شناسه خبر : 32628 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

متغیرهای ناامیدکننده

بررسی اثر وضعیت شاخص‌های اقتصادی بر نرخ باروری در گفت‌وگو با سعید اسلامی‌بیدگلی

سعید اسلامی‌بیدگلی در تشریح وضعیت شاخص‌های اقتصادی در بازه دوساله 1397 و 1398 می‌گوید: «در سال‌های 1397 و 1398 احتمالاً بیشترین نرخ دوسالانه تورم را در حداقل چند دهه اخیر خواهیم داشت و اگر امسال هم با رشد منفی اقتصادی مواجه شویم که طبق پیش‌بینی‌ها احتمالاً همین‌طور است، در این دو سال احتمالاً بیشترین نرخ منفی رشد اقتصادی دوسالانه را هم خواهیم داشت.

متغیرهای ناامیدکننده

سعید اسلامی‌بیدگلی در تشریح وضعیت شاخص‌های اقتصادی در بازه دوساله 1397 و 1398 می‌گوید: «در سال‌های 1397 و 1398 احتمالاً بیشترین نرخ دوسالانه تورم را در حداقل چند دهه اخیر خواهیم داشت و اگر امسال هم با رشد منفی اقتصادی مواجه شویم که طبق پیش‌بینی‌ها احتمالاً همین‌طور است، در این دو سال احتمالاً بیشترین نرخ منفی رشد اقتصادی دوسالانه را هم خواهیم داشت. بنابراین در مجموع از نظر بازه دوساله شاید این دو سال بدترین سال‌های اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی باشد. کاهش شدید نرخ باروری در فصل بهار سال جاری تغییر مهمی است که قابلیت بررسی جدی دارد و باید تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر آن مورد توجه قرار گیرد. بررسی اولیه داده‌ها نیز حداقل در نگاه اول وجود چنین تاثیری را تایید می‌کند. ضمن اینکه مساله امید به بهبود شاخص‌ها در آینده هم حتماً در این متغیرها اثرگذار است.» او می‌گوید: «وضعیت متغیرهای اقتصادی که به کاهش کیفیت زندگی طی سال‌های گذشته و کاهش امید به بهبود شرایط اقتصادی برای سال‌های آتی و کاهش امید به یافتن شغل در خانوارها و زوج‌های جوان منجر شده‌اند، در مجموع قطعاً هم بر نرخ تشکیل خانواده و هم بر نرخ فرزندآوری تاثیر داشته است.»

♦♦♦

محققان می‌گویند افزایش شدید قیمت مسکن به میزان محسوسی منجر به کاهش نرخ باروری می‌شود. به نظر شما جهش قیمت مسکن به عنوان یکی از اجزای مهم هزینه‌ای خانوارها در تصمیم‌گیری برای فرزندآوری تا چه حد موثر است؟

به طور کلی پرداختن به این موضوع که در حوزه اقتصاد اجتماعی قرار دارد بسیار مهم است و اینکه پژوهش‌های جدی و مستقلی در این موضوعات تعریف شود، باید مورد توجه قرار گیرد چون ما به طور بسیار جدی در حوزه اقتصاد اجتماعی به پژوهش‌های کاربردی نیاز داریم. طبیعتاً بیان نکات دقیق و مستدل در این حوزه مستلزم انجام پژوهش‌های جدی‌تری است. متاسفانه تعداد پژوهش‌هایی که درباره این موضوع در ایران انجام شده کم است و پژوهش‌های موجود هم به حدی دچار نقایص روش تحقیقی و کمبود داده هستند که شاید صحبت کردن بر اساس نتایج آنها چندان دقیق نیست و بنا کردن یک سیاست اجتماعی بر پایه آنها صحیح نیست. با توجه به این مقدمات، ما در بحث درباره این موضوع بیشتر از اینکه بر اساس داده‌ها و پژوهش‌های دقیق علمی صحبت کنیم، برداشت‌های ذهنی خودمان را که حاصل مطالعات و مشاهدات و حضور در محافل سیاستگذاری است بیان می‌کنیم. این اظهارات ممکن است در یک پژوهش دقیق تایید نشود، ولی ما بیشتر داریم فرضیه‌هایی را مطرح می‌کنیم که می‌تواند مبنای پرسش در پژوهش‌های آتی قرار بگیرد.

به هر حال، پژوهش‌های جهانی متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد افزایش قیمت مسکن ممکن است بر نرخ باروری اثر داشته باشد. ضمناً افزایش قیمت مسکن می‌تواند بر میل به فرزندآوری در خانوارهای مختلف اثرات متفاوتی داشته باشد؛ خانوارهایی که صاحب مسکن هستند، خانوارهایی که در خانه‌های اجاره‌ای زندگی می‌کنند، زوج‌های جوان، زوج‌هایی که زمان بیشتری از ازدواجشان گذشته هر کدام تاثیرات متفاوتی از افزایش قیمت مسکن می‌پذیرند. بنابراین نتیجه‌گیری کلی از این پژوهش‌ها ممکن است ما را به اشتباه بیندازد.

در کشور ما به‌ویژه در شهرهای بزرگ و کلانشهرهای ما، مسکن بخش بزرگی از هزینه خانوار را تشکیل می‌دهد، حتی در شاخص تورم ما هم در سال‌های مختلف، مسکن تشکیل‌دهنده 30 تا 40 درصد از شاخص تورم است. البته می‌دانیم که منظور از قیمت مسکن قیمت اجاره است. درواقع بخش بزرگی از سبد هزینه خانوار به موضوع مسکن اختصاص پیدا می‌کند. جهش قیمت مسکن که با یک تاخیر به جهش قیمت‌های اجاره‌ هم منتهی می‌شود و به افزایش هزینه‌های زندگی منجر خواهد شد، ممکن است درآمد قابل تصرف خانوارها را کاهش دهد و امید به بهبود زندگی آنها را به‌ویژه از منظر اقتصادی به‌شدت از بین ببرد و این ممکن است به تغییر تصمیم خانوارها برای فرزندآوری منجر شود. از سوی دیگر افزایش هزینه‌های زندگی ممکن است باعث به تاخیر انداختن ازدواج شود که در بلندمدت به افزایش متوسط سن ازدواج منجر می‌شود و این عامل هم بر نرخ باروری تاثیر خواهد گذاشت. چون مثلاً احتمالاً بعد خانوار در زوج‌هایی که در حدود 20سالگی ازدواج می‌کنند در مجموع بزرگ‌تر از زوج‌هایی است که در 40سالگی ازدواج می‌کنند. درواقع افزایش قیمت مسکن بر سن ازدواج تاثیر می‌گذارد و افزایش سن ازدواج نرخ باروری را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از سوی دیگر در جامعه ما کاهش امید به آینده و علاقه به مهاجرت هم ممکن است باعث به تعویق انداختن فرزندآوری و در نتیجه کاهش نرخ باروری شود.

 بحرانی شدن وضعیت اقتصادی خانوارها و سخت شدن تامین رفاه بر میل به ازدواج، تداوم زندگی‌های خانوادگی و فرزندآوری چه اثری دارد؟

ضمن تاکید دوباره بر این موضوع که برای اظهارنظر درباره چنین مسائلی به داده‌های بسیار دقیق‌تر نیاز داریم، به نظر می‌رسد این فرضیه قابل بررسی باشد که مشکلات اقتصادی طبیعتاً به دلایلی مثل عدم تشکیل خانواده، به تاخیر انداختن ازدواج،‌ به تاخیر انداختن فرزندآوری، تمایل به مهاجرت، دست و پا زدن در مشکلات اقتصادی و وقت نداشتن برای خانواده ممکن است آرام‌آرام هم خانواده‌ها را با بحران مواجه کند و هم تصمیم افراد برای ازدواج و فرزندآوری را متاثر کند به طوری که افراد ازدواج و فرزندآوری را به تعویق بیندازند. این وضعیت در بلندمدت ممکن است به کوچک شدن بعد خانوارها منجر شود. این فرضیه‌ای قابل بررسی است، ولی احتمالاً در خانواده‌های مختلف شهری، روستایی و خانواده‌های طبقات مختلف تاثیر این متغیرها متفاوت است.

 در سه ماه اول سال ۹۸ میزان تولد در مقایسه با سه ماه اول سال ۹۷ معادل ۱۳ درصد کاهش یافته و پیش‌بینی می‌شود میزان زادوولد در کل سال 98 حدود ۱۵۰ هزار نفر کمتر از سال ۹۷ باشد. این میزان کاهش در سه دهه اخیر بی‌سابقه است. با توجه به همزمانی کاهش زادوولد با جهش قیمت مسکن، به نظر شما می‌توان رابطه‌ای بین این دو موضوع برقرار کرد؟

به نظر می‌رسد این فرضیه در ایران حداقل بر اساس مشاهدات اولیه آماری قابل بررسی است. اما باید پژوهش‌های مستقل و دقیقی انجام شود تا بتوانیم با استفاده از روش‌های اقتصادسنجی، تاخیر تاثیر متغیرها را هم به دست بیاوریم در غیر این صورت ممکن است در مقابل این فرضیه، این ادعا هم مطرح شود که تورم چند ماه اخیر لزوماً بر نرخ فرزندآوری تاثیرگذار نبوده و ممکن است کاهش فرزندآوری بیشتر بر اثر کاهش امید به بهبود وضعیت یا رکود اقتصادی سال‌های گذشته باشد تا افزایش قیمت مسکن. به هر حال در مجموع با توجه به داده‌هایی که جمع‌آوری شده، این مساله قابل بررسی است و حوزه سیاستگذاری اقتصادی کشور باید به این مساله توجه کند؛ کاهش 13درصدی نرخ باروری یک فصل طی تنها یک سال عملاً نشان‌دهنده تغییر جدی در یک متغیر کلیدی است. بسته به اینکه متغیر مسکن در هر کشور در مجموع هزینه زندگی خانوار چه وزنی دارد و موضوع مسکن در کیفیت زندگی چقدر اثرگذار است، در کشورهای مختلف نتیجه تحقیقات درباره اثر قیمت مسکن بر نرخ باروری متفاوت است. حتی پژوهش‌هایی هم در دنیا انجام شده که این رابطه را تایید نکرده است.

 آیا اهمیت هزینه مسکن برای ایرانیان نسبت به سایر کشورها متفاوت است؟

سهم مسکن در کل هزینه‌های خانوار و کیفیت زندگی افراد نه‌تنها در کشورهای مختلف، بلکه حتی در داخل کشور ما در مناطق شهری و روستایی و در کلانشهرها و شهرهای کوچک و بزرگ متفاوت است. درباره اهمیت مسکن برای خانوار ایرانی چند موضوع مطرح است که قابلیت بررسی دارد. به نظر می‌رسد سهم هزینه مسکن در شاخص تورم همواره بین 30 تا 40 درصد بوده است. افزایش قیمت مسکن پیشرانی برای افزایش تورم است. قیمت‌ها در بخش مسکن در مجموع حتی روی سطح اشتغال کشور هم اثرگذار است. موضوع دیگر متوسط اجاره‌نشینی در کشور یا متوسط تعداد خانوارهای مالک است که نسبت آن در کشورهای مختلف متفاوت است و می‌تواند به تفاوت در تاثیر افزایش و جهش‌های قیمت مسکن و سهم مسکن در کیفیت زندگی در کشورهای مختلف منجر شود. مسائل حمایتی و تسهیلات بخش مسکن هم در این زمینه اثرگذارند. علاوه بر اینها نهادهایی که در بخش مسکن کار می‌کنند مثل نهادهای اجاره‌داری نیز مهم‌اند. در کشور ما به دلیل شکل نگرفتن بسیاری از نهادهایی که به بخش مسکن مربوطند؛ چه بخش تامین مالی، چه بخش ساخت و چه بخش عرضه، نداشتن مسکن برای خانوارها دغدغه‌هایی ایجاد می‌کند که در بسیاری از کشورها که حتی نرخ اجاره‌نشینی بالاتری دارند، وجود ندارد. از طرف دیگر طی سال‌های گذشته مسکن هم مثل بسیاری از دارایی‌های دیگر به یک طبقه دارایی (Asset Class) خیلی جدی تبدیل شده که بخشی از جامعه سرمایه خود را آنجا دفن می‌کنند تا از قدرت و ارزش آن سرمایه کاسته نشود. بنابراین مسکن همواره هم به لحاظ مصرفی و هم به لحاظ سرمایه‌گذاری برای خانوار ایرانی پراهمیت بوده است.

 کالای سرمایه‌ای بودن مسکن چگونه به اثرگذاری بیشتر آن در رفاه خانوارها منجر می‌شود؟

اثر آن در مجموع نقطه تعادل بازار مسکن است؛ ممکن است اساساً سازوکارهای معادلاتی آن نقطه تعادل را به هم بریزد. البته در ادبیات علم اقتصاد مسکن را جزو دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری می‌بینیم. در ایران بعضی کالاها را در دسته دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری قرار می‌دهیم که در ادبیات اقتصادی جهان در دسته دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری نیستند، اما مسکن در ادبیات علم اقتصاد هم جزو این دارایی‌هاست، اما ممکن است نسبت آن در کشور ما به هم ریخته باشد. اگر همین الان مسکن حداقل تا حدی از کالاهای سرمایه‌ای خارج شود، اضافه شدن این سرمایه‌ها به بازار و ورود آنها به بازار نقطه تعادل بازار مسکن را جابه‌جا می‌کند و احتمالاً جابه‌جایی آن نقطه تعادل می‌تواند تاثیر بسزایی در جابه‌جایی سطح کیفیت زندگی متوسط حداقل در برخی از شهرها داشته باشد.

 در حال حاضر در کشورهای ثروتمند و توسعه‌یافته هم که خرید مسکن با وام‌های بلندمدت و بدون بهره امکان‌پذیر است، نرخ باروری در حال کاهش است. نقاط تفاوت و شباهت کاهش نرخ باروری در ایران با آنچه در این کشورهای توسعه‌یافته عموماً اروپایی رخ می‌دهد، چیست؟

متغیرهای متعددی بر نرخ باروری اثر می‌گذارند. ما الان درباره مجموع تاثیر این متغیرها صحبت می‌کنیم. متغیرهایی که روی کاهش نرخ باروری تاثیر گذاشته‌اند در کشورهای اروپایی کمی متفاوت‌اند با متغیرهایی که در ایران روی کاهش نرخ باروری تاثیر گذاشته‌اند. فرضیه اول ما این است که احتمالاً کاهش کیفیت زندگی افراد و البته کاهش امید به بهبود در آینده به علاوه برخی مسائل فرهنگی تاثیرگذار بوده روی کاهش نرخ باروری در کشور ما که مثلاً در دهه 60 بیش از سه و حتی در اوایل دهه 60 نزدیک به چهار بوده ولی الان به 1 /2 رسیده که از نرخ جانشینی استاندارد هم پایین‌تر است. بنابراین به نظر می‌رسد جامعه ما با سرعت بیشتری به سمت پیر شدن خواهد رفت. بنابراین به‌رغم اینکه ممکن است در اعداد نرخ باروری در کشور ما با کشورهای اروپایی شباهت‌هایی ایجاد شود،‌ در علت‌ها تفاوت‌های بسیار جدی وجود دارد. یعنی بعید است که مثلاً در کشورهای نوردیک کسی کاهش کیفیت زندگی را عامل کاهش نرخ باروری بداند، البته باید پژوهش‌های بیشتری را مطالعه کنیم، اما احتمالاً در آن کشورها عوامل فرهنگی ممکن است اثرگذارتر باشد.

 در کشورهایی مثل کره جنوبی، اشتغال زنان بر نرخ باروری اثر گذاشته است، در کشور ما که نرخ بیکاری زنان بسیار بالاست، چرا نرخ باروری رو به کاهش است؟

ما نیاز داریم برهم‌کنش این متغیرها را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. در این گفت‌وگو چند بار به تاثیر کیفیت زندگی بر نرخ باروری اشاره کردیم، اما بدون انجام پژوهش‌های دقیق، ممکن است تناقض‌هایی در ادعاهای ما به وجود بیاید. به هر حال اثر تغییر متغیرهای اقتصادی در نرخ باروری در طبقات مختلف اجتماعی متفاوت است. ما در ادبیات جهانی پژوهش‌های بسیاری داریم که نشان می‌دهند کشورهای فقیر و خانوارهای فقیر نرخ باروری بالاتری دارند. بنابراین موضوع فقط مساله فقر نیست، بلکه مساله چندین متغیر و برهم‌کنش همه متغیرها مطرح است. اما وقتی زمان اختصاص‌ داده‌شده به خانوار کاهش می‌یابد، انتظار داریم نرخ باروری هم در خانوارها کاهش پیدا کند. پژوهش‌های بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد با ورود زنان به عرصه کار و افزایش نرخ اشتغال زنان در برخی کشورها هم نرخ تشکیل خانواده و هم سن متوسط تشکیل خانواده و هم نرخ باروری تغییر کرده است. اما در ایران شاید نتوانیم این عامل را چندان موثر بدانیم چون نرخ اشتغال زنان چندان بالا نیست. اگر به تفاوت‌ها در خانوارهای طبقات مختلف توجه کنیم شاید بتوان یافته‌های متقن‌تری به دست آورد. همین گفت‌وگو نشان می‌دهد که چقدر به پژوهش در این حوزه نیاز داریم. تقریباً در هر پرسش و پاسخ ما چندین چالش مطرح می‌شود که پژوهشی درباره آن انجام نشده است، درحالی‌که به نظر می‌رسد این حوزه از معدود حوزه‌هایی است که دسترسی به داده‌ها حداقل برای تشکیل فرضیه‌های اولیه پژوهش در آن دشوار نیست.

 رشد اقتصادی منفی، نرخ بالای بیکاری جوانان و وضعیت مجموع شاخص‌های اقتصاد کلان چقدر می‌تواند بر امید به تشکیل خانواده و احتمال افزایش یا کاهش نرخ باروری تاثیر بگذارد؟

اگر تنها متغیر مسکن را در نظر نگیریم و چند متغیر اقتصادی دیگر را هم اضافه کنیم که مجموع آنها کیفیت زندگی را تعیین می‌کنند، شک و تردیدها درباره اثر این متغیرها بر نرخ باروری بسیار کمتر خواهد بود. وضعیت متغیرهای اقتصادی که به کاهش کیفیت زندگی طی سال‌های گذشته و کاهش امید به بهبود شرایط اقتصادی برای سال‌های آتی و کاهش امید به یافتن شغل در خانوارها و زوج‌های جوان منجر شده‌اند، در مجموع قطعاً هم بر نرخ تشکیل خانواده و هم بر نرخ فرزندآوری تاثیر داشته است. باید توجه کنیم که در مجموع در سال‌های 1397 و 1398 احتمالاً بیشترین نرخ دوسالانه تورم را در حداقل چند دهه اخیر خواهیم داشت و اگر امسال هم با رشد منفی اقتصادی مواجه شویم که طبق پیش‌بینی‌ها احتمالاً همین‌طور است، در این دو سال احتمالاً بیشترین نرخ منفی رشد اقتصادی دوسالانه را هم خواهیم داشت. بنابراین در مجموع از نظر بازه دوساله شاید این دو سال بدترین سال‌های اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی باشد. کاهش شدید نرخ باروری در فصل بهار سال جاری تغییر مهمی است که قابلیت بررسی جدی دارد و باید تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر آن مورد توجه قرار گیرد. بررسی اولیه داده‌ها نیز حداقل در نگاه اول وجود چنین تاثیری را تایید می‌کند. ضمن اینکه مساله امید به بهبود شاخص‌ها در آینده هم حتماً در این زمینه اثرگذار است.

 کاهش نرخ باروری و کاهش نرخ رشد جمعیت چه تبعات اقتصادی دارد؟ محتمل است که کاهش جمعیت به یکی از چالش‌های اقتصاد ایران تبدیل شود؟

کاهش نرخ باروری از چندین جهت اثرگذار است. یکی از اولین تبعات آن پیر شدن جمعیت است، در حالی که ما اصلاً زیرساخت‌های تامین اجتماعی را اصلاح نکرده‌ایم و مشکلات بسیار جدی در این زمینه داریم. اینکه نرخ باروری در کشور ما از نرخ جانشینی استاندارد پایین‌تر است، با تغییر هرم سنی جمعیت ممکن است ساختار و ترکیب اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد. اینها مسائلی است که شاید لزوماً بحران‌زا هم نباشد،‌ اما قطعاً قابلیت بررسی دارد. به هم خوردن ترکیب سنی هرم جمعیتی می‌تواند تاثیرات متفاوتی ایجاد کند. البته در نگاه اول ممکن است لزوماً در کوتاه‌مدت و میان‌مدت این موضوع اگر برای آن برنامه‌ریزی کنیم به یک بحران جدی تبدیل نشود. تجربه کشورهای نوردیک نشان می‌دهد که یک ساختار برنامه‌ریزی‌شده ممکن است با مشکل مواجه نشود، ولی در کشور ما به دلیل اینکه زیرساخت‌ها را اصلاح نمی‌کنیم، معمولاً حتی تغییرات کوچک هم ممکن است به بحران اقتصادی و اجتماعی تبدیل شود.

دراین پرونده بخوانید ...