شناسه خبر : 4164 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با دکتر سعید معیدفر درباره سبک زندگی در خانه‌های کوچک

زندگی به سبک پرنده‌های قفسی

خانه‌ها در این شهر کوچک و کوچک‌تر می‌شوند. زمانی خانه‌های تهران اندرونی و بیرونی داشت، با حیاطی بزرگ و حوضی در میانه آن. حالا حتی خانه ۲۵‌متری نیز در این شهر ساخته می‌شود و مردم در این فضای فشرده، ناچارند به سبک تازه‌ای زندگی کنند! چیزی در حد یک اتاق‌خواب.

نورا حسینی

خانه‌ها در این شهر کوچک و کوچک‌تر می‌شوند. زمانی خانه‌های تهران اندرونی و بیرونی داشت، با حیاطی بزرگ و حوضی در میانه آن. حالا حتی خانه 25‌متری نیز در این شهر ساخته می‌شود و مردم در این فضای فشرده، ناچارند به سبک تازه‌ای زندگی کنند! چیزی در حد یک اتاق‌خواب. اما آیا کارکرد خانه نیز تنها به یک اتاق برای استراحت محدود شده یا ما در این خانه‌های کوچک ناشی از تحولات مدرنیته هم به دنبال کارکردی نزدیک به خانه‌های بزرگ سنتی هستیم؟ با دکتر سعید معیدفر جامعه‌شناس و عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران درباره مشکلات زندگی در خانه‌های کوچک و دلایل آن به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که می‌خوانید.



بسیاری از کارشناسان معتقدند توسعه فرهنگ شهرنشینی در شهرهای بزرگ کشور ما، آسیب‌هایی را به همراه داشته است که یکی از این آسیب‌ها، کوچک شدن فضای خانه‌هاست. چیزی که از آن به عنوان زیستن در قفس یاد می‌شود. زندگی در قفس‌های 40‌متری از چه زمانی در کلانشهری چون تهران باب شد؟
خانه‌های 40‌متری برای یک زوج جوان که تازه ازدواج کرده‌اند و فرزندی هم ندارند، شاید مشکلی نباشد خصوصاً در تهران که شهر متراکمی است و با توجه به جمعیت گسترده آن و گرانی مسکن، معمولاً متراژ خانه‌ها کم است. بنابراین خانه‌های کوچک برای زوج‌های تازه ازدواج‌کرده، خوب است و مشکل خاصی را ایجاد نمی‌کند. مشکلات مربوط به خانواده‌هایی است که بیش از دو نفر جمعیت دارند. یعنی زمانی که زوج‌ها، دارای فرزندانی می‌شوند و تعداد اعضای خانواده زیاد می‌شود. آن موقع مسائلی در این خانه‌های کوچک ایجاد می‌شود. نکته‌ای که برای ایرانی‌هایی که در واحدهای کوچک زندگی می‌کنند، مشکل ایجاد می‌کند، نقشی است که خانه در خانواده ایفا می‌کند. خانواده‌های ایرانی وقت زیادی را در خانه‌هایشان می‌گذرانند که همین نکته می‌تواند مشکل‌ساز باشد. در کشورهای توسعه‌یافته، همه‌چیز به خانه ختم نمی‌شود و خانه بیشتر نقش خوابگاهی دارد. مردم اوقات فراغت‌شان را در مجامع عمومی مانند سینماها، بارها و مراکز تفریحی، انجمن‌ها، صنوف، احزاب و... می‌گذرانند یعنی بیشتر وقت‌هایی که در حال فعالیت هستند، عمدتاً خارج از خانه است. حتی آنها غذای خود را بیرون از خانه می‌خورند و خانه برای آنها مکانی برای استراحت و خواب است اما ما ایرانی‌ها، بسیاری از کارهایمان را در چهاردیواری خانه انجام می‌دهیم. استراحت می‌کنیم، دور هم هستیم، غذا می‌خوریم، میهمانی می‌دهیم و... از اینجاست که خانه‌های کوچک، مشکل‌ساز می‌شوند. متاسفانه فضاهای عمومی ما، محدود است و تمام فعالیت‌های ما منحصر می‌شود به خانه. برای همین است که افراد در خانه‌های 40‌متری یا خانه‌های با متراژ پایین، احساس خوبی پیدا نمی‌کنند و خانه برایشان حکم قفس دارد. اگر نگاه خوابگاهی به خانه داشته باشیم و کارکردهای متعدد برای آن متصور نشویم، با مشکلی نیز روبه‌رو نخواهیم شد.

اما در ایران خانه تنها کارکرد خوابگاهی ندارد و یک ایرانی بیشتر از آنچه اشاره کردید از همین فضای کوچک خانه استفاده می‌کند در حالی که فضای لازم را در اختیار ندارد. این مشکل‌زا نیست؟
به دلیل همین تنوع کارکردی برای خانه، خانه‌های کوچک به ما آرامش نمی‌دهد. کسانی که در این خانه‌ها زندگی می‌کنند، نمی‌توانند بسیاری از کارها را انجام دهند یا انتظاراتشان برآورده نمی‌شود. مطمئناً برگزاری یک مهمانی در خانه 40‌متری برای همسایگان ایجاد مزاحمت می‌کند و در صورت استمرار در روابط همسایگی اثر می‌گذارد، در این خانه‌های کوچک، دیوارها صوت را منتقل می‌کنند و در صورت سروصدای زیاد برای همسایه‌ها، مشکل‌ساز است. اگر خانواده دارای فرزند باشد با بزرگ شدنش نیاز به بازی بیشتری دارد اما جایی برای بازی نیست. گاهی اوقات مشکلات اعضای خانه، به دلیل همان نازک بودن دیوارها، ممکن است به بیرون منتقل شود. بگومگوها توسط همسایه‌ها شنیده شود و همه اینها منشاء اختلاف بین اعضای خانواده و همسایگان می‌شود. این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته ممکن است میهمانی‌های خود را در باشگاه‌هایی که بیرون از محل زندگی‌شان است برگزار کنند. هر سروصدایی هم که ایجاد می‌شود، مزاحمتی برای کسی ندارد. موسیقی بلند را در مکان‌هایی که دارند گوش می‌کنند اما می‌بینیم که یکی از مشکلات فراگیر در مجتمع‌های مسکونی صدای بلند موسیقی است. حتی به یاد دارم تمرین جاز در یک مجتمع مسکونی چه مشکلاتی را برای همسایگان کل آن ساختمان ایجاد کرده بود. این در حالی است که هر کاری مکان خودش را دارد. متاسفانه انتظارات ما از خانه بسیار بالاست و همین موضوع در روابط اجتماعی ما تاثیر می‌گذارد و ممکن است سبب کدورت بین فامیل و اعضای خانواده شود. حتی یکی از دلایل محدودیت فرزندآوری همین خانه‌های کوچک است. زیرا با افزایش تعداد بچه‌ها رفت و آمدها افزایش پیدا می‌کند یا نیاز به مکان بزرگ‌تری برای بازی بچه‌هاست.

دلایل مختلفی در تغییر رویه احداث مسکن در یک جامعه شهری یا کلانشهر وجود دارد. دلایلی که معمولاً همه‌جا ناشی از توسعه اجتماعی است. پدیده خانه‌های کوچک چطور وارد فرهنگ ما شد؟
کلانشهرهایی مانند تهران، با یک هجوم جمعیتی روبه‌رو هستند. این افزایش جمعیت و شرایط اقتصادی موجود، سبب ارزشمند شدن زمین و خانه در کلانشهرها می‌شود. خانواده‌ها استطاعت مالی خرید خانه‌های بزرگ را به دلیل ارزشمند بودن و کمیاب بودن زمین از دست می‌دهند و بورس‌بازی در زمین و عدم برنامه‌ریزی در حوزه مسکن، ابعاد مسکن را کوچک‌تر می‌کند. البته این موضوع در تمام شهرهای بزرگ دنیا وجود دارد. در شهرهایی مانند لندن یا نیویورک، خانه 60‌متری محیط بزرگی به حساب می‌آید اما آنجا همزمان با کوچک شدن کارکردها تغییر می‌کند و تضادی به وجود نمی‌آید اما در جامعه ما فشارهای اقتصادی و کاهش استطاعت مالی افراد سبب کوچک ‌شدن خانه‌ها می‌شود اما همچنان انتظارات از خانه‌ها بالاست. هنوز سبک زندگی ما و الگوی زیستمان تغییر نکرده.
کمبود زمین شاید در کلانشهرها وجود داشته باشد اما می‌بینیم در برخی از شهرها و روستاهایی که این مشکل وجود ندارد هم آپارتمان‌نشینی رواج پیدا کرده. این به دلیل فراگیری یک نوع نگاه در جامعه است و تاثیرگذاری گروه‌های مرجع که مثلاً آپارتمان‌نشینی کلاس دارد... این موج درست شدن که سبب کشیده شدن سایر افراد به یک موضوع خاص می‌شود را در تمام بخش‌ها شاهدیم و آن هم تمایل گروه‌های مرجع به آپارتمان‌نشینی است و تبعیت سایر افراد به آنها... اما گاهی اوقات سیاست‌ها بر تخریب خانه‌های کوچک و تبدیل آنها به آپارتمان است. به طور مثال در بافت فرسوده این سیاستگذاری دستگاه‌های دولتی و شهرداری است که خانه‌های کوچک را خراب و تجمیع می‌کنند و به مجتمع‌های مسکونی تبدیل می‌کنند که سبک و سیاق زندگی را در این محلات تغییر می‌دهد. این نوع تحولات و تغییر سبک زندگی نیاز به بررسی دقیق‌تر دارد. باید مشکلاتی که برای ساکنانش به وجود می‌آورد، کمبود سرانه‌هایی که وجود دارد و نیازهای جانبی بررسی و برای آن برنامه‌ریزی شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید