شناسه خبر : 33341 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شکاف ابرقدرت‌ها

پیمان تجاری گول‌زننده

پس از سه سال جنگ تجاری تلخ، دو کشور آمریکا و چین قرار است در 15 ژانویه توافق «مرحله یک» را به امضا رسانند که تعرفه‌ها را کاهش می‌دهد و چین را متعهد می‌سازد خرید بیشتری از کشاورزان آمریکایی انجام دهد. اما گول نخورید. این توافق کوچک نمی‌تواند پنهان کند که چگونه مهم‌ترین رابطه جهانی در خطرناک‌ترین برهه قرار دارد. تهدیدی که از جانب خودکامگی چین در فناوری بالا متوجه غرب می‌شود کاملاً آشکار است. همه‌چیز از بنگاه‌های پیشتاز آن در عرصه هوش مصنوعی تا اردوگاه‌های شین جیانگ نشانه‌هایی از هشدار برای جهان هستند.

پس از سه سال جنگ تجاری تلخ، دو کشور آمریکا و چین قرار است در 15 ژانویه توافق «مرحله یک» را به امضا رسانند که تعرفه‌ها را کاهش می‌دهد و چین را متعهد می‌سازد خرید بیشتری از کشاورزان آمریکایی انجام دهد. اما گول نخورید. این توافق کوچک نمی‌تواند پنهان کند که چگونه مهم‌ترین رابطه جهانی در خطرناک‌ترین برهه قرار دارد. تهدیدی که از جانب خودکامگی چین در فناوری بالا متوجه غرب می‌شود کاملاً آشکار است. همه‌چیز از بنگاه‌های پیشتاز آن در عرصه هوش مصنوعی تا اردوگاه‌های شین جیانگ نشانه‌هایی از هشدار برای جهان هستند.

واضح است که آمریکا پاسخ مشخصی ندارد. این کشور گاهی از چین درخواست می‌کند دانه‌های سویا را از ایالت آیوا بخرد و گاهی اصرار دارد که الگوی اقتصادی دولتی خود را کنار بگذارد. دو طرف در گذشته فکر می‌کردند هر دو می‌توانند رشد کنند اما امروز هرکدام دیدگاهی از موفقیت دارد که در آن دیگری عقب می‌ماند. روابط آنها به تدریج در حال گسستن است. جهان در سال 2020 شاهد افزایش این جدایی خواهد بود و مشاهده می‌کند که هزینه آن چه اندازه است و آیا آمریکا در رویارویی با چین حاضر می‌شود از برخی ارزش‌هایش دست بکشد.

ریشه شکاف بین ابرقدرت‌ها به 20 سال قبل بازمی‌گردد. وقتی چین در سال 2001 به سازمان تجارت جهانی پیوست اصلاح‌طلبان داخلی و دوستان خارجی فکر می‌کردند این کشور اقتصاد و احتمالاً سیاست خود را آزاد می‌کند و یکپارچگی خود با نظم جهانی به رهبری آمریکا را تسهیل می‌سازد. اما آن‌ دیدگاه اکنون مرده است. غرب با بحران مالی مواجه شد و به خود توجه می‌کند. رفتار چین از برخی جهات بهتر شد. مازاد تجاری عظیم آن به سه درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یافت. اما شیوه دیکتاتوری آن در دوره ریاست‌جمهوری شی جین پینگ خشن‌تر شد و چین به آمریکا با دیده بی‌اعتمادی و تحقیر می‌نگرد. همان‌گونه که برای هر قدرت بزرگ نوظهور محتمل است، چین وسوسه می‌شود تا نفوذ خود را متناسب با عظمتش رشد دهد. چین دوست دارد در تجارت جهانی یک تدوین‌کننده قواعد باشد و بر جریان اطلاعات، استانداردهای بازرگانی و امور مالی احاطه پیدا کند. این کشور پایگاه‌هایی را در دریای چین جنوبی تاسیس کرد، در امور 45 میلیون مهاجر چینی در خارج دخالت و منتقدانش در خارج را تهدید می‌کند.

پاسخ دونالد ترامپ سیاست رویارویی است که هر دو حزب اصلی آمریکا از آن حمایت می‌کنند. اما آن دسته از سردمداران چینی که در نهادهای مستقر در واشنگتن یا در هیات‌مدیره شرکت‌ها حضور دارند در مورد هدف آمریکا اجماع نظر ندارند. همزمان آقای شی یک روز از خوداتکایی دم می‌زند و روز دیگر از جهانی‌سازی تمجید می‌کند. اتحادیه اروپا نیز نمی‌داند که آیا یک متحد دور آمریکاست؟ شریک چین به حساب می‌آید؟ یا در جای خود یک ابرقدرت لیبرال در حال بیدار شدن تلقی می‌شود؟

