شناسه خبر : 31439 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نمایش خشونت از دریچه فقر

چرا استفاده از سلاح گرم در بین ایرانیان افزایش یافته است؟

به نظر می‌رسد آنچه این روزها ذیل عنوان گسترش خشونت در شبکه‌های اجتماعی رواج پیدا کرده را باید از زاویه ریسک‌پذیری بررسی کرد.

امیرمحمود حریرچی/ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی

به نظر می‌رسد آنچه این روزها ذیل عنوان گسترش خشونت در شبکه‌های اجتماعی رواج پیدا کرده را باید از زاویه ریسک‌پذیری بررسی کرد. با اینکه به دلیل مهیا نبودن شرایط، هنوز میزان خشونت در جامعه ایران به وضعیتی نگران‌کننده نرسیده اما رشد ریسک‌پذیری افراد و تلاش آنها در این زمینه قابل تامل است. تلاشی که از سلفی بر لبه یک پرتگاه تا انتخاب سبک و سیاقی خاص از زندگی عاطفی یا نمایش اعتمادبه‌نفس با اسلحه گرم در شبکه‌های اجتماعی را دربر گرفته و نیازمند تحلیل و بررسی برای شناخت بهتر و بیشتر است. با اینکه سویه‌های مختلفی درباره رواج خشونت در بین آحاد مختلف جامعه وجود دارد اما باور عمومی ایرانیان هنوز هم نسبت به استفاده از سلاح گرم و خشونت‌های ناشی از آن بدبین است. دلیل آن هم نزدیک بودن این قبیل رفتارها به فرهنگ لاتی، چاقوکشی، راهزنی و لاابالی‌گری است که هیچ‌وقت در ایران نتوانسته مقبولیت پیدا کند. افرادی که در شبکه‌های اجتماعی دست به انتشار ویدئوهای حاوی خشونت می‌زنند یا با اسلحه گرم نمایش داده یا کلاً با استفاده از اسلحه قصد خودنمایی دارند، بین مردم منفور بوده یا حداقل محبوبیتی ندارند. در بررسی امکان رواج خشونت و چرایی رشد استفاده از سلاح گرم، توجه به این موارد حیاتی است:

اقتصاد، یک منشأ مهم: از این منظر، در دو جهت مشکلات حاکم بر اقتصاد ایران روی گسترش خشونت و خاصه رواج استفاده از سلاح گرم تاثیر دارد. از آنجا که بحران‌های اقتصادی زمینه نابرابری در توزیع فرصت‌ها را فراهم می‌کند دسته‌ای از افراد به شکلی خشن از فرصت‌های به وجود آمده سوءاستفاده کرده و دست به چپاول زده که می‌تواند نوعی قدرت‌نمایی تلقی شود. این قدرت‌نمایی اغلب در ایران از مجرای خشونت به جامعه تحمیل شده و به اشکال مختلف طبقات یا گروه‌هایی از جامعه را مورد ظلم قرار می‌دهد. در سطوح پایین‌تر هم این افراد با نمایش ثروت، در انظار عمومی رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌دهند که گوشه‌ای از چنین روندی را می‌توان در فرهنگ ترافیکی آنها دید. در جانب دیگر اما افرادی قرار دارند که تحت فشار این شرایط قرار گرفته و در اثر مشکلات پیش آمده، دست به اقسامی از کلاهبرداری، خشونت‌های فیزیکی و لفظی و مواردی مثل قانون‌گریزی در عبور و مرور روزمره می‌زنند. امروزه جامعه با مشکل خشونت‌های خانگی دست به گریبان است و این چالش با توجه به ساختارهای فرهنگی شرم و حیا در ایران، هر روز ابعاد بدتری به خود می‌گیرد. از عمده دلایل رواج خشونت در این بخش را می‌توان ذیل گسترش فقر و ناامیدی از تغییر وضعیت زندگی طبقه‌بندی کرد. چیزی که در نهایت به شکل ناخودآگاه فرد را وادار به خشونت می‌کند. اقتصاد فروپاشیده می‌تواند با قرار دادن طبقات و اقشار مختلف جامعه روبه‌روی هم، مدارای اجتماعی را کمرنگ کند.

شکست در توسعه، بحران در جامعه: عمیقاً معتقدم اگر در ایران امروز موفق به تحقق توسعه اقتصادی می‌شدیم که گام اول برای رسیدن به مراحل نهایی توسعه یعنی توسعه اخلاقی بود، شاهد رواج چنین رفتارهایی در سطح جامعه نبودیم. تصویری هم که از توسعه اقتصادی مدنظر است، نه صرفاً تحقق رشدهای بلندمدت که توام شدن افزایش تولید ثروت با رشد فکری و معنوی در جامعه است. منظور حتی چین که رکورددار رشد اقتصادی طی سه دهه اخیر بوده نیست چون فعلاً به آن توسعه دست نیافته است. این موضوع از آنجا حائز اهمیت است که دقیقاً در کشورهایی که به توسعه دست یافته‌اند، سیر تحول خشونت معکوس شده و کاهش چشمگیری را تجربه کرده است. دلیل عمده آن هم تحول نظام حقوقی و مدنی در جامعه است که به افرادی که مرتکب خشونت می‌شوند هزینه گزافی را تحمیل می‌کند.

خاورمیانه، مستعد ناامنی است، ایران مشکل دیگری دارد: خاورمیانه به عنوان یکی از مناطق ناامن جهان کاملاً مستعد خشونت و هرج و مرج است. خوشبختانه اما تلاقی دو عامل جامعه روادار و سیستم امنیتی کارآمد توانسته ما را از گزند مشکلات بیشتر دور کند. البته با وجود سطح بالای سیستم‌های نظامی امنیتی در ایران، بعید نیست تلاش‌هایی برای به‌هم‌ریختن فضای کشور با اهداف سیاسی از پیش تعیین‌شده وجود داشته باشد. با این حال پژوهش‌های مختلف و بررسی تاریخ اجتماعی ایران نشان می‌دهد روحیه صلح‌طلبی و رواداری در ایران بالا بوده و مدارای اجتماعی ابعاد وسیعی دارد. آنچه به نظر از همسایگان لجوج و دشمنان ایران برای جامعه ایرانی تهدید محسوب می‌شود، رواج گسترده استفاده از مواد مخدر صنعتی است که نقشی اساسی در رشد خشونت و به‌کارگیری سلاح‌های گرم در جرائم و جنایت‌های روزمره دارد.

قانون با بی‌قانونی ترویج نمی‌شود: طبق آماری که به تازگی از سوی یکی از بخش‌های دولتی منتشر شده، تهران روزانه شاهد وقوع 250 درگیری منجر به جرح است. درگیری‌هایی که در نهایت دو طرف را راهی پزشکی قانونی می‌کند. این قله کوه یخ است و بخش بزرگ‌تر خشونت زیر پوست جامعه در جریان است. برای رفع بخشی از این مشکل لازم است با همکاری بخش‌های مختلف، بخشی از قوانین تغییر یافته و روزآمد شوند. اما مساله اصلی نحوه نگرش ما در کشور به حاکمیت قانون است. اینکه گاه بخشی از سیستم امنیتی-انتظامی ما با افراد لباس‌شخصی تحت عنوان پلیس نامحسوس، تلاش می‌کند هنجارهایی را برقرار کند، می‌تواند بخش مهمی از دلیل رواج خشونت باشد. در اقصی‌نقاط جهان تنها کسی توانایی استفاده از اسلحه گرم و سرد در انظار عمومی را دارد که ملبس به لباس پلیس باشد. مردم و آحاد جامعه هم نه‌تنها به این بخش احترام می‌گذارند که به آنها کمک کرده و برای رشد امنیت همراهی می‌کنند که این خود زمینه افزایش اعتماد را فراهم می‌کند. اما ایجاد حاشیه امن برای بخشی از افراد جامعه جهت اعمال قانون، خود می‌تواند زمینه تزلزل قانون را فراهم کند.

تغییر قوانین، یک فوریت اجتناب‌ناپذیر: ممکن است تصور شود تنها استفاده از سلاح گرم در انظار عمومی موجد عنوان خشونت است در حالی که طی سال‌های اخیر بی‌توجهی به تحول در مفاد قانون، زمینه بروز خشونت علیه بخش‌های دیگری از جامعه را فراهم کرده است. مثال بارز این موضوع اسیدپاشی و عدم برخورد مناسب و مکفی با این جنایت است که سالانه قربانیان بسیاری از بین زنان ایرانی گرفته و در سایه خلأ‌های قانونی بروز می‌کند. سالانه حدود 700 نفر قربانی اسیدپاشی می‌شوند و تعداد بیشتری با اجرا یا ادعای این خشونت از سوی یک فرد خاطی، مورد حمله قرار می‌گیرند. قوانین بازدارنده باید زمینه ایجاد خشونت را در جامعه از بین ببرد. متاسفانه اما قانونگذار در این زمینه به شدت کند عمل می‌کند در حدی که از 10 سال قبل، قانون مقابله با کودک‌آزاری در مجلس معطل مانده است.

سیاست‌زدگی ممنوع: در تحلیل مسائلی که اخیراً در اثر استفاده و نمایش اسلحه گرم در جامعه موجی از نگرانی را ایجاد کرد، چند نکته مهم وجود دارد که باید به دور از سیاست‌زدگی درباره آنها قضاوت کرد. البته نباید با دیدن این چند اتفاق این‌گونه القا کرد که سطح و ابعاد خشونت غیرقابل کنترل است. ولی نباید به خاطر برخی مسائل چارچوب‌های کلی را هم زیر سوال برد. در دو مورد متاخر که یکی از آنها مربوط به اتهام شهردار سابق پایتخت است و دیگری به پرونده قتل روحانی بی‌گناهی مربوط می‌شود، قتل با انگیزه قبلی صورت گرفته و جنایت محرز است. طرح مسائلی از این قبیل که دستگاه قضا نمی‌تواند عدالت را اجرا کند یا اینکه فرد به قصد حفظ آبروی فردی یا جمعی دست به خشونت آن هم در بدترین شکلش یعنی قتل و با بدترین ابزار یعنی سلاح گرم بزند، چندان کمکی به رفع مشکل کنونی نمی‌کند. هر دو مورد از قضا نه با قصد اعاده حیثیت که با هدف اعمال قدرت صورت گرفته و دلایل مختلفی همچون افزایش سطح ریسک‌پذیری افراد دارد.

نکته پایانی

ضرب‌المثلی هست به این مضمون که «برای اینکه بدانیم کجا می‌خواهیم برویم، باید بدانیم کجا ایستاده‌ایم». نقطه آغاز حل مساله خشونت در ایران تحلیل درست وقایع و پذیرش مشکلات است. طبیعتاً در کشوری که 15 میلیون پرونده قضایی وجود دارد و سیلی از مشکلات اقتصادی، حل مساله خشونت به سادگی امکان‌پذیر نیست و ضرورت دارد دولت، مجلس و دستگاه قضا با رویکرد عقلانی و مبتنی بر پژوهش، سعی کنند درکی دقیق‌تر از عمق و ابعاد مشکلاتی نظیر خشونت، امنیت اجتماعی، احساس ترس و دلایل نگهداری سلاح گرم به دست آورند. سپس بخش‌هایی که تحت عنوان واحد پیشگیری در ناجا و قوه قضائیه دایر شده‌اند به کمک رسانه‌های جمعی و کارشناسان و پژوهشگران، روی فهم و حل مساله تمرکز کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها