شناسه خبر : 33857 لینک کوتاه

سلطنت آزادی

چرا آزادی‌خواهی از مطلوبیت‌گرایی اصیل‌تر است؟

فرض کنید می‌خواهید کاری را که انجام ندادنش، به آزادی فردی هیچ‌کسی لطمه نمی‌زند، انجام ندهید. اما چون انجام دادن این کار برای اکثریت لذت‌آفرین است، انجام آن به یک قانون تبدیل شده و مجبور می‌شوید آن کار را انجام دهید! این‌گونه آزادی فردی شما نقض خواهد شد. وقتی معیار سیاست‌ها فایده‌گرایی باشد با چنین مشکلی مواجه می‌شویم. فردریش آگوست فون هایک، اقتصاددان مکتب اتریش در سال 1944 در کتاب راه بندگی می‌نویسد: «باید به افراد اجازه داده شود تا در چارچوب محدودیت‌های تعریف‌شده، ارزش‌ها و ترجیحات خود را به‌جای ترجیحات شخص دیگری دنبال کنند. در چارچوب این حوزه‌ها، سیستم اهداف فردی باید عالی شمرده شود و توسط دیگران دیکته نشود. به رسمیت شناختن فرد به عنوان قضاوت‌کننده نهایی اهداف خودش و این باور که تا حد ممکن بایستی دیدگاه‌های او اداره‌کننده اعمالش باشند، نشان‌دهنده ماهیت جایگاه فردگرایی است.» البته هایک به آزادی تحت قانون اعتقاد دارد. او در سال 1960 در کتاب قانون آزادی می‌گوید: «مفهوم آزادی تحت قانون بر این محتوا تکیه دارد که ما وقتی از قوانین اطاعت می‌کنیم، یعنی قوانین مطلق کلی که صرف‌نظر از کاربردی که برای ما دارند تنظیم می‌شوند، تابع اراده و خواست فرد دیگری نیستیم و بنابراین آزادیم.» هایک به عنوان یک لیبرتارین، آزادی‌های فردی را بر همه چیز ارجح می‌داند. از نظر هایک اعمال انسان‌ها و سیاست‌های دولت‌ها نباید آزادی‌های فردی را نقض کند. در حالی که فیلسوفی چون جرمی بنتام یا اقتصاددانی چون جان استوارت میل فایده‌گرایانی به شمار می‌روند که از نظرشان، عمل یا سیاست درست، چیزی است که بیشترین شادی و لذت را برای بیشترین افراد به ارمغان بیاورد. آزادیخواهی از فایده‌گرایی مهم‌تر است. نکته بسیار مهم در مورد برتری آزادیخواهی به فایده‌گرایی این است که وقتی آزادی فردی، اصل قرار گیرد، یک فرد می‌تواند آن‌طور که می‌خواهد تصمیم بگیرد و عمل کند و نتیجه این فرآیند، انجام کاری است که او را شاد خواهد کرد. اگر یک فرد آزادانه انتخاب کند، می‌تواند بیشترین مطلوبیت را نیز از عملکردش کسب کند و اگر تمام جامعه امکان انتخاب آزادانه را داشته باشند، بیشترین فایده به بیشترین افراد خواهد رسید.

دراین پرونده بخوانید ...