تفکرات آشفته نتایجی آشفته به همراه دارد. هواوی غول فناوری چین تحت فشار آمریکاست اما فروش آن در سال 2019 رکورد شکست و با 18 درصد افزایش به 122 میلیارد دلار رسید. اتحادیه اروپا برای سرمایه‌گذاری‌های چین محدودیت‌ گذاشت اما ایتالیا به طرح تجاری کمربند و جاده چین پیوست. چین در سال 2019 وعده داد بازارهای سرمایه بزرگ اما ابتدایی خود را بر روی وال‌استریت باز کند اما در هنگ‌کنگ، مرکز مالی جهانی خودش، حاکمیت قانون را نقض می‌کند. توافق مرحله یک برای چنین الگویی مناسب است. این توافق اهداف مرکانتیلیست و کاپیتالیست را با یکدیگر ممزوج می‌سازد. به اکثر تعرفه‌ها دست نمی‌زند و اختلاف نظرهای عمیق را به آینده موکول می‌سازد. هدف تاکتیکی آقای ترامپ آن است که در سال انتخابات به اقتصاد کشور کمک کند و چین نیز تمایل دارد زمان بیشتری بخرد.

ناهماهنگی ژئوپولتیک ایمن و باثبات نیست هرچند هنوز هزینه اقتصادی بزرگی ایجاد نکرده است. از سال 2017 به بعد، تجارت دوجانبه و جریان‌های سرمایه‌گذاری مستقیم بین دو ابرقدرت به ترتیب 9 و 60 درصد کاهش یافت اما اقتصاد جهان در سال 2019 معادل سه درصد رشد کرد. برخی کسب‌وکارها از جمله 4125 شعبه استارباکس در چین هیچ‌گاه تحت تاثیر قرار نگرفتند. اما رویارویی به‌طور مداوم به دیگر حوزه‌ها کشیده می‌شود. دانشگاه‌های آمریکا با حضور دانشجویان چینی در معرض تهدید و جاسوسی قرار دارند. مشاجرات شدیدی در مورد ورزشکاران چینی، حق پهلوگیری کشتی‌ها در بنادر و سانسور اپلیکیشن چینی تیک‌ توک (Tik Tok) که نوجوانان جهان از آن استفاده می‌کنند درگرفته است. خطر رویارویی دو ابرقدرت بر سر تایوان هنوز در پس‌زمینه وجود دارد. قرار است انتخابات تایوان در ژانویه برگزار شود.

هر دو طرف برای یک جدایی برنامه‌ریزی می‌کنند که در آن نفوذ دیگر ابرقدرت محدود می‌شود، تهدید درازمدت آن کاهش می‌یابد و خطر خرابکاری اقتصادی به حداقل می‌رسد. این برنامه به محاسباتی بسیار پیچیده نیاز دارد چراکه دو ابرقدرت وابستگی زیادی به یکدیگر پیدا کرده‌اند. در بخش فناوری، اکثر وسایل الکترونیک آمریکایی در چین مونتاژ می‌شوند و در مقابل بنگاه‌های فناوری چین برای 55 درصد از قطعات نهایی روباتیک، 65 درصد از ابزارهای نهایی رایانش ابری و 90 درصد از قطعات لازم برای نیمه‌رساناها به عرضه‌کنندگان خارجی متکی هستند. بین 10 تا 15 سال طول می‌کشد تا چین در تولید تراشه‌های کامپیوتری به خودکفایی برسد و آمریکا بتواند عرضه‌کنندگان دیگری پیدا کند. این وابستگی در تامین مالی بزرگ نیز دیده می‌شود جایی که می‌تواند ابزار تحریم باشد. یوآن فقط در دو درصد از پرداخت‌های بین‌المللی نقش دارد و بانک‌های چین بیش از یک تریلیون دارایی دلاری دارند. بنابراین سوق دادن شرکای تجاری به سمت یوآن و کاهش تراکنش‌های دلاری بانک‌ها حداقل به یک دهه زمان نیاز دارد. در حوزه پژوهش نیز چین بهترین ایده‌ها را در دانشگاه‌های برتر آمریکایی پیدا می‌کند. در حال حاضر 370 هزار دانشجوی چینی در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند.

اگر رقابت ابرقدرت‌ها از کنترل خارج شود هزینه‌ها گسترده خواهند بود. ساخت یک زنجیره عرضه سخت‌افزاری فناوری دو تریلیون دلار معادل شش درصد مجموع تولید ناخالص داخلی دو ابرقدرت هزینه دارد. تغییرات اقلیمی که چالش مشترک آنها به‌شمار می‌رود به سادگی قابل حل نیست. همچنین نظام اتحادها که ستون توانمندی آمریکا به‌شمار می‌رود نیز در خطر است. چین بزرگ‌ترین تامین‌کننده کالاهای وارداتی 65 کشور جهان است و اگر از آنها خواسته شود بین دو ابرقدرت دست به انتخاب بزنند بسیاری از آنها آمریکا را انتخاب نمی‌کنند به ویژه اگر این کشور همچنان سیاست «اول آمریکا» را ادامه دهد. مهم‌تر از همه اصولی مانند قواعد جهانی، بازارهای باز، آزادی بیان، احترام به متحدان و فرآیندهای مناسب است که به آمریکا عظمت داده‌اند. بزرگ‌ترین پرسش در دهه 2020 آن است که آیا امکان دارد جدایی دو ابرقدرت باعث شباهت بیشتر آمریکا به چین شود؟

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...