شناسه خبر : 27863 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

قدرت زنان در پارلمان

آیا زنان قانونگذاران بهتری هستند؟

سایه سقف شیشه‌ای همچنان بر سر زنان ایرانی سنگینی می‌کند! دولت تدبیر و امید، وعده‌های دلگرم‌کننده‌ای داده بود که پیشگام برداشتن موانع و شکستن این سقف شود اما زنی را به عنوان وزیر کابینه خود راه نداد. از آن وعده‌ها، تنها چند عنوانِ مشاور و معاون و مدیرکل به زنان رسید. غافل از آنکه آنچه در سطوح بالای حکمرانی می‌گذرد، الگوی لایه‌های پایین‌تر خواهد بود.

مولود پاکروان/ نویسنده نشریه 

سایه سقف شیشه‌ای همچنان بر سر زنان ایرانی سنگینی می‌کند! دولت تدبیر و امید، وعده‌های دلگرم‌کننده‌ای داده بود که پیشگام برداشتن موانع و شکستن این سقف شود اما زنی را به عنوان وزیر کابینه خود راه نداد. از آن وعده‌ها، تنها چند عنوانِ مشاور و معاون و مدیرکل به زنان رسید. غافل از آنکه آنچه در سطوح بالای حکمرانی می‌گذرد، الگوی لایه‌های پایین‌تر خواهد بود.

در سالیان اخیر، گرچه دگرگونی‌های بسیاری در نگرش و باورهای جامعه رخ داده و راه مشارکت زنان در عرصه‌های مختلف را هموار کرده، اما زنان توانمند هنوز هم برای حضور در جایگاه‌های کلیدی و مدیریتی با موانع بسیار روبه‌رو هستند. یکی از این جایگاه‌ها کرسی‌های نمایندگی مجلس است. صندلی‌هایی که در تمامی ادوار و سالیان گذشته در قُرق همتایان مردشان بوده است.

مجلس آینه تمام‌نمای جامعه است. کشوری مینیاتوری است که نمایندگان حاضر در آن باید به واقعیت‌های روزمره واکنش نشان دهند و پیگیر مطالبات مردمانی باشند که با رای خود آنها را راهی مجلس کرده‌اند. این‌گونه است که درست مانند یک کشور، یک پارلمان هم باید پیوسته دگرگون و متحول شود. ایستایی در ساختار و عملکرد سنخیتی با ماهیت و جایگاه مجالس ندارد. پارلمان‌های مدرن مکانی هستند که شهروندان خود را در آن حاضر می‌بینند و پاسخ نیازها و خواسته‌هایشان را دریافت می‌کنند. اما چه می‌شود اگر نیمی از این شهروندان - زنان- تنها شش درصد از صندلی‌های قانونگذاری را به خود اختصاص بدهند؟ وقتی در راس حکمرانی زنان جایگاه مطلوبی ندارند چگونه می‌توان انتظار داشت در بطن جامعه، توانمندی‌هایشان به رسمیت شناخته شود و مطالباتشان پیگیری شود؟

شاید به همین دلیل است که فراکسیون زنان مجلس دست به کار می‌شود و طرح افزایش تعداد نمایندگان زن را به هیات رئیسه خانه ملت تقدیم می‌کند. سیده‌فاطمه حسینی عضو کمیسیون اقتصادی و فراکسیون زنان مجلس در این باره می‌گوید: حضور زنان در مجلس در این دوره به شش درصد رسیده است، ولی بر اساس این طرح و در صورت تصویب آن در صحن علنی، حضور نمایندگان زن در مجلس به 15 درصد افزایش خواهد یافت. او معتقد است ترکیب جنسیتی کنونی مجلس پاسخگوی مسائل زنان نیست و تناسبی با جمعیت، مسائل و موضوعات زنان ندارد. باید بانوان بیشتری در مجلس حضور یابند.

فراکسیون زنان مجلس اما، تنها نهادی نیست که خواستار افزایش حضور و مشارکت زنان در بهارستان است. سال گذشته معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده نیز از ضرورت سهمیه‌بندی جنسیتی برای ورود زنان به مجلس سخن گفت و یادآور شد: هدف ما داشتن پارلمان حساس به جنسیت برای تغییر ماهیت نهادهای اصلی جامعه است که منعکس‌کننده همه نیازها و مطالبات زنان و مردان جامعه باشد. حضور زنان در مجالس به دو دلیل اهمیت دارد یکی به ‌عنوان تحقق حقوق اساسی بشر و دیگری برای زنان و به نفع زنان. حضور زنان در مجالس اهمیت دارد؛ زیرا زنان آمادگی بیشتری برای همکاری بین‌حزبی دارند، نمایندگانی مسوول و صادق شناخته می‌شوند و بیشتر از مردان متعهد به صلح و امنیت هستند.

طرح در همین گام‌های نخست با اما و اگرها و انتقادهای درست و نادرستی روبه‌رو شده است. برخی آن را تبعیض علیه مردان خوانده‌اند! برخی هم معتقدند در شرایطی که بستر مناسبی برای پرورش زنان سیاستمدار وجود ندارد این طرح می‌تواند به زد و بندهای حزبی و ورود افراد نه‌چندان کارآمد به نهاد قانونگذار ختم شود. پیشنهاددهندگان طرح اما، ایده دیگری دارند. بی‌تردید در رقابت نابرابر و بدون حمایت‌های قانونی امکان ندارد زنان بتوانند به سهم مناسب و معقولی از کرسی‌های نمایندگی در مجلس دست یابند. این واقعیتی تاریخی است که اتحادیه بین‌المجالس نیز بر آن صحه می‌گذارد. پس به تدابیری قانونی نیاز است که حضور عادلانه زنان در پارلمان تضمین شود.

فراتر از این واقعیت انکارناپذیر، سوال دیگری هم مطرح می‌شود: پیامدهای مثبت حضور بیشتر زنان در پارلمان چه خواهد بود؟ آیا آنان در مقایسه با همکاران مرد خود قانونگذاران بهتری هستند؟ این دو پرسشی است که مطالعات بسیاری در سراسر جهان کوشیده‌اند تا بدان پاسخ دهند.

استراتژی‌های زنانه در مجالس مردانه

گزارش‌ها نشان می‌دهد در دهه‌های گذشته حضور زنان در پارلمان‌های سراسر دنیا افزایش چشمگیری پیدا کرده است. برای مثال در ایالات‌متحده از دهه 1980 تاکنون تعداد زنان در مجلس بیش از سه برابر شده است. به همین سبب جای شگفتی نیست اگر افزایش تعداد نمایندگان زن منشأ ایجاد پرسش‌های زیادی درباره تفاوت عملکرد زنان و مردان در جایگاه قانونگذار شده باشد. ادبیات علوم سیاسی پیشنهاد می‌کند که در بسیاری موارد، «جنسیت» متغیر مهمی در تعیین رفتار سیاسی و تعاملات قانونگذاری است. در ذیل این ادبیات، مطالعات بسیاری نشان داده‌اند که زنان قانونگذار بیش از مردان، در تصویب لوایح مربوط به زنان پیشگام می‌شوند. به علاوه تفاوت‌های جنسیتی دیگری نیز در سبک مدیریت آنها، خدمات‌رسانی به حوزه‌های انتخاباتی و حتی الگوهای ارتباطی آنان در «گوش دادن» به گفت‌وگوها دیده می‌شود.

 در مجموع و برمبنای تمامی این یافته‌ها، می‌توان گفت تفاوت‌های واضحی بین رفتار مردان و زنان در کنگره‌ها و مجالس وجود دارد. کارشناسان این حوزه بر یک واقعیت اتفاق‌نظر دارند: زنان قانونگذار نسبت به همکاران مرد خود قانونگذاران «موثرتری» هستند. سه عامل سبب می‌شود تاثیرگذاری و کارآمدی آنان در قانونگذاری بیش از جنس مقابل باشد: تلاش زیاد، ایجاد اجماع و تمرکز اختصاصی بر مسائل.

تحلیلگران می‌گویند از آنجا که دنیای سیاست به طور سنتی همواره مردانه بوده است، زنان قانونگذار احساس می‌کنند که برای دستیابی به موفقیت و اعتباری مشابه مردان، باید بیشتر تلاش کنند. آ‌نها تصور می‌کنند بدون کار و تلاش سخت نمی‌توانند شایستگی‌ها و توانمندی‌های خود را اثبات کنند. علاوه بر این، زنان ناچارند به دلیل مواجهه با مسائلی که ناشی از نمایندگی از سوی جامعه زنان است، سطح تلاش خود را بالا ببرند. به بیان ساده‌تر، زنان پارلمان احساس می‌کنند این وظیفه آنهاست که وکیل مدافع همه زنان جامعه -حتی زنان خارج از حوزه انتخابیه‌شان - باشند. در نهایت، احساس مسوولیت در برابر زنان و فشار درونی برای تلاش بیشتر سبب می‌شود بیش از مردان پارلمان‌نشین، برای جایگاه و مسوولیت خود وقت و انرژی صرف کنند.

دوم، توانایی زنان برای ایجاد اجماع و دستیابی به توافق، نقش قانونگذاری آنان را موثر و کارآمدتر می‌کند. مطالعات نشان می‌دهد تفاوت‌های زیادی بین رویکردهای سیاسی مردان و زنان قانونگذار در فرآیندهای تصویب لوایح و سیاست‌ها وجود دارد؛ زنان بیشتر بر همکاری، تشریک مساعی و ایجاد توافق تمرکز می‌کنند در حالی که مردان غالباً فردگرا و رقابت‌جو هستند. اگرچه برخی، این استراتژی‌های زنانه در همکاری، مشورت و ایجاد وفاق را مایه عقب ماندن و عدم پیشرفت زنان قانونگذار می‌دانند اما تحلیلگران بسیاری نیز معتقدند این رویکردها در رهبری، در شرایط خاص سیاسی بسیار موثر و ارزشمند است. به ویژه این استراتژی‌ها به زنان قانونگذار کمک می‌کند تا نظر مساعد اعضای حزب اکثریت در پارلمان را به لوایح و برنامه‌های مورد نظر خودشان جلب کنند. در نهایت توانایی ایجاد وفاق سبب می‌شود زنان احزاب اقلیت در مقایسه با همکاران خود عملکرد بهتری داشته باشند چراکه قادرند بین احزاب پل بزنند؛ کاری که اغلب برای مردان رقابت‌جوی پارلمان دشوار است.

سوم، زنان به دلیل استراتژی کارکردن روی مسائل تخصصی، قانونگذاران موفق‌تری به شمار می‌روند. محققان می‌گویند تفاوت‌های آشکاری بین اولویت‌های سیاسی زنان و مردان قانونگذار وجود دارد؛ زنان بیشتر بر لوایح مربوط به همجنسان خود تمرکز می‌کنند. آنها، هم به دنبال تدوین لوایحی هستند که مشکلات زنان و خلأهای قانونی حمایت از آنان را برطرف کنند، هم به لوایح مربوط به زنان رای مثبت می‌دهند. هرقدر زنان بتوانند موضوعات و مطالبات مورد نظر خود را به صورت تخصصی پیگیری و به موفقیت سیاسی تبدیل کنند، در قانونگذاری کارآمدتر و موثرتر خواهند بود.

حمایت از زنان، خدمت‌رسانی بهتر، دوری از فساد

پیشتر نیز گفتیم که در سراسر جهان تعداد زنان در عرصه سیاست و در کرسی‌های مجالس به آهستگی در حال افزایش است. تحلیلگران می‌گویند با این روند منتظرند شاهد تغییراتی در شیوه حکمرانی کشورها باشند. مهم‌تر از آن می‌توان انتظار داشت در حوزه زنان و مطالبات اجتماعی و اقتصادی آنان نیز تحولات مهمی رخ دهد.

پژوهش‌های علوم سیاسی بارها و بارها این یافته را تایید کرده است: زنان قانونگذار به احتمال بیشتری قوانینی را تصویب می‌کنند که به نفع زنان است. آنها برای حوزه انتخابیه خود بودجه و سرمایه بیشتری جذب می‌کنند. ضمن آنکه به وضوح مشاهده شده بیش از مردان کار می‌کنند: یک نماینده زن به طور متوسط، در یک دوره نمایندگی، دو برابر بیش از مردان لایحه می‌گذراند. به علاوه، کارشناسان علوم سیاسی می‌گویند حضور زنان در مجلس زمینه و سابقه این نهاد قانونگذار را نیز دگرگون می‌کند. آ‌نها در راه موفقیت با مشکلات و موانع بسیاری روبه‌رو می‌شوند و ناچارند برای عبور از این موانع راه‌های جدید و نوآورانه‌ای بیابند. بدین ترتیب تجربیاتی کسب می‌کنند که در سابقه هر پارلمانی باقی می‌ماند. این امر به شیوه عملکرد آنان در جایگاه قانونگذار و مسائلی که باید وقت و انرژی خود را بر آن متمرکز کنند، شکل و جهت می‌دهد و نقشه راهی برای نمایندگان بعدی می‌شود.

میشله سوئرز، یکی از پژوهشگران دانشگاه جرج تاون بر مبنای مطالعات خود کتاب‌های متعددی نوشته است تا نشان دهد تعادل جنسیتی در پارلمان چگونه بر ساختار و عملکرد آن تاثیر می‌گذارد. مطالعات او پیوسته نشان داده است زنان در پارلمان تمایل بیشتری دارند که بحث‌ها را به سمت تمرکز بر لوایح و سیاست‌های مربوط به زنان، نظیر مرخصی همراه با حقوق یا مقابله با خشونت علیه زنان، ببرند. یکی از مقالات او نگاهی دارد به مجلس نمایندگان ایالات‌متحده در اواسط دهه 1990. وی دریافته است که نمایندگان زن لیبرال در این دوره به طور متوسط 6 /10 لایحه مرتبط با بهداشت و سلامتی زنان را به تصویب رسانده‌اند. این رقم 3 /5 بیش از مردان لیبرال همکارشان بوده است.

تغییر مسیر گفت‌وگوها نیز می‌تواند بر لوایح و طرح‌هایی که در نهایت در مجلس تصویب می‌شود تاثیر بگذارد. مطالعه سوئرز نشان می‌دهد از سال 2009 تا 2017، هر نماینده زن به طور متوسط 31 /2 لایحه را به تصویب رسانده است. در حالی که مردان تنها 57 /1 لایحه را به قانون تبدیل کرده‌اند.

راه دیگری که نمایندگان می‌توانند به وظیفه نمایندگی خود عمل کنند آن است که برنامه و بودجه متناسبی را به مناطق خود ببرند. برای مثال بودجه‌های عمرانی را جذب منطقه خود کنند یا برنامه‌هایی برای اشتغال یا بهبود سلامتی زنان در حوزه انتخابیه خود به مرحله اجرا برسانند. مطالعات سوئرز و همکارانش نشان داده است نمایندگان زن قادرند سهم بزرگ‌تری از کیک بودجه را نصیب حوزه‌های انتخاباتی خود کنند. آنها به طور متوسط 9 درصد بیشتر از مردان، سرمایه به سرزمین مادری خویش می‌برند.

همین یافته‌ها کافی است تا دریابیم چه گروه از زنان جذب عرصه سیاست به ویژه پارلمان‌ها می‌شوند. واقعیت آن است که زنان در مقایسه با مردان اغلب توانمندی‌های خود را در قبول جایگاه مدیریت دست‌کم می‌گیرند. اگر گروه‌های مشابهی از قانونگذاران، رهبران کسب‌وکارها و سایر مشاغل را با هم مقایسه کنید درمی‌یابید که مردان به طور قابل توجهی خود را برای احراز مشاغل سیاسی و کلیدی بهتر از زنان می‌دانند. احتمالاً در دنیا میلیون‌ها مرد هر روز در آینه به چهره خود نگاه می‌کنند و می‌گویند: تو می‌توانی یک سیاستمدار برجسته باشی! متاسفانه در نقطه مقابل، زنان اندکی هستند که در آینه خود را یک سیاستمدار موفق می‌بینند.

به همین دلیل است که پژوهشگران می‌گویند تنها زنانی برای نشستن بر صندلی‌های پارلمان داوطلب می‌شوند که شایستگی‌ها و توانمندی‌های خود را مثبت ارزیابی می‌کنند. به عبارت دیگر، زنانی به پارلمان راه می‌یابند که اعتماد به‌ نفس کاذب ندارند بلکه واقعاً توانمند و البته جاه‌طلب و مشتاق پیشرفت‌اند. درست مانند سیاهپوستان یا دیگر گروه‌های اقلیت که سخت می‌کوشند تا با کسب افتخارات در حوزه ورزش و هنر یا سیاست با تبعیض علیه رنگ پوستشان مبارزه کنند، زنان داوطلب برای ورود به پارلمان نیز سرسختانه تلاش می‌کنند تا ثابت کنند چیزی از مردان کم ندارند. همین امر سبب می‌شود در کار خود -قانونگذاری- موفق و تاثیرگذار عمل کنند.

در کنار این همه، مطالعاتی نیز وجود دارد که حضور زنان در پارلمان را برای رفع مشکلات اقتصادی کشورها ضروری می‌داند. برای مثال مطالعه‌ای که شوراهای ایالتی هندوستان در سال‌های 1992 تا 2012 را مورد بررسی قرار داده نشان می‌دهد در مناطقی که نماینده زن به مجلس فرستاده‌اند «رشد اقتصادی بالاتری» گزارش شده است. رشد اقتصادی این مناطق 25 /15 درصد بیش از مناطقی بوده است که کرسی پارلمان را به مردان تقدیم کرده‌اند. تحلیلگران پیشنهاد می‌کنند که دو تفاوت کلیدی میان زنان و مردان قانونگذار این موضوع را رقم می‌زند. نخست، احتمال آنکه نمایندگان زن از قبل درگیر فرآیندهای مجرمانه باشند کمتر است. نمایندگانی که سابقه جرم (پنهان) دارند به احتمال بیشتری درگیر فساد می‌شوند، اولویت‌های دیگری غیر از توسعه اقتصادی دارند و به احتمال کمتر، ایجاد فضای کسب‌وکار سالم و پایدار از دغدغه‌های آنان است. بدین ترتیب سوابق مجرمانه بر رشد اقتصادی حوزه انتخاباتی‌شان تاثیری منفی خواهد داشت. زنان از این قاعده مبرا هستند.

پژوهشگران همچنین دریافته‌اند که دارایی خالص زنان قانونگذار در مدت مسوولیت کمتر از مردان افزایش پیدا می‌کند. به همین سبب پیشنهاد می‌کنند احتمال آنکه زنان نماینده درگیر فساد شوند، کمتر از مردان است. این نیز عاملی است که می‌تواند نقش مهمی در عملکرد اقتصادی آنان ایفا کند. یافته دیگر آن است که نمایندگان زن در ارائه خدمات عمومی از جمله بهبود زیرساخت‌ها (نظیر راهسازی و خدمات آب و برق) موفق‌تر از همکاران مرد خود عمل می‌کنند.

اهمیت مجلس حساس به جنسیت

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین دگرگونی‌های دموکراسی‌ها در سراسر جهان، مشارکت زنان در سیاست- هم به عنوان رای‌دهنده و هم سیاستمدار- بوده است. در کنار آن، هدف و آرمان برابری جنسیتی نیز در جوامع پذیرفته شده و محور اساسی توسعه و پیشرفت به شمار می‌رود. این واقعیتی است که نمی‌تواند از چشم پارلمان‌ها نیز دور بماند؛ نهادی که خود باید پیشگام و پیشران برابری جنسیتی باشد اما در ساختارش برابری مشاهده نمی‌شود.

در سال 2008 اتحادیه بین‌المجالس (IPU) نتایج مطالعه‌ای در مورد زنان قانونگذار را با عنوان «برابری در سیاست: پیمایشی درباره زنان و مردان در پارلمان» منتشر کرد. مهم‌ترین یافته این پیمایش آن بود که زنان در پارلمان، اصلی‌ترین پیشران برابری جنسیتی هستند. این یافته منشأ سوالات دیگری شد: پارلمان‌ها برای تشویق و ترویج برابری جنسیتی چه می‌توانند بکنند؟ کدام سیاست‌ها پاسخگوی برابری جنسیتی خواهد بود؟ و آیا ساختار سازمانی پارلمان‌ها در جهان، خود حساس به جنسیت (Gender-sensitive Parliament) است؟

پارلمانی می‌تواند حامی برابری جنسیتی در جامعه باشد که در وهله نخست این عدالت در ساختار خودش رعایت شود. این به معنای کرسی‌های برابر در مجلس نیست، زنان باید از فرصت‌های برابر برای رقابت و حضور در پارلمان بهره‌مند شوند. در گام بعدی نیز لازم است پارلمان‌ها خواسته‌ها و نیازهای مردان و زنان جامعه را به یک اندازه و با یک وزن در دستور کار خود قرار دهند. این دو، گام‌های ابتدایی برای رسیدن به پارلمان حساس به جنسیت هستند.

IPU می‌گوید نه‌تنها تعداد زنان در پارلمان حائز اهمیت است بلکه ضروری است که زنان در جایگاه‌های رهبری پارلمان‌ها قرار بگیرند. زنان در چنین جایگاه‌هایی به «الگوی نقش» مثبتی برای سایر زنان جامعه تبدیل می‌شوند. این در حالی است که در سراسر جهان، زنان اندکی سمت رئیس، نایب‌رئیس یا سخنگوی مجلس را به خود اختصاص داده‌اند. از سوی دیگر افزایش تعداد نمایندگان به‌تنهایی کافی نیست. چراکه گرچه تعداد نمایندگان در مجالس و کمیته‌های مختلف آنها افزایش پیدا کرده اما حضور آنها بیشتر در حوزه‌های «نرم» دیده می‌شود؛ حوزه‌هایی مانند مسائل زنان، اشتغال یا آموزش. به علاوه فرآیند گزینش و انتخاب آنان در کمیته‌ها (هم به عنوان رئیس، هم عضو) تا حد زیادی تحت تاثیر سیاست‌های حزبی قرار دارد و مکانیسم معرفی و پذیرش آنان به‌جای قوانین مشخص بیشتر مبتنی بر قدرت «چانه‌زنی» است. به همین دلیل IPU تاکید می‌کند رسیدن به شرایط ایده‌آل مستلزم وجود متدهای شفاف برای تطبیق جایگاه‌های مدیریتی مجلس با توانمندی‌های فردی، تجربیات کاری گوناگون و ترجیحات است. تبعیض مثبت - ترجیح دادن زنان در شرایط برابر - نیز رویکردی است که می‌تواند راه آنان را برای رسیدن به جایگاه‌های کلیدی در مجالس هموار کند. این همه الزاماتی است که باید در کنار افزایش تعداد زنان در مجلس مورد توجه قرار گیرد تا شاید با شکسته شدن یک سقف شیشه‌ای، فرصتی برای بال و پر گرفتن زنان در عرصه سیاست و مدیریت کشور فراهم شود. 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها