شناسه خبر : 34016 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تاوان همه‌گیر

کرونا چگونه حکومت‌ها را غافلگیر کرد؟

نظام حکمرانی جهان معاصر ما، طی صد سال اخیر، با چالش‌ها و بحران‌های عدیده‌ای مواجه شده است که گستره آن از سطوح منطقه‌ای (اپیدمیک) به سطح جهانی (پاندمیک) فراتر رفته است.‌ جنگ جهانی اول، آنفلوآنزای اسپانیایی، رکود بزرگ، جنگ جهانی دوم، رکود اقتصادی سال 2008 و سرانجام، کووید 19 را شاید بتوان مهم‌ترین فهرست چالش‌های پاندمیک نظام حکمرانی در کشورهای مختلف در سطح جهانی دانست.‌ گرچه نظام حکمرانی دنیا و کشورهای درون آن طی این دوره با تغییرات بسیار قابل توجهی مواجه بوده اما به نظر می‌رسد نتایج به‌دست‌آمده در مواجهه با این چالش‌ها، تفاوت معنی‌داری با هم نداشته‌اند.‌

مصطفی نعمتی/ نویسنده نشریه

نظام حکمرانی جهان معاصر ما، طی صد سال اخیر، با چالش‌ها و بحران‌های عدیده‌ای مواجه شده است که گستره آن از سطوح منطقه‌ای (اپیدمیک) به سطح جهانی (پاندمیک) فراتر رفته است.‌ جنگ جهانی اول، آنفلوآنزای اسپانیایی، رکود بزرگ، جنگ جهانی دوم، رکود اقتصادی سال 2008 و سرانجام، کووید 19 را شاید بتوان مهم‌ترین فهرست چالش‌های پاندمیک نظام حکمرانی در کشورهای مختلف در سطح جهانی دانست.‌ گرچه نظام حکمرانی دنیا و کشورهای درون آن طی این دوره با تغییرات بسیار قابل توجهی مواجه بوده اما به نظر می‌رسد نتایج به‌دست‌آمده در مواجهه با این چالش‌ها، تفاوت معنی‌داری با هم نداشته‌اند.‌

این درست است که عوارض و عواقب رکود اقتصادی سال 2008 به مراتب کمتر از رکود بزرگ 1929 بود یا تبعات مالی و تلفات جانی کووید‌19، لااقل تاکنون، قابل مقایسه با آنفلوآنزای اسپانیایی نیست اما اگر روند توسعه علم و جوامع انسانی و نیز انتظارات ما از خودمان را وارد معادلات کنیم، گزاره «نبود تفاوت معنی‌دار میان نتایج به‌دست‌آمده» بیشتر عرض اندام می‌کند.‌

تا لحظه تدوین این نوشتار، تعداد یک میلیون و 340 هزار و 408 نفر مبتلا به کرونا در کل دنیا مطابق با آمار رسمی اعلام‌شده توسط کشورهای مختلف (صرف‌نظر از میزان صحت در آمارهای برخی از کشورها)، ثبت شده که از این میزان، 74 هزار و 441 نفر جان خود را از دست داده‌اند.‌ این یعنی کووید 19 حدود 5 درصد از مبتلایان به خود را به کام مرگ برده است.‌

ایالات متحده آمریکا با بیش از 360 هزار، اسپانیا با 137 هزار، ایتالیا با 133 هزار، آلمان با 103 هزار، فرانسه با 98 هزار، چین با 82 هزار، ایران با 60 هزار و انگلستان با 52 هزار مبتلا به کرونا، هشت کشور صدر جدول ابتلا به کرونا هستند که روی هم، حدود 77 درصد از سهم مبتلایان را به خود اختصاص داده‌اند آن هم در حالی که این هشت کشور، تنها حدود 28 درصد از کل جمعیت دنیا را در خود جای داده‌اند.‌

10 کشور ایتالیا با 16523 نفر، اسپانیا با 13341 نفر، آمریکا با 10763 نفر، فرانسه با 8911 نفر، انگلستان با 5373 نفر، ایران با 3739 نفر، چین با 3331 نفر، هلند با 1867 نفر، آلمان با 1735 نفر و بلژیک با 1632 نفر نیز، کشورهای رده‌های اول تا دهم در تعداد مرگ بالاتر از هزار نفر هستند.‌

سایر شاخص‌های مهم ابتلا به کرونا؛ تعداد مبتلایان در هر میلیون نفر جمعیت، تعداد مرگ در هر میلیون نفر جمعیت، نرخ مرگ (نسبت مرگ به تعداد مبتلایان) و تعداد تست در هر میلیون نفر در نمودارهای 1 تا 4 آمده است (منبع همه نمودارها: www.‌worldmeter.‌com).

از میان نمودارهای 1 تا 4، نمودار 1، جالب توجه‌ترین آنهاست.‌ دو کشور ایسلند و لوکزامبورگ در حالی در راس نسبت ابتلا به جمعیت قرار گرفته‌اند که جمعیت اولی تنها 350 هزار نفر و دومی 650 هزار نفر است.‌

در میان این 14 کشور، آمریکا با جمعیت 330 میلیون نفر، آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا، کشورهای پرجمعیت محسوب می‌شوند حال آنکه جمعیت سایر کشورها بین 4 تا 18 میلیون نفر است و در ظاهر حداقل از کشورهای سوئیس، اتریش، هلند و نروژ، با توجه به ساختار و سیستم حکمرانی و نیز جمعیت محدود آنها با محوریت خدمات درمانی وسیع، انتظاری بیش از آنچه رخ داده، متصور بوده‌ایم.‌

به نظر می‌رسد دسته‌بندی کشورهای منتخب در چهار گروه؛ کشورهای پرجمعیت اروپا شامل فرانسه، ایتالیا و اسپانیا، کشورهای موسوم به دولت رفاه شامل آلمان، سوئیس، بلژیک، هلند، کانادا و اتریش، کشورهای اسکاندیناوی شامل سوئد، نروژ، دانمارک و فنلاند و کشورهای جناح بازار شامل آمریکا، انگلستان، کره جنوبی، استرالیا، ایرلند و ژاپن، قادر باشد رهیافت بهتری از مقایسه میان نظام حکمرانی در مواجهه با بحران کرونا در اختیار ما قرار دهد.‌

گروه اول، کارنامه به شدت قابل انتقادی از خود بر جای گذاشته‌اند.‌ این سه کشور در نرخ ابتلا، نرخ مرگ و نرخ تست، اختلاف معنی‌داری با سایر دسته‌ها دارند گرچه ایتالیا در نرخ تست توانسته است نتایج خوبی از خود برجای گذارد.‌

در گروه دوم، سوئیس و آلمان در نرخ تست، موفق عمل کرده‌اند اما در نرخ ابتلا به جز کانادا، مابقی وضعیت مناسبی ندارند.‌ در نرخ مرگ، بلژیک و هلند کارنامه ناموفقی دارند.‌

در گروه سوم، کشورهای اسکاندیناوی قرار گرفته‌اند که با توجه به ساختار نظام خدماتی و درمانی، انتظار می‌رفت در مواجهه با کرونا، گوی سبقت را از سایرین بربایند به ویژه آنکه این کشورها از جمعیت کمی نیز برخوردارند، اما در عمل، به جز فنلاند آن هم در نرخ ابتلا، در سایر موارد بسیار ضعیف‌تر از انتظار ظاهر شده‌اند.‌

و در گروه چهارم، کشورهای جناح بازار ایستاده‌اند که موفق‌ترین آنها دو کشور کره جنوبی و ژاپن است.‌ این کشورها که در جرگه کشورهای دموکراتیک بازارمحور قرار می‌گیرند، تا این لحظه، کارنامه موفقی از خود در مواجهه با کرونا برجای گذاشته‌اند.‌ مدیریت قاطعانه، استفاده دقیق، به موقع و گسترده از تکنولوژی، شفافیت و به‌کارگیری بسیار بالای سرمایه اجتماعی در مقابل گسترش کرونا، از جمله موفقیت‌های نظام حکمرانی این کشورهاست که آلمان را نیز می‌باید در کنار این دو کشور قرار داد.‌ انگلستان نقطه تاریک این گروه است که به ویژه با ابتلای بوریس جانسون به کرونا آن هم پس از اظهارات ابتدایی عجیب او، وضعیت این کشور را در ابهام فرو برده است.‌ در آمریکا نیز گرچه دونالد ترامپ در ابتدا کرونا را در سطح آنفلوآنزا تقلیل داد و شاید به نوعی بخشی از فرصت ایجادشده برای مقابله با آن را از دست داد اما طی دو سه هفته اخیر، به شکل قابل قبولی، خود را با شرایط تطبیق داده است.‌

در مقایسه میان چهار شکل نظام حکمرانی در چهار دسته یادشده که گرچه همگی در شکل دموکراتیک حاکمیت بسیار شبیه هم هستند اما با نظام‌های اقتصادی نسبتاً متفاوت، بررسی اجمالی نشان می‌دهد که سه کشور دسته نخست، کارنامه بسیار بدی از خود برجای گذاشته‌اند اما در مورد سه گروه دیگر، نمی‌توان با قاطعیت، تفاوت معنی‌داری میان عملکرد آنها قائل شد گرچه هر کشور و دسته، در برخی موارد موفق‌تر عمل کرده است.‌

به‌طور مثال، در نرخ ابتلا میان اسکاندیناوی و جناح بازار تفاوت معنی‌داری دیده نمی‌شود اما دقت داشته باشیم که جمعیت دسته چهارم، 22 برابر جمعیت اسکاندیناوی است به ویژه آنکه سبک زندگی در کشورهایی نظیر آمریکا (علی‌الخصوص در مراکز اصلی گسترش ویروس مانند نیویورک و نیوجرسی) و نیز ژاپن، به شدت با اسکاندیناوی از نظر تراکم جمعیت در شهرها، استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی و نیز تراکم ساختمانی، متفاوت است.‌

جمعیت دسته اول و دوم نیز شش برابر کشورهای اسکاندیناوی است.‌ در واقع تنها جمعیت فرانسه، حدود 3 برابر کل جمعیت اسکاندیناوی است و از این منظر نیز به لحاظ نبود رابطه خطی میان نرخ گسترش ویروس و جمعیت، در بهتر بودن عملکرد اسکاندیناوی نه‌تنها تردید وارد است که به نظر می‌رسد عملکرد قابل دفاعی از خود برجای نگذاشته‌اند.‌ حتی با حذف ژاپن و کره جنوبی از دسته چهارم، باز هم عملکرد اسکاندیناوی نه‌تنها با در نظر گرفتن تفاوت جمعیت بلکه بدون آن نیز، با دسته سوم و به ویژه چهارم تفاوت معنی‌داری ندارد.‌

به این ترتیب می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که در عملکرد نظام حکمرانی، به جز چند کشور معدود، آن هم نه در همه شاخص‌ها؛ مانند کره جنوبی و ژاپن در مهار شیوع و نرخ مرگ و آلمان در نرخ مرگ، سایر کشورها با وجود تفاوت‌های معنی‌دار در ساختار حکمرانی، با در نظر گرفتن رابطه غیرخطی میان جمعیت و نرخ گسترش ویروس، تفاوت معنی‌داری دیده نمی‌شود.‌ اگر نتوانیم این فرضیه را رد کنیم یا تردید جدی در آن ایجاد کنیم، به نوعی مبین آن است که نظام حکمرانی در کشورهای دنیا، حتی کشورهایی با ساختار دموکراتیک و اقتصاد پویا، در مقابل کرونا به شکل ناامیدکننده‌ای ظاهر شده‌اند.‌ این یعنی، نظام حکمرانی دنیا، برخلاف انتظاری که از آن می‌رفت، در مقابل چالش‌های بزرگ و پاندمیک، هنوز در همان سطح مواجهه‌ای مانده است که با مواردی چون جنگ‌های اول و دوم و بحران بزرگ مواجه شد که نتیجه آنها تلفات سنگین مالی و انسانی بود.‌ به بیان نویسندگان کتاب «راه باریک آزادی»: ما نیاز به حکومتی داریم که ظرفیت اجرای قانون، مهار خشونت، حل و فصل مرافعات و ارائه خدمات عمومی را داشته باشد و در عین حال توسط جامعه‌ای جسور، مطالبه‌گر و کاملاً سازمان‌یافته، لگام زده شود.‌

به نظر می‌رسد تا تبدیل شدن نظام حکمرانی به شکلی که در عبارت فوق آمده در سطح وسیع و همراه با همکاری‌های همه‌جانبه، جامعه جهانی همچنان تنبیه  می‌شود و تاوان پس می‌دهد.‌

25-124-1

دراین پرونده بخوانید ...