شناسه خبر : 2962 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ارزیابی چالش‌های نرخ تعرفه در گفت‌وگو با محمدمهدی بهکیش

تعرفه، دیگر ابزار مدیریت واردات نیست

دولت از ارز تک‌نرخی حمایت کند، نرخ سود و انرژی تعیین تکلیف و علاوه بر اینها، فضای کسب‌ و کار سامان داده شود.

از نگاه محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان تا زمانی که اقتصاد دنیا آزاد نشده بود تعرفه ابزاری برای مدیریت واردات بوده اما اکنون تعرفه‌ها دیگر نقش سنتی خود را ندارند. وی اعتقاد دارد: ابتدا ایران باید موانع غیرتعرفه‌ای را به موانع تعرفه‌ای تبدیل کند و سپس تعرفه‌ها را تا سه درصد پایین بیاورد و در کنار آن، دولت از ارز تک‌نرخی حمایت کند، نرخ سود و انرژی تعیین تکلیف و علاوه بر اینها، فضای کسب‌ و کار سامان داده شود. در همین حال وی می‌گوید: یک دفعه که نمی‌توانیم تمام تغییرات مورد نیاز را اعمال کنیم بلکه دولت باید برنامه کوتاه‌مدت یک یا دوساله تدوین، اعلام و این برنامه‌ها را اجرا کند.
با برداشته شدن تحریم‌ها، قاعدتاً می‌توان ذی‌نفعان این موضوع را در سه دسته کلی تقسیم‌بندی کرد؛ واردکنندگان، صادرکنندگان و مصرف‌کنندگان. هرچند به نظر می‌رسد واردکننده و صادرکننده از این شرایط جدید منتفع می‌شوند، ولی از نگاه برخی مصرف‌کننده‌ها زمانی منتفع خواهند شد که رژیم تجاری، قوانین و فضای تجاری کشور تغییر کند. به نظر می‌رسد اصلی‌ترین اهرم یا ابزاری هم که در اینجا وجود دارد موضوع تعرفه باشد. به نظر شما آیا شرایط جدید ایجاب می‌کند که تعرفه‌ها مورد بازنگری قرار بگیرند؟
اصولاً در اقتصاد به خصوص اقتصاد کلاسیک، تعرفه دو نقش داشته است؛ یکی اینکه ابزار حمایت بوده و دوم اینکه بخشی از درآمد دولت را تامین می‌کند و برای اقتصادهایی که واردات جدی دارند مالیات غیرمستقیم خیلی جدی محسوب می‌شود. وقتی شما به سمت اقتصاد آزاد می‌روید و طبیعتاً بر اساس مقررات WTO (سازمان تجارت جهانی) باید تعرفه‌ها را پایین بیاورید، دولت از بابت خودش مقاومت دارد، چون درآمدهایش کم می‌شود. دولت نمی‌تواند به این راحتی از این درآمدها بگذرد و بیشتر از آن، از تعرفه به عنوان ابزار اقتصادی استفاده کرده است. بعد هم تعرفه‌های بالای 80 درصد و 100 درصد و... به‌جز در چند کشور خیلی عقب‌افتاده دیگر وجود ندارند. در حال حاضر متوسط تعرفه در WTO که به جز چند کشور معدود دیگر کشورها همه جزو آن هستند و بیشتر از 95 درصد تجارت جهان را در دست دارند 5 /3 درصد است. در بحران سال 2008 آمریکایی‌ها می‌خواستند تعرفه‌های وارداتی خود در مورد برخی کالاها را تا حدود 20 درصد بالا ببرند و برای مدت کوتاهی هم این کار را کردند، اما آی‌سی‌سی (اتاق بازرگانی بین‌المللی)، دولت‌ها را قانع کرد که حمایت به نفع اقتصاد نیست و نگذاشت تعرفه‌ها بالا بماند.

اینجا مساله‌ای پیش می‌آید؛ گفته‌اند ما نمی‌خواهیم بعد از برداشته شدن تحریم‌ها، به بازار کالای خارجی تبدیل شویم.
اگر نمی‌خواهیم بازار کالاهای خارجی شویم، پس صادرات هم نباید داشته باشیم. چون صادرات و واردات در کشورها معادل یکدیگر هستند. بنابراین باید جلوی ورود تکنولوژی را بگیریم. این حرف درست مثل این است که الان بگوییم چون نمی‌خواهیم دانشگاه‌های ما بازار خارجی باشند، بنابراین دیگر از هیچ مقاله خارجی استفاده نکنیم. در صورتی که ما باید ابزار رشد خود را به وجود آوریم تا بتوانیم در صحنه بین‌الملل خود را ثابت کنیم. چون دنیا، دنیای تعامل است. دنیای بسته شدنِ اقتصاد و خودکفایی نیست. این صحبت‌ها مربوط به موقعی است که شما می‌خواهید اقتصاد را ببندید. پس می‌گویید در همین اقتصاد بسته، هر طور که شده با همین صنعت و با همین وضعیت کم‌کم خودم رشد می‌کنم و به بیرون هم کاری ندارم. از طرف دیگر چون اقتصاد ما نفتی بوده، دولت‌ها مقدار زیادی پول داشته‌اند و این پول‌ها به واردات تبدیل شده است. اتفاقاً اگر اقتصاد ما نفتی نبود، امکان داشت مبادلات ما با خارج خیلی کمتر شود، اما به دلیل نفتی بودن اقتصاد، ما پول داشته‌ایم و مدام این پول را خرج واردات کرده‌ایم. نکته دیگر این است که یک زمانی اگر ما اقتصاد خود را با تعرفه، ممنوعیت یا محدودیت می‌بستیم، طرف مقابل آن طرف مرز هم اقتصاد خودش را می‌بست. اتحاد جماهیر شوروی (وقت)، عراق و امارات اقتصاد خود را می‌بستند، اما الان دیگر این طور نیست. حالا از نظر مقررات آنها، فرستادن کالا به داخل ایران تجارت است و دیگر از دید آنها قاچاق محسوب نمی‌شود. اما از دید ما چون تعرفه‌ها بالاست و خلاف مقررات محسوب می‌شود، قاچاق است. برای کسی که در امارات نشسته است کالا فرستادن به ایران و رد شدن از مرز ما قاچاق نیست و به او ربطی ندارد آن لنج به صورت پنهانی کالاها را به ایران می‌آورد. بنابراین وقتی همه کشورهای اطراف ما می‌خواهند کالای ارزان‌تر را که اتفاقاً تکنولوژی بالاتر دارد به داخل کشور ما بفرستند، چون قیمت در داخل کشور به خاطر تعرفه بالا بیشتر است، ما چطور می‌خواهیم جلوی این کار را بگیریم؟ معلوم است که نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. الان درباره پوشاک که تعرفه بسیار بالایی دارد چه وضعیتی ایجاد شده است؟ آنهایی که پوشاک می‌فروشند کالای قاچاق را ارزان می‌خرند و به فروشگاه‌های خود می‌آورند و چهار برابر قیمت خرید خود به مشتریان ایرانی می‌فروشند. اکثر کت و شلوارهایی که شما از فروشگاه‌های خوب تهران می‌خرید از ترکیه می‌آید و معمولاً در آنجا حداکثر به یک‌چهارم قیمتی که شما در اینجا می‌خرید، خریداری شده است. همه اینها به دلیل تعرفه بالاست که فروشنده می‌تواند کالایش را تا این حد با قیمت بالا در ایران بفروشد. دولت و تجار از تعرفه بالا سود می‌برند و مردم تمام هزینه اضافی را می‌پردازند به این امید که صنایع رشد کنند و جامعه از این طریق بهره‌مند شود ولی تجربه 50 سال گذشته ثابت کرده است که در دنیای امروز صنایع در رقابت رشد می‌کنند نه در حمایت.

آقای دکتر اصلاً این تعرفه‌های وارداتی توانسته‌اند ابزاری برای کنترل واردات باشند؟
تعرفه ابزاری برای مدیریت واردات بوده، اما تا زمانی که اقتصاد دنیا آزاد نشده بود. نکته‌ای که گفتم درباره همین موضوع بود. آن موقع اقتصاد کشورهای دور و بر ما هم بسته بود، تعرفه‌های وارداتی آنها بالا بود و بیشتر به دنبال خودکفایی بودند تا گسترش صادرات. در حالی که اکنون همه آنها به دنبال گسترش صادرات هستند و به دلیل عضویت در سازمان تجارت جهانی تعرفه‌های آنها نزدیک به صفر شده است و می‌توانند کالاهای خود را به هر قیمتی که می‌خواهند به بازار همسایه خود صادر کنند.

یعنی دیگر تعرفه‌ها اثری ندارند؟
دیگر تعرفه در اکثر کشورهای جهان آن اثر گذشته را ندارد، مگر در شرایط بسیار خاص. یکی از عواملی که موجب شده تعرفه‌های ما بالا بماند، نفوذ چند صنعتی است که سال‌ها تحت حمایت هستند و ذهنیت مسوولان ما هم این است که نباید آنها زیان ببینند و کارگران‌شان بیکار شوند. این حرف خوب است و هیچ‌کس مخالف آن نیست اما به شرطی که هزینه آن را به مصرف‌کننده تحمیل نکنیم. مصرف‌کننده حق دارد در این دنیای رقابتی ارزان‌ترین کالا را با بهترین کیفیت خریداری کند. در غیر این صورت به بازار قاچاق روی می‌آورد.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد اکنون تنها قیمت، مولفه موثر در خرید ایرانی‌ها نیست که دولت بتواند با افزایش هزینه‌های واردات، قیمت این کالاهای وارداتی را نسبت به محصولات داخلی گران‌تر کند که مصرف‌کننده محصولات وارداتی را نخرد. مراجعه مردم به فروشگاه‌های تاناکورا نشان می‌دهد که آنها حتی حاضرند محصولات دست دوم داشته باشند اما برند و باکیفیت باشد.
در آن هم باز قیمت با کیفیت، مقایسه می‌شود. وقتی مصرف‌کننده می‌بیند کالا یا لباس یک برند مطمئن، از نظر ظاهر، کیفیت یا استقامت بهتر از کالاهای دیگر است، حاضر می‌شود دو برابر پول بدهد تا آن را بخرد. اما بازار ما به هم ریخته است، به دلیل اینکه ما کپی‌رایت را نپذیرفته‌ایم و تقلب در بخش‌های مختلف جاری است، در نتیجه تعرفه‌ها دیگر نقش سنتی خود را هم ندارند. تعرفه بالا فقط به ضرر مصرف‌کننده عمل می‌کند. مثلاً اکنون در خودرو به گفته رئیس سازمان توسعه تجارت نرخ تعرفه موثر حدود 80 درصد است و در واقع مصرف‌کننده بیش از دو برابر ارزش آن محصول، باید هزینه کند. حال محاسبه کنید هر ایرانی در 30 سال گذشته بابت خرید خودرو چقدر پول داده تا یک صنعت خودرو پابرجا بماند؟ اخیراً رئیس شورای رقابت سخن قابل تاملی را بیان کرد. آقای شیوا در واکنش به این سخن خودروسازان حاضر در آن برنامه تلویزیونی که گفتند شما می‌خواهید با ایجاد مشکل برای صنعت خودرو 100 هزار نفر را بیکار کنید، گفت 100 هزار نفر بیکار شوند بهتر است یا 100 هزار نفر در جاده‌ها بمیرند؟ واقعاً سخن قابل تاملی است.

جدای از این مسائل دولت در حالی می‌خواهد برای حمایت از تولید تعرفه‌ها را بالا نگه دارد که آخرین آمار گمرک ایران نشان می‌دهد سهم کالاهای مصرفی از کل واردات تنها 13 درصد و بقیه کالاهای وارداتی ما واسطه‌ای و سرمایه‌ای است. به عبارتی به نظر می‌رسد بخش تولید هم از این رفتار سیاستگذار متضرر می‌شود.
اما توجه کنید در نهایت مصرف‌کننده باید این هزینه را پرداخت کند. شما هزینه تولیدکننده را که بالا می‌برید، در نتیجه تولید گران‌تر تمام می‌شود و در نهایت این مصرف‌کننده است که باید این هزینه نهایی را پرداخت کند. از سوی دیگر تعرفه‌های بالا باعث می‌شوند مثلاً قیمت اتومبیل گران‌تر شود که البته تنها مساله تعرفه نیست بلکه موانع غیرتعرفه‌ای هم تاثیر دارد. یکی از مقررات اولیه GATT (موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت) که حالا WTO (سازمان تجارت جهانی) شده، این است که ابتدا باید موانع غیرتعرفه‌ای را به تعرفه تبدیل کنیم. مثلاً شاید اگر در واردات خودرو موانع غیرتعرفه‌ای را به تعرفه تبدیل کنیم، نرخ موثر تعرفه از 80 درصد به 200 درصد برسد.

به نظر شما سیاستگذار چگونه می‌تواند نرخ تعرفه را کاهش دهد و در عین حال از تولید هم حمایت کند؟
دولت ما در وضعیت متفاوتی قرار گرفته است. اکثر تحولات مربوط به آزادسازی اقتصادی در دنیا در 35 سال گذشته رخ داده است که با باز شدن درهای چین شروع شد. تحول عمده از سال 1980 در دنیا شروع می‌شود و از سال 1990 این روند شتاب می‌گیرد و در این دوران که دنیا خیلی با سرعت تغییر کرده است، ما هیچ تغییری نکرده‌ایم. در بیشتر این سال‌ها ما تحت فشار جنگ یا تحریم‌ها بوده‌ایم. اقتصاد ما اصولاً بعد از انقلاب اسلامی هیچ وقت فرصت بازسازی نداشته است. پس از انقلاب 10 سال که جنگ داشتیم و فرصت سیاستگذاری در بخش صنایع نداشتیم. بعد هم که جنگ تمام شد، تا آمدیم کاری انجام دهیم آنقدر وقت تلف کردیم و به بحث‌های بی‌جهت پرداختیم تا تحریم‌ها آنقدر شدید شد که دیگر نمی‌شد کاری کرد. در واقع در این سال‌ها یا فرصت‌سوزی کردیم یا فرصت تغییر نداشتیم، در صورتی که دنیا با شدت در حال تغییر بود. حالا در مقطع فعلی قرار است تحریم‌ها برداشته شوند اما یک دفعه که نمی‌توانیم تمام تغییرات مورد نیاز را اعمال کنیم، هیچ دولت و مردمی توان این تغییر یک دفعه را ندارد. پس دولت باید برنامه کوتاه‌مدت یک یا دوساله تدوین و اعلام کند در دو سال اول کارش چه تغییراتی را می‌خواهد بدهد و پس از آن قرار است چه تغییرات دیگری را مدنظر قرار دهد. در این برنامه‌های کوتاه‌مدت حتماً باید به چهار مولفه نرخ ارز، نرخ بهره، نرخ انرژی و تعرفه توجه کند. حتماً باید تکلیف ارز را مشخص کند و بگوید در یک پروسه یک یا دوساله ارز تک‌نرخی می‌شود و آن را به بازار می‌سپارد. باید وضعیت نرخ بهره بانکی و نرخ انرژی هم مشخص شود. در کنار اینها موانع غیرتعرفه‌ای به موانع تعرفه‌ای تبدیل شوند و سپس نرخ تعرفه را کاهش دهند. در مورد موانع غیرتعرفه‌ای باید اشاره کنم شما نمی‌توانید صادرات یا واردات یک کالا را غیر از ممنوعیت شرعی ممنوع کنید. هر گونه محدودیت در واردات یا صادرات باید از طریق تعرفه اعمال شود.
به نظر من در این زمینه اولین کار این است که دولت باید به خودش تعهد بدهد که موانع غیرتعرفه‌ای را به موانع تعرفه‌ای تبدیل کند. یعنی چه؟ یعنی بگوید از یک سال دیگر ثبت سفارش برای محدود کردن و اجازه واردات ندادن نیست، بلکه فقط برای ثبت اطلاعات است. یعنی هر کس هر کالای مشروعی را که بخواهد می‌تواند وارد کند. این مرحله اول الحاق به WTO است که دولت باید برای این موضوع برنامه‌ریزی و اعلام کند در چه مدتی می‌خواهد این کار را انجام دهد. در مقطع فعلی هنوز ما به موانع تعرفه‌ای نرسیده‌ایم که بخواهیم تعرفه‌ها را پایین بیاوریم. قبل از این اقدام، دولت باید ابتدا موانع غیرتعرفه‌ای را به موانع تعرفه‌ای تبدیل کند. اما اکنون دولت متاسفانه روی آن فازی افتاده که خودش را باید برای انتخابات بعدی آماده کند. چون ابتدا انتخابات مجلس در راه است و پس از آن هم انتخابات ریاست‌جمهوری. در این شرایط به نظر من نمی‌شود آن مسائل مورد انتظار را پاسخ داد. حاصل چه می‌شود؟ فقط مملکت محل عرضه کالاهای قاچاق می‌شود. چون دیگر دنیا عوض شده است. صدور کالا از آن طرف مرز ما قاچاق محسوب نمی‌شود و آنها صدور کالا را قاچاق نمی‌دانند و با تمام انرژی کار می‌کنند.

با این حال اگر دولت فعلی رویه تبدیل موانع غیرتعرفه‌ای به موانع تعرفه‌ای را شروع کند چه تضمینی وجود دارد دولت بعدی هم همین رویه را ادامه دهد؟
من می‌گویم وقتی شما آب را روی زمین می‌ریزید، آب به سمتی سرازیر می‌شود که شیب دارد. هرچقدر هم جلوی این آب را ببندید، دوباره از جای دیگری راهش را باز می‌کند و به سمت سرازیری می‌رود. من می‌گویم دنیا آزاد شده است. اگر ایران رویه خود را تغییر ندهد، ما به صورت روزافزون با کالای قاچاق مواجه خواهیم بود. تا به حال این کالاهای قاچاق از طریق ترکیه، کشورهای اروپایی و امارات می‌آمد و از چند سال دیگر قاچاق کالا از سمت هند، پاکستان و افغانستان به ایران هم خواهیم داشت. چون این کشورها کم‌کم آرام می‌شوند و تکنولوژی از غرب و حتی چینی‌ها به آنها وارد می‌شود.
دولت و تجار از تعرفه بالا سود می‌برند و مردم تمام هزینه اضافی را می‌پردازند به این امید که صنایع رشد کنند و جامعه از این طریق بهره‌مند شود ولی تجربه ۵۰ سال گذشته ثابت کرده است که در دنیای امروز صنایع در رقابت رشد می‌کنند نه در حمایت.


در این صورت باز هم تولیدکننده متضرر می‌شود، هرچند که دولت به بهانه حمایت از آنها تعرفه را بالا نگه داشته است.
در این سیستم تولیدکننده نابود می‌شود و مصرف‌کننده تمام هزینه را می‌پردازد. به نظر من دولت با یک عده تولیدکننده مواجه است که می‌گویند در 30 سال گذشته از یک سو دست و پای مرا بسته‌ای و از سوی دیگر به من محیط نسبتاً امنی داده‌ای. حال که تعرفه‌ها را کم می‌کنی و محیط امن را از من می‌گیری که رقابت کنم، من حرفی ندارم، ولی دست و پاهایم را هم باز کن. قانون کار، نرخ بهره و محیط کسب‌ و کار از جمله مواردی است که تولیدکننده‌ها می‌خواهند دولت در مورد آنها اقدامات مشخصی را انجام دهد. این حق تولیدکننده هم است. به دولت می‌گوید تو یکسری امتیاز داده‌ای، ما هم عادت کرده‌ایم و مصرف‌کننده هم به گران مصرف کردن عادت کرده است. حال اگر می‌خواهی آن را تغییر دهیم باید نیازهای مهم ما را تامین کنی. نباید اتفاقی را که در جامعه درباره خودرو رخ داد و عده‌ای گفتند که خودرو صفر نخریم دست‌کم گرفت. برای اینکه آدم‌ها و جامعه ابزاری به عنوان ابزارهای دیجیتال را در اختیار دارند که می‌توانند بدون اینکه به خیابان بیایند، به صورت هماهنگ یک تصمیم را به اجرا بگذارند. به نظر من دولت باید با دقت بسیار به این نکته مهم توجه کند. تنها راه دولت این است که برای برداشتن تعرفه‌ها برنامه‌ریزی کند. اول موانع غیرتعرفه‌ای را برطرف کند. زمانی که آقای جهانگیری در وزارت صنایع بودند، این کار شروع و انجام شد و برخی موانع غیرتعرفه‌ای به تعرفه‌ای تبدیل شدند اما در سال‌های بعدی، دوباره کم و بیش به حالت قبلی‌اش برگشت. در کنار مشخص شدن تکلیف نرخ ارز، بهره بانکی و نرخ انرژی، مهم‌ترین کاری که باید انجام شود این است که دیگر اجازه ندهند مانعی برای وارد یا صادر کردن یک کالا وجود داشته باشد. نباید تکلیفی در وزارت صنایع وجود داشته باشد که بگوید از کالایی به اندازه خاصی تولید شود. چراکه در گذشته عادت داشتیم بگوییم فرضاً یک تولیدکننده اجازه دارد از محصولی تنها 100 هزار تن تولید کند، سه کارخانه دیگر هم می‌توانند از آن محصول هرکدام 100 هزار تن تولید کنند که در مجموع این میزان تولید برای مملکت کافی است. اکنون دیگر نمی‌توان این طور رفتار کرد. ممکن است محصولی در داخل تولید شود اما در داخل کشور مصرف نشود. مثلاً در چین این همه کالا تولید می‌شود و بسیاری از آنها در آن کشور مصرف نمی‌شوند. این محصولات به علت ارزانی در چین تولید و سپس صادر می‌شوند. بنابراین دیگر تعداد کالایی که می‌توان تولید کرد و تکنولوژی‌ای که به کار برده می‌شود به وزارت صنایع ربطی ندارد.

در مجموع سخن شما این است که باید موانع غیرتعرفه‌ای را به موانع تعرفه‌ای تبدیل کنیم. سپس تعرفه‌ها را تا سه درصد پایین بیاوریم و در کنار آن، از ارز تک‌نرخی حمایت کنیم و نرخ سود و انرژی هم تعیین تکلیف شود.
علاوه بر این، باید فضای کسب ‌و کار را سامان دهیم ولی این امر به یکباره انجام‌شدنی نیست. ولی اینکه کار را از امروز به فردا بیندازیم، خطرناک‌ترین کار است. با این کار فقط قاچاق را زیادتر می‌کنیم. من چند جای دیگر هم گفته‌ام، با برنامه پنج‌ساله مخالفم. دوران برنامه‌ریزی‌های بلندمدت در دنیا به سر آمده است. در حال حاضر برنامه‌های استراتژیک در دنیا وجود دارند و آن هم فقط برای یک دوره چهارساله ریاست‌جمهوری است. یعنی هر رئیس‌جمهوری که می‌آید برنامه خودش را ارائه می‌کند و بعد از اتمام دوره چهارساله‌اش گزارش کار می‌دهد که چه کرده است. در صورتی که رئیس‌جمهورهای ما نمی‌توانند گزارش کار بدهند؛ دیگری برنامه تهیه کرده و به دست آنها داده است. حال آقای احمدی‌نژاد کمی صریح‌تر بود و می‌گفت من این برنامه را قبول ندارم و انجام نمی‌دهم اما آقای روحانی باادب است و این طور نمی‌گوید، ولی باز خروجی همان است. در نتیجه باید برنامه‌های کوتاه‌مدت تدوین کرد و به نظر من مساله تعرفه یکی از چهار تصمیم بسیار اصلی است. نرخ ارز، بهره بانکی، نرخ انرژی و نرخ تعرفه چهار مولفه مهمی است که باید درباره آنها در یک پکیج تصمیم گرفت. این یک مجموعه است و تولیدکننده باید این چهار مورد را با هم ببیند و برایش قابل پیش‌بینی باشد، وگرنه سرمایه‌گذار خارجی هم نمی‌آید. افرادی که این روزها به ایران می‌آیند بیشتر به دنبال فروختن اجناس و کالاهای خود هستند. دروغ هم نمی‌گویند. می‌گویند دلمان می‌خواهد در اینجا سرمایه‌گذاری کنیم. راست هم می‌گویند ولی وقتی بیایند و شرایط را بررسی کنند، می‌بینند شرایط مناسب نیست. اگر شما می‌خواهید سرمایه‌گذار خارجی در کشور سرمایه‌گذاری کند، اول باید سرمایه‌گذار داخلی را تشویق کنید. در درجه بعد ایرانی‌های خارج از کشور را تشویق به آمدن کنیم و بعد نوبت خارجی‌هاست. هیچ سرمایه‌گذار خارجی بدون شریک ایرانی نمی‌تواند در ایران فعالیت کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها