شناسه خبر : 34287 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فضای جدید

نفت، تورم و نرخ بهره جهانی با طلا چه می‌کند؟

بازار جهانی طلا، تحت تاثیر متغیرهای نفت، تورم و نرخ بهره جهانی چه سمت و سویی می‌یابد؟ در میان‌مدت نمی‌توان رابطه کاملاً مستقیمی بین طلا و تورم پیدا کرد، تنها می‌توان گفت که طلا حداقل متناسب با تورم افزایش یافته است، اما اگر به قیمت فعلی طلا و قیمت آن در ابتدای قرن حاضر بنگریم متوجه می‌شویم قیمت طلا بسی بیش از تورم دلار و حتی میانگین تورم جهانی رشد کرده است.

محمدسعید حیدری/ تحلیلگر بازارهای مالی

بازار جهانی طلا، تحت تاثیر متغیرهای نفت، تورم و نرخ بهره جهانی چه سمت و سویی می‌یابد؟ در میان‌مدت نمی‌توان رابطه کاملاً مستقیمی بین طلا و تورم پیدا کرد، تنها می‌توان گفت که طلا حداقل متناسب با تورم افزایش یافته است، اما اگر به قیمت فعلی طلا و قیمت آن در ابتدای قرن حاضر بنگریم متوجه می‌شویم قیمت طلا بسی بیش از تورم دلار و حتی میانگین تورم جهانی رشد کرده است. اما در عوض طی دو دهه اخیر رشد نقدینگی و رشد بدهی‌های جهانی بسیار زیاد بوده است، به صورت مشخص ایالات متحده که طلا بر مبنای پول ملی این کشور ارزش‌گذاری می‌شود شاهد رشد بالای نقدینگی و همچنین میزان بدهی‌های ملی بوده است (در شکل 1 میزان رشد نقدینگی در این کشور و برخی دیگر از اقتصادهای مهم جهان طی سال‌های مختلف نشان داده شده است).

غیردلاری شدن اقتصاد جهان

اصلی‌ترین ارز اقتصاد جهان هم‌اکنون دلار است و سهم مهمی در مبادلات، ذخایر و... بازی می‌کند، اما طی سال‌های اخیر کاهش سهم دلار از تجارت و مالیه جهانی مشهود بوده است. فعالان اقتصادی اذعان دارند، حرکت به سمت غیردلاری شدن جهان (در شرایطی که واقعاً هیچ ارزی ظرفیت جایگزینی با دلار را ندارد) باعث افزایش نقش طلا در اقتصاد جهانی خواهد شد و این باعث افزایش ارزش این فلز می‌شود. اما چون این اتفاق روندی بلندمدت است و در نوسانات اخیر قیمت طلا جایگاهی ندارد بیش از این در این یادداشت بدان نمی‌پردازیم. البته در یادداشت مفصل و دوصفحه‌ای که زمستان 97 در این نشریه منتشر کردیم اشاره شد که افزایش سهم طلا در اقتصاد جهانی (بر مبنای نسبت ارزش طلای موجود در سطح جهان به میزان GDP جهانی) طی 50 سال اخیر، نشان می‌دهد اقتصاد جهانی از طلا فاصله نگرفته و جایگاه طلا حتی اندکی مستحکم‌تر از قبل شده است.

عرضه و تقاضای جهانی طلا

دوره طلایی اکتشافات طلا مربوط به دهه‌های 70 تا 90 میلادی است و در قرن حاضر واقعاً اکتشافات بزرگی صورت نگرفته و عملاً ذخایر زیرزمینی کشورها و شرکت‌های بزرگ فعال در حوزه طلا افت بیش از 25درصدی داشته است. البته فعالان این حوزه اذعان دارند با افزایش میزان طلای استخراج‌شده طی دهه‌های اخیر هم‌اکنون میزان طلای موجود نزد اشخاص حقیقی و حقوقی (در قالب تزیینات، سرمایه و...) حدود 190 هزار تن است و حجم طلای سالانه مورد نیاز چهار هزار تن است و در واقع می‌توان گفت با استخراج طلای بیشتر و بیشتر، عملاً تا سال‌ها قسمت زیادی از نیاز سالانه طلا از منابع روزمینی (طلای در اختیار اشخاص و شرکت‌ها و بانک‌های مرکزی و...) قابل برداشت است.

