شناسه خبر : 31365 لینک کوتاه

از شهروندان فرصت‌طلب تا نخبگان رانت‌جو

رقابت بر سر رانت چگونه جایگزین خلاقیت و تلاش شد؟

حتماً برای شما هم بسیار پیش آمده است که هنگام رانندگی با رانندگانی مواجه شوید که از خیرِ کوچک‌ترین فضای خالی هم نمی‌گذرند و بلافاصله از فرصت پیش‌آمده استفاده می‌کنند تا جلوی شما را بگیرند، یا کسانی‌که با کوچک‌ترین احساس کمبود مایحتاج زندگی به مغازه‌ها یورش می‌برند و محتکرانه بسیار بیش از حد نیاز خرید می‌کنند، افرادی که بدون آنکه کوچک‌ترین فعالیت مدنی داشته باشند، تنها در پیوند با احزاب و جریانات سیاسی در انتخابات‌های مختلف کاندیدا می‌شوند و تلاش می‌کنند تا از این نمد برای خود کلاهی بدوزند، یا افرادی که کوچک‌ترین فرصت پیش‌آمده از هر موقعیتی را برای تخریب، تمجید یا هر کنش اجتماعی دیگری برای ارتقای خود و تخریب دیگران به‌کار گیرند.

مریم زارعیان/ استادیار مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی

حتماً برای شما هم بسیار پیش آمده است که هنگام رانندگی با رانندگانی مواجه شوید که از خیرِ کوچک‌ترین فضای خالی هم نمی‌گذرند و بلافاصله از فرصت پیش‌آمده استفاده می‌کنند تا جلوی شما را بگیرند، یا کسانی‌که با کوچک‌ترین احساس کمبود مایحتاج زندگی به مغازه‌ها یورش می‌برند و محتکرانه بسیار بیش از حد نیاز خرید می‌کنند، افرادی که بدون آنکه کوچک‌ترین فعالیت مدنی داشته باشند، تنها در پیوند با احزاب و جریانات سیاسی در انتخابات‌های مختلف کاندیدا می‌شوند و تلاش می‌کنند تا از این نمد برای خود کلاهی بدوزند، یا افرادی که کوچک‌ترین فرصت پیش‌آمده از هر موقعیتی را برای تخریب، تمجید یا هر کنش اجتماعی دیگری برای ارتقای خود و تخریب دیگران به‌کار گیرند. گرچه این گروه‌ها ظاهراً با هم متفاوت‌اند، اما در یک ویژگی فرهنگی اجتماعی مشترک‌اند و آن اینکه در ضمیر ناخودآگاه آنها هدر دادن کوچک‌ترین فرصت را به معنای آن می‌دانند که آن موقعیت دیگر تکرار نخواهد شد. عبارت تاکیدی این دسته از افراد آن است که «من از تمام فرصت‌های پیش‌آمده مثبت و منفی استفاده می‌کنم تا کمی جایگاهم را بهتر کنم!». به تعبیر جلال آل‌احمد «وقتی دیوار باغ فرو می‌ریزد، سر و کله میوه‌چین‌ها پیدا می‌شود!» افراد فرصت‌طلبی که در کمین ایجاد موقعیت و شرایطی هستند تا خود را از آن بی‌نصیب نگذارند.

اگرچه نمی‌توان گفت نفس فرصت‌جویی افراد به خودی خود مساله‌ای اجتماعی است، اما مشکل زمانی به عنوان یک مساله اجتماعی بروز می‌کند که تعداد زیادی از افراد جامعه به دنبال فرصت‌جویی باشند، به‌طوری که هرکس تنها به دنبال آن باشد که بدون توجه به شرایط دیگران از فرصت پیش‌آمده فقط برای خود استفاده کند. از آنجا که پی‌جویی منفعت شخصی رابطه معکوسی با پیگیری منفعت جمعی دارد، این شیوع فرصت‌طلبی در سطح گسترده جامعه را با بحران جدی مواجه می‌سازد. درست همانند جمعیتی که برای تماشای مسابقات به ورزشگاه رفته‌اند. اگر یک نفر برای تماشای بهتر بایستد، بازی را بهتر می‌بیند، اما اگر همه جمعیت همین تصمیم را بگیرند و همه با هم بایستند، دیگر کسی امکان تماشای بازی را نخواهد داشت! شیوع فرصت‌طلبی در سطح وسیع، جامعه را از پیگیری اهدافش باز می‌دارد.

جامعه کوتاه‌مدت

اما پرسش اصلی آن است که چه سازوکاری به صورت گسترده افراد یک جامعه را به سمت فرصت‌طلبی سوق می‌دهد؟ شهروندان چه کشورهایی فرصت‌طلب‌ترند و شهروندان چه جوامعی بیشتر به دنبال نفع فردی هستند.

گرچه پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی ابعاد مختلف مساله است، اما از منظر دکتر کاتوزیان در جامعه کوتاه‌مدت ایرانی حتی تغییرات مهم و بنیادین هم ناپایدار است و این ناپایداری همه حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، آموزشی و... را متاثر ساخته است. به‌طوری که هر لحظه خطر اینکه هوا و هوسی در جامعه بنیان نهادهای ظاهراً پایدار را با کلنگ ویران کند، وجود داشته و دارد. نتیجه این فرآیند تاریخی، شکل‌گیری فرهنگ فرصت‌جویی در افراد جامعه است به‌طوری که در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان، هدررفت هر فرصت به معنای از دست دادن همیشگی آن مزیت است.

از آن‌سو، فرصت‌جویی جمعی ریشه دیگری در اقتصاد سیاسی دارد. به‌طوری که نتایج بررسی پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های جهانی نشان می‌دهد ربط وثیقی بین فرصت‌طلبی شهروندان و کشورهای دارای اقتصاد رانتی وجود دارد. به عبارتی، هرچه کشوری وابستگی بیشتری به منابع رانتی داشته باشد، شهروندان فرصت‌طلب‌تری دارد که بهای کمتری به منفعت جمعی می‌دهند. یعنی اقتصاد رانتی سازوکار این فرصت‌جویی را تقویت می‌کند. کشورهای با اقتصاد رانتی کشورهایی‌اند که با فروش یک یا چند ماده خام، درآمدهای کلانی از کشورهای خارجی به دست می‌آورند. تامین هزینه دولت از خارج اختیار هزینه کردن این رانت عظیم را بدون احتساب نظرات جامعه به دولت می‌دهد. از آنجا که دولت رانتی وابستگی خاصی به مالیات‌های مردم ندارد، نیازی هم به پاسخگویی به مردم احساس نمی‌کند.

در واقع دسترسی دولت رانتیر به مقادیر عظیم رانت موجب تقویت استقلال دولت از جامعه می‌شود و این نوع استقلال باعث می‌شود در سیاستگذاری‌های داخلی و خارجی اجباری به در نظر گرفتن منافع جامعه نداشته باشد، زیرا وابستگی اقتصادی دولت به جامعه، آن را ناگزیر می‌سازد که برای ادامه حیات اقتصادی تن به اعمال نظارت از جانب نهادهای دموکراتیک دهد. در فقدان چنین وابستگی است که خود به خود نظارت اجتماعی بر دولت حذف می‌شود.

اما از سوی دیگر، مشخصه مهم دولت رانتیر وجود نخبگانی است که منابع رانت را در اختیار دارند. دسترسی به این منابع عظیم این امتیاز را به آنها می‌دهد تا با توزیع خودسرانه این منابع عمومی بین افراد و گروه‌های خاص، همکاری و حمایت آنها را جلب کنند.

وجه خسارت‌آور این پدیده برای جامعه آن است که در چنین فضایی نخبگان و نیروهای مستعد که توانایی کارآفرینی و به حرکت درآوردن چرخ‌های تولید را دارند، آلوده رانت‌جویی می‌شوند. چراکه به زودی درمی‌یابند که در همسایگی‌شان یا کمی آن طرف‌تر، افرادی بدون زحمت و تلاش و البته بدون شایستگی، توانایی یا استحقاق لازم، به فرصت، امکان و منبعی دست یافته‌اند که به موجب آن کیفیت و سطح زندگی، درآمد و پرستیژ و منزلت اجتماعی‌شان تغییر عمودی قابل توجهی یافته است.

آگاهی از این پدیده شوم اقتصادی، موجب می‌شود تا افراد در این میدان فسادزده، برای به دست آوردن «رانت» با یکدیگر رقابت منفی و حتی مبارزه فرسایشی کنند که البته این رقابت منفی تا پایین‌ترین سطوح جامعه سرایت می‌کند.

پرواضح است که کنشگران چنین جامعه‌ای به‌جای آنکه مبتکر، خلاق، سخت‌کوش، ثروت‌آفرین و مولد باشند و به دنبال خلق فرصت‌های بدیع برای اشتغال و ثروت باشند، رانت‌جو، فرصت‌طلب، ستیزه‌جو، راکد و ناسالم می‌شوند. مقایسه تطبیقی وضعیت کشورهای مختلف هم همین را نشان می‌دهد. مردمان دولت‌های «رانتیر» راکد و رانت‌جو و منفعت‌طلب هستند و اعتنای کمتری به خیر جمعی دارند.

بی‌شک شهروندانی که شاهدند ژن‌های خوبی بدون شرکت در کنکور و حضور در کلاس‌های درس، مدارک بالای دانشگاهی را کسب می‌کنند و در پست‌های بالای مدیریتی می‌نشینند و افرادی فقط با دستیابی زودرس به اطلاعات گوناگون در زمینه تغییر نرخ ارز، تغییر قوانین و مقررات سودهای کلانی می‌برند، می‌بایست تلاش کنند تا از قافله عقب نمانند.

همان‌گونه که فرصت‌طلبی شهروندان موجب کاهش اعتماد اجتماعی، افزایش تنازعات اجتماعی و تنزل پیگیری خیر جمعی می‌شود که در نهایت فرصت‌های بزرگ رشد را از کلیت جامعه می‌گیرد، رانت‌جویی نخبگان که در پی فساد گسترده اتفاق می‌افتد با گسترش دلالی و توقف فعالیت‌های مولد، موجب خروج سرمایه‌های مادی و معنوی از کشور، افزایش بیکاری، دوقطبی شدن جامعه و تضاد طبقاتی می‌شود.

فرصت‌طلبی شهروندان جامعه روی دیگر رانت‌جویی نخبگان جامعه است و هر دو حلقه منحوسی برای فروپاشی مفهوم جامعه است. چراکه حجم بالای فرصت‌طلبی افراد جامعه، مفهوم جامعه را به مثابه کلیت درهم‌تنیده به هم وابسته با چالش جدی مواجه می‌کند و حجم بالای رانت‌جویی سیستم اقتصادی جامعه را دچار فروپاشی می‌کند.

رفتار فرصت‌طلبانه افراد جامعه بیش از آنکه فرهنگی باشد، ناشی از احساس عدم امنیت، عدم ثبات اقتصادی و احساس بی‌عدالتی اجتماعی است که بدون شک شیوع رانت‌جویی بر آن تاثیر مهمی دارد. به عبارتی با کنترل درازمدت رانت‌خواری، فرصت‌طلبی شهروندان جامعه هم می‌تواند کاهش ‌یابد.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها