شناسه خبر : 27602 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ماهی در ماهیتابه را دستکاری نکنید

مطالبه ارزی سخنگوی دولت حتی در شرایط ایده‌آل موفق می‌شد؟

بیایید این بار از زاویه دیگری به موضوع نگاه کنیم. ریال ایران در بازار مبادلات ارز -بازار آزاد یا بازار سیاه- به شدت در حال سقوط است. از نظر اقتصادی می‌توان تا آنجا پیش رفت که بگوییم این موضوع به خودی خود فاجعه‌ای نیست، این موضوع از یک طرف حقایق مهمی را راجع به وضعیت اقتصادی به ما نشان می‌دهد و از سوی دیگر راه‌حل مشکلی جدی است که با آن مواجه هستیم.

 تیم ورستال /  ستون‌نویس فوربس
 محمد ماشین‌چیان /  سردبیر سایت بورژوا

بیایید این بار از زاویه دیگری به موضوع نگاه کنیم. ریال ایران در بازار مبادلات ارز -بازار آزاد یا بازار سیاه- به شدت در حال سقوط است. از نظر اقتصادی می‌توان تا آنجا پیش رفت که بگوییم این موضوع به خودی خود فاجعه‌ای نیست، این موضوع از یک طرف حقایق مهمی را راجع به وضعیت اقتصادی به ما نشان می‌دهد و از سوی دیگر راه‌حل مشکلی جدی است که با آن مواجه هستیم. اینکه این اتفاق تقصیر چه کسی است را عجالتاً کنار بگذاریم. اصلاً فرض بگیریم که همه‌اش تقصیر آمریکاست. نکته مهم این است که باید در این باره چه کنیم. خوبی بازارهای آزاد و نرخ ارز شناور این است که در واقع لازم نیست ما هیچ کاری انجام دهیم؛ می‌توانیم تنها به تماشای این بازارها بنشینیم و قیمت‌ها خودشان همه کار را برایمان می‌کنند.

برای روشن کردن این موضوع، یونان را به عنوان مثال در نظر می‌گیریم. همان‌طور که همه می‌دانیم، یونان بیش از حد استقراض کرده و اگر دولت یونان شرکتی خصوصی بود تاکنون اعلام ورشکستگی کرده بود. اعلام ورشکستگی اتفاقی نیست که برای کشورهای مستقل رخ دهد و در این هنگام، واکنشِ متعارف، رفتار کردن مطابق با توصیه و سازماندهی صندوق بین‌المللی پول است. کاهش بدهی (طلبکاران با بخشیدن طلبشان بخشی از طلب خود را از دست می‌دهند) و کاهش ارزش پول داخلی (افزایش نرخ ارز). این مساله، که یکی از نتایج عضویت یونان در اتحادیه اروپا بود، می‌توانست اتفاق نیفتد. تقریباً همه اقتصاددانان جهان گفتند که در صورت وجود یک واحد پول مستقل برای یونان، راه‌حل ساده می‌بود؛ یونان ارزش پولش را کاهش می‌داد.

در غیاب توانایی انجام این کار تنها یک راه‌حل دیگر، یعنی «کاهش ارزش داخلی» وجود دارد. این بدان معناست که دستمزدهای حقیقی باید پایین بیاید؛ چراکه یونان فقیرتر از قبل است و قطعاً فقیرتر از آن چیزی است که همه فکر می‌کردند. و این یعنی همه افراد بیشتر از آن چیزی که باید حقوق و دستمزد دریافت می‌کردند و حالا باید دستمزدها را اصلاح و مجدداً تنظیم کنیم تا با سطح واقعی درآمد و تولید کشور همخوانی داشته باشد.

مشکل اینجاست که چنین کاهشی در دستمزدهای حقیقی بسیار دشوار است. ما انسان‌ها دوست نداریم که دستمزد اسمی‌مان کاهش یابد، این بخشی از توهم پولی است. کسی که هفته گذشته 100 واحد دستمزد گرفته اصلاً دوست ندارد که به او بگویند این هفته 90 واحد دستمزد خواهد گرفت. در نتیجه برای کاهش دستمزد اسمی لازم است تا فشارهای بسیار شدیدی بر افراد وارد شود، برای این منظور باید نرخ بیکاری بسیار بالایی داشت. نرخ بیکاری کلی در یونان 25 درصد و نرخ بیکاری جوانان 50 درصد بوده است و همچنان نزدیک به یک دهه است که ادامه دارد.

خیلی خیلی ساده‌تر است که فقط یک قیمت، یعنی نرخ ارز خارج کشور را تنظیم کنیم؛ تا اینکه سعی کنیم کاهش ارزش داخلی داشته باشیم. این یکی از چیزهایی است که سیستم نرخ ارز شناور برای ما انجام خواهد داد، سیستم شناور فشارِ شرایط همیشه متغیر را از بین می‌برد.

به عبارت دیگر، یونان در حال ورشکستگی اقتصادی است و ایران تحت تحریم‌های آمریکا. هر دو کشور یونان و ایران، در نتیجه این دو اتفاق جداگانه (یکی استقراض و دیگری تحریم)، با مشکل روبه‌رو شده‌اند. درست است که ما نمی‌خواهیم چنین اتفاقی بیفتد، اما افتاده است. حالا چه؟

کم‌هزینه‌ترین روش برای مقابله با این کاهش ثروت، تغییر تنها یک قیمت است، نرخ ارز. این یک حقیقت است که چراییِ رخ دادن چنین اتفاقی بی‌اهمیت است، اما هنوز هم بهترین راه این است که اجازه داده شود توازن خارجی و تجارت با دنیای خارج، فشار تنش‌ها را از بین ببرد؛ به‌جای اینکه برای کاهش دستمزدهای واقعی، شرایط اقتصادی بسیار سختی را در داخل کشور تحمیل کنیم.

البته می‌توان با افزایش انفجاری تورم نیز دستمزدهای حقیقی را کاهش داد (کاری که سیاستگذاران دلسوز ایرانی قبلاً آزموده‌اند). افزایش دستمزدهای اسمی و کاهش دستمزدهای حقیقی به صورت همزمان. این اتفاق مشکل توهم پولی را دور می‌زند (این به این خاطر است که ما انسان‌ها در تشخیص تغییرات دستمزد حقیقی به خوبی تشخیص تغییرات دستمزد اسمی نیستیم) اما این توصیه‌ای عجیب برای اقتصاد ایران خواهد بود که بگوییم امروز تورم بیشتری داشته باشد.

هنگامی‌که بپذیریم سقوط ارزش ریال (افزایش نرخ ارز خارجی) بهترین راه‌حل برای آن چیزی است که اصلاً نمی‌خواستیم اتفاق بیفتد (ولی حالا اتفاق افتاده است)، باقی سیاست‌های لازم، همگی در جای مناسب خود قرار خواهند گرفت.

بدیهی است که وقتی سقوط ریال راه‌حل است، نمی‌خواهیم ارزش ریال را بالا نگه داریم. اینکه از مردم بخواهیم یا اصرار کنیم که سکه‌های طلا و ارز خارجی خود را در ازای ریال بفروشند منع مصرف است. در خاطرتان هست؟ همان‌طور که گفتیم ما نمی‌خواهیم ارزش ریال را بالا نگه داریم و از نرخ ارز پشتیبانی کنیم.

همچنین لازم نیست واردات بعضی از کالاهای خاص را ممنوع کنیم. ممکن است گفته شود که این تنها واردات کالاهای غیرضروری است که ممنوع می‌شود، درست است، چیزهایی که برای آنها عرضه مشابه داخلی وجود دارد. اما دفاع از این امر مفهومی دشوار است. چرا مردم کالاهای وارداتی را خریداری می‌کنند؟ بدیهی است، چون کالاهای وارداتی به طریقی با مشابه داخلی تفاوت دارند. ممکن است یک مقام دولتی بگوید که سیب، سیب است؛ چنان‌که برنی سندرز همین یکی دو سال پیش در کارزار انتخاباتی می‌گفت، اما این حرف درست نیست.

علاوه بر ناکارآمدی ادارات دولتی که این چیزها را تعیین می‌کنند، باید گفت که اگر یک پول شناور و آزاد داشته باشیم، نیازی به ممنوعیت واردات نیست. تمام کالاهای وارداتی به قدری گران می‌شوند که تنها کالاهایی که واقعاً ضروری‌اند وارد خواهند شد. می‌توانیم، با توجه به تغییر قیمت، تشخیص این ضرورت (اینکه کدام کالا ضروری است یا نه، باید وارد شود یا نه) را به افراد واگذار کنیم.

این امر در مورد صادرات نیز صادق است؛ (با کاهش ارزش ریال) اکنون برای هر کالایی که به خارج از کشور صادر می‌شود ریال بیشتری دریافت می‌کنیم، به عبارت دیگر می‌توانیم کالای بیشتری بفروشیم. در نهایت، اثر کاهش ارزش پول داخلی این است که تولید داخلی افزایش خواهد یافت؛ هم برای جایگزینی آن دسته از کالاهای وارداتی که گران شده‌اند و هم برای تولید بیشتر کالاهای صادراتی که اکنون برای صادرات ارزان‌ترند.

اثر متعارف کاهشی قابل ملاحظه در ارزش پول داخلی (افزایش نرخ ارز خارجی)، ترقی قابل توجه اقتصاد داخلی است. افراد بیشتری برای تولید بیشتر سرکار خواهند رفت. لااقل این مساله جبرانی خواهد بود برای ما که به عنوان یک ملت فقیرتر شده‌ایم.

اما داشتن دو نرخ ارز (هرچند یکی قانونی و دیگری غیرقانونی یا به هر صورت دیگر) ایده خوبی نیست. چون کاملاً واضح است که نرخ رسمی و پایین‌تر (ریال کمتر در ازای دلار) آن نرخی است که برای واردات رسمی تاییدشده مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این ترتیب، با توجه به این قیمت مصنوعی، جایگزینی تولید داخلی به‌جای کالای وارداتی محقق نشده یا کمتر محقق می‌شود.

باید به یاد داشته باشیم که قیمت‌ها صرفاً اعدادی دلخواه نیستند. آنها در خود هم اطلاعات دارند و هم راه‌حل. ایران با تحریم‌های ایالات‌متحده دچار مشکل شده است. ساده‌ترین و کم‌هزینه‌ترین روش برای مقابله با این مساله این است که اجازه دهیم ریال کم‌بها شود و طبیعتاً ببینیم که در واکنش با تغییرات قیمت نسبی، تولید و صادرات داخلی افزایش و واردات کاهش می‌یابد. در چین باستان ضرب‌المثلی داشته‌اند مبنی اینکه کشورداری مثل سرخ کردن ماهی است. در نگاه اول عجیب به نظر می‌رسد اما اگر یک‌بار ماهی سرخ کنید متوجه حکمت این جمله خواهید شد؛ باید ماهی را در ماهیتابه به حال خود بگذارید تا سرخ شود، اگر حین سرخ کردن، چنان‌که بعضی عادت دارند، ماهی را دستکاری کنید و هِی برش گردانید ماهی از هم می‌پاشد.

این روزها سازمان برنامه و بودجه در حال برنامه‌ریزی است برای تجلیل از دستاوردهای 70 سال نظام برنامه‌ریزی کشور. در شرایطی که رئیس سازمان از مردم خواسته تلاش برای زنده ماندن را متوقف کرده و داروندار اندکشان را صرف حفظ آبروی سازمان کنند برنامه‌ریزان مشغول برگزاری جلسات «تخصصی» هستند که چطور با پول مردم جشن گرفته و از یکدیگر تقدیر کنند. پای صحبت بزرگواران که بنشینید برای همه‌چیز برنامه دارند و نتایج هم جملگی موفقیت‌آمیز بوده است و اگر نبوده لازم است بودجه‌ای تخصیص داده شود تا چرایی آن معلوم شود. دریغ، اگر کشورداری سرخ کردن ماهی بود چه کشور آبادی می‌داشتیم. 

دراین پرونده بخوانید ...