شناسه خبر : 34042 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چالش کاپیتالیسم

بحران کرونا چه بر سر سرمایه‌داری خواهد آورد؟

آنچه می‌خوانید، ترجمه مقاله‌ای با عنوان «آخرین بحران جهانی، دنیا را تغییر نداد، اما این یکی می‌تواند» است که به قلم ویلیام دیویس (William Davies) در گاردین به چاپ رسیده است. دیویس، جامعه‌شناس و اقتصاددان سیاسی انگلیسی است. عمده مطالعات و نوشته‌های او در مورد سرمایه‌داری، نئولیبرالیسم، شادکامی و مصرف‌گرایی است. او می‌نویسد: «بحران مالی 2008 در ایجاد یک شیفت بنیادین در سرمایه‌داری شکست خورد. آیا این‌بار قضیه فرق خواهد کرد؟»

آنچه می‌خوانید، ترجمه مقاله‌ای با عنوان «آخرین بحران جهانی، دنیا را تغییر نداد، اما این یکی می‌تواند» است که به قلم ویلیام دیویس (William Davies) در گاردین به چاپ رسیده است. دیویس، جامعه‌شناس و اقتصاددان سیاسی انگلیسی است. عمده مطالعات و نوشته‌های او در مورد سرمایه‌داری، نئولیبرالیسم، شادکامی و مصرف‌گرایی است. او می‌نویسد: «بحران مالی 2008 در ایجاد یک شیفت بنیادین در سرمایه‌داری شکست خورد. آیا این‌بار قضیه فرق خواهد کرد؟»

بحران چیست؟

واژه بحران (Crisis) از واژه یونانی «krisis» گرفته شده و به معنای تصمیم یا قضاوت است. ما از این واژه به واژه‌هایی مانند «critic» به معنای منتقد (کسی که قضاوت می‌کند) و «critical condition» به معنای وضعیت بحرانی (یک وضعیت پزشکی که می‌تواند هر نتیجه‌ای داشته باشد) می‌رسیم. هر بحرانی می‌تواند نتیجه خوب یا بد داشته باشد. اما نکته اینجاست که پیامد بحران، به‌طور بنیادی، نامعین است و نمی‌توان در مورد آن قطعی بود. تجربه کردن یک بحران مانند سکنی گزیدن در جهانی است که به‌طور موقت، ربوده شده است.

88-1وخامت بحرانی که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، با عدم قطعیت شدیدی که در مورد زمان پایان آن و چگونگی پایان آن وجود دارد نشان داده می‌شود. مدل‌سازان در کالج سلطنتی که محاسباتشان در نهایت (اگرچه دیر) رویکرد نسبتاً آرام دولت بریتانیا به بحران کرونا را تغییر داد، می‌گویند که تنها راه تضمین‌شده ما برای خروج از وضعیتی که به آن «فاصله‌گذاری اجتماعی» (social distancing) گفته می‌شود، تولید یک واکسن برای کروناست. چیزی که احتمالاً تا تابستان سال بعد در دسترس نخواهد بود. (مقاله‌ای که با عنوان «داده‌های جدید، خط‌مشی جدید: چرا استراتژی بریتانیا در مقابله با ویروس کرونا تغییر کرد؟» در گاردین به چاپ رسید به این موضوع می‌پردازد که اقدامات جدید دولت بریتانیا در مورد کرونا که روی آوردن به فاصله‌گذاری اجتماعی و قرنطینه کردن بود، چگونه با مطالعاتی که از سوی کالج سلطنتی انجام شده بود، همخوانی داشت. همچنین مقاله‌ای که با عنوان «چه زمانی واکسن ویروس کرونا آماده خواهد شد؟» در این روزنامه به چاپ رسید به این سوالات پاسخ می‌دهد که در حال حاضر چه کسانی در دنیا مشغول ساختن واکسن کرونا هستند و احتمالاً چه زمانی این واکسن تولید خواهد شد.)

تصور وجود مجموعه‌ای از خط‌مشی‌ها که بتوانند در این فاصله طولانی‌مدت، به‌طور موفق کشتی را هدایت کنند، سخت است. همچنین اگر چنین مجموعه‌ای از خط‌مشی‌ها وجود داشته باشد، اعمال آنها کار مشکل‌تری است. در حال حاضر درگیر نشدن با یک رکود عمیق در سطح جهانی، امری غیرقابل اجتناب است و شکی وجود ندارد که ما رکود بازارهای نیروی کار و کاهش قابل توجه مخارج مصرف‌کنندگان را تجربه خواهیم کرد. وحشتی که در پاییز سال 2008 کنش دولت را هدایت کرد، این بود که مردم با مراجعه به دستگاه‌های ATM، نتوانند پول دریافت کنند؛ مگر در صورتی که سیستم بانکی مورد حمایت دولت قرار گیرد. معلوم شده است که اگر مردم از خانه‌هایشان خارج نشوند و به در خانه ماندن ادامه دهند، گردش پول تا حد زیادی متوقف خواهد شد. در حال حاضر کسب‌وکارهای کوچک با سرعت بالا در حال اخراج کارمندانشان هستند و این در حالی است که آمازون به تازگی آگهی خود برای جذب صد هزار نفر جدید را در ایالات متحده منتشر کرده است. (مقاله‌ای که با عنوان «آنها به امنیت اهمیتی نمی‌دهند: کارگران آمازون با تقاضای همه‌گیر دست و پنجه نرم می‌کنند» در گاردین به چاپ رسیده به این موضوع می‌پردازد که آمازون به عنوان بزرگ‌ترین شرکت خرده‌فروشی ایالات متحده، با شیوع کرونا چه تصمیماتی در مورد فعالیت‌های خود اتخاذ کرده است). دهه‌ای که ذهنیت فعلی ما از بحران‌ها را شکل می‌دهد، دهه 1970 میلادی است. دهه‌ای که به وضوح نشان داد یک ازهم‌گسیختگی تاریخی، می‌تواند اقتصاد و جامعه را در مسیری جدید قرار دهد. دهه 1970، دهه فروپاشی سیستم نرخ‌های ارز ثابت بود؛ سیستمی که اقتصادها بعد از جنگ جهانی دوم به آن روی آورده بودند. همچنین دهه 1970، دهه از بین رفتن خط‌مشی‌های کنترل سرمایه و تعیین دستمزد بود. خط‌مشی‌های کنترل سرمایه و تعیین دستمزد در آن زمان باعث به وجود آمدن تورم‌های غیرقابل کنترل شده بودند. اتفاقاتی که در دهه 1970 رخ داد، وضعیتی را به وجود آورد که در آن، مارگارت تاچر و رونالد ریگان می‌توانستند با ارائه راه‌حل خودی نشان دهند و به نجات اقتصاد منجر شوند. آنها با ارائه داروی جدید خود برای اقتصاد، یعنی کاهش مالیات‌ها، افزایش نرخ‌های بهره و حمله به اتحادیه‌های کارگری، کنترل را به دست گرفتند. دهه 1970 نوعی از بحران را به ما نشان داد که منجر به شیفت ایدئولوژی در طیفی وسیع می‌شود. شیفتی در ایدئولوژی که از آن زمان تاکنون، در حال تغییر دادن باقی چیزهایی است که قبل از دهه 1970 وجود داشت. بحران دهه 1970 میلادی، تفاوت‌هایی را نسبت به قبل ایجاد کرد. تفاوت‌هایی که تا حد زیادی به مدل کینزی از سرمایه‌داری مربوط می‌شد. در مدل کینزی از سرمایه‌داری، دستمزدها با سرعت بیشتری نسبت به بهره‌وری، رشد می‌کردند و این روند، سود را از بین می‌برد. بعد از بحران چنین چیزی تغییر کرد. همچنین چیز دیگری که در نتیجه این بحران تغییر کرد، از بین رفتن سبک غالبی بود که در کسب‌وکارها وجود داشت. به‌طوری که بعد از آن دهه، تولیدات کارخانه‌ای که تا قبل از این به سلیقه مصرف‌کننده چندان توجهی نمی‌کردند، کم‌کم کنار گذاشته شدند و جای خود را به تولیداتی دادند که بیشتر از قبل به سلیقه مصرف‌کنندگان پاسخ می‌دادند. بحران دهه 1970 میلادی یک تغییر دیگر را نیز به وجود آورد. در نتیجه این بحران، موجودی سرمایه (capital)، قصرهای صنعتی و دیرینه خود در انگلیس شمالی و ایالت‌های میانی و غربی ایالات متحده را ترک کرد و به کمک دولت، به سمت شهرهایی همچون لندن و نیویورک و صنعت مالی سرازیر شد. بعد از بحران دهه 1970، برای 40 سال بعد از اینکه مارگارت تاچر قدرت را در بریتانیا در دست گرفت، بسیاری از کسانی که دیدگاه چپ (ضدلیبرال) داشته‌اند، بی‌صبرانه منتظر دهه‌ای (بحرانی) بوده‌اند که طی آن، یک گذار ایدئولوژیک مشابه که بتواند اوضاع را وارونه کند، رخ دهد. اما به‌رغم تحولات عظیم و به وجود آمدن مسائل اجتماعی قابل توجه، بحران مالی سال 2008 در زدن جرقه چنین گذاری شکست خورد. این بحران نتوانست منجر به ایجاد تغییرات بنیادین در سیاستگذاری مبتنی بر نگرش ارتدوکس شود. در واقع بعد از اینکه دولت‌ها با افزایش مخارج عمومی به کمک بانک‌ها آمدند، بازار آزاد و نگرش تاچری، حتی بیشتر از قبل در بریتانیا و حوزه یورو، به چیرگی رسید. تحولات عظیم سیاسی سال 2016 نیز وضعیت موجود را به چالش کشید اما یک جایگزین منسجم برای وضع موجود نداشت. اما هر دو این بحران‌ها (بحران دهه 1970 و بحران مالی سال 2008)، در برابر بحرانی که در پایان سال 2019 از ووهان آغاز شد، کوچک به نظر می‌رسند. ما همین حالا هم می‌توانیم بگوییم که بحران کرونا و اثرات آن از چه جهاتی از بحران دهه 1970 متفاوت است. اولین تفاوت بحران کرونا با بحران دهه 1970 این است که اگرچه انتقال آن از یک کشور به کشور دیگر، از طریق مسیرهای هوایی متعلق به سرمایه‌داری جهانی (global capitalism) انجام شد (از طریق سفرهای تجاری، توریسم و تجارت) اما ریشه اصلی آن، یک عامل خارجی بود و ربطی به اقتصاد نداشت. درجه تخریبی که ویروس کرونا از خود بر جای می‌گذارد و درجه شیوع آن، به ویژگی‌های بسیار پایه‌ای سرمایه‌داری جهانی برمی‌گردد؛ ویژگی‌های بنیادینی که تقریباً هیچ اقتصاددانی آنها را زیر سوال نمی‌برد. از جمله این ویژگی‌های بنیادین، سطح بالای ارتباطات بین‌المللی و اتکای بیشتر مردم به بازار نیروی کار برای گذران زندگی است. اینها ویژگی‌های یک پارادایم خاص در سیاستگذاری اقتصادی نیستند (و تقریباً همه اقتصاددانان به چنین چیزهایی باور دارند). به‌طوری که اینها مانند ویژگی‌های سایر رویکردهای اقتصادی، ویژگی سرمایه‌داری نیز هستند. اما در مورد بحران دهه 1970، سیستم نرخ ارز ثابت و چانه‌زنی جمعی، جزو ویژگی‌های بنیادین کینزینیسم بودند (چانه‌زنی جمعی یا collective bargaining، به فرآیندی گفته می‌شود که طی آن، نیروی کار با صاحبان کسب‌وکارها سر مسائلی همچون حقوق و مزایا صحبت می‌کند).

تفاوت دوم بحران کرونا با بحران دهه 1970، یک تفاوت از جنبه فضایی است. بحران کرونا از ‌نظر فضایی (در اینجا منظور جغرافیای اقتصادی است)، مانند بحران سرمایه‌داری نیست. اگر از پناهگاه‌ها و جزایری که افراد فوق‌ثروتمند در آنجا پنهان شده‌اند صرف نظر کنیم، پاندمی کرونا بر اساس جغرافیای اقتصادی بین کشورها تبعیض قائل نمی‌شود. زمانی که مشخص شود با توجه به شیوع کرونا، چه مقدار از کارها می‌تواند به صورت آنلاین انجام شود، این بحران ممکن است از ارزش مراکز شهری بکاهد. در حالی که ویروس کرونا در زمان‌های مختلف وارد کشورها و شهرهای مختلف شده است، ویژگی قابل توجه چند هفته گذشته این است که رفتار، نگرانی و ترس انسان‌ها در تمام دنیا یکسان بوده است.

در واقع، شایع شدن گوشی‌های هوشمند و اینترنت، منجر به ایجاد یک نوع اجتماع جهانی (global public) شده که پیش از این شاهدش نبوده‌ایم. اتفاقاتی نظیر حادثه 11 سپتامبر، پیش‌نمایشی از این وضعیت بودند. به‌طوری که با حملات 11 سپتامبر، تلفن‌های نوکیا در سراسر جهان با یک دستورالعمل خاص شروع به ویبره رفتن کردند و این پیام را به مردم دادند که خودشان را به تلویزیون برسانند. اما ویروس کرونا، نمایشی نیست که در یک جای دیگر رخ داده باشد و شما فقط از دور آن را تماشا کنید. بحران کرونا همین حالا درست بیرون خانه‌های شما وجود دارد و از این نظر به‌طور کامل با عصر رسانه اجتماعی که در همه‌جا حاضر است، همخوانی دارد؛ یعنی با عصری که در آن، هر تجربه‌ای در هر جای دنیا ثبت شده و به اشتراک گذاشته می‌شود.

پتانسیل‌های این تجربه مشترک (بحران کرونا که همه با آن درگیر هستند) یکی از دلایل نگران‌کننده‌ای است که باعث می‌شود بحران کرونا بیشتر از اینکه چیزی شبیه به یک رکود باشد، شبیه به یک جنگ باشد. آخر سر، سیاستگذاران بر اساس اینکه چند هزار نفر مرده‌اند مورد قضاوت قرار خواهند گرفت. قبل از اینکه موعد حساب و کتاب (اینکه چند نفر در اثر کرونا مرده‌اند) سر برسد، چیزهای ترسناکی را در پشت پرده تمدن مدرن شاهد خواهیم بود. برای مثال می‌بینیم که ارائه خدمات بهداشتی و درمانی با مشکلات جدی مواجه شده است و کسانی که می‌توانند نجات پیدا کنند، می‌میرند. اینکه سایه تهدید کرونا که یک تهدید گذراست، به‌طور مستقیم بر سر ما افکنده شده، باعث می‌شود در تصورات جمعی‌مان، حسی شبیه آنچه مردم در سال 1945 داشتند، داشته باشیم. حسی که درباره بحران کرونا داریم، بیشتر از اینکه شبیه به حس مردم در زمان بحران مالی سال 2008 یا بحران دهه 1970 باشد، شبیه حسی است که مردم در زمان جنگ جهانی داشتند. وقتی پای مرگ و زندگی (به‌طور مستقیم) در میان است، نتیجه، تغییرات بسیار بزرگ در سیاستگذاری خواهد بود. در حالی که شاخص‌های اقتصادی هیچ‌گاه نمی‌توانند چنین تغییراتی را به وجود آورند. آنچنان که می‌بینیم در بریتانیا، ریشی سوناک (Rishi Sunak)، وزیر اقتصاد این کشور، به‌طور حیرت‌انگیزی اعلام کرده که اگر شرکت‌ها پرداخت حقوق به نیروی کار خود را قطع نکنند، دولت تا 80 درصد از حقوق آنها را پوشش می‌دهد. چنین اقدامات غیرمحتملی، در زمانی که پای مرگ و زندگی در میان است، ممکن می‌شوند و نکته اینجاست که وقتی احساس ممکن بودن چنین اقداماتی به وجود می‌آید، به راحتی از بین نمی‌رود (مقاله‌ای که با عنوان «دولت بریتانیا می‌خواهد 80 درصد از دستمزد کسانی را که در بحران کرونا کار نمی‌کنند، بپردازد» در گاردین به چاپ رسیده است، نشان می‌دهد که ریشی سوناک، چگونه به طرز بی‌سابقه‌ای قول پرداخت ماهانه تا 2500 پوند را به افرادی که به خاطر کرونا در خانه مانده‌اند داده است). بحران کرونا، به جای اینکه به عنوان بحرانی برای سرمایه‌داری در نظر گرفته شود، بهتر است به عنوان نوعی اتفاق جهانی که منجر به آغاز موضوعات جدید اقتصادی و روشنفکرانه می‌شود، در نظر گرفته شود. در سال 1755، بیشتر شهر لیسبون به خاطر زلزله و سونامی نابود شد. حدود 75 هزار نفر در این شهر جان خود را از دست دادند. اقتصاد لیسبون از بین رفت اما مجدداً ساخته شد و طوری ساخته شد که تولیدکنندگان خودش را خلق کرد. با تشکر از کاهش وابستگی به محصولات انگلیسی، اقتصاد لیسبون نهایتاً جان تازه‌ای گرفت. اما زلزله لیسبون یک اثر فلسفی عمیق را نیز به ویژه روی ولتایر (Voltaire) و امانوئل کانت به وجود آورد. کانت اطلاعات مختلفی را که در مورد زلزله لیسبون در رسانه‌های خبری بین‌المللی (که در حال بزرگ شدن بودند) منتشر می‌شدند، جمع‌آوری و به دقت بررسی کرد و نظریه‌ای را در باب زلزله‌شناسی (در مورد دلایل طبیعی رخ دادن زلزله) ارائه کرد. کانت در کارهای بعدی‌اش نتیجه گرفت که اگر خدا برنامه‌ای برای بشر داشته است، این بوده که ما، استقلال فردی و جمعی خود را از طریق یک جامعه مدنی جهانی به دست آوریم؛ یک جامعه مدنی جهانی که بر اساس ارائه استدلال‌های سکولار است. سال‌ها یا شاید دهه‌ها زمان لازم باشد که آنچه در سال 2020 رخ داد به‌طور کامل مشخص شود. اما می‌توانیم مطمئن باشیم که بحران کرونا، به عنوان یک بحران جهانی، یک نقطه چرخش جهانی نیز هست. در آینده‌ای نه‌چندان دور، مردم جهان درد احساسی، فیزیکی و مالی قابل توجهی را تجربه خواهند کرد. اما سوالاتی که در نتیجه رخ دادن بحرانی در این سطح به وجود می‌آیند، هیچ‌گاه به‌طور کامل پاسخ داده نمی‌شوند؛ مگر زمانی که بنیان‌های زندگی اجتماعی و اقتصادی ما مجدداً ساخته شوند.

منابع:

1. mar /24 /coronavirus-crisis-change-world-financial-global-capitalism

2. https: / /www.theguardian.com /world /2020 /mar /16 /new-data-new-policy-why-uks-coronavirus-strategy-has-changed

3. https: / /www.theguardian.com /world /2020 /apr /06 /when-will-coronavirus-vaccine-be-ready

4. https: / /www.theguardian.com /technology /2020 /mar /18 /amazon-whole-foods-workers-stores-warehouses-coronavirus

5. https: / /www.theguardian.com /uk-news /2020 /mar /20 /government-pay-wages-jobs-coronavirus-rishi-sunak

دراین پرونده بخوانید ...