شناسه خبر : 35093 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پایان یک نظم نوین

آیا تغییرات قیمت طلا حکایت از یک اتفاق بزرگ در اقتصاد جهانی دارد؟

 

رسول فروغ‌فرد/ دانشجوی دکترای اقتصاد، دانشگاه تگزاس‌تک

طلا در بازار جهانی با عبور از مرز ۱۸۰۰ دلار رکورد حدوداً ۹ساله را شکست. اگر این روند ادامه‌دار باشد، شاخص طلا به‌زودی به نقطه‌ای می‌رسد که هیچ‌گاه در طول تاریخ نرسیده بود. در همین راستا، این سوال طرح می‌شود که آیا کرونا تنها عامل پشت افزایش قیمت اونس طلاست؟ یا طلا فارغ از نتیجه داروی ویروس، روند افزایشی دارد؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد علاوه بر اپیدمی جهانی فعلی سه متغیر دیگر پشت افزایش قیمت طلا در بازارهای جهانی بوده‌اند؛ این سه متغیر «بحران بدهی»، «انتخابات آمریکا و تنش‌ میان قدرت‌های بزرگ» و «پایان نظم نوین جهانی» هستند. بدهی جهانی با رسیدن به مرز ۲۶۰ تریلیون‌دلاری اولین سیگنال از بحران بزرگ جهانی است. تنش بین آمریکا و چین دومین متغیری است که می‌تواند سرنوشت اونس در سال‌های پیش‌رو را تعیین کند. اما متغیر سوم عاملی است که اخیراً بین برخی تحلیلگران اقتصاد کلان جا باز کرده است. برخی پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد نظم نوین جهانی که در ۳۰ سال گذشته مبتنی بر دیپلماسی نرم و تک‌قطبی با محوریت غرب بوده، در حال دگردیسی به یک حالت چندقطبی است؛ این سناریو اگر رخ دهد خصم، آشفتگی و تنش بین کشورهای مدعی قدرت فزونی یافته و می‌توانند قیمت اونس در سال‌های آتی را در معرض افزایش‌های غیرقابل‌تصور قرار دهند.

 

کرونا یا ناکرونا؟

طلا به‌عنوان پناهگاه امن سرمایه‌گذاری همواره یکی از مهم‌ترین معیارها برای سنجش وضعیت اقتصاد بوده است. به‌طوری‌که از قدیم این تحلیل (البته غیردقیق)‌ وجود داشته که هر وقت روند اونس در بازارهای جهانی افزایش یابد، به این معناست که ریسک فعالیت‌های اقتصادی در اقتصاد جهانی افزایش یافته است؛ به تعبیری دیگر در چنین شرایطی آینده در اذهان عمومی مات و مبهوت بوده و انگیزه سرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد. در طرف مقابل، هر چه شاخص طلا در بازارهای جهانی کاهش یابد، به این معناست که آینده در اذهان عمومی به حدی باثبات و قابل پیش‌بینی بوده که سرمایه‌گذاران در تصمیمات خود طلا را به‌عنوان آخرین بازار بالقوه تلقی کرده‌اند. اگرچه بررسی تاریخی روند قیمت طلا در بازارهای جهانی نشان می‌دهد که استثناهایی وجود داشته؛ یعنی در مواقع رونق، طلا دچار افزایش قیمت شده یا برعکس در برخی مقاطع رکودی طلا در معرض کاهش قیمت قرار گرفته است؛ اما فارغ از این استثناها، به‌طور کلی روند بلندمدت آن تابعی از شرایط رونق و رکود است. افزایش شاخص طلا در بازارهای جهانی در چند ماه گذشته از این روند مستثنی نبوده و به دلیل عواملی که همه منجر به تشدید احتمال رکود شده، شاخص فلز زرد رکوردهای کم‌سابقه‌ای را به ثبت رسانیده است. به‌طوری‌که با عبور از مرز ۱۸۰۰دلاری رکورد حدود ۹ساله خود را شکسته است. در صورتی که در هفته‌های پیش‌رو روند طلا صعودی بماند و از قله ۱۹۰۰ عبور کند، به این معناست که به جایگاهی رسیده که هیچ‌گاه در طول تاریخ نبوده است. فارغ از شکست رکوردهای کم‌سابقه، سوال مهم‌تر این است که چه عامل مسلط یا مجموعه عواملی پشت رشد شاخص طلا در بازارهای جهانی بوده‌اند؟ آیا تنها عامل رشد شاخص فلز زرد، نااطمینانی ناشی از اپیدمی کروناست؟ که اگر این‌طور باشد، انتظار داریم با کشف داروی قطعی، طلا مسیر بازگشت را در پیش بگیرد. اگر این‌طور نباشد، به این معنا که مستقل از اپیدمی، مجموعه عوامل دیگری نیز پشت روند صعودی طلا باشند، انتظار نمی‌رود با کشف راه درمان قطعی ویروس، طلا مسیر کاهشی به خود بگیرد. به‌طورکلی اگرچه مهم‌ترین عامل پشت روند افزایشی قیمت طلا در ماه‌های گذشته، تشدید اپیدمی جهانی بوده، اما نمی‌توان نقش سایر متغیرها را نادیده گرفت. در مجموع، متغیرهای موثر بر روند افزایشی شاخص طلا را می‌توان در چهار گروه «بحران بدهی»، «انتخابات آمریکا و تنش‌های ابرقدرت‌ها»، «پایان نظم نوین جهانی» و در نهایت «اپیدمی کرونا» جای داد. قبل از پرداختن به این مجموعه عوامل، بررسی روند بلندمدت شاخص طلا و مقایسه روند شاخص در بحران‌های ۲۰۰۸ و بحران کنونی لازم است.

 

 سکته، جهش، تعدیل

بررسی‌ها نشان می‌دهد رفتار طلا در طی دو بحران ۲۰۰۸ و ۲۰۲۰ از یک الگوی کاملاً یکسان پیروی کرده است؛ الگویی که می‌توان آن را «جهش بعد از سکته» نام نهاد. به این معنا که در اولین مرحله از بحران، اذهان به حدی آشفته بوده و نااطمینانی به محدوده‌ای می‌رسد، که حتی سرمایه‌گذاری روی پناهگاه امن نیز کاهش می‌یابد. اما این کاهش حکم یک سکته موقتی و مقطعی را بازی می‌کند و به‌زودی تحلیل‌های ذهنی بازیگران بازار با واقعیات بازار تعدیل می‌شود؛ بدین ترتیب فلز زرد در مرحله دوم وارد فاز جهشی می‌شود و در میان‌مدت به این فاز خود ادامه می‌دهد. این الگوی دومرحله‌ای سکته-جهش در هر دو بحران یادشده تکرار شده است. در این دو بحران سه نرخ توجه‌ها را جلب می‌کند. نرخ قبل از شروع بحران، نرخ سکته به معنی نرخ در پایان فاز کاهشی و نرخ جهش به معنی بالاترین قیمت در پایان فاز جهشی. در بحران سال ۲۰۰۸، نرخ طلا قبل از شروع بحران حدود هزار دلار بوده است؛ اما در طول فاز سکته با کاهشی حدود ۲۲درصدی به نرخ ۱۷۸۰ رسید. اما این نرخ به‌عنوان نرخ حمایتی عمل کرده و بعد از آن تا سال ۲۰۱۱ طلا در بازار جهانی روند صعودی داشت و در پایان فاز جهشی به نقطه ۱۹۰۰ دلار رسید. بااین‌حال بعد از پایان فاز جهشی که اقتصادها از دور بودن از گزند بحران مطمئن شدند، دوباره طلا وارد مسیر کاهشی شد. بنابراین به‌طور کلی می‌توان گفت در بحران سال ۲۰۰۸ طلا در فاز سکته با کاهش ۲۲درصدی و در فاز جهشی با افزایش حدود ۱۴۰درصدی مواجه شد؛ به این معنا که در فاز سکته از هزار دلار به ۷۸۰ دلار کاهش یافت و در فاز جهش از ۷۸۰ دلار به ۱۹۰۰ دلار رسید. در بحران سال ۲۰۲۰ تاکنون این روند با مقیاسی متفاوت تکرار شده است. در ابتدای بحران قیمت فلز زرد حدود ۱۶۸۰ دلار بود؛ اما با آغاز همه‌گیر شدن بحران، اونس طلا وارد فاز سکته شد و در زمانی بسیار کوتاه با ۱۶ درصد کاهش به کف ۱۴۹۰ دلار رسید. اما بعد از این کف تا به امروز دلار وارد فاز جهشی شده و در معرض افزایش ممتد قیمت قرار گرفته است. به‌طوری که در روزهای گذشته رکورد حدود ۹ساله خود را شکسته و به نرخ ۱۸۰۰ دلار رسیده است. به این معنا که تاکنون طلا در فاز جهشی با افزایش حدود ۲۲درصدی مواجه شده است؛ این در حالی است که در بحران ۲۰۰۸ فاز جهشی طلا را حدود ۱۴۰ درصد افزایش داده بود. بااین‌حال، اینکه آیا بحران فعلی می‌تواند در خصوص مقیاس با بحران سال ۲۰۰۸ برابری کند، منوط به عوامل متعددی است.

 

بحران بدهی

اگر قبل از آغاز اپیدمی کرونا؛ یعنی قبل از زمستان سال گذشته، از فعالان بازار مهم‌ترین اتفاق پیش‌روی اقتصاد جهانی را می‌پرسیدیم، احتمالاً بحران بدهی پیش‌رو اولین اتفاقی بود که به اذهان همه خطور می‌کرد. در آن مقطع، بدون علم به اتفاق غیرمترقبه‌ای مانند اپیدمی ویروس کرونا، سال‌های ۲۰۲۰ به بعد سال‌های بحران بدهی تلقی می‌شدند؛ به این معنا که فارغ از بحران کرونا، انتظار می‌رفت که بازار طلا در سال جاری و احتمالاً سال‌های بعد از آن افزایشی باشد. بدهی جهانی از ابتدای سال ۲۰۱۶ به بعد به میزان کم‌سابقه‌ای در حال افزایش است. در ابتدای سال ۲۰۱۶ بدهی جهانی حدود ۲۱۰ تریلیون دلار بود. اما با افزایش پیوسته در ماه‌های اخیر به ۲۵۰ تریلیون دلار رسیده و برخی تخمین‌ها نشان می‌دهد بدهی جهانی در پایان سال جاری به حدود ۲۶۰ تریلیون دلار برسد. به این معنا که بدهی جهانی ظرف پنج سال حدود ۲۵ درصد افزایش یافته است؛ بدیهی است که این حجم افزایش اگر ادامه‌دار باشد در مقطعی اقتصاد جهانی را از پای در می‌آورد. بسیاری از تحلیلگران بحران بدهی جاری را به نوع حل‌وفصل بحران ۲۰۰۸ مرتبط می‌سازند. به ‌عبارت‌ دیگر معتقدند درمان بحران سال ۲۰۰۸ به قیمت بحران ۲۰۲۰ صورت گرفت. بنابراین اگر بحران بدهی با همین جدیت ادامه‌دار باشد، انتظار می‌رود فاز جهشی کنونی بازار طلا نیز فارغ از نتیجه درمان کرونا ادامه‌دار باشد.

 

تنش قدرت‌ها

یکی دیگر و احتمالاً مهم‌ترین متغیر فعلی اقتصاد جهانی، تکلیف تنش ابرقدرت‌های اقتصاد جهانی است؛ تنشی که با انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا و روی کار آمدن دونالد ترامپ بالا گرفت و فرجام آن تا حدی به نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ این کشور بستگی دارد؛ البته حتی با روی کار آمدن جو بایدن دموکرات نیز انتظار نمی‌رود تنش بین آمریکا و چین به‌سرعت حل شود. حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید در سال‌های اخیر منجر به وضع تعرفه بر واردات و جنگ تجاری بین این دو کشور شد. ادامه جنگ تجاری و تنش‌های بین ابرقدرت‌ها می‌تواند در کنار سایر متغیرهای بحران‌زا بر آتش بحران اقتصادی جهانی بدمد؛ آتشی که اگر شعله‌ور شود مطمئناً اولین نمود آن را می‌توان در جهش قیمت طلا در بازارهای جهانی یافت. اگرچه شدت تنش تجاری و سیاسی بین آمریکا و چین در دوره ترامپ و جمهوریخواهان بیشتر بوده، اما به نظر می‌رسد روابط دیپلماتیک آمریکا و چین به نقطه‌ای رسیده که به یک مساله فراجناحی در اتمسفر سیاسی آمریکا تبدیل شده است؛ به‌طوری‌که امروزه حتی دموکرات‌ها هم اولین دشمن و رقیب خارجی خود را چین تلقی می‌کنند و برای مهار آن تمام تلاش خود را خواهند کرد. بنابراین انتظار می‌رود از ناحیه تنش‌های بین دو ابرقدرت اقتصادی، فاز جهشی طلا هنوز ادامه‌دار باشد.

 

پایان نظم نوین جهانی

تحلیل دیگری که در اقتصاد جهانی در ماه‌های اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده، پیش‌بینی رسیدن اقتصاد جهانی به یک نقطه عطف است. این گروه از تحلیلگران معتقدند موجی که در ۳۰ سال گذشته به نام جهانی‌شدن اقتصاد جهان را به جلو رانده، اکنون به نقطه پایان رسیده و اقتصاد جهانی باید به دنبال یافتن یک نظم نوین جهانی باشد. نظمی که تاکنون بر اقتصاد جهانی حاکم بوده نظم تک‌قطبی با محوریت غرب به‌ویژه آمریکا بوده است؛ اما ظهور کشورهای جدید این گمانه‌زنی را ایجاد کرده که قطب‌های جدیدی پا به عرصه قدرت گذاشته‌اند که حضور آنها دیگر اجتناب‌پذیر نیست. نکته مهم در خصوص این قطب‌ها این است که بدون تغییر نظم جهانی را به هم نمی‌زنند؛ به این معنا که اگر قطب غرب حضور قطب‌های دیگر را در کنار خود حس کند (که حس کرده است) سیاست خارجی خصمانه‌تری را در پیش می‌گیرد؛ دیگر سیاست خارجی این کشور سیاست نرم و دوستانه نخواهد بود. البته اتفاقات آمریکا و چین تنها متغیرهایی نیستند که حکایت از رسیدن نظم جهانی به نقطه عطف دارند؛ اتفاقاتی مانند برگزیت و به قدرت رسیدن بال‌های رادیکال در جای‌جای جهان مانند فرانسه، برزیل و ترکیه همه موید این دگردیسی هستند. به‌عنوان مثال در سال ۲۰۱۶ و بعد از رای آوردن برگزیت در انگلیس، طلا در کمتر از شش ساعت با افزایش قیمتی ۱۰۰دلاری مواجه شد؛ افزایش فشرده‌ای که کم‌سابقه بوده است. از دیگر عوامل موید این دگردیسی تشدید خشونت با مهاجران در تمام دنیاست؛ امروزه آمریکا مشغول راندن بخشی از کارگران چینی از صنایع این کشور است؛‌ یا موج قابل توجهی از پناهندگان از ترکیه به کشورهای اروپایی و از ونزوئلا به سمت کشورهای آمریکای لاتین شکل گرفته است؛ همه این اتفاقات موید رسیدن اقتصاد دنیا به یک نقطه دگرگونی است. اگر این دگرگونی اتفاق بیفتد انتظار می‌رود خشم و سیاست‌های سخت‌تر جای دیپلماسی نرم ۳۰ سال گذشته را بگیرد؛ اگر این سناریو محقق شود طبعاً اونس در بازار جهانی دچار افزایش قیمت قابل توجه خواهد شد.

 

طلا در ایران

قیمت طلا در بازار داخلی اگرچه از اونس جهانی تاثیر می‌پذیرد، اما بر اساس برخی تخمین‌ها همبستگی آن با دلار آمریکا حدود ۹۰ درصد است؛ به این معنا که حدود ۹۰ درصد از تغییرات طلا متاثر از تغییرات قیمت دلار در بازار داخلی است. دلیل این همبستگی نقش مستقیم دلار در محاسبه قیمت طلاست. بنابراین برای پیش‌بینی قیمت طلا در بازار داخلی علاوه بر بال اونس جهانی، باید بال دلار نیز لحاظ شود. مجموعه اتفاقاتی که در چارچوب اقتصاد کلان در مقطع فعلی در حال جریان بوده، حکایت از آن دارد که چشم‌انداز مثبتی در خصوص کاهش دلار نمی‌توان یافت. کسری شدید بودجه، کاهش درآمدهای نفتی، کاهش صادرات و احتمالاً افزایش خروج سرمایه از کشور مجموعه متغیرهایی هستند که روند آتی دلار را فزاینده کرده‌اند. به همین دلیل انتظار می‌رود طلا در بازار داخل با سرعتی بسیار بیشتر از اونس در بازارهای جهانی در معرض افزایش قیمت قرار گیرد.

57-1