شناسه خبر : 5266 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

احمدی‌نژاد تا کجا می‌خواهد بایستد؟

هیچ‌گاه انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران برای حاکمیت تا بدین درجه در اما و اگر و ابهام نبوده است.

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران
هیچ‌گاه انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران برای حاکمیت تا بدین درجه در اما و اگر و ابهام نبوده است. در میان همه ابهامات موجود یک چیز مسلم است: احمدی‌نژاد به این آسانی‌ها قدرت را رها نخواهد کرد. به علاوه او تمام تلاش خود را به کار خواهد گرفت تا بتواند رحیم‌مشایی را وارد رقابت انتخاباتی کند. از این نقطه به بعد هر چه هست حدس و گمان و احتمالات است به‌رغم آنکه کمتر از سه ماه به انتخابات نمانده. یکی از احتمالات آن است که احمدی‌نژاد اسناد و مدارکی در دست دارد که در صورت عدم موافقت با ورود مشایی به انتخابات آنها را افشا خواهد کرد. احتمال دیگری که از این هم قریب به یقین‌تر است، آن است که اگر احمدی‌نژاد نتواند موفق به حفظ قدرت شود یا دست کم با اصولگرایان به توافق برسد، فردای بعد از اختتام ریاست‌جمهوری‌اش حلقه نزدیک وی با گرفتاری‌های جدی روبه‌رو خواهد شد، حتی اگر با خودش کاری نداشته باشند. بنابراین می‌توان گفت بخشی از تلاش‌ها و تقلاهای احمدی‌نژاد جنبه حفظ قدرت دارد و بخش دیگر آن گرفتن یا رسیدن به نوعی تضمین با اصولگرایان برای حلقه نزدیکش بعد از پایان دوره ریاست‌جمهوری‌اش در مرداد‌ماه 1392 است.
البته سناریوی «افشاگری» توسط احمدی‌نژاد زمانی جدی می‌شود که او نه موفق شود نهایتاً تایید صلاحیت رحیم‌مشایی را برای ورود به انتخابات بگیرد و نه به هیچ تفاهمی با اصولگرایان برای بعد از کناره‌گیری از قدرت برسد. اگر نتواند تایید صلاحیت مشایی را بگیرد معلوم نیست تا کجا بخواهد کار را به رویارویی بکشاند. از میان دو سناریوی آمدن و نیامدن آقای رحیم‌مشایی، در ابتدا فرض را بر آن بگذاریم که آقای احمدی‌نژاد بتواند او را وارد انتخابات کند. در آن صورت انتخابات به کدام سمت خواهد رفت؟ به عبارت دیگر، در صورت ورود مشایی به رقابت، احتمال پیروزی وی چقدر است؟ پاسخ به این پرسش در گرو حضور آقای هاشمی‌رفسنجانی و یا آقای خاتمی در انتخابات است. تا بدین جا (فروردین ۱۳۹۲) اصولگرایان نشان داده‌اند که نه تمایلی به ورود هاشمی‌رفسنجانی دارند و نه به طریق اولی به خاتمی. اگر آنان بتوانند از پس احمدی‌نژاد برآیند و جلوی ورود رحیم‌مشایی را به انتخابات بگیرند و احمدی‌نژاد هم نتواند کاری از پیش ببرد در آن صورت اصولگرایان نه اجازه ورود هاشمی به انتخابات را خواهند داد و نه خاتمی را. حاجت به گفتن نیست که در رقابتی که نه اصلاح‌طلبان باشند، نه هاشمی‌رفسنجانی و نه رحیم‌مشایی، ۲۴ خرداد تبدیل به یک انتخابات سرد و بی‌روح می‌شود با مشارکتی پایین. در عوض اصولگرایان نفس راحتی خواهند کشید و دکتر علی‌اکبر ولایتی رئیس‌جمهوری بعدی ایران خواهد شد. اما اگر اصولگرایان به هر دلیلی نتوانند در برابر احمدی‌نژاد ایستادگی کنند و او بتواند رحیم‌مشایی را وارد میدان کند در آن صورت اصولگرایان با یک بحران جدی مواجه خواهند شد. چرا که رحیم‌مشایی مثل آب خوردن اصولگرایان را شکست خواهد داد. او موفق خواهد شد دو تا سه برابر نامزد اول اصولگرایان یعنی آقای دکتر ولایتی رای بیاورد. خود احمدی‌نژاد ۱۰ تا ۱۵ میلیون رای دارد (در میان روستاییان، اقشار و لایه‌های کم‌درآمد شهری و همه آنان که در نتیجه پرداخت‌های نقدی وی از جمله پرداخت یارانه ماهیانه و عیدانه و سفرهای استانی به او تمایل پیدا کرده‌اند)؛ به علاوه آرای خاکستری، مخالف و منتقد، و بالاخره درصدی از آرای اصلاح‌طلبان که در صورت غیبت اصلاح‌طلبان در انتخابات و حضور رحیم‌مشایی به او رای خواهند داد. مجموعه این آرا کافی است تا رحیم‌مشایی به راحتی دکتر ولایتی یا حدادعادل را شکست دهد. چرا که پایگاه اجتماعی اصولگرایان مشخص است و در بهترین حالت آنان نمی‌توانند بالاتر از شش الی هفت میلیون رای به دست آورند. اگر رحیم‌مشایی وارد میدان شود، اصولگرایان فقط به یک شکل می‌توانند جلوی پیروزی او را بگیرند و آن هم اجازه ورود به اصلاح‌طلبان است. اکبر هاشمی‌رفسنجانی و یا حتی بهتر از وی و به طریق اولی محمد خاتمی به عنوان نامزد اصلاح‌طلبان خواهند توانست کار را برای احمدی‌نژاد - رحیم‌مشایی بسیار دشوار و عملاً غیرممکن کنند. انتخاباتی که یک راس آن رحیم‌مشایی، راس دیگرش دکتر ولایتی و راس سومش محمد خاتمی باشد به دور دوم و میان خاتمی- مشایی کشیده می‌شود با پیروزی قطعی اصلاح‌طلبان. راهی که پیش‌روی اصولگرایان است این است که برای جلوگیری از پیروزی رحیم‌مشایی بهتر است بگذارند هاشمی‌رفسنجانی یا حتی مطمئن‌تر از ایشان آقای خاتمی در برابر رحیم‌مشایی قرار بگیرد. فقط در این صورت است که اصولگرایان می‌توانند جلوی پیروزی رحیم‌مشایی را بگیرند. به بیان دیگر برای اصولگرایان انتخابات ۲۴ خرداد انتخاب میان بد و بدتر است. هاشمی‌رفسنجانی یا خاتمی گزینه بد هستند و رحیم‌مشایی گزینه بدتر. پیروزی خاتمی در ۲۴ خرداد برای اصولگرایان یادآور پیروزی تلخ او در دوم خرداد ۱۳۷۶ است و از دید آنان هشت سال دوران تلخ و ملال‌آور اصلاح‌طلبان. اگرچه این سناریو برای آنان بسیار تلخ است اما سناریوی ریاست‌جمهوری رحیم‌مشایی از این هم به مراتب تلخ‌تر و غیرقابل‌تحمل‌تر است. خاتمی و هاشمی را می‌توان تا حدودی کنترل کرد و آنان حداقل یک حریم‌هایی را حفظ می‌کنند اما رحیم‌مشایی غیر‌قابل کنترل است. به نظر می‌رسد مشایی خیلی حاضر نباشد برای اصولگرایان حریمی را نگه دارد و پای خود را فراتر از آن حدود نگذارد. البته بهترین حالت برای اصولگرایان وضعیتی است که نه هاشمی‌رفسنجانی و نه اصلاح‌طلبان وارد انتخابات شوند و نه به طریق اولی رحیم‌مشایی. در آن صورت همان‌طور که گفتیم انتخابات ریاست‌جمهوری انتخاباتی سرد با مشارکت پایین خواهد بود اما اصولگرایان قدرت را همچنان حفظ خواهند کرد.
یک سناریوی دیگر برای اصولگرایان آن است که به جای دکتر ولایتی یا حدادعادل، قالیباف را نامزد اصلی‌شان کنند. در اینکه قالیباف به دلیل توان اجرایی‌اش از ولایتی یا هر شخصیت دیگر اصولگرا آرای بیشتری را به دست خواهد آورد تردیدی نیست. اما قالیباف برای اصولگرایان سه نقطه منفی مهم دارد. نخست آنکه معلوم نیست تا چه میزان حاضر به انقیاد و تبعیت مطلق از اصولگرایان باشد. تجربه تلخ احمدی‌نژاد به اصولگرایان نشان داد که از این بابت نمی‌توان به همه اطمینان کرد. مشکل دوم قالیباف آن است که چون مدیر لایق و توانمندی است خیلی ممکن است آبش با اصولگرایان و اطاعت محض از آنان در یک جوی نرود. سوم اینکه ظرف نزدیک به هفت سال گذشته او در شهرداری با کسر قابل توجهی از مدیران اجرایی لایق کار کرده که بسیاری از آنها خیلی حزب‌اللهی و انقلابی نیستند بلکه بیشتر تکنوکرات هستند. اگر قالیباف رئیس‌جمهور شود خیلی از مدیرانش را با خود می‌خواهد وارد مدیریت اجرایی کلان کشور کند. پدیده‌ای که خیلی با مزاج اصولگرایی همخوانی پیدا نخواهد کرد و منشاء بسیاری از مناقشات و اختلافات بعدی میان قالیباف تکنوکرات با اصولگرایان انقلابی خواهد شد. اما حتی در صورت پذیرش ریسک اجازه دادن به ورود قالیباف مشکل اصلی اصولگرایان همچنان سر جای خودش باقی می‌ماند. مساله اساسی همان‌طور که گفتیم احمدی‌نژاد است. بهترین گزینه برای اصولگرایان انتخاباتی بدون هاشمی‌رفسنجانی، بدون خاتمی و اصلاح‌طلبان و از همه مهم‌تر بدون احمدی‌نژاد و رحیم‌مشایی است. آنان میان انتخاباتی سرد و کم‌مشارکت اما بی‌دردسر از یک‌سو، و انتخاباتی داغ، با مشارکت بالا اما با هزار دردسر بعدی، اولی را برگزیده‌اند. اما آیا احمدی‌نژاد می‌گذارد تا این آب خوش از گلوی اصولگرایان پایین برود؟ به راستی او تا کجا می‌خواهد در برابر اصولگرایان بایستد؟

انتخابات و چالش اصولگرایان
پیروزی خاتمی در ۲۴ خرداد برای اصولگرایان یادآور پیروزی تلخ او در دوم خرداد ۱۳۷۶ است. اگرچه این سناریو برای آنان بسیار تلخ است اما سناریوی ریاست‌جمهوری رحیم‌مشایی از این هم به مراتب تلخ‌تر و غیرقابل‌تحمل‌تر است. خاتمی و هاشمی را می‌توان تا حدودی کنترل کرد و آنان حداقل یک حریم‌هایی را حفظ می‌کنند اما رحیم‌مشایی غیر‌قابل کنترل است. به نظر می‌رسد مشایی خیلی حاضر نباشد برای اصولگرایان حریمی را نگه دارد و پای خود را فراتر از آن حدود نگذارد. البته بهترین حالت برای اصولگرایان وضعیتی است که نه هاشمی‌رفسنجانی و نه اصلاح‌طلبان وارد انتخابات شوند و نه رحیم‌مشایی.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها