شناسه خبر : 35095 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بزنگاه تصمیم‌گیری

سناریوهای مختلف بازارها در سال 99 کدام‌اند؟

حمید فرزین: بازارها در سال 99 پرالتهاب‌تر شده‌اند و نگرانی از آینده بیشتر. فضای بازارها در این التهاب‌ها به‌قدری غبارآلود است که کمتر کسی می‌تواند با اطمینان از روند تحولات آینده سخن بگوید. در این شرایط، بهتر است بر اساس سناریوهای مختلف چشم‌انداز بازارها در سال جاری را ترسیم کنیم؛ پنج سناریوی مشخص در سال 99 می‌تواند رخ دهد، فارغ از آنکه حدس بزنیم احتمال وقوع کدام یک بیشتر است: اول: جنگ؛ دوم: صلح و مذاکره؛ سوم: ادامه وضع موجود؛ چهارم: شکست ترامپ و پنجم: پیروزی دوباره رئیس‌جمهوری آمریکا در انتخابات. معامله‌گران در چنین عدم اطمینانی، بر اساس انتظارات خود از وقایع آینده، می‌توانند یک سبد دارایی تشکیل دهند تا از سرمایه‌های خود تا حدی محافظت کنند. هر سناریویی می‌تواند بازار خاصی را جذاب‌تر از دیگری و در نتیجه در سبد دارایی افراد تغییراتی ایجاد کند.

ریسک‌های پیش روی بازارهای مختلف در برخی از سناریوها بسیار زیاد است و سیاستگذار نیز مسلماً می‌داند که در یک بزنگاه تصمیم‌گیری قرار گرفته است؛ انتخاب هر راهی، مسیری خاص را پیش روی بازارها و اقتصاد قرار می‌دهد؛ ممکن است سیاستگذار مخاطرات را درک کرده و تصمیم‌هایی برای مقابله با آنها داشته باشد؛ بااین‌حال، تا این لحظه چارچوبی برای بهبود وضعیت اقتصادی و مقابله با نوسانات بازارها توسط سیاستگذار معرفی نشده است و ما اطلاعات زیادی از نقشه راه او نداریم. بیشتر کارشناسان با هم در این نظر هم‌عقیده‌اند که افزایش تنش‌ها با کشورهای غربی می‌تواند منابع در دسترس ارزی را بیشتر از قبل کاهش دهد و فروش نفت را نیز پایین‌تر بیاورد؛ چنین مساله‌ای در نهایت منجر به رشد بیشتر قیمت ارز، خودرو و حتی مسکن می‌شود؛ سیاستگذار تا این لحظه اعلام نکرده است که برای چنین سناریویی چه برنامه‌ای در سر دارد؛ ولی شاید راه میانبری را که در این سال‌ها از یافتن آن عاجز بوده است، پیدا کرده و به‌واسطه آن کمی بیشتر بتواند فشارها را تحمل کند. برخی از مسوولان گویا باور دارند، فعلاً چنین میانبری افزایش همکاری‌های استراتژیک با چینی‌هاست؛ هرچند که اژدهای زرد در دو سال اخیر گره خاصی از کار ایران باز نکرده است.

به نظر می‌رسد وضعیت جنگ، ادامه وضع موجود و انتخاب دوباره ترامپ گزینه‌هایی باشند که ریسک‌پذیری معامله‌گران برای ورود به بازارها را افزایش دهند؛ البته در وضعیت جنگ مسلماً بازار مسکن جذابیت کمتری نسبت به موقعیتی دارد که ترامپ بار دیگر، رئیس‌جمهور آمریکا شود. در مقابل، به نظر می‌رسد صلح و مذاکره و پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا تا حدی نگرانی‌های تورمی را کاهش دهد و در نتیجه وضعیت متفاوتی بر بازار ارز و طلا و حتی سهام حاکم شود.

 

درگیری نظامی

هرچند رهبر انقلاب تاکید کرده‌اند هرگز جنگی درنمی‌گیرد اما اگر فرض کنیم در ماه‌های آتی جنگی بین ایران و کشور متخاصمی صورت بگیرد، مسلماً نگرانی‌های افراد افزایش پیدا خواهد کرد. بااین‌حال، این نگرانی متفاوت‌تر از وضعیت تحریم است. در واقع در شرایط جنگ مردم بیشتر تمایل به دارایی‌هایی پیدا خواهند کرد که قابلیت نقدشوندگی بالاتری داشته باشد و از بازارهایی که قابلیت نقدشوندگی در آنها پایین است، فاصله خواهند گرفت. به‌عنوان مثال، در صورت جنگ، دیگر افراد کمتری وارد بازار مسکن می‌شوند و در نتیجه احتمال افزایش رکود در این بازار افزایش پیدا خواهد کرد. شاید تنها افرادی که دارایی‌های زیادی دارند، تصمیم بگیرند که بخشی از سرمایه خود را وقف خرید زمین کنند، ولی خطرات ناشی از جنگ، تمایل برای خرید خانه را تا حد زیادی کاهش می‌دهد. در کنار این، در وضعیت جنگ، تاسیسات مهم کشور مانند صنایع پتروشیمی در معرض خطر خواهند بود و طبیعی است که این مساله بر بازار سهام نیز اثرگذار باشد. در واقع چنین ریسک‌هایی می‌توانند منجر به ریسک ریزش بازار سهامی شوند که در بهار 99 صدرنشین بلامنازع بازدهی بازارهای مختلف بود. در مقابل، بازارهای با قابلیت نقدشوندگی بالا که ارزش پول را نیز تا حد زیادی حفظ می‌کنند، مورد استقبال قرار خواهند گرفت. گرایش برای خرید ارز و طلا و سکه رشد پیدا می‌کند و قیمت این دارایی‌ها سیر صعودی به خود می‌گیرد. تلاش گروهی از افراد برای خروج سرمایه خود از کشور، فشار زیادی را می‌تواند به قیمت ارز وارد کند. خرید خودرو نیز در وضعیت جنگی کاهش پیدا خواهد کرد و رکود بر آن مستولی می‌شود. بااین‌حال، سمت عرضه هم به نظر می‌رسد در این بازار تا حد زیادی تضعیف شود. به‌احتمال زیاد خودرو به‌اندازه سکه و ارز در شرایط جنگی رشد نخواهد کرد و گرفتار وضعیت رکود توام با تورم خواهد بود.

 

صلح و مذاکره

اگر کشور در همین ماه‌های آتی به‌سوی کاهش تنش‌ها با غرب حرکت کند و سیگنال‌هایی از تغییر شرایط به بازارها برسد، برخلاف انتظار بسیاری به‌احتمال زیاد بازار سهام راه نزولی را در پیش خواهد گرفت. عده زیادی از کارشناسان باور دارند، بخش زیادی از رشد اخیر بورس با شاخص‌های کلان اقتصادی هم‌خوانی ندارد و این رشد بیشتر ناشی از نگرانی‌های تورمی آتی و ورود نقدینگی به بازاری است که سعی دارد از ارزش خود حفاظت کند. طبیعتاً زمانی که کشور در شرایط مذاکره قرار بگیرد، بازار چنین سیگنالی را دریافت می‌کند که از یک‌سو اوضاع قرار نیست از این بدتر شود و از دیگر سو، شرایط کشور از لحاظ درآمدها و دسترسی به آنها می‌تواند شرایط مطلوب‌تری به خود بگیرد. در نتیجه این عوامل، انتظارات تورمی تا حدی کاهش پیدا می‌کند و در نتیجه سرمایه‌های نگران تا حدی از بازار سهام خارج خواهند شد. زمانی که در سال 92 هم بحث مذاکرات پیش آمد، بازار سهام راه نزولی را در پیش گرفت؛ ارز و طلا هم نزولی شدند ولی مساله آن بود که یک سال بعد ارز و طلا راه خود را به سوی قیمت‌های پیشین و حتی بالاتر باز کردند؛ ولی رکود در بازار سهام برای مدت زمان بیشتری باقی ماند.

به نظر می‌رسد در سناریوی صلح، ارز و طلا نیز دچار کاهش زیادی در کوتاه‌مدت شوند، ولی بعید به نظر می‌رسد قیمت‌ها از سطوح حمایتی خاصی پایین‌تر بروند یا در صورت چنین نزولی، مدت زمان زیادی، در آن سطوح باقی بمانند. البته این مساله به کیفیت صلح و شرایط آن نیز بستگی دارد.

سال 92 در بیشترین حالت قیمت دلار حدود 30 درصد در نتیجه «احتمال تغییر دولتی که مایل به مذاکره نبود» و هم چنین «آغاز واقعی مذاکرات»، افت کرد. این میزان با دلار 23 هزارتومانی می‌تواند قیمت را حتی به کانال‌های زیر 16 هزار تومان ببرد. کاهش دلار به‌صورت طبیعی زمینه‌ساز افت قیمت خودرو نیز خواهد شد، ولی بعید است که میزان افت خودرو درصد بیشتری از افت قیمت دلار باشد. این مساله به‌خصوص برای اتومبیل‌های داخلی صدق خواهد کرد که به‌اندازه دلار هم گران نشده‌اند که به همان اندازه هم کاهش پیدا کنند. بااین‌حال، این احتمال زیاد است که اتومبیل‌های خارجی حتی بیشتر از کاهش قیمت دلار، نزولی شوند، چرا که در شرایط کنونی افزایش بسیاری از آنها بیشتر از قیمت دلار بوده است. محدودیت در زمینه واردات عرصه را برای ورود آنها تنگ‌تر کرد و همین عامل موجب شد که سمت تقاضا حاضر باشد که قیمت‌های بالاتری را برای تهیه این دست از خودروها بپردازد. در نظر باید گرفت که بعضاً ورود خودرو به کشور هزینه‌های جانبی و ریسک‌هایی دارد که در نهایت خود را بر روی قیمت نهایی انعکاس می‌دهد.

 به نظر می‌رسد بازار مسکن نیز در شرایط کنونی بیشتر به دلیل ورود تقاضای احتیاطی ناشی از نگرانی‌های تورمی در مسیر صعودی قرار گرفته است. با ایجاد صلح، بخشی از نگرانی‌ها رفع خواهد شد و به دنبال آن تقاضای مسکن می‌تواند کاهش پیدا کند. برخلاف اوضاع جنگی که با وجود کاهش تقاضا، قیمت می‌توانست به رشد خود ادامه دهد، در وضعیت صلح، تقاضا کاهش پیدا می‌کند و به دنبال آن قیمت‌ها نیز تا حدی تعدیل خواهند شد. دلیل این مساله آن است که در وضعیت جنگی، هزینه‌های ساخت مسکن نیز افزایش پیدا می‌کند و این موضوع در قیمت تمام‌شده خود را نشان می‌دهد. این در حالی است که در وضعیت صلح چنین ریسکی وجود ندارد و قیمت ارز نیز به‌عنوان عامل اثرگذار در بهای مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت مسکن، افت خواهد کرد و در نتیجه می‌تواند قیمت تمام‌شده مسکن نوساز را نیز پایین‌تر بیاورد.

در واقع در وضعیت صلح انتظار می‌رود که تمام بازارها افت را تا حدی تجربه کنند و احتمالاً بار دیگر بازار سود سپرده برای افراد جذاب‌تر خواهد شد. در این میان، سهم نزول بورس می‌تواند بیشتر از سایر بازارها باشد، چرا که رشد بسیار زیادی را بدون پشتوانه اقتصادی خاصی و تنها به دلیل افزایش انتظارات تورمی تجربه کرده است.

 

ادامه وضع موجود

اگر قرار باشد نه جنگی صورت بگیرد و نه صلحی انجام شود، بازارها آبستن اتفاقاتی خواهند بود که پیش‌بینی آنها دشوارتر است. اگر قرار باشد کشور همین مسیر اقتصادی و مدیریتی را طی کند که به‌خصوص در ماه‌های جاری صورت گرفته است، احتمال رشد بیشتر قیمت‌ها و التهاب بیشتر در بازارها بعید نیست. در حال حاضر به نظر می‌رسد، مشکل اصلی اقتصادی دولت، کسری بودجه و کاهش درآمدهاست. در واقع از یک سو خرج‌های دولت به دلیل گسترش ویروس کرونا و تبعات اقتصادی آن بالا رفته است و از سوی دیگر، به واسطه تحریم‌های شدیدتر و کاهش قیمت نفت، درآمدهای حاصل از فروش نفت کاهش پیدا کرده است و دسترسی به آنها نیز دشوارتر شده است. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد سیاستگذار برای برآورده کردن تعهدات خود ناچار شده است که بانک مرکزی را در مضیقه خلق پول قرار دهد. در واقع دولت دست خود را در جیب بانک مرکزی کرده تا به نیازهایش پاسخ دهد. اگر قرار باشد چنین استقراضی ادامه پیدا کند، رشد تورمی بازارها در نیمه دوم سال نیز دور از انتظار نیست. در هر صورت نقدینگی جدیدی مرتب با سرعت زیادی وارد اقتصاد می‌شود و هر کس بر اساس انتظار و آشنایی که با بازارها دارد، آن را به سمت دارایی‌های مختلف سوق می‌دهد. در چنین وضعیتی همچنان احتمال رشد تمام بازارها وجود دارد. با این حال، ممکن است سرعت رشد برخی بازارها نسبت به دیگری بیشتر شود. به‌عنوان مثال، در شرایط کنونی دولت از بازار سهام حمایت می‌کند، ممکن است در نهایت این بازار به جایی برسد که ظرفیت رشد بیشتر را نداشته باشد و در نتیجه بخشی از سرمایه‌های موجود در آن، به بازارهای دیگر رجعت کنند.

اگر قرار نیست که مشکلات اقتصادی با برطرف کردن تحریم‌ها تا حدی مرتفع شود، لازم است که دولت دست خود را از جیب بانک مرکزی دربیاورد و سیاست‌های جایگزینی را در پیش بگیرد. فروش بیشتر اوراق توسط بانک مرکزی، روی آوردن به بازار گواهی سپرده ارزی و... تا حدی می‌توانند نگرانی‌های تورمی را پوشش دهند و زمینه‌ساز آن شوند که التهاب بازارها کاهش پیدا کند. در این مسیر به نظر می‌رسد ادامه وضع فعلی بازار سرمایه نیز به زیان کل اقتصاد باشد، چراکه به‌مرور بازارهای دیگر را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد و می‌تواند نرخ تورم را نیز صعودی‌تر کند.

 

شکست ترامپ و پیروزی او

قدر مسلم پیروزی ترامپ، انتظارات تورمی در ایران را می‌تواند تا حدی بالاتر ببرد. در هر صورت رئیس‌جمهوری، دوباره در آمریکا در کاخ سفید حاضر می‌شود که در سال‌های قبل انواع فشارها را بر ایران وارد کرده است و تصور این است که در دور دوم انگیزه کمتری نیز برای مذاکره و رفع مشکلات دارد. بااین‌حال، این‌گونه نیست که شکست ترامپ نیز وضعیت بازارها را در میان‌مدت دچار تغییر محسوسی کند. درست است که در بازه زمانی کوتاه، نگرانی‌ها کاهش می‌یابد و به‌احتمال زیاد قیمت دلار کاهشی و بازار سهام نیز نزولی می‌شود؛ با این حال، این موضوع به دلیل آن است که بازارها تصور می‌کنند وجود یک رئیس‌جمهور جدید در آمریکا می‌تواند زمینه‌ساز مذاکره راحت‌تر با ایران شود. اگر بایدن پس از پیروزی سیگنال مشخصی از تغییر رفتار دولت آمریکا به ایران ارسال نکند، به‌احتمال زیاد بازارها کاهش خود را جبران خواهند کرد. هر چند که شاید مدتی در زمان ورود رئیس‌جمهور تازه‌وارد احتیاط کنند.

دراین پرونده بخوانید ...