شناسه خبر : 27436 لینک کوتاه

از مروارید به طلای سیاه

تحولات خلیج‌فارس

طبیعت دو موهبت به خلیج‌فارس داده است؛ در قسمت بالایی و در آب‌های کم‌عمق دریا از سال‌های قبل بسترهای صدفی محل تولید مروارید بوده‌اند. بازرگانان بمبئی از قرن 19 این مرواریدها را در سراسر جهان به فروش می‌رساندند. در زیر این آب‌ها و در میان سنگ‌های فلات عربی تا فلات اوراسیا غنی‌ترین ذخایر نفتی جهان قرار گرفته‌اند که در اوایل قرن 20 کشف شدند.

طبیعت دو موهبت به خلیج‌فارس داده است؛ در قسمت بالایی و در آب‌های کم‌عمق دریا از سال‌های قبل بسترهای صدفی محل تولید مروارید بوده‌اند. بازرگانان بمبئی از قرن 19 این مرواریدها را در سراسر جهان به فروش می‌رساندند. در زیر این آب‌ها و در میان سنگ‌های فلات عربی تا فلات اوراسیا غنی‌ترین ذخایر نفتی جهان قرار گرفته‌اند که در اوایل قرن 20 کشف شدند. این اکتشاف در ایران در سال 1908، عراق در سال 1927، بحرین در سال 1932 و در عربستان در سال 1938 انجام شد.

تا آن زمان خلیج‌فارس برای امپراتوری‌های اطراف آن اهمیتی حاشیه‌ای داشت. مفهوم حاکمیت مبهم بود و بیشتر از سرزمین به افراد تسری می‌یافت. سبک زندگی بیابانی و قبیله‌ای باعث می‌شد حاکمان نتوانند خواسته‌هایشان را تحمیل کنند چراکه مخالفان می‌توانستند به جاهای دیگر بروند.

خاندان آل‌خلیفه که در بحرین مستقر شدند شاخه‌ای از آل‌صباح کویت هستند. ریشه هر دو خاندان به مهاجرانی برمی‌گردد که در قرن 17 از آسیای مرکزی کوچ کردند. آل‌ثانی قطر علیه آل‌خلیفه شورش کرد. آل‌مکتوم در دوبی شاخه‌ای جدا‌شده از آل‌نهیان ابوظبی است. قبایل معمولاً به مرزهای مدرن و امروزی بی‌توجه هستند و بسیاری قبایل خاندان حاکم در خلیج‌فارس با یکدیگر پیوندهای ازدواج دارند.

از اوایل قرن 18 امرای خلیج‌فارس تحت حمایت امپراتوری بریتانیا در‌آمدند که تلاش می‌کرد رقبا را از نزدیک شدن به هند باز دارد. بریتانیا امرای درگیر جنگ‌های خونین را به عقد پیمان وادار کرد. به همین دلیل است که آن منطقه نام «ساحل پیمان‌ها» به خود گرفت.

همزمان در مرکز دنیای عرب خاندان آل‌سعود از نجد در قرن 18 با یک روحانی متعصب به نام محمد بن عبدالوهاب و پیروانش هم‌عهد شدند. آنها با کمک یکدیگر بخش اعظم شبه‌‌جزیره عربستان را تصرف کردند و توانستند اتحاد خود را با وجود فراز و نشیب‌های حکومت آل‌سعود حفظ کنند.

طومار اولین دولت سعودی (1818-1744) توسط امپراتوری عثمانی درهم‌تنیده شد. دولت ضعیف دوم سعودی (1891-1824) به خاطر جنگ و آشوب داخلی سقوط کرد. دولت سوم که دولت کنونی است توسط عبدالعزیز آل‌سعود بازسازی شد و نام عربستان سعودی در سال 1932 به این سرزمین اطلاق شد. عربستان کمک‌هایی را از بریتانیا دریافت کرد و عبدالعزیز آل‌سعود اجازه یافت خاندان هاشمی متحد بریتانیا در جنگ جهانی اول را شکست دهد و شهرهای مذهبی مکه و مدینه را به تصرف درآورد اما بریتانیا از پیشروی او به سمت نواحی ساحلی خلیج فارس از جمله «ساحل پیمان‌ها» و عمان جلوگیری کرد. در سال 1945 فرانکلین روزولت پس از اجلاس سران یالتا در مصر با ملک عبدالعزیز دیدار و اتحادی درازمدت را پایه‌گذاری کرد. بریتانیایی‌ها در سال 1971 از قسمت شرقی کانال سوئز عقب‌نشینی کردند و از سال 1979 پس از انقلاب ایران و دخالت روسیه در افغانستان، آمریکا وظیفه محافظت از منطقه را برعهده گرفت.

نفت قبایل فقیر و سازمان‌دهی‌نشده، شبه‌جزیره عربستان را به یکی از ثروتمندترین دولت‌های جهان تبدیل کرد. برخلاف اکثر کشورها که برای ارائه خدمات و امنیت از شهروندان مالیات گرفته می‌شود، حکام منطقه خلیج‌فارس درآمدهای نفتی را گردآوری و بخشی از آن را در میان شهروندان توزیع کردند. این دولت‌های رانت‌خوار در مقابل اطاعت و سرسپردگی مزایایی از گهواره تا گور را برای مردم فراهم می‌کردند. در عربستان سعودی، حاکمان به روحانیون وهابی اجازه دادند هنجارهای اجتماعی را تعیین و تحمیل کنند و در مقابل برای حکومت خود مشروعیت دینی گرفتند. شهروندان منطقه خلیج فارس از فقر به زندگی پر از آسایش پر کشیدند. استانداردهای سلامت و تحصیل به سرعت بهبود یافت. کشورهای کم‌جمعیت خلیج‌فارس متخصصان غربی را استخدام کردند تا در ساخت کشور به آنها کمک کنند و ارتشی از کارگران آسیایی را برای انجام کارهای دستی و سخت به کار گرفتند. هم‌اکنون خارجیان حدود نیمی از جمعیت این کشورها را تشکیل می‌دهند و میزان حضور آنها از 90 درصد در امارات متحده عربی و قطر تا 30 درصد در عربستان سعودی متفاوت است.

اما با وجود تمام مزایای ثروت نفتی برخی هنوز حسرت روزگار زندگی سخت بیابانی را بر دل دارند. بندر بن‌سرور شاعر قرن 20 سعودی می‌گوید: روسای قبایل نجد که دشمنان قدرتمند را ریشه‌کن کردند اکنون مطیع و سربه‌زیر شده‌اند و همانند جوجه‌هایی هستند که به دانه‌های گندم روی خاک قانع‌اند. از آنجا که مزایای شهروندان بسیار سخاوتمندانه است دولت‌های رانت‌خوار برای شهروندی تعریف محدودی دارند و صدها هزار عرب مشهور به «بیدون» صلاحیت شهروندی پیدا نمی‌کنند. کارگران خارجی نیز عمدتاً از طریق سیستمی به ‌نام کفالت در کشور می‌مانند. در این نظام، حامیان بومی مهاجران به آنها اجازه کار کردن یا خروج از کشور را می‌دهند. همانند بسیاری از مزایای دیگر، شهروندی در منطقه خلیج‌فارس هدیه‌ای از جانب حاکم است نه یک حق.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها