شناسه خبر : 32139 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خیابان وسوسه‌ها

آیا خیابان فردوسی دیگر اغواگر نیست؟

ابتدای خیابان فردوسی که بایستید، یعنی وارد دنیای تازه‌ای شده‌اید. رهگذر عادی هم که باشید، کناره‌های پیاده‌رو افرادی هستند که سوالی مرسوم را به زبان می‌آورند: دلار بدم؟ آنها که سوال نمی‌پرسند، مستقیم حرفشان را می‌زنند: 11 می‌فروشم؛ یعنی حاضر است دلاری را که تصور می‌کند شما خریدارید با قیمت 11 هزار تومان عرضه کند.

حمید فرزین: ابتدای خیابان فردوسی که بایستید، یعنی وارد دنیای تازه‌ای شده‌اید. رهگذر عادی هم که باشید، کناره‌های پیاده‌رو افرادی هستند که سوالی مرسوم را به زبان می‌آورند: دلار بدم؟ آنها که سوال نمی‌پرسند، مستقیم حرفشان را می‌زنند: 11 می‌فروشم؛ یعنی حاضر است دلاری را که تصور می‌کند شما خریدارید با قیمت 11 هزار تومان عرضه کند.

البته این سوال‌ها بیشتر خاص این روزهاست که راحت‌تر از دوران جهش ارزی می‌توان دلار را از بازار آزاد تهیه کرد. حداقل به نظر نمی‌رسد مردم عادی متحمل سختی زیادی برای تهیه ارز شوند. آنها یا از صرافی‌ها ارز مورد نیاز خود را تهیه می‌کنند یا از همین دلالان با قیمتی کمی کمتر. ولی همیشه وضعیت به این منوال نبوده است. درست یک سال پیش اگر می‌خواستید راسته خیابان فردوسی را طی کنید، سختی عبور کم نبود و هرکسی هم حاضر نمی‌شد به راحتی دلار را به فروش برساند. فردوسی خیابان وسوسه‌ها و اضطراب‌ها شده بود. نهنگ‌های ارزی به امید سودهای کلان خریدهای سنگین می‌کردند و افراد عادی در پی حفظ ارزش دارایی خود مضطرب به دنبال فروشنده‌ای بودند که از او ارز بخرند. از دی 96 هر کسی ارز می‌خرید، ضرر نمی‌کرد و میزان سودها در سال 97 به اندازه‌ای زیاد شده بود که هر فردی را تحریک می‌کرد که سرمایه‌اش را به بازار ارز ببرد. این روزها نه‌تنها خبری از آن سودهای کلان نیست که هر کس از اواخر اردیبهشت وارد بازار شده و ارزی خریده و نگه داشته، از خرید خود توبه کرده است. به دنبال افت‌های پیاپی دلار در ماه‌های اخیر (چهار ماه بازدهی منفی پیاپی)، میزان خرید و فروش‌ها در شهریورماه کمتر شده و برخلاف سال قبل که دلالان سوار بازار بودند، الان روزگار به کام مشتری‌هاست. چراکه با آسودگی بیشتری می‌توانند ارز مورد نیاز خود را تهیه کنند.

از آشوب بازار تا آرامش ملال‌آور

یک سال پیش درست در همین موقع بازار به بازار شبیه نبود، بیشتر آشفته‌بازار بود. صرافی‌ها بر تابلوهایشان قیمت می‌زدند، ولی اصلاً فروشنده نبودند. تازه دوباره حق خرید و فروش پیدا کرده بودند و حاضر نبودند در چنین شرایط بحرانی و صعود قیمت‌ها، ارزی را به متقاضیان عرضه کنند. فردوسی شلوغ‌ترین مکان تهران شده بود و هر فردی از هر نقطه‌ای برای تهیه ارز به این خیابان می‌آمد. از ابتدای خیابان فردوسی تا مرکز تجارت جهانی و اطراف پاساژ افشار و چهارراه استانبول، افراد عادی جست‌وجو می‌کردند تا مگر کسی دلار یا یورویی به آنها بفروشد. قیمت‌ها با فاصله زیادی از کف بازار به مشتریان عرضه می‌شد. تعداد افراد تازه‌وارد و دلالان چنان در خیابان زیاد شده بود که قدیمی‌های بازار را نیز به تعجب واداشته بود. این روزها اما دیگر از آن روزگار نشانی نیست. بازار آرام‌تر شده است. نمی‌توان گفت وسوسه‌ها برای ورود به بازار از بین رفته ولی می‌توان گفت که دیگر برای افراد خیابان فردوسی به اندازه قبل اغواگر نیست. تعداد دلالان حاضر در خیابان فردوسی و روبه‌روی صرافی‌ها کم شده است. دیگر مانند گذشته نیست که به مشتری‌ها کم‌محلی کنند یا برای فروش ارز شرط و شروط بگذارند و نهایتاً با قیمتی بسیار بافاصله از کف بازار اقدام به فروش کنند. حالا به دنبال جذب مشتری هستند و هر فردی را که از کنار آنها در خیابان عبور می‌کند به دقت رصد کرده تا مگر او را ترغیب به فروش یا خرید از خود کنند؛ شاید حتی بتوان گفت این روزها تعداد مشتری‌ها از تعداد دلالان بیشتر نیست؛ این به معنای آن نیست که تعداد دلالان نسبت به گذشته پایین‌تر نیامده است. چراکه این روزها تعداد دلالان در بازار بسیار کمتر از گذشته است. بسیاری از فعالان خیابانی بازار توسط نیروی انتظامی در گذشته دستگیر و آزاد شدند و به بازار برنگشتند یا اگر برگشتند دیگر ارزی حمل نمی‌کنند. مساله این است که اگر تعداد دلالان بسیار کمتر شده است، تعداد مشتریان دو برابر کاهش یافته است.

مصالحه نیروی انتظامی و دلالان

این روزها نیروی انتظامی همچنان در بازار ارز حضور دارد؛ ولی تعداد افراد انتظامی کاهش چشمگیری داشته است. حضورشان چندان در بازار محسوس نیست و از گفته‌های فعالان غیررسمی برمی‌آید که مدت‌هاست با آنها برخوردی از سوی ماموران نشده است. با این حال، دلالان احتیاط را کنار نمی‌گذارند و ارزی با خود حمل نمی‌کنند. اگر ارزی همراه آنها کشف شود، ثبت و ضبط می‌شود و ممکن است دو برابر آن نیز جریمه شوند. یکی از دلالان قدیمی بازار می‌گوید، «امسال بازار زیاد امنیتی نیست و می‌شود راحت‌تر خرید و فروش کرد». هرچند که به باور او «احتیاط شرط عقل است و باید از گذشته درس گرفت». می‌گوید: «سال 97 همراه بسیاری از بچه‌ها دستگیر شد.» ماجرایی که تعریف می‌کند، عجیب است ولی به نظر می‌رسد صحت دارد؛ چون حرف‌هایش را سایرین نیز تایید می‌کنند. ادامه می‌دهد: «توسط دو نفر دستگیر و به پارکینگ مرکز تجارت جهانی برده می‌شود.» می‌گوید: «هر آدمی می‌شناختم در آن پارکینگ حضور داشت و مثل مرغ ما را در آنجا جمع کرده بودند. تک‌تک به داخل ون‌ها برده شدیم؛ ارزهایی را که همراه داشتیم ثبت کردند و بعضی‌هایمان را تا دو ماه آزاد نکردند.» حالا از آن زمان مدت زیادی گذشته؛ ولی همچنان ارزی را همراه ندارد. به نظر می‌رسد این برخوردها در اوج زمان التهابات ارزی صورت می‌گرفت، برخوردهایی که اثرگذار نبود و حتی به التهابات دامن می‌زد، چراکه هزینه و ریسک مبادله را بالا می‌برد و دسترسی به ارز را سخت‌تر می‌کرد. اکنون بازار آرام‌تر شده است و نیروی انتظامی هم کاری به کار دلالان ندارد. با مصالحه کنار هم فعالیت می‌کنند ولی پنهان‌کاری ملموسی در جریان است. زمانی که می‌خواهیم از دلالی ارز بخرید و بر سر قیمت به توافق رسیده‌اید، شما را به مکانی دیگر هدایت می‌کند و می‌رود و با ارز برمی‌گردد. این مکان می‌تواند کناره‌های خلوت مرکز تجارت جهانی باشد یا کوچه‌های فردوسی. بعضی از دلال‌ها هم در همان فردوسی یا آپارتمان اجاره کرده‌اند یا با مغازه‌هایی ارتباط نزدیک برقرار کرده‌اند و می‌روند ارز خود را از آنها تحویل می‌گیرند.

دیگر دستگاه‌های پوز به راحتی در دستان دلالان یافت نمی‌شود و برای معاملات بالای هزار دلار یا باید همراه مشتری به بانک بروند یا از صرافی‌ها و مغازه‌هایی که با آنها رابطه برقرار کرده‌اند، بخواهند از دستگاه پوزشان استفاده کنند. شرایط معامله دشوارتر شده است، هرچند پیدا کردن اسکناس‌های دلار آبی دیگر به سختی گذشته نیست. صرافی‌ها و دلالان هیچ‌کدام به اندازه گذشته مشتری ندارند و بازار از نظر آنها کساد است یا حداقل به سودآوری گذشته نیست. صرافان هم در این بازار دلالان خود را دارند تا مشتریانی را که به داخل صرافی نمی‌آیند جذب کنند. خیلی از این دلال‌ها یک سال نیست که وارد این بازار شده‌اند؛ وسوسه دارند که مشتری پیدا کنند که ارز را 100 یا 200 تومان از کف بازار گران‌تر بخرد؛ آنها واسطه‌هایی در سطح خرد هستند که به سودهای کوچک روزانه 100 یا 200 هزارتومانی نیز قانع‌اند؛ وگرنه، از خود ارزی ندارند و ارزی را نیز نگهداری نمی‌کنند.

کاهش عمق بازار ارز

در سطح کلان، دیگر معاملات زیادی به اندازه سال قبل در بازار انجام نمی‌شود. این از گفته‌های اکثر فعالان غیررسمی و رسمی بازار مشخص است. کمتر کسی برای خرید 10 هزار دلار یا بالاتر به دلالان کنار خیابان مراجعه می‌کند و صرافی‌ها نیز عنوان می‌کنند که مشتریان آنها در سطح کلان کاهش یافته‌اند. اگر حرف دو دسته معامله‌گران را قبول کنیم، با احتیاط باید بگوییم که عمق بازار فردوسی و اثرگذاری آن کمتر شده است، ولی این به معنای آن نیست که معاملات بزرگ دیگر در این بازار انجام نمی‌شود؛ تنها می‌توان از کاهش آن سخن گفت. یکی از دلایلی که باید با احتیاط چنین گفته‌ای را به زبان بیاوریم، این است که شرایط بازار دیگر مانند گذشته در برابر دیدگان ما قرار ندارد. زمانی میدان رو به روی پاساژ افشار پاتوق دلالان و واسطه‌های معامله‌گران بزرگ بود. همان‌جایی که زمانی جمشید بسم‌الله روی چهارپایه می‌رفت و قیمت دلار را به باوری اشتباه تعیین می‌کرد. همان‌جایی که واسطه‌های سالار آقاخان برای بانک مرکزی، در بازار معاملات فردایی مداخله می‌کردند. این مکان به نظر می‌رسد در سال قبل برای همیشه بسته شد و کانکس نیروی انتظامی جای آن را گرفت. آنجا مکانی بود که میزان تقاضای نقدی و حجم معاملات ارزی تا حد زیادی قابل رصد بود ولی الان دیگر دسترسی زیادی به این دسته از معامله‌گران وجود ندارد؛ با این حال، اکثر فعالان بازار عنوان می‌کنند معاملات کلان به سامانه نیما و صرافی‌های بانکی رفته است و در بازار فردوسی حجم معاملات کلان کمتر است. بیشتر افرادی نیز که به خیابان فردوسی برای معامله کلان می‌روند، قصد دارند سرمایه خود را از کشور خارج کنند.

صرافی‌ها: تقاضایی در بازار نیست

گزاف نیست که بگوییم صحبت و مصاحبه با صرافان حتی سخت‌تر از گفت‌وگو با مسوولان رسمی کشور است. بعد از پنج سال تهیه گزارش از بازار ارز، همچنان خیلی از صرافان حاضر نیستند به راحتی پای صحبت بنشینند، آن هم وقتی پای بازار ارز و پیش‌بینی آن وسط باشد. پشت دالان کارمندان، مدیر صرافی در اتاقی دیگر پنهان شده و تمایلی به دیده شدن ندارد. از نظر آنها هرچقدر کمتر دیده شوی، بهتر است. به باورشان، ارز موضوع امنیتی است و صحبت درباره آن هم دردسر می‌شود. همه این‌گونه نیستند و بعضی‌ها هم مشتاق همکاری. یکی از صرافان می‌گوید از زمانی که در سامانه نیما خرید و فروش می‌کنند، وضعشان از لحاظ درآمدی بهتر شده است. می‌گوید مردم نیز به اندازه قبل به بازار مراجعه نمی‌کنند و بازار کرخت شده است و به هیچ خبری واکنش نشان نمی‌دهد. فعال رسمی دیگری به همین نکته اشاره می‌کند و می‌گوید: تاسیسات نفتی عربستان هدف قرار گرفت و قیمت جهانی را نفت جابه‌جا می‌کند، ولی در بازار ما اثری ندارد. موضوعی که نشان می‌دهد تقاضا تا چه اندازه کاهش پیدا کرده است. خلوتی روبه‌روی صرافی ملی نیز نشان می‌دهد خبری از تقاضا مانند گذشته نیست. انگارنه‌انگار زمانی این صرافی و چند صرافی دیگر مکانی برای صف‌های طولانی بود که چشم گردشگران خارجی و مردم عادی را به خود خیره می‌کرد. صف‌های دلهره، اضطراب و هیجان از بازار رخت بربسته‌اند.

خرید و فروش ارز از صرافی‌ها راحت‌تر شده است؛ قیمت‌هایی که بر تابلوها زده می‌شود، دیگر فریب نیست و با همان قیمت‌ها معامله انجام می‌شود ولی همچنان برخی از صرافی‌ها حاضر نیستند با مردم عادی خرید و فروش ارز انجام دهند و بیشتر با همان مشتریان سابق خود کار می‌کنند. یکی از صرافان که در واقع صراف نیست و فروشنده سکه‌ای است که دست زیادی در بازار ارز دارد، می‌گوید، بیشتر مشتریانش را از گذشته می‌شناسد و ترجیح می‌دهد با غریبه‌ها کار نکند.

صراف رسمی دیگری می‌گوید، صراف هرچقدر نقش واسطه داشته باشد، می‌تواند سود بیشتری را به دست آورد. باور ندارد که قیمت دلار در نیمه دوم سال هم دچار تکانه جدی شود ولی معتقد است همین مرز 11 هزارتومانی حمایت محکمی برای دلار است و در صورتی که حتی اخبار سیاسی مثبت‌تری نیز به بازار برسد، قیمت نمی‌تواند حتی در صورت نزدیک شدن به مرز 10 هزار تومان برای مدت زیادی در آن پایدار باقی بماند.

البته در بازاری که به اندازه گذشته جذاب نیست، وسوسه‌ها همچنان برقرار است؛ وسوسه خرید در کف، وسوسه رشد ناگهانی قیمت و وسوسه سود حاصل از یک روز پرنوسان؛ وسوسه‌هایی که کمتر در سال 98 محقق شده است.

سال 98، برای دلالان و معامله‌گران سال وسوسه‌های ناکام بوده است و انتظارات نیز نشان از تغییر آن ندارد. هرچند پس ذهن بسیاری از دلالان نیمه دوم سال همیشه از لحاظ کسب سود جذاب‌تر از نیمه اول سال بوده است. تنها نگرانی این گروه، امکان کاهش تنش‌های بین‌المللی است وگرنه باور دارند به واسطه کاهش درآمدهای نفتی دولت در میان‌مدت برای کنترل بازار ارز کار دشواری را پیش رو دارد. اگر تنش‌های بین‌المللی زیادتر شود، وسوسه‌های بزرگ، می‌توانند به خیابان اغواگر فردوسی برگردند.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها