شناسه خبر : 34216 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تله خوش‌بینی

چرا برخی افراد در بازارهای مالی شکست می‌خورند؟

روند افسارگسیخته نقدینگی در سال 1398، مشکلات ناشی از تحریم‌های اقتصادی و افزایش نرخ دلار، موجب شد تا در کنار دلایلی دیگر، تورمی کم‌سابقه پدید آید. هر چه از انتهای سال 1397 فاصله گرفتیم، به‌طور فزاینده‌ای شمار کسانی که به این باور می‌رسیدند که نگه‌داشت نقدینگی اشتباه جبران‌ناپذیری است، بیشتر می‌شد.

عباس دهقان / تحلیلگر بازار سرمایه

روند افسارگسیخته نقدینگی در سال 1398، مشکلات ناشی از تحریم‌های اقتصادی و افزایش نرخ دلار، موجب شد تا در کنار دلایلی دیگر، تورمی کم‌سابقه پدید آید. هر چه از انتهای سال 1397 فاصله گرفتیم، به‌طور فزاینده‌ای شمار کسانی که به این باور می‌رسیدند که نگه‌داشت نقدینگی اشتباه جبران‌ناپذیری است، بیشتر می‌شد. در بازار مسکن به‌واسطه قیمت‌های بسیار بالا، سرمایه‌گذاری حتی در واحدهای کوچک، مستلزم برخورداری از چندصد میلیون منابع مالی است و برای قشر کثیری از جامعه، ناشدنی. دلار به‌واسطه سیاست‌های بانک مرکزی، نوسان‌های غیرمترقبه و پیچیدگی‌های مختص به خود، به راحتی فرصت حضور و مشارکت را برای آحاد افراد جامعه، میسر نمی‌سازد. سکه بهار آزادی به‌عنوان یک فرصت سرمایه‌گذاری، شاید برای صاحبان نقدینگی، از مسکن و دلار جذابیت بیشتری دارد و اصولاً گرایش به این فلز گرانبها با فرهنگ ما همیشه سازگارتر بوده است.

اما در سال 1398 بازار سرمایه به‌عنوان رقیب جدی سایر فرصت‌های سرمایه‌گذاری، به طرز غیرقابل باوری در بین اقشار مختلف جامعه مطرح شد. بازاری متشکل، سرشار از قانون و مقررات، دارای فرآیندی امن و ساده در گردش وجوه، در دسترس و بدون نگرانی از نحوه نگه‌داشت یک دارایی فیزیکی. گویی پایانی بر هجوم رو به گسترش با رشدی فزاینده به سمت بازار سرمایه، قابل تصور نیست. در حالی که در آخرین عرضه اول بازار سرمایه در سال 1397 در روزهای واپسین اسفندماه، شاهد مشارکت 333 هزارنفری بودیم، سطح مشارکت مردم در آخرین عرضه اول سال گذشته معادل یک میلیون و 700 هزار نفر به ثبت رسیده است. این رقم در آخرین مورد در روزهای اخیر از دو میلیون نفر نیز فراتر رفته است. شاخص رشدی 187درصدی را در سال 1398 تجربه کرد و هم‌اکنون از مرز 700 هزار واحد عبور کرده است. این روزها ورود روزانه هزار میلیارد تومان خالص نقدینگی توسط اشخاص حقیقی در بازار، تعجب‌برانگیز نیست.

اما چرا همیشه شمار قابل ملاحظه‌ای، خاطره‌ای تلخ از ورود به بورس و سرمایه‌گذاری در آن دارند؟ اگر سیر صعودی قیمت‌ها در بازار سرمایه را در یک سال اخیر نادیده بگیریم، درصد تلخ‌کامان متضرر از بورس، کم‌شمار نیستند. خاطره‌ای ناخوشایند که حتی این روزهای رویایی بازار سرمایه، هنوز قادر نیست آنها را مجاب یا وسوسه به یک ورود مجدد کند. آیا این فرآیند در آینده‌ای دور یا نزدیک برای این خیل عظیم، مجدداً تکرار خواهد شد؟ اگر به هر دلیلی از حباب، سخن به میان نیاوریم و بر این باور باشیم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد، اما بدیهی است که این رشد شتابان جایی کُند خواهد شد و پس از مدتی، ملایم و با شیبی اندک و شاید وارد مرحله‌ای ساکن و خسته‌کننده شود. در صورت وقوع این اتفاقات نیز، کام عده‌ای تلخ خواهد شد. در ادامه مطلب بر آنیم تا دلایل اصلی این نارضایتی‌ها را در 20 سال اخیر به‌رغم آنکه شاخص کل روندی صعودی و قابل ملاحظه داشته بیان کنیم.

بدون تردید دلیل اصلی بسیاری از ضرر و زیان‌های ما در زندگی از منظر مادی یا معنوی، عدم آگاهی است. اصولاً با مطالعه رابطه خوبی نداریم. حتی در مقوله‌ای کاملاً تخصصی از جنس سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار که قرار است برای پس‌انداز و منابع مالی حاصل یک عمر زندگی خود تصمیم بگیریم، خود را ملزم به مطالعه و کسب دانش نمی‌دانیم. تقریباً تمامی آدم‌هایی از این دست، در پی کسب درآمدی مشخص بسان سپرده‌گذاری در بانک‌ها هستند و به کرات این جمله را شنیده‌ایم که بورس در قبال فلان مبلغ، ماهانه چقدر به من پرداخت خواهد کرد.

ما در بورس بیشتر علاقه‌مند هستیم از راه شنیداری و تجربیات دیگران که مشخص نیست چقدر مبتنی بر واقعیات است و به چه میزان با مفاهیم علمی در این حوزه همخوانی دارد، بیاموزیم. معمولاً از آنجا که انسان‌ها از عدم موفقیت و شکست‌های خود حرفی به میان نمی‌آورند و اندک موفقیت‌های خود را نیز بزرگ جلوه می‌دهند، از این‌رو افراد تازه‌کار در بازار سرمایه بی‌هیچ مطالعه تخصصی و صرف وقت برای آموزش و فراگیری، نه از منابع قابل اتکا چیزی خوانده‌اند و نه تجارب تلخ اما آموزنده دیگران را شنیده‌اند. درصد بسیار اندکی از چنین افرادی، در صورت شکست و عدم موفقیت آن را بسان تجربه‌ای گران‌بها دانسته و در پی ارتقای دانش و تقویت توان تخصصی خود می‌روند. اکثریت شکست‌خورده و متضرر، جز خاطره‌ای تلخ از سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار، بدون هیچ دستاوردی، شاید برای همیشه از بازار خارج شوند.

سرمایه‌گذاران در بازار اوراق بهادار (لااقل در ابتدای آغاز فعالیت) شناخت مناسبی از شخصیت خود در مقوله ریسک‌پذیر یا ریسک‌گریز بودن ندارند. این عدم شناخت، از دلایل مهمی است که می‌تواند منجر به ایجاد تجربه‌ای ناموفق در بازار سرمایه شود. امروزه در دنیا، یکی از خدمات شرکت‌های مشاوره در حوزه خدمات مالی، سنجش میزان خطرپذیری یا خطرگریزی سرمایه‌گذاران است. انسان ذاتاً در پی کسب سود و منافع حداکثری است. اما برای نیل به این مهم، چقدر حاضر به پذیرش ریسک سرمایه‌گذاری است؟ متاسفانه تعداد قابل شماری از فعالان بازار سرمایه به این مهم توجه نداشته و در حالی که خواهان کسب منفعت حداکثری هستند، با پایین‌ترین درصد احتمال وقوع یک پیشامد منفی، قافیه را باخته و سرمایه خود را با تصمیمات غلط در معرض خطر و حتی شاید نابودی قرار می‌دهند. در صورتی که مطالعه و آگاهی از سازوکارهای بازار و شناخت کافی از میزان خطرپذیری خود، می‌توانست از ابتدا منجر به تصمیم بهینه‌تری شده و اوراق مناسب‌تری انتخاب می‌شد. البته در تکمیل این مبحث باید افزود که متاسفانه یکی از ضعف‌های اصلی بازار سرمایه ایران، عدم برخورداری از ابزارهای مالی متنوع از منظر ریسک و بازده است. از این‌رو برای سرمایه‌گذاران به‌ویژه تازه‌واردان به این بازار، حتی با شناخت از میزان خطرپذیری آنها، مشاور، کارگزار، سبدگردان چندان طیف متنوعی از اوراق برای ارائه پیشنهاد ندارد. به عبارتی سرمایه‌گذاران گسترده‌ای با انتظارات و ذهنیت‌هایی متنوع از ترکیب ریسک و بازده، همگی به نوعی مجبورند در اوراقی یکسان و مشابه سرمایه‌گذاری کنند.

گاه تجربه شده است که سرمایه‌گذاران به دلیل عدم آگاهی نسبت به مدت زمان سرمایه‌گذاری، برداشت نامتعارف و ذهنیتی متفاوت از واژه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت دارند. به‌عنوان یک فرهنگ یا عادت رفتاری، اصولاً ما میانه خوبی با صبر و حوصله و هر آنچه موفقیت در آن ممکن است مستلزم گذشت زمان باشد، نداریم. بهترین نتایج و کسب سود و بازدهی مناسب را در کوتاه‌ترین زمان ممکن می‌خواهیم. گاه سرمایه‌گذاران تحمل یک بازه بسیار کوتاه‌مدت سه‌ماهه را ندارند و کاملاً با سهامداری طی یک دوره مالی، بیگانه‌اند. بدون تردید چنین نگاهی، از جمله دلایلی است که می‌تواند در ذهن ما تجربه سرمایه‌گذاری را با نقشی ناخوشایند به یادگار بگذارد. حتی تصمیمات ناگهانی در خاتمه دادن به سرمایه‌گذاری، آن هم به یکباره خطرآفرین است. برای مثال اوراق بهاداری که طی یک دوره شش‌ماهه می‌توانست بازده مناسب و قابل قبولی ایجاد کند و سرمایه‌گذار نیز چنین شرایطی را پذیرفته بود، به دلیل درک نامناسب از اهمیت پایبندی به بازه سرمایه‌گذاری و عدم تحمل نوسان و فراز و فرودهایی که در ذات بازار سرمایه است، در آنی تصمیم به فروش و خروج از بازار می‌گیرد.

از سال 1389 امکان معاملات برخط راه‌اندازی شد. شمارش مزیت‌های بسیار خوب چنین امکانی، موضوع و در حوصله بحث امروز نیست. اما چنین ابزاری بدون کوچک‌ترین علم و آگاهی از بازار سرمایه و فقدان آموزش مناسب، شاید خطرناک‌ترین ابزاری است که می‌تواند یک سرمایه‌گذار را آن هم با ویژگی‌هایی که تا به اینجا به آن پرداختیم در معرض ریسکی بزرگ قرار دهد. خصوصاً در ماه‌های ابتدایی فعالیت، تجربه نشان داده است که کاربر این سامانه حتی آن را به مثابه یک بازی هیجان‌انگیز رایانه‌ای می‌پندارد.

در بخش پایانی سخن، نگاهی گذرا به مواردی دیگر که می‌تواند تجربه‌ای تلخ از سرمایه‌گذاری را با خود به همراه بیاورد خواهیم داشت. البته ریشه بسیاری از آنها در مواردی است که برشمردیم. عدم دریافت به موقع سودهای نقدی که بعضاً سالیان درازی متاسفانه سهامدار از آنها بی‌اطلاع است. عدم مشارکت در افزایش سرمایه‌هایی که تماماً یا بخشی از محل آورده نقدی باید تامین شود. مشارکتی که می‌تواند با توجه به تحولات و برنامه‌های آتی پیش رو، شرکت را متحول کند. عدم تعریف بازده مورد انتظار مناسب و منطقی که در سنجش با نرخ تورم و سود سپرده‌های بانکی قرار گرفته باشد.

در خاتمه شایسته است بدانیم بازار اوراق بهادار فرصتی مناسب، جذاب، قابل اتکا و مانا برای منابع مالی و پس‌اندازهای ماست. نگاه و فرهنگی متفاوت در ادبیات سرمایه‌گذاری است. هیچ زمانی برای چنین مشارکتی دیر نیست. می‌توانیم برای ارتقای ثروت و توان مالی خود و فرزندانمان از آن کمک بگیریم. اما اندکی برای پول و ثروت خود، در آموختن تلاش بیشتری کنیم، نگاهی منطقی و علمی‌تر به ریسک و بازده داشته باشیم. اندکی آینده را دورتر از آنچه در ذهن کنونی خود می‌پنداریم، ترسیم کنیم. از اشتباهات به جد درس گرفته و برطرفشان کنیم. تردید نکنید موفقیت در انتظار شماست.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها