شناسه خبر : 33248 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آلودگی هوا باید مطالبه اجتماعی شود

یوسف رشیدی از شکست جنبه‌های مدیریتی آلودگی هوا به‌رغم تلاش‌های موفق فنی می‌گوید

آلودگی هوا مساله چند دهه اخیر شهرهای بزرگ ایران است. با آغاز فصل سرد در تهران و بیشتر شهرهای بزرگ ایران شاهد وارونگی هوا و البته انباشت بی‌سابقه آلودگی هوا بودیم. شاخص‌های آلودگی گاهی اعدادی بالاتر از 200 PPM را نشان می‌داد. اعدادی که نگرانی بسیاری از متخصصان، فعالان شهری و محیط زیست را به دنبال داشت.

آلودگی هوا باید مطالبه اجتماعی شود

آلودگی هوا مساله چند دهه اخیر شهرهای بزرگ ایران است. با آغاز فصل سرد در تهران و بیشتر شهرهای بزرگ ایران شاهد وارونگی هوا و البته انباشت بی‌سابقه آلودگی هوا بودیم. شاخص‌های آلودگی گاهی اعدادی بالاتر از 200 PPM را نشان می‌داد. اعدادی که نگرانی بسیاری از متخصصان، فعالان شهری و محیط زیست را به دنبال داشت. اهمیت رفع آلودگی هوا بی‌تردید به تاثیر مستقیم آلودگی بر سلامت شهروندان است. آمارهای رسمی از مرگ‌ومیر سالانه تا پنج هزار نفر بر اثر مشکلات ناشی از وجود آلودگی هوا در شهر تهران حکایت دارد. این آمار البته در شهرهای بزرگ و صنعتی دیگر ایران نیز وجود دارد. تبریز، اصفهان، مشهد، همدان و... امسال وضعیت بسیار بغرنجی را تجربه کردند. مشاهدات مردمی امسال مساله آلودگی را به یک مطالبه عمومی بدل کرد چراکه مردم نگران بودند که دلیل این حجم از آلودگی در شرایطی که قیمت سوخت افزایش یافت و آمارها از کاهش مصرف می‌گویند، چیست؟ یوسف رشیدی استاد دانشگاه شهید بهشتی در این‌باره تحلیل‌های تخصصی ارائه داده است.

♦♦♦

چندین دهه است که با مساله آلودگی هوا به شکل‌های مختلف درگیر هستیم. با همه برنامه‌های جامع و تغییر و تحولات مدیران هر بار آلودگی شکل‌های دیگرش را به ما نشان می‌دهد. علت این وضعیت را در چه می‌بینید و چرا روند تغییر آلودگی و بهبود آن برای مردم ملموس نیست؟

شاید بتوان گفت در مسائل فنی نسبتاً موفق بودیم. اما در مسائل مدیریتی آلودگی هوا مقداری کم‌کاری صورت گرفته و در این زمینه مطلقاً موفق نبوده‌ایم. ما توانستیم خودروهایمان را از سال 1378 که هیچ استانداردی در خودروسازی ما وجود نداشت به استاندارد EC1504 و بعد هم یورو 1، یورو 2، یورو 4 و سال بعد هم ان‌شاءالله به یورو 5 برسانیم. در بحث سوخت هم اتفاقات خوبی رخ داده است. ما گازوئیلی در کشور داشتیم که میزان گوگرد آن هفت هزار بود. البته هنوز در برخی جاها همین میزان گوگرد وجود دارد. اما در شهرهای بزرگ این میزان به زیر 100‌PPM رسید. اگر داده‌ها را به صورت مطلق نگاه کنیم اکنون وقتی که وارونگی هوا اتفاق می‌افتد، بحثی در مورد CO یا در مورد PM10 نمی‌شود و همه پذیرفته‌اند که اینها حذف شده یا به حداقل رسیده است. اما ما در بحث ذرات معلق PM2 /5 مشکلات جدی داریم. ما در بخش‌هایی بسیار پیشرفت کردیم. مثلاً بحث سرب به‌طور مطلق از سوخت ما حذف شده است.

منظور شما این است که آلاینده‌های خطرناک در سوخت ما به واسطه مدیریتی که بر مساله آلودگی هوا وجود داشته از بین رفته است؟

نه، نمی‌توانم بگویم آلاینده‌های مرگبار از بین رفته‌اند. در بخش‌هایی موفقیت داشتیم. اما در بخش‌هایی موفق نبودیم. ما باید قبول کنیم اکنون مهم‌ترین مشکل ما مربوط به آلاینده PM2 /5 است. در بسیاری از کشورهای دنیا این آلاینده ذرات معلق وجود دارد. ما هم باید بر روی آنها کار کنیم. PM2 /5 چگونه به وجود می‌آید. این آلاینده استاندارد بسیار سخت‌گیرانه‌ای دارد. اگر شما مستقیماً روی منابعی که ذرات معلق تولید می‌کنند، دقت کنید ما توانسته‌ایم 10‌PM را کنترل کنیم. چون 10‌PM یک آلاینده اولیه است. اما PM2 /5 یک آلاینده ثانویه است. اگر گازها رها شوند و اکسیدهای ازت و هیدروکربن‌ها و ناکس آزاد شوند در اتمسفر ذرات معلق تولید می‌کنند. بنابراین این PM2 /5 آلاینده ثانویه‌ای است که برای کنترل آن هم باید بخش‌هایی از ذرات کنترل شوند و هم بخش‌هایی از گازها چراکه گازها در اتمسفر تولید ذرات معلق می‌کنند. ما در این قسمت ضعف داریم. وقتی ما موتورسیکلت‌هایی تولید می‌کنیم که هیچ استانداردی بر روی آنها بعد از تولید حاکم نیست. این موتورسیکلت‌ها بعد از تولید نه معاینه فنی دارند و نه استانداردهای لازم را دارند. بنابراین این دستگاه‌های تولید آلاینده در سطح شهرها رها هستند. مشکل دیگر این است که خودروهای سواری تولید داخل، تکنولوژی کنترل آلودگی بر روی آنها شاید آن راندمان لازم را ندارد. خودروها بعد از تولید استانداردها را پاس می‌کنند اما شش ماه نگذشته آزمون‌های کنترل آلاینده‌ها را نمی‌توانند پاس کنند. یعنی پایداری بهبود انتشار آلودگی در آنها نیست. بنابراین ما نقاط ضعف‌هایی داریم که باید برطرف شوند تا بتوان به بهبود وضعیت آلودگی هوا امید داشت. مثلاً حدود مجاز معاینه فنی باید اصلاح شود. به عبارت دیگر بایستی به سمتی برویم که اگر کاتالیست خودرویی از کار افتاد یا راندمانش را از دست داد، بتوان آن را تعویض کرد. اینجا دولت نقش بسیار مهمی دارد. چراکه قیمت کاتالیست اکنون گران است و مردم به سادگی نمی‌توانند آن را نصب کنند. ما باید کاری می‌کردیم که خودروسازان تجهیزات کنترل آلودگی را گارانتی مادام‌العمر می‌کردند. ولی این کار صورت نمی‌گیرد. ما هیچ‌وقت نمی‌گوییم که باید همه قطعات خودرو گارانتی باشد بلکه بر بخش‌هایی تاکید داریم که تخریب آنها بر ایجاد آلودگی اثر دارد. چراکه برای حفظ سلامتی مردم باید اتفاقاتی بیفتد. یعنی یا باید این پول را بدهید و دارو بخرید یا اینکه در جایی سرمایه‌گذاری کنید که هزینه را برای مردم کاهش دهد. اینها بخش‌های فنی بود که جاهایی همراه با موفقیت بوده و در جاهایی ناموفق بوده است.

در ابتدا گفتید در بخش مدیریت آلودگی هوا ناموفق بودیم. منظورتان چه بخشی از مدیریت آلودگی است؟ ما حدوداً 20 ارگان داریم که درگیر بحث مدیریت آلودگی هوای کلانشهرها هستند.

ما متاسفانه در بخش مدیریتی هیچ کاری نکردیم. تعداد ارگان‌های درگیر مهم نیست. فرض کنیم صدتا باشند، هیچ تاثیری در چگونگی مدیریت سفر ندارند. برای هر کاری اگر لازم باشد یک سفر انجام دهید، تردد زیاد می‌شود. شما اگر ترددتان در شهر زیاد شود، اثر تمامی کارهای فنی را از بین می‌برید. بنابراین همه جای دنیا به صورت نانوشته راهکارهای کاهش آلودگی هوا وجود دارد. اما متاسفانه در ایران پرداخته نشده است. مردم باید برای کار از خانه خارج شوند و عصر به خانه برگردند. دیگر نباید برای هر کار کوچکی مثل گرفتن دفترچه بیمه چهار بار در روز بروند و برگردند. شما در طول روز می‌بینید مردم به صورت سیال با خودروهای شخصی در حرکت هستند. ما مردم را به صورت گسترده دنبال کارهایی می‌فرستیم که قرار نیست دنبالشان بدوند. ادارات گسترده با تعداد وحشتناک نیروی انسانی درست شده است که همه اینها شکلی از بوروکراسی پیچیده و ناموفق را به وجود آورده است. این مساله اصلاً فرهنگی نیست که بگوییم مردم ما فرهنگ استفاده از خودرو یا کار ... را ندارند. من همیشه مثالی می‌زنم، چطور همین مردم وقتی وارد یک کشور دیگر می‌شوند، قوانین رانندگی را رعایت می‌کنند و دیگر آن مشکلات را ندارند؟ چه اتفاقی این وسط می‌افتد؟ اگر سیستم درست چیده شود، مردم خود را درون این سیستم سازگار می‌کنند. ما از دولت الکترونیک فقط و فقط یک قبض آب و برق را می‌شناسیم. از دولت الکترونیک چیز دیگری نصیب مردم نشده است. تازه هر بانکی هم کارت خودش را دارد و برای پرداخت همین قبض برق کلی مصیبت باید تحمل کرد. این نکته مهمی است. وقتی بحث آلودگی هوا مطرح می‌شود، همه سراغ معاینه فنی، سوخت، استاندارد خودرو و... می‌روند. در حالی که تمام کشورهای دنیا مردم را به این سمت می‌برند که سفرهای زائد درون‌شهری را کم کنند.

 در این کشورها عمدتاً زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی به شکل بسیار گسترده و مجهز فراهم است که اگر فردی بنا به دلایلی لازم بود در شهر تردد کند بتواند کارش را دنبال کند و وقتش هدر نرود. اما شهرهای بزرگ ما اساساً چنین زیرساخت حرفه‌ای و باکیفیت بالایی در حمل‌ونقل عمومی ندارند و دائم بین شهرداری‌ها و دولت‌ها بر سر بدهکاری برای توسعه مترو و اتوبوس باکیفیت و... دعواست.

این حرف کاملاً درستی است. در بخش فنی، حمل‌ونقل عمومی ستون فقرات است. ما باید ابتدا حمل‌ونقل عمومی فراگیر داشته باشیم و تمام شبکه را پوشش دهد و زمان‌بندی مناسب داشته باشد و شهروند بداند چه دقیقه‌ای سوار می‌شود و چه دقیقه‌ای پیاده می‌شود و... اگر این زیرساخت آماده باشد مردم برای رفتن به سر کار و برگشتن هم می‌توانند به حمل‌ونقل عمومی اعتماد کنند و از خودروهای خود کمتر استفاده می‌کنند. بگذارید بحث را به شکل دیگری ادامه بدهم. در تمام دنیا خرید خودرو آسان است. بسیاری از کشورها بدون دغدغه و مشکل به شما خودرو می‌دهند. حتی اگر توان خرید نداشته باشید با قسط‌های قابل تحمل به شما خودرو می‌دهند. برعکس کشور ما که شما ابتدا باید کلی تلاش کنید تا بتوانید یک خودرو بخرید. از طرف دیگر بعد از خرید خودرو که ارزان و کم‌هزینه است، این نگهداری خودرو است که گران است. در ایران کاملاً برعکس است. خرید خودرو گران است و نگهداری آن ارزان است. در کشورهای دیگر مالک خودرو به این سادگی نمی‌تواند از خودرو آنچنان استفاده کند که زمینه آلودگی منظر، هوا و صوت ایجاد کند. شما وقتی خودرو می‌خرید با این تصور که یک سرمایه‌ای را هدر نداده باشید از خودرو نهایت استفاده را می‌برید. در خارج از ایران خرید خودرو هدررفت سرمایه نیست و شما حق ندارید از خودرو بیش از اندازه ظرفیت شهری استفاده کنید. بنابراین هزینه بیمه، مالیات، عوارض و... اینقدر زیاد است که شما کمتر استفاده می‌کنید. در ایران هرچه سن خودرو بالاتر می‌رود عوارض آن کمتر می‌شود. این باید برعکس باشد. چون خودرویی که سن بالایی دارد، آلودگی بیشتری دارد و ریسک بالاتری برای استفاده آن وجود دارد. شما در نظر بگیرید ما مثل بسیاری از کشورهای دنیا ظاهراً کارتی به نام کارت ملی تدارک دیده‌ایم که همه اطلاعات فردی بر روی آن قرار بگیرد. کارت ملی فرد همه‌چیز اوست و لازم نیست صد تا کارت داشته باشد. مثلاً حساب بانکی و دفترچه بیمه و... است. ما در این زمینه‌ها مشکلاتی داریم. دولت اینجا یک وظیفه اصلی دارد که آن را فراموش کرده است. بوروکراسی اداری که در این زمینه وجود دارد سبب می‌شود شما هرچه‌ کار فنی انجام دهید به یکباره دود شود و به هوا برود. فرض کنید شما یک خودرو یورو 2 داشته باشید که حداکثر دو واحد آلودگی به ازای هر کیلومتر تولید می‌کند. یک مسیر یک ربعه را می‌روید یا یک‌بار سفر می‌کنید تا کارتان را انجام دهید. اما فرض کنیم شما خودرو خود را به یورو 4 ارتقا دادید. ولی به جای یک ربع در مسیر بودن شما یک ساعت در مسیر باشید یا برای انجام کارتان چندین‌بار سفر کنید. با این شرایط نه‌تنها این ارتقای کیفیت خودرو شما هیچ تاثیری ندارد که آلودگی بیشتری هم تولید می‌کنید. بنابراین ما در این شرایط که بودجه و امکانات دولت محدود است، باید راهکارهایی بدهیم که کارایی داشته باشند. راهکارهای فنی پول می‌خواهند. یعنی برای اصلاح پالایشگاه برای حذف گوگرد باید هزینه کنید. اگر بخواهید کاتالیست خودروها را تعویض کنید یا فیلتر دوده برای آنها کار بگذارید باید هزینه کنید و... بنابراین راهکارهای فنی پول زیادی می‌خواهد اما راهکارهای مدیریتی هم در بنزین و... صرفه‌جویی می‌کند هم جلوی بوروکراسی بی‌فایده و هزینه‌ساز را می‌گیرد و در نهایت آلودگی هوا کمتر می‌شود. در حال حاضر که شرایط بودجه‌ای دولت مناسب نیست باید در راهکارهای مدیریتی بهبود ایجاد کنیم. شهرداری برای مثال باید کاری کند که سالانه مثلاً 10 درصد مراجعانش را کم کند. در خیلی از جاها متاسفانه شما باید حضوری بروید تا شما را ببینند و کارتان را احتمالاً انجام دهند در حالی که با دولت الکترونیک دیگر نباید نیازی باشد که شما برای کارهایتان تردد کنید. آن هم کشوری که آلودگی شهرهایش دارد مساله‌ساز می‌شود، بهتر است به سمت‌و‌سوی حذف سفرهای درون‌شهری و کاهش آلودگی برود. باید تکلیف شود تا مردم با استفاده از کد ملی و تمامی اطلاعات مرتبط با آن از ترددهای زیاد پرهیز کنند.

معاون سازمان محیط زیست با استناد به یک گزارش هواشناسی به ما گفت یک دوره ایستایی هوا در تمامی منطقه خاورمیانه در میانه آذر تا میانه دی وجود داشته که امسال به شکل بی‌سابقه‌ای از ترکیه تا عربستان را درگیر کرد و حتی ابعاد فرامنطقه‌ای هم داشته است. در این ایام اینورژن و جابه‌جایی هوا نداشتیم هوا هم آنچنان سرد نبوده است ولی وزارت نفت و شرکت ملی گاز، شیر گاز را بدون اینکه افت فشاری وجود داشته باشد به روی صنایع سنگین و حتی نیروگاه‌های بزرگ بست و آنها تا حدود روزانه دو میلیون لیتر مازوت و گازوئیل مصرف کردند و یکی از دلایل آلودگی هوا در این ایام می‌تواند این تصمیم عجیب باشد. آیا این بی‌مسوولیتی بین‌بخشی نیست که سلامت مردم را قربانی کرده است؟

ما باید همه ابعاد را در نظر بگیریم. شرکت گاز که بیکار نیست که چنین تصمیم عجیبی بگیرد. باید از مسوولان شرکت گاز پرسید آیا مصرف بالا رفته است یا تولید و توزیع کم شده است و... که چنین کاری کرده‌اند؟ بالاخره ما باید این نکات را در نظر بگیریم. باید تمهیدات اندیشیده شود که وقتی ما در زمستان مشکلاتی داریم این تبعات برای هوا به وجود نیاید. این نوع تصمیمات قطعاً تشدیدکننده وضعیت بد هواست.

نقش دانشگاه‌ها در مدیریت آلودگی هوا چیست؟ دانشگاه چه کمکی می‌تواند به بهبود فرهنگ مصرف یا مدیریت و راهکارهای مرتبط با آلودگی هوا بکند؟

تجربه من که هم در دانشگاه هستم و هم پیشتر مسوولیت اجرایی داشتم نشان می‌دهد، در دهه‌های گذشته مثلاً سال‌های 75-74 که ما درباره آلودگی هوا صحبت می‌کردیم برای کسی مهم نبود آلودگی هوا یعنی چه؟ مثلاً می‌گفتند اینها یکسری آدم دانشگاهی هستند که دلشان خوش است و دارند در مورد آلودگی هوا صحبت می‌کنند. کاری که ما انجام دادیم باعث شد که مردم نسبت به این ماجرا حساس شوند. مردم 20 سال پیش اصلاً حساس نبودند. ولی اکنون با اطلاع‌رسانی که صورت گرفته است هر اتفاقی می‌افتد مردم واکنش نشان می‌دهند و مطالبه می‌کنند. این دستاورد کمی نیست. ژاپن تجربه‌ای مشابه این را داشته است. آنها می‌گویند اگر قرار است در مدیریت آلودگی هوا موفق شویم باید فشار افکار عمومی پشت دولت باشد. واقعیت این است که اگر دولت را رها کنید اینقدر مشکل دارد که به راحتی فراموش کند. بنابراین فکر می‌کنیم ما بخش دانشگاهی باید اطلاعات دقیق به مردم بدهیم و فقط نق نزنیم و راهکار ارائه دهیم. کار ما قطعاً فقط انتقاد کردن نیست. باید راهکارهای قابل اجرا ارائه شود. مساله آلودگی هوا باید مساله اجتماعی شود. این خیلی تاثیرگذار خواهد بود. من از کتابی درباره تجارت ژاپن در مبارزه با آلودگی هوا نقل می‌کنم که می‌گوید؛ فشار افکار عمومی می‌تواند آلودگی هوا را به مساله‌ای اجتماعی بدل کند. تا زمانی که این دغدغه در مردم به وجود نیاید و فشار بر نهادها وارد نشود و زیرساخت‌ها به‌تبع آن ایجاد نشود آلودگی هوا درست نمی‌شود. دولت‌های محلی باید به جد دنبال رفع عوامل آلاینده باشند. وظیفه فقط بر عهده یک نهاد مثل سازمان محیط زیست یا شهرداری نیست. در این صورت می‌توان با ایجاد یک بستر افکار عمومی و یک مطالبه همگانی مساله آلودگی هوا را مدیریت کرد. با مطالعه تجربه کشورهای دیگر و مقایسه اقدامات آنها با توجه به شرایط فنی و وضعیت اقلیمی و توان مدیریتی می‌توان مساله آلودگی هوا را حل کرد و در این صورت می‌توانیم چشم‌انداز روشن و مسیر رو به جلویی را ایجاد کنیم.

دراین پرونده بخوانید ...