شناسه خبر : 30609 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چیرگی پوپولیسم

مرتضی ایمانی‌راد آثار لغو معافیت کشورها از تحریم نفتی ایران را بررسی می‌کند

چیرگی پوپولیسم

اگر معافیت هشت کشور از تحریم نفتی ایران تمدید نشود، باید منتظر بلایای اقتصادی باشیم؟ مرتضی ایمانی‌راد در پاسخ به این سوال، فرض اولیه را غیرمعقول و محال می‌خواند. ایمانی‌راد معتقد است که آمریکا نمی‌تواند به دلیل شرایط بازار نفت و هزینه سیاسی مقابله با کشورهای خریدار نفت، به این فرضیه تن دهد. از نظر این اقتصاددان اگر چنین فرضی تحقق یابد، در آن صورت رشد سریع نرخ ارز و طلا محتمل است و با تاخیر این افزایش قیمت در بازارهای دیگر نیز نمایان خواهد شد. با این حال، این صاحب‌نظر اقتصادی باور دارد که در این شرایط نیز بازار ارز حالت لجام‌گسیخته پیدا نخواهد کرد و بانک مرکزی همچنان ابزارهایی برای دفاع دارد. به عقیده ایمانی‌راد، در صورت لغو معافیت‌ها کنترل‌های بانک مرکزی بر بازار به شدت افزایش می‌یابد و سرعت گردش پول کندتر خواهد شد. در حقیقت به باور ایمانی‌راد، لغو معافیت‌ها اقتصاد ایران را به سمت کنترل بیشتر و چیرگی پوپولیسم سوق می‌دهد.

♦♦♦

  لغو معافیت هشت کشور از تحریم نفتی چه آثار اقتصادی به دنبال دارد؟

در صورتی که تمامی معافیت‌های هشت کشور لغو شود صادرات نفت ایران به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. از چند نظر لغو کل معافیت‌ها عملی نخواهد شد. یکی اینکه ترامپ نمی‌تواند ریسک نابسامانی را که در بازار نفت به وجود می‌آید بپذیرد و خودش را درگیر پدیده جدیدی بکند. دوم اینکه بعضی از کشورها برای محصولاتی که می‌خواهند تولید کنند تنها به نفت ایران نیاز دارند و نفت سایر کشورها یا به دردشان نمی‌خورد یا هزینه فرآوری آنها برایشان خیلی بالاست. بنابراین واردات نفت ایران برای آنها لازم است، چه آمریکا معافیت را بدهد و چه ندهد. سوم اینکه دولت آمریکا متوجه شده است که به صفر رساندن صادرات نفت ایران یک بلوف بیشتر نیست و این امکان که صادرات نفت ایران در بازار جهانی به صفر برسد وجود ندارد. ایران مسیرهای متعددی را برای صادرات نفت پیدا کرده است و گذشته از آن وقتی صادرات نفت ایران با قیمت‌های رقابتی در بازار جهانی عرضه شود خریداران بخشی از ریسک تحریم آمریکا را می‌پذیرند و چهارم نقش روسیه را هم در این میان نباید نادیده گرفت. روسیه می‌تواند بخشی از نفت ایران را خریداری کند و مانع از این شود که ایران نتواند نفت خود را صادر کند. بنابراین بهتر است این فرض را مطرح نکنیم چون احتمال تحقق آن بسیار بسیار کم است. ولی حالا فرض کنیم که آمریکا به یکباره تمامی معافیت‌ها را حذف کند و هشت کشور مورد نظر نیز اقدام به خرید نفت از ایران نکنند. با این مفروضات درآمدهای نفتی ایران به شدت کاهش می‌یابد، عرضه ارز در کشور به میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یابد و قیمت ارز به راحتی مرزهای ۱۵ هزار تومان را می‌شکند و احتمال اینکه دوباره بازار ارز گرفتار التهاب و نوسانات شدید شود وجود دارد. از طرف دیگر کسری بودجه شدیدی گریبان دولت را می‌گیرد و دولت هم چاره‌ای ندارد جز اینکه از بانک مرکزی قرض بگیرد. همین استقراض که با فرض شما بسیار زیاد هم خواهد بود منجر به تورم در کشور می‌شود و روندهایی در اقتصاد کشور حاکم می‌شود که کنترل آن بسیار سخت خواهد بود. در انتهای این بحث باید یک نکته را هم در نظر گرفت که ایران می‌تواند از مجاری دیگر اقدام به صادرات نفت خود کند و بنابراین می‌تواند اثر لغو معافیت‌ها را تا حدودی کم کند، ولی در هر حال بروز مشکلات جدی در اقتصاد ایران اجتناب‌ناپذیر خواهد شد.

  در مورد بازارها، احتمال لغو معافیت می‌تواند منجر به جهش قیمتی جدیدی در بازار ارز شود؟

اگر تمامی معافیت‌ها لغو شود صادرات نفت ایران از حدود ۱/۱ میلیون بشکه در روز به نیم‌میلیون بشکه کاهش می‌یابد که با قیمت‌های فعلی نفت و با در نظر گرفتن تخفیفی که ایران مجبور است بدهد، به زحمت به 10 میلیارد دلار می‌رسد که این مقدار حتی واردات کالاهای ضروری را هم نمی‌تواند پوشش دهد. این کاهش صادرات نفت به اضافه مشکل ایران در دسترسی و انتقال وجوه ناشی از صادرات نفت می‌تواند یک بحران جدی در بازار ارز ایجاد کند. به عبارت دیگر با مفروضاتی که شما گفتید جهش قیمت دلار و سپس جهش قیمت کالاها و سایر بخش‌ها اجتناب‌ناپذیر خواهد شد. به نظر می‌رسد، همان‌طور که در پرسش بالا گفتم، این احتمال ضعیف است، ولی در هر حال باید منتظر ماند.

  با توجه به وضعیت بازار نفت جهانی، چقدر امکان دارد که آمریکا بتواند در به صفر رساندن فروش نفت ایران به نتیجه برسد؟

بازار نفت در شرایط فعلی دو ویژگی دارد. اول اینکه مازاد تقاضا یا مازاد عرضه در بازارهای جهانی وجود ندارد بنابراین چون قیمت‌ها هم در مقایسه تاریخی در سطح متعادلی قرار گرفته‌اند، کشش‌پذیری قیمت نفت بسیار بالا رفته است. این کشش‌پذیری بالا نفت را نسبت به عوامل اثرگذار بر قیمت حساس کرده است. به همین دلیل است که به صفر رساندن صادرات نفت ایران هزینه بالایی برای آمریکا دارد. اگر قیمت‌های نفت را در چند ماه گذشته نگاه کنید، با هر خبر مرتبط قیمت نفت به شدت نوسانی شده است. یکی از دلایل آمریکا در اعطای معافیت به هشت کشور نیز همین مساله بود. آمریکا خیلی به حفظ ارتباطات بین‌المللی خود ملزم نیست و تنها مساله‌اش این است که بازار نفت از کنترل خارج نشود. در هر حال چون آمریکا واردات بالایی دارد از قیمت‌های پایین نفت نیز سود می‌کند. نکته دوم هم، هرچند خیلی مهم نیست ولی اثرگذار است، اینکه با لغو معافیت‌ها، آمریکا تعداد زیادی از کشورها را به کمپ مخالف خود و موافق ایران می‌راند و چون از این رابطه زیان می‌کند خود را درگیر این مساله نمی‌کند. راه‌های ایران برای صادرات نفت را هم نباید نادیده گرفت. همه این مسائل را در نظر بگیریم، صفر شدن صادرات نفت ایران فرضی غیرمعقول است.

  اگر معافیت‌های کشورها برای خرید نفت ایران لغو شود بازارهای مالی دیگر چه واکنشی نشان خواهند داد؟ کدام بازارها بیشتر از این ناحیه ملتهب می‌شوند؟

یک بحثی را در جاهای مختلف مطرح کرده‌ام که اینجا هم همان بحث را تکرار می‌کنم. اساس بحث این است که در شرایطی که قیمت ارز به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد (که این میزان افزایش قابل توجهی بیش از 50 درصد باید باشد)، ارز هدایت قیمت‌ها را بر عهده خواهد گرفت. این پدیده بعد از انقلاب چندین بار اتفاق افتاده است و آخرین بار آن هم سال ۱۳۹۱ بود که یک جهش ارزی را تجربه کردیم. این پدیده در سال ۹۷ نیز به‌طور بدتری اتفاق افتاده و هنوز هم پس‌لرزه‌های آن در اقتصاد ایران در حال اثرگذاری است. در شرایطی که شما بحث لغو معافیت‌ها را مطرح می‌کنید، خیلی زود باید منتظر افزایش نرخ دلار باشیم و به محض افزایش نرخ دلار، سایر کالاها شروع به تعدیل قیمتی با نرخ دلار می‌کنند. مثلاً طلا به سرعت تا میزان صد درصد خودش را به افزایش نرخ ارز تعدیل می‌کند. بعد از آن اتومبیل، مسکن، سهام، کالاهای پایه مثل فولاد و آلومینیوم، شاخص تورم کالاهای خرده‌فروشی، کالاهای وارداتی و... خودشان را با نرخ ارز تعدیل می‌کنند. ضریب تعدیل هر کدام از این بخش‌ها یا کالاها بستگی به وابستگی ارزی آنها از یک طرف و کشش‌پذیری قیمتی و درآمدی آنها از طرف دیگر دارد. مثلاً طلا که به شدت کشش‌پذیر است و وابستگی بالایی به ارز دارد سریع و به میزان بالایی افزایش می‌یابد و مسکن که به علت تفکیک‌ناپذیری و نیاز به نقدینگی بالا کشش‌پذیری بالایی ندارد، کمتر افزایش می‌یابد. از همه کمتر شاخص بهای کالاهای خرده‌فروشی است که معمولاً ضریب تعدیل آن از همه کمتر است. بنابراین اگر این معافیت‌ها لغو شود و به‌طور واقعی روی صادرات نفت ایران اثر بگذارد، در درجه اول موجب افزایش یکباره ارز و طلا می‌شود و پس از آنها کالاهای پایه افزایش سریعی پیدا می‌کنند. ضمناً این مساله حتماً اقتصاد ایران را به سمت کنترل بیشتر می‌برد و چیرگی پوپولیسم را تقویت می‌کند. در این زمینه بحث مفصل است که در این گفت‌وگوی مختصر نمی‌توان به آن پرداخت.

  در این شرایط سیاستگذار پولی چه باید کند؟ آیا سیاست‌های بانک مرکزی با افول درآمدهای نفتی از بین خواهد رفت؟

بانک مرکزی در این دوره بهتر از دوره آقای سیف در حال عمل کردن است. حداقل شما می‌بینید که هر هفته یک سیاست جدید اعمال می‌شود. من با درست یا غلط بودن این سیاست‌ها کاری ندارم. بحثم این است که به بازارها توجه می‌شود. بازار در حال مدیریت یا کنترل است. در این فضا حتماً بانک مرکزی وارد کارزار خواهد شد و به‌طور طبیعی کنترل‌های خود را روی بازار بالا خواهد برد. امیدوارم تا آن موقع بازار متشکل ارزی راه بیفتد. این بازار اگر درست کار کند، بسیاری از التهابات ارزی را می‌گیرد. اگر قبول کنیم که در این شرایط معافیت‌ها لغو خواهد شد، طبیعی است که بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز مجبور است مداخله بیشتری در بازار پول و در سیستم بانکی کند. جزئیات این کنترل‌ها را تا حدودی می‌توان حدس زد، ولی نکته مهم این است که گردش پول به شدت کندتر خواهد شد و بخشی از آزادی عمل فعالان اقتصادی از بین خواهد رفت. یک بحث می‌ماند که شما هم در پرسش خود به آن پرداخته‌اید. آیا کنترل بانک مرکزی با احتمال لغو تحریم‌ها از بین خواهد رفت و همانند سال ۹۷، بازار ارز لجام‌گسیخته افزایش پیدا خواهد کرد؟ به نظرم می‌رسد که این اتفاق نمی‌افتد.

هنوز ایستگاه‌های زیادی در اختیار بانک مرکزی است که با کمک آنها می‌تواند بازار را بیشتر کنترل کند. به عبارت دیگر تفنگ بانک مرکزی هنوز فشنگ‌های زیادی دارد. به همین دلیل التهاب و لجام‌گسیختگی در بازار ارز را می‌توان با احتمال کم دید. البته من مجدداً تاکید می‌کنم که نظر خودم این است که دولت آمریکا تمامی معافیت‌ها را لغو نمی‌کند ولی ممکن است مثلاً ایتالیا، تایوان و یونان را از دایره معافیت‌ها خارج کند که در این صورت هم بازار ارز التهاب زیادی را تجربه نخواهد کرد، زیرا بخش محدودی از نفت ایران به این سه کشور صادر می‌شود.

  با توجه به وضعیت موجود، برخی این عقیده را دارند که عملاً در شرایط حاضر نیز ایران در فروش نفت، قادر به بازگشت درآمدهای خود نیست و از این‌رو در کوتاه‌مدت لغو معافیت‌ها اثر چندانی ندارد، این فرضیه تا چه حد صحیح است؟

این بحث درست نیست. حتماً بخشی از درآمدهای حاصله از صادرات نفت خام در شرایط فعلی در اختیار بانک مرکزی است. بدیهی است که وقتی صادرات نفت افت شدید داشته باشد به همان نسبت وصولی‌ها هم کاهش می‌یابد و اقتصاد ایران در شرایط کمبود ارزی شدیدتری قرار خواهد گرفت. اگر هم قبول داشته باشیم که عملاً درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت اصلاً به کشور وارد نمی‌شود یا در اختیار بانک مرکزی قرار نمی‌گیرد، آن‌وقت باید پاسخ این سوال‌ها را بدهیم که بانک مرکزی از کجا ارز می‌آورد تا بازار را شارژ کند و کالاهای اساسی که به میزان بالایی در سال ۹۷ وارد کشور شد از کدام ارز تامین شده است؟ به همین دلیل است که می‌گویم این استدلال درست نیست و بنابراین با لغو معافیت‌ها بازار ارز دچار التهاب خواهد شد و بانک مرکزی هم، همان‌طور که اشاره کردم، کنترل‌های خود را بیشتر خواهد کرد.

  اگر معافیت‌ها تمدید شود، آیا سیاستگذار ارزی و پولی می‌تواند بهره‌برداری جدیدی از آن انجام دهد؟

اگر معافیت‌ها تمدید شوند ما در جایی که ایستاده‌ایم قرار می‌گیریم. یعنی در بازار ارز تغییر خاصی پدید نمی‌آید. طبیعی است که چون بخشی از احتمال لغو معافیت‌ها اثر خود را روی نرخ دلار گذاشته است، با اعلام خبر تمدید معافیت‌ها دلار کاهش خواهد یافت و زمان کمی که بگذرد مجدداً دلار روند افزایشی خود را ادامه خواهد داد. بنابراین سیاستگذار ارزی نسبت به شرایط فعلی دست بازتری نخواهد داشت. البته با شروع و توسعه بازار متشکل ارز، در صورتی که درست مدیریت شود، فارغ از تمدید معافیت‌ها، موجب می‌شود که التهابات بازار ارز کمتر شود و قیمت ارز به سمت واقعی‌تر شدن حرکت کند. معمولاً این شکاف بین قیمت واقعی و قیمت سیاستگذاری‌شده علت اصلی التهابات ارزی است. بنابراین هرچه قیمت ارز واقعی‌تر شود این نوسانات کمتر می‌شود. وقتی می‌خواهیم هیچ‌گونه گفت‌وگویی با آمریکا نداشته باشیم، باید بپذیریم که نرخ ارز در بازار واقعی افزایش پیدا می‌کند. پذیرش این مساله راهی به سوی تثبیت بازار ارز است که متاسفانه تاکنون اجازه نداده‌ایم که نرخ ارز بر اساس معیارهای اقتصادی تغییر کند.

  اگر تمدیدها لغو شوند، احتمال تشدید کسری بودجه افزایش خواهد یافت، در این شرایط نرخ تورم به سمت چه اعدادی سوق می‌یابد؟ آیا می‌توان در این شرایط انتظار اصلاحات اقتصادی گسترده را داشت؟

فرض می‌کنیم که معافیت‌ها لغو شوند. همان‌طور که قبلاً هم اشاره شد صادرات نفت ایران پیش‌بینی می‌شود که به حدود 600 هزار بشکه کاهش یابد. این مقدار صادرات تحت هیچ عنوان حتی نیازهای اولیه کشور را پاسخ نمی‌دهد. اگر ما قیمت نفت را 50 دلار به‌طور میانگین در نظر بگیریم، لازم است 800 هزار بشکه در روز صادر کنیم تا فقط بتوانیم کالاهای اساسی را تامین کنیم. بنابراین کاهش درآمدهای صادراتی را نباید از زاویه کسری بودجه نگاه کرد. جدا از کسری بودجه، اثر شدیدی بر اقتصاد خواهد داشت. اگر بودجه را هم نگاه کنیم، حداقل درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت خام بیش از 50 درصد کاهش می‌یابد و کسری بودجه را تشدید خواهد کرد. محل تامین کسری بودجه هم مشخص است. تامین کسری بودجه از طریق بانک مرکزی موجب افزایش یکباره قیمت‌ها می‌شود، مخصوصاً اینکه این افزایش قیمت‌ها با افزایش نرخ ارز حمایت می‌شود. به نظرم در این شرایط سیاستگذار لازم است بسیار جدی‌تر به مسائل اقتصادی بپردازد و پیش‌بینی می‌شود که انقباض شدید پولی از طریق کنترل‌های در اختیار بانک مرکزی، مستقر شود. اینجا ممکن است حساب‌های پس‌انداز نیز به نوعی کنترل شود. در هر حال بالا رفتن نرخ تورم تا 50 درصد هم قابل پیش‌بینی است. من در پایان مجدداً به دو مساله اشاره کنم. اول اینکه دولت آمریکا از لغو تمامی معافیت‌ها نفعی نخواهد برد و ممکن است کمپ ایران را تقویت کند. دوم ما فرض می‌گیریم که ایران با لغو معافیت‌ها نتواند نفت خود را صادر کند که به نظرم این فرض هم خیلی معقول به نظر نمی‌رسد. در هر حال کانال‌های صادرات نفت و دور زدن تحریم‌ها باز شده و بنابراین نفت ایران تحت هیچ عنوان به صفر نمی‌رسد. ولی تحت این فروض نیز همچنان با افزایش نرخ تورم و بالا رفتن نرخ ارز مواجه خواهیم بود.

دراین پرونده بخوانید ...