شناسه خبر : 27306 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شوک خشکسالی

بیابان‌زایی چگونه چهره کسب‌وکار را عوض می‌کند؟

وقتی به کارنامه زندگی و تلاش پیشینیانمان در بازه زمانی حدود پنج دهه گذشته به قبل در اقلیم کهن زیستمان نگاه می‌اندازیم، متوجه می‌شویم که نیاکانمان با هوشمندی دوران طولانی زندگی متعادل خویش را با حفظ توازن منابع محیط زیست خود تجربه کرده‌اند، تا جایی که در خشک‌ترین مناطق ایران، سازگاری خود را با اقالیمی که دارای منابع حیاتی محدود هستند،‌ پایدار کرده‌اند و با مدیریت بخردانه منابع آب و خاک، کهن‌ترین سکونت‌های بشری مانند تمدن آراته در شهداد و جیرفت و... را ایجاد کرده‌اند.

 بهمن ایزدی / رئیس هیات‌مدیره کانون سبز فارس

وقتی به کارنامه زندگی و تلاش پیشینیانمان در بازه زمانی حدود پنج دهه گذشته به قبل در اقلیم کهن زیستمان نگاه می‌اندازیم، متوجه می‌شویم که نیاکانمان با هوشمندی دوران طولانی زندگی متعادل خویش را با حفظ توازن منابع محیط زیست خود تجربه کرده‌اند، تا جایی که در خشک‌ترین مناطق ایران، سازگاری خود را با اقالیمی که دارای منابع حیاتی محدود هستند،‌ پایدار کرده‌اند و با مدیریت بخردانه منابع آب و خاک، کهن‌ترین سکونت‌های بشری مانند تمدن آراته در شهداد و جیرفت و... را ایجاد کرده‌اند.

در پرتو ایجاد مدیریت منابع پایه، آنان توانستند دوام معیشت و زندگی خویش را که عمدتاً بر اساس اقتصاد کشاورزی و دامداری بود با اعمال برنامه‌های حفاظتی از مواهب موجود در محیط زیستشان محقق سازند.

با گذر ایام، همسو با رشد جمعیت و پیشرفت علم و فناوری، تحول و دگرگونی گسترده‌ای در زندگی مردم ایجاد شد و همین موضوع فراگرد توسعه محلی را به دنبال داشت و متاثر از آن موجب مخالفت گروه‌ها و سازمان‌های حامی محیط زیست شد. اما پس از برگزاری اجلاس عالی زمین در ژوئن سال 1992میلادی که سران ملل جهان در ریودوژانیرو گرد هم آمدند، موضوع توسعه پایدار نقطه عطفی بود که کارشناسان و جانبداران محیط زیست از یک‌سو و از جانبی دیگر اقتصاددانان و سیاستمداران که تا آن زمان در دو جبهه مقابل هم قرار داشتند، در کنار هم قرار گیرند و توجه آنان به سوی منافع مشترکی که از آن غافل بودند، جلب شود و نسبت به ایجاد راهکارهای برون‌رفت از بحران‌های محیط زیستی همسو با اهداف توسعه پایدار، هم‌صدا و متفق شوند.

 بنابراین توانستند روند تخریب سرزمین را کنترل و کاهش دهند. اما در کشور ما در تمامی گونه‌گونگی اقلیمی‌اش، روز به روز بر حجم تخریب منابع افزوده شد، به طوری که به دلیل تخریب و بهره‌برداری بی‌رویه از جنگل‌ها میزان سرانه جنگل در کشور نسبت به سایر نقاط دنیا پایین‌تر رفته و مساحت جنگل‌های کشور در چند دهه گذشته از 18 میلیون هکتار به 14 میلیون هکتار کاهش یافته است، 93 درصد از خاک ایران در بوم ناحیه‌های خشک و نیمه‌خشک قرار دارند و کمتر از هفت درصد از خاک کشور دارای پوشش جنگلی است که به دلیل هجوم نابخردانه و نبود برنامه‌های دربرگیرنده حفاظتی، دچار بحران جدی شده‌اند.

از دیرباز در گستره وسیعی از مناطق خشک و نیمه‌خشک کشور، زندگی فلاحتی و دامداری تسهیل شده است و هم‌اکنون به دلیل عدم مدیریت منابع آب و خاک، در آن مناطق با بحران‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی مواجه شده‌ایم.

بنابراین اگر به دقت توجه کنیم درمی‌یابیم که گسترش بیابان‌ها، اضمحلال بخش کشاورزی و مهاجرت رو به تصاعد بومیان به مراکز جمعیتی بزرگ‌تر، همگی به دلیل عدم اعمال مدیریت منابع آب است که شوربختانه تحت تاثیر تفکر سازه‌ای در وزارتخانه‌های نیرو و کشاورزی، اقتصاد کشور و تعادل اجتماعی مراکز جمعیتی کوچک و بزرگ را تحت تاثیر خود قرار داده است و به ‌ویژه بر اساس مهاجرت بومیان و خالی از سکنه شدن روستاهایی که در مجاورت مناطق خشک قرار دارند، عملاً بخش کشاورزی آن نواحی رهاشده و پیشروی بیابان را تسهیل کرده است. با نظر به بحران‌های محیط زیستی که در بخش منابع آب و خاک به ویژه در دهه گذشته با آن مواجه بوده‌ایم و خشک شدن سفره آب‌های زیرزمینی، ضرباهنگ مهاجرت از مراکز اجتماعی کوچک به سوی شهرها به ویژه مراکز استان‌ها شدت یافته است و همه اینها به دلیل بی‌توجهی به حفظ سلامت محیط زیست و مدیریت پایدار منابع پایه به‌خصوص منابع آب است که با احداث بی‌رویه سدهای متعدد کوچک و بزرگ و انتقال آب بین‌حوضه‌ای و دخالت در مجرای طبیعی رودخانه از یک طرف و از سوی دیگر با حفر متعدد چاه‌های مجاز و غیرمجاز در تخریب سرزمین و به هم زدن سیمای متعادل آن و متاثر از آن اضمحلال کشاورزی که در تامین معیشت و زندگی ایرانیان از قدیم نقش دربرگیرنده‌ای داشته، دامن زده است.

کشور ما بین مدارهای 25 تا 40 درجه عرض شمالی و روی کمربند خشک زیست کره قرار دارد و همین موضوع موجب شده تا نیاکان ما از دیرباز با تکیه بر دانش ژرف بومی، آب و خاک را تحت مدیریت حفاظت و بهره‌برداری پایدار قرار دهند. با همین دیدگاه حتی در مناطق بسیار خشک کشور مانند حواشی بیابان لوت با اعمال مدیریت کنترل روان‌آب‌هایی که بر اساس رگبارهای مقطعی باران به وجود می‌آمدند، ضمن ایجاد آبخوان‌های متعدد در بند‌سازها، در فصل گرم بدون استفاده از قطره‌ای آب، پرآب‌ترین محصولات کشاورزی مانند هندوانه