نفت و طلا

رابطه قیمت نفت با سایر کالاها، با نرخ دلار، طلا و... رابطه‌ای است که همواره در طول دهه‌های اخیر دچار تغییر شده است. هر چند در مورد طلا و نفت یک رابطه تاریخی خاص طی دهه‌ها برقرار بوده است (به لحاظ بنیادی کاهش قیمت نفت باعث کاهش تورم شده و از این‌رو بر قیمت طلا که پوششی سنتی در برابر ریسک تورم است اثری منفی دارد)، اما این‌بار حتی اگر به لحاظ نموداری این رابطه به ظاهر حفظ شده باشد، اوضاع بسیار متفاوت‌تر از قبل است. نفت درگیر شوک عرضه و تقاضا شده، طلا نیز تا حدی درگیر شوک عرضه شد که کمتر از شوک عرضه موجود در بازار نفت است. کاهش قیمت نفت به دلیل اثرات ناشی از شوک تقاضا، شوکی که طی صد سال اخیر سابقه نداشته است، صورت گرفت و سقوط کرد، شوکی که ربطی به اقتصاد و حتی سیاست نداشت و از همین‌رو نمی‌توان بازی و تعادل جدید بین قیمت نفت و طلا را مشابه شوک‌ها و بحران‌های قبلی دانست.

نرخ‌های بهره، قیمت طلا و اثرات چندبعدی

به شکل سنتی و البته بر مبنای یک منطق اقتصادی قابل قبول، کاهش نرخ بهره و به صورت خاص کاهش نرخ بهره در ایالات متحده همواره اثر مثبتی بر روی قیمت طلا داشته و خواهد داشت، دو دلیل این امر عبارت‌اند از اثر هزینه‌فرصت و اثر شاخص دلار. اثر هزینه‌فرصت می‌گوید تبدیل پول نقد (زمانی که نرخ بهره کاهش یافته است) به طلا (که برخلاف پول نقد عموماً نمی‌توان درآمد بهره‌ای خاصی از آن به دست آورد) هزینه فرصت پایین‌تری نسبت به دوران قبل از کاهش نرخ بهره دارد. اثر شاخص دلار نیز به این موضوع اشاره دارد که کاهش نرخ بهره به صورت بالقوه باعث کاهش ارزش دلار و تضعیف شاخص مربوطه شده و این برای فلزی که بر مبنای دلار قیمت‌گذاری می‌شود اثرات مثبت قیمتی دارد.

لازم به ذکر است در مورد رابطه نرخ بهره و دلار گاهی هیچ‌کدام از این عوامل موثر نبوده و عامل سومی باعث کاهش همزمان نرخ بهره و افزایش قیمت طلا می‌شود و برای برخی این توهم را ایجاد می‌کند که رابطه نرخ بهره و قیمت طلا مستحکم‌تر از چیزی است که در واقعیت وجود دارد. این عامل بروز رکود اقتصادی است، در دوران رکود دولت‌ها به منظور حمایت از بخش تولید (کاهش هزینه‌های مالی) و بخش مصرف (کاهش منافع ناشی از پس‌انداز و تشویق به مصرف بیشتر) نرخ‌های بهره را کاهش می‌دهند، همزمان بروز رکود و کاهش فرصت‌های سرمایه‌گذاری و حتی احتمال منفی شدن بازده‌ها در بسیاری از حوزه‌ها سرمایه‌گذاران را به سرمایه‌گذاری در طلا برای پوشش ریسک‌های خود در دوره رکود تشویق کرده و همین هجوم نقدینگی به سمت طلا باعث افزایش قیمت آن می‌شود.

پس از بیان این مطالب تئوریک باید گفت که در برهه حاضر به خاطر رکود نرخ بهره کاهش یافته و اثر رکود و اثرات دوگانه کاهش نرخ بهره باعث افزایش قیمت طلا و احتمال حفظ این روند افزایشی طی ماه‌های آینده شده است. ولی آنچه طی سال‌های اخیر و به‌ویژه چند ماه اخیر باعث نگرانی شده مربوط به اثر هزینه فرصت است، با نزدیک شدن نرخ‌های بهره در جهان به عدد صفر و حتی منفی به معنای واقعی کلمه هزینه فرصت تبدیل پول و سپرده‌ها به طلا عملاً به صفر رسیده است. دیگر مانند سال‌های گذشته و حتی دهه‌های قبل نمی‌توان اثر هزینه فرصت را تحلیل کرد، این یک کاهش ساده در هزینه فرصت مذکور نیست، بلکه به معنای واقعی کلمه این هزینه‌فرصت به صفر رسیده و این بسیار خطرناک بوده و می‌تواند اقتصاد طلا و بازارهای جهانی آن را وارد یک فضای جدید بکند. به‌ویژه اگر به این نکته توجه کنیم که جدا از اثر بروز ویروس کرونا بر کاهش شدید نرخ بهره، طی سال‌های آخر به صورت سیستماتیک شاهد کاهش تدریجی نرخ‌های بهره در سطح جهان بوده‌ایم.

49-1

دراین پرونده بخوانید ...