرکت کنیم.
به عنوان مثال، فولاد را با زغال‌سنگ تولید نکنیم و به سمت الکتریسیته کردن خطوط حرکت کنیم. درست است که کوره‌های الکتریکی خودشان مصرف برق دارند و این برق باید تامین شود، اما به خاطر نیازی که در کشور به فولاد و دیگر محصولات داریم، چنین اقداماتی میزان آلایندگی صنایع را پایین می‌آورد. نیاز به فولاد و دیگر محصولاتی که ممکن است تولید آنها آلودگی ایجاد کند باید از طریق بهترین تکنولوژی تامین شود. به عنوان مثال وقتی سیمان تولید می‌کنیم، گرد و خاک و غبار آلوده آن را که تا کیلومترها می‌رود باید از بین برد.
اگر این موضوع به عنوان یک مساله اجتماعی باشد، باید طبعاً برای آن برنامه مشخص و مدونی داشت. شاید در این میان استفاده از متخصصان برای ارائه مشاوره در این زمینه کارساز باشد.
در چنین شرایطی فکر نمی‌کنم هیچ واحد تولیدی از این مساله استقبال کند. همزمان، اگر خسارت‌هایی که از صنایع آلاینده دریافت می‌شود، برای رفع مشکلات آلایندگی آنها خرج شود مفیدتر خواهد بود. در این میان اگر کمیسیون‌های مربوطه در مجلس علاقه‌مند به پاک کردن صنایع هستند باید مشوق‌هایی را در این راستا ایجاد کنند. هرچند تنبیهات جای خود را دارد اما باید سرمایه‌گذاری‌های صورت‌گرفته در این صنایع به نتیجه برسد.

صحبت‌هایی مبنی بر طرح آمایش سرزمین در این راستا مطرح شده بود. این طرح را چقدر در حوزه پاک کردن صنایع موثر می‌دانید؟
در آمایش صنایع نگاه به این هست که ما در کشور چه امکاناتی داریم و در حد امکانات‌مان چطور سرمایه‌گذاری‌ها را توزیع کنیم. یعنی باید نگاه شود که کدام منطقه از نظر معدنی امکان استخراج ذخایر مس را دارد که برویم آنجا زیرساخت‌هایی ایجاد کنیم. یا حتی این مساله که برای استحصال و فرآوری باید به کدام بخش رفت. این طرح آمایش سرزمین است که هم امکانات به صورت عادلانه توزیع شود هم سرمایه‌گذاری‌ها صحیح باشد. نه اینکه سرمایه‌گذاری کنند که نتیجه‌اش به نفع اقتصاد نباشد.

به نظر شما روی صنایع آلاینده می‌تواند تاثیرگذار باشد؛ یعنی جزو آن راهکارهای بلندمدتی که گفتید محسوب می‌شود؟
بگذارید با یک مثال این مساله را روشن کنم. به عنوان مثال در بحث معدن. کار استخراج از معدن به صورت شفاف و مشخص است. این مساله کاملاً مشخص است که استخراج از معدن به محیط زیست آسیب می‌زند.
این مساله در مورد استخراج چاه‌های نفت نیز صدق می‌کند. حفر چاه‌های نفت و استخراج معدن، اکوسیستم را به هم می‌زند و نمی‌توان کار دیگری کرد چرا که هر کدام تعریف مشخصی در این رابطه دارد. باید ابتدا این مساله را روشن کرد که آیا نیاز به استخراج معدن و حفر چاه نفت داریم یا خیر. به صورت واضح، نیاز داریم و به همین خاطر، کاری برای جلوگیری از آن نمی‌توان کرد.
در این میان باید دید راه جبران این خسارت چیست. مثلاً کار استخراج از معدن که به اتمام رسید، چه کاری می‌توان کرد که بعداً سیستم طبیعی و اکوسیستم آن برگردد. این مسائل تخصص محیط زیست را می‌خواهد که روی این زمینه‌ها کار کند. این مساله در مورد ساخت سد نیز صدق می‌کند. شاید بتوان این‌طور گفت که در کنار این فعالیت‌هایی که ذاتاً تخریب‌کننده محیط زیست است، باید پیوست مطالعات زیست‌محیطی برای هر کدام داشت.
خودروسازی، معدن، حفاری نفت و سدسازی همه از جمله فعالیت‌هایی است که اکوسیستم منطقه از بین می‌رود. اما باید در حین انجام آن، مطالعات زیست‌محیطی مربوطه را نیز انجام داد. متولی‌ این مساله نیز دولت است. این مساله به سیاست یک بام و دو هوای دولت تبدیل شده است.
دولت باید به صورت مشخص پیشنهاد دهد که یا سدسازی نکنید یا مطالعات زیست‌محیطی آن را نیز انجام دهید. این مساله باید به تدریج اهمیت پیدا کند و تبعات اقتصادی آن به مرور زمان مشاهده شود.

سوال دیگر در مورد وضعیت اقتصاد و صنعت سبز در کشورمان است. می‌خواهم این سوال را بپرسم که در شرایط فعلی کجای کار هستیم و چقدر از برنامه فاصله داریم؟
در مجموع باید گفت از نظر مسائل زیست‌محیطی کشوری هستیم دارای اقتصاد سبز که در عین حال رشد این نوع اقتصاد اهمیت ویژه‌ای برایش ندارد. کشور ما آن‌طور که باید به صنعت سبز اهمیت نمی‌دهد.
صنعت سبز وقتی اهمیت پیدا می‌کند که مشتری،‌ مردم و آنهایی که در راس اتخاذ تدابیر هستند، اهمیت ویژه‌ای به تولیدکننده دهند و توجه‌شان به دستگاه‌های محیط‌زیستی بیشتر شود.
در شرایطی که ما محصولات ارگانیک را نمی‌شناسیم و مصرف‌کننده‌اش نیستیم، طبیعی است که محصول ارگانیک با محصول غیر‌ارگانیک تفاوتی برایمان ندارد. زمانی هم که این محصولات برای مصرف‌کننده اهمیت نداشته باشد، تولیدکننده رغبت کافی برای تولید را از دست می‌دهد.
ما در زمینه محصولات ارگانیک استانداردهای بین‌المللی را داریم و همین مساله نشان می‌دهد واحد تولیدی فعالیت خود را به خوبی انجام می‌دهد. اما در این میان زمانی که فرقی میان این محصول با دیگر محصولات قائل نیستیم، چگونه می‌توان از تولیدکننده آن حمایت کرد.
این در حالی است که هزینه تولید محصولات ارگانیک بیشتر از دیگر محصولات است و تولیدکننده باید انگیزه کافی برای تولید آن را داشته باشد. باید در این میان کارهای فرهنگی صورت گیرد تا فرهنگ استفاده از این نوع محصولات در میان مصرف‌کنندگان بیشتر شود.
محصولات ارگانیک یعنی محصولاتی بدون استفاده از کود و سم یا استفاده حداقلی از آنها. وقتی متقاضی به سمت استفاده از این محصولات برود، بازار محصولات ارگانیک گرم می‌شود و همین مساله رقابت را در این حوزه بیشتر می‌کند. نباید فراموش کرد که تولید محصولات ارگانیک، بار مالی بیشتری دارد چرا که سم یا کود استفاده نمی‌شود یا ضایعات محصول بالا می‌رود.
به هر حال وقتی متقاضی زیاد باشد، تولیدکنندگان بیشتری به سمت تولید محصولات ارگانیک می‌روند و مردم نیز بیشتر از آن استفاده می‌کنند. اگر هر فردی این حساسیت را داشته باشد که از خودرویی استفاده کند که بر چسب محیط زیست و کمترین آلایندگی را داشته باشد، آرام‌آرام فرهنگ استفاده از صنایع سازگار با محیط زیست در میان مردم باب می‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها