شناسه خبر : 30445 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پربازده

آیا بازار طلا و سکه بازهم سود طلایی می‌دهند؟

سال 97 برای بازار طلا سال بسیار خاصی بود و در این سال شاهد نوسانات شدیدی در این بازار بودیم. اما طلا در این میان تنها نبود. عمده صعودهای هیجانی طلا، ریشه در نوسانات هیجانی بازار ارز داشت. قبل از ورود به بحث بازار طلا در سال 98 و اینکه طلا چه آینده‌ای را پیش رو خواهد داشت، لازم است عوامل تعیین قیمت طلا در بازار داخل بررسی شوند.

حسین راهداری/ تحلیلگر بازارهای مالی

سال 97 برای بازار طلا سال بسیار خاصی بود و در این سال شاهد نوسانات شدیدی در این بازار بودیم. اما طلا در این میان تنها نبود. عمده صعودهای هیجانی طلا، ریشه در نوسانات هیجانی بازار ارز داشت. قبل از ورود به بحث بازار طلا در سال 98 و اینکه طلا چه آینده‌ای را پیش رو خواهد داشت، لازم است عوامل تعیین قیمت طلا در بازار داخل بررسی شوند.

پارامترهای موثر بر قیمت طلای داخلی

قیمت‌های بازار طلای داخلی از سه عامل تاثیر می‌پذیرند:

1- قیمت ارز (به طور مشخص دلار) در بازار ارز

2- قیمت طلای جهانی

3- میزان مازاد تقاضا

در ادامه هر یک از این موارد بررسی می‌شوند.

بازار ارز داخلی

سخن گفتن از بازار ارز با توجه به نوسانات شدید این بازار در سال 97 کمی سخت است به‌خصوص وقتی که ثابت شد در ترکیب تحریم و سوءمدیریت، در این بازار هر قیمتی را می‌توان شاهد بود. از یک طرف قیمت ارز برای سران آمریکا که تحریم‌های ظالمانه یک‌طرفه علیه ایران اعمال کرده‌اند، به عنوان سنجشی برای موفقیت تحریم‌ها به کار می‌رود. این مساله حتی باعث شد بازار ارز حالت امنیتی نیز به خود بگیرد. دستگیری دلالان تحت عنوان اخلالگران بازار بخشی از برخورد با نوسانات شدید قیمتی در بازار ارز بود. از طرف دیگر این تحریم‌ها در ترکیب با سوءمدیریت داخلی سبب شد بازار ارز شاهد التهاب‌هایی باشد که حتی با دستگیری اخلالگران نیز آرامش بر این بازار حاکم نشود.

از فاجعه‌بارترین تصمیم‌های ارزی در این مدت، اعلام تک‌نرخی شدن ارز در 4200 تومان و قاچاق اعلام شدن هرگونه معامله ارز خارج از سیستم دولتی در 20 فروردین سال 97 بود. این در حالی بود که قبل از این تاریخ سفته‌بازان حتی برای دلار بالای پنج هزار تومان هم صف کشیده بودند. این تصمیم منجر به زیرزمینی شدن بازار آزاد ارز و نیز تقاضای چندین میلیارددلاری برای واردات با ارز 4200 شد.

در نهایت عمر ارز 4200 و تصمیمات یک‌شبه مربوط به آن چند ماه بیشتر نبود و دولت به طور رسمی از سیستم نیما رونمایی کرد که قیمت دلار در آن تقریباً بالای هشت هزار تومان بود. کارنامه سیاه ارز 4200تومانی وقتی واضح‌تر شد که پرونده‌های مختلفی از تخلف واردکنندگان منتشر شد. واردکنندگانی که با ارز 4200 واردات کرده اما آن را به ارز آزاد فروخته بودند یا اساساً کالاهای واردکرده را احتکار کرده بودند به این امید که گران شود. از همه اتفاقات بازار ارز دردناک‌تر دریافت ارز برای وارداتی بوده که هیچ‌گاه انجام نشده است.

ثمره تصمیمات نادرست اقتصادی منجر به هدر رفتن میلیاردها دلار ثروت مردم ایران در این مدت شد. در زمانی که این مقاله نوشته می‌شود، بازار ارز بعد از آنکه حتی توانست قیمت دلار نزدیک به 20 هزار تومان را تجربه کند، با کاهش محسوسی حتی به زیر 10 تومان هم در مقطعی مواجه شد. اما این افت و خیزهای شدید، برگ دیگری از سوءمدیریت بازار ارز بود که سبب شد این انتظار شکل بگیرد که قیمت‌های فعلی بازار ارز مصنوعی بوده و در بازار انتظار رشد مجدد قیمت ارز می‌رود.

در چنین فضایی، پیشران‌های بازار ارز در سال 98 عبارتند از:

1- کاهش درآمدهای نفتی

 هدف اعلامی و صریح دولت آمریکا این بوده است که صادرات نفت ایران را ظرف مدت شش ماه به صفر برساند. با توجه به اینکه عمده درآمدهای نفتی ایران از درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت است، می‌توان پیش‌بینی کرد که تا چه اندازه این تهدید می‌توانسته بر آشفتگی بازار ارز موثر باشد. برخلاف این هدف، 13 آبان که آخرین مهلت به کشورهای واردکننده نفت ایران بود گذشت و آمریکا نتوانست به این هدف دست یابد و مجبور شد که به کشورهای واردکننده نفت یک مهلت شش‌ماهه دیگر اعطا کند. اگرچه شاید آمریکا در هدف اعلامی خود به طور کامل موفق نبوده است اما موفق شد که صادرات نفت ایران را به بیش از نصف کاهش دهد. ضمناً دولت آمریکا هنوز در حال اعمال فشار بر کشورها، برای قطع واردات نفت از ایران است و برخی کشورها از جمله ایتالیا و یونان به‌رغم داشتن معافیت، واردات نفت خود از ایران را به صفر رسانده‌اند.

به هر حال، درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت برای اقتصاد ایران و مدیریت بازار ارز بسیار مهم هستند و کاهش این درآمدها سیگنال منفی را به بازار ملتهب ارز خواهد فرستاد.

2- میزان افزایش نقدینگی

صادرات نفتی یکی از مهم‌ترین محل‌های درآمد دولت‌های ایران است که با تبدیل آن به ریال، دولت‌ها می‌توانسته‌اند مخارج خود را تامین کنند. در حالت عادی و بدون لحاظ کاهش درآمدهای نفتی، دولت‌های ایران همواره با کسری بودجه مواجه بوده‌اند و برای جبران این کسری بودجه با چاپ پول به افزایش لجام‌گسیخته تورم دامن زده‌اند.

با کاهش شدید درآمدهای نفتی می‌توان انتظار داشت که بحث کسری بودجه دولت جدی‌تر از گذشته شود. اما در شرایطی که بازار ارز ملتهب است و تورم به ارقام بالای 30 درصد رسیده است، افزایش شدید نقدینگی، حکم بنزین ریختن روی آتش دارد و آتش تورم و التهابات بازار ارز را شعله‌ور‌تر خواهد کرد.

اما چه چیزی در سال 98 ممکن است باعث افزایش نقدینگی شود؟ یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش نقدینگی، افزایش هزینه‌های دولت است که علی‌القاعده می‌توان انتظار داشت به دلیل تورم، در سال آتی بیش از 20 درصد افزایش داشته باشد. به عنوان مثال افزایش 20درصدی حقوق‌ها خود اگرچه یک نیاز برای جبران افت قدرت خرید کارمندان است، اما باید منابع تامین آن نیز مشخص باشد.

هرگونه هزینه‌سازی در بودجه بدون توجه به منابع تامین آن هزینه‌ها می‌تواند تبعات ناگواری برای کسری بودجه دولت و در ادامه افزایش نقدینگی، تورم داشته باشد. در شرایط فعلی، اگر این اتفاق رخ دهد، در ادامه افزایش نرخ ارز به دلیل هجوم نقدینگی ایجادشده به بازارهای مختلف از جمله بازار ارز، ناگزیر به نظر می‌رسد.

اما افزایش قیمت ارز تنها سناریوی بازار ارز در سال آتی نخواهد بود. یکی از مهم‌ترین عوامل کاهش قیمت ارز در سال آتی، گشایش سیاسی در روابط ایران و آمریکاست. اگرچه با توجه به رویکرد خصمانه دولت فعلی آمریکا در قبال ایران، احتمال حل و فصل مسائل سیاسی بین دو کشور پایین است اما به هر حال به عنوان یک سناریو می‌تواند مطرح باشد.

در همین رابطه مقایسه شرایط تحریم‌های فعلی با تحریم‌های سال‌های 91 و 92 می‌تواند گویای این امر باشد که تا چه حد می‌توان به کاهش قیمت ارز امید داشت.

در کل با توجه به شرایط فوق به نظر می‌رسد که سال آینده سالی پر از نایقینی برای اقتصاد ایران باشد و تبعات این نایقینی خود را به صورت التهاب بیشتر و افزایش قیمت در بازار ارز نشان دهد.

هرگونه سوءمدیریت در این خصوص می‌تواند همانند سال 97 تبعات فاجعه‌باری برای اقتصاد ایران داشته باشد و سرمایه ملی ایران را بیشتر هدر دهد.

212-1

بازار طلای جهانی

بازار طلای جهانی در یک دهه اخیر شاهد افت‌وخیزهای زیادی بوده است. در حالی که قیمت طلا در سال 2011 تا مرز 2000 دلار در هر اونس نیز پیش رفته بود، ناگهان با امید به بهبود اقتصاد آمریکا و پایان برنامه‌های انبساطی برای تحریک اقتصاد و در مقابل افزایش نرخ بهره، قیمت طلای جهانی در سراشیبی سقوط قرار گرفت و تا زیر 1100 دلار در هر اونس را نیز توانست تجربه کند. در حقیقت این انتظار به وقوع پیوست و فدرال رزرو در چند مقطع با افزایش نرخ بهره، نرخ بهره آمریکا را از 25 /0 درصد در سال 2015 به 25 /2 درصد در سال 2018 رساند. همین روند نرخ بهره سبب شد که دلار آمریکا تقویت شده و با توجه به رابطه معکوس قیمت طلا و ارزش دلار، طلا روند نزولی خود را حفظ کرد.

نکته جالب در مورد طلا این است که طلا همیشه به عنوان مامن امن برای سرمایه‌گذاری دیده شده است. این به معنای آن است که هرگاه ریسک در دنیا -چه در اقتصاد و چه در سیاست- بالا می‌رود، سرمایه‌گذاران جذب طلا و دیگر دارایی‌های امن می‌شوند. با ظهور ترامپ در حقیقت می‌توان گفت ریسک سیاسی در دنیا به شدت افزایش یافت. در عین حال با سقوط‌های شدید بازار سهام در اواخر سال 2018، همگان به این نتیجه رسیده بودند که این افت بازار ممکن است ادامه‌دار بوده و از این‌رو لازم است که به سراغ دارایی‌های امن حرکت کنند. صعودهای اخیر طلا در همین راستا بوده است.

اما با وجود این طلا به عنوان دارایی امن، همچون گذشته دیگر مورد اقبال نیست. افزایش شدید قیمت طلا طی سال‌های گذشته و عدم چشم‌انداز مثبت برای بازدهی‌های بالا، مصرف طلا را در کشورهای در حال توسعه کاهش داده است و دیگر بازارهای هند و چین مانند گذشته به عنوان محرک‌های بازار در نظر گرفته نمی‌شوند. ضمناً دولت چین نیز در سال‌های اخیر مانند گذشته اقدام به خرید طلا نکرده است که همین سبب شده است که بزرگ‌ترین عامل تقاضا و محرک بازار طلا در بازار وجود نداشته باشد. از این‌رو با این جمع‌بندی امکان افزایش 10 تا 20درصدی طلا در بسیاری از نظرسنجی‌ها برای سال جاری میلادی پیش‌بینی می‌شود.

تقاضا و مقوله حباب قیمتی

در پی التهاب بازار ارز و سکه، تقاضای سفته‌بازی هم به شدت افزایش پیدا کرد تا آنجا که هم طلا و هم سکه با اختلاف قیمتی با ارزش ذاتی خود مواجه شدند.

البته در مورد طلای خام، این میزان بسیار کمتر بود اما در مورد سکه تمام، گاه این اختلاف قیمتی که به حباب یاد می‌شود، به بالای 20 درصد نیز رسید. در حقیقت حباب نمایانگر میزان اقبال به سکه و نیز کسری عرضه به نسبت تقاضاست. با توجه به اینکه صادرکننده اصلی و فروشنده عمده سکه‌ها دولت است به نظر می‌رسد که وجود حباب به نفع مردم است زیرا که اموال عمومی گران‌تر فروخته می‌شود. اما متاسفانه گره خوردن برخی موارد عجیب از جمله مهریه به سکه، سبب بروز مشکلاتی شد. به جز این مورد که باید به صورت فرهنگی و حقوقی حل شود، افزایش قیمت سکه و حباب آن در کل پارامتر اقتصادی نیست که زندگی روزمره مردم به آن متصل باشد. اما یادمان باشد که با وجود این، سوءمدیریت در پیش‌فروش بیش از هفت میلیون قطعه سکه در انتهای سال 96 و اوایل سال 97، یعنی درست قبل از خیز شدید قیمت‌ها، با قیمت پایین باعث شد که هزاران میلیارد تومان ثروت همه مردم ایران توسط مدیران کارنابلد هدر رود.

در کل با توجه به شرایط نایقینی سال آتی به نظر می‌رسد که حباب سکه تداوم داشته باشد.

نتیجه‌گیری

همان‌طور که بیان شد، سه عاملی که قیمت طلای داخلی را تعیین می‌کنند عبارتند از قیمت ارز داخلی، قیمت طلای جهانی و حباب قیمت طلا. با توجه به چشم‌انداز سیاسی مبهمی که در سال 98 پیش روی اقتصاد ایران خواهد بود، به نظر می‌رسد که سال آتی سالی صعودی برای طلای داخلی باشد.

212-2

دراین پرونده بخوانید ...