شناسه خبر : 4638 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اکونومیست راستگراست یا چپ‌گرا؟

برخی از خوانندگان به ویژه آنهایی که به شکاف راست و چپ در اغلب قانونگذاری‌های دموکراتیک عادت کرده‌اند با موضع سیاسی اکونومیست دچار سردرگمی می‌شوند.

برخی از خوانندگان به ویژه آنهایی که به شکاف راست و چپ در اغلب قانونگذاری‌های دموکراتیک عادت کرده‌اند با موضع سیاسی اکونومیست دچار سردرگمی می‌شوند. ما معتقد به اقتصاد آزاد و طرفدار مقررات‌زدایی و خصوصی‌سازی هستیم. اما در عین حال مدافع ازدواج همجنس‌ها هستیم و می‌خواهیم مواد مخدر قانونی شود و رژیم سلطنتی را تایید نمی‌کنیم. پس با این وضع اکونومیست راستگراست یا چپگرا؟ جواب هیچ کدام است. اکونومیست در سال 1843 توسط جیمز ویلسون یک تاجر بریتانیایی پایه‌گذاری شد که مخالف تعرفه‌های سنگین برای واردات ذرت خارجی بود. آقای ویلسون در باشگاه قانونی ضد‌ذرت، لیبرال‌های کلاسیک با سنت آدام اسمیت و بعدها طرفدار جان استوارت میل و ویلیام اوارت گلدستون بودند. همین دودمان روشنفکری بوده که از آن زمان تاکنون شعور و غریزه اکونومیست را هدایت کرده است: اکونومیست مخالف هرگونه محدود‌سازی بی‌مورد آزادی فردی و اقتصادی اشخاص است. اما اکونومیست متعصب نیست همان‌طور که بنیانگذارانش نبودند. هر جا که دولت بخواهد کاری را انجام دهد، اکونومیست راه آزادی‌طلبانه انجام آن را نشان می‌دهد. برای مثال در ابتدای راه نویسندگان اکونومیست حامیان سرسخت مالیات بر درآمد بودند. از آن زمان به بعد اکونومیست از جنبش‌هایی چون خدمات درمانی و کنترل سلاح حمایت کرده است. اما نقطه شروع آنجاست که دولت تنها باید زمانی قدرت و ثروت را از اشخاص دور کند که دلایل بسیار محکمی برای آن داشته باشد. مفهوم راستگرا و چپگرا به حدود نیم قرن قبل از تاسیس اکونومیست برمی‌گردد و اولین بار در مورد ترکیب مجلس عمومی در پاریس در دوران انقلاب فرانسه به کار رفته است. سلطنت‌طلبان در سمت راست نشستند و انقلابیون در سمت چپ؛ و تا به امروز این دو عبارت محافظه‌کاران (conservative) را از تساوی‌طلبان (egalitarian) تفکیک کرده است. اما این دو عبارت برای توضیح آزادی‌خواهی و لیبرالیسم اکونومیست بسیار ضعیف هستند؛ لیبرالیسمی که ناشکیبایی چپ در وضع کنونی نارضایتی را با شک‌گرایی راست در مورد طرح‌های بازتوزیعی پر‌آب و تاب وفق داده است. بنابراین اگرچه مرام و تاریخ اکونومیست به اندازه هر استبداد یا انقلابی غنی است اما هیچ نشانه‌ دائمی مبنی بر راست بودن یا چپ بودن آن وجود ندارد. در اغلب کشورها تقسیم‌بندی سیاسی به صورت محافظه‌کار-‌تساوی‌طلب است نه لیبرال و غیرلیبرال. به همین دلیل اکونومیست هیچ وابستگی حزبی ندارد. زمانی که انتخابات را پوشش می‌دهد به کاندیدا یا حزبی بیشترین تمایل را نشان می‌دهد که دنباله‌رو سیاست‌های کلاسیک لیبرالی باشد. اکونومیست تاکنون پشت سیاستمدارانی از جناح راست همانند مارگارت تاچر و سیاستمدارانی از جناح چپ مثل باراک اوباما ایستاده است. اما اغلب طرف سیاستمداران و احزاب اعتدال‌گرا را گرفته که تلاش داشته‌اند بهترین ایده‌های هر دو جناح را با هم ترکیب کنند؛ کسانی مثل تونی بلر که ترکیب او از لیبرالیسم اقتصادی و اجتماعی باعث شد اکونومیست در انتخابات سال 2001 و سال 2005 از او حمایت کند. اگرچه اکونومیست دولت بلر را هم به دلیل تجاوز به آزادی‌های مدنی مورد انتقاد قرار داد. زمانی که اکونومیست در مورد ایده‌ها و سیاست‌های جدید نظر می‌دهد این کار را بر پایه شایستگی آنها می‌کند نه اینکه چه افرادی موافق یا مخالف آنها هستند. برای مثال در اکتبر گذشته اکونومیست یک برنامه کلی برای اصلاح نابرابری جنگ ارائه داد. برخی از سیاست‌های این برنامه همچون مبارزه با انحصارگرایی‌ها و هدف قرار دادن هزینه‌های عمومی در فقرا و جوانان، رنگ‌مایه چپگرایانه داشت. برخی دیگر مثل افزایش سن بازنشستگی و ارائه انتخاب‌های بیشتر برای تحصیل بیشتر متمایل به راست بود. نتیجه کار به عنوان «توسعه‌طلبی حقیقی» مخلوطی از هر دو گرایش چپ و راست بود در حالی که هیچ کدام نبود. بلکه عنوانی که به نظر می‌رسد می‌تواند اکونومیست را بهتر از چپ و راست توصیف کند، اعتدال بنیادی است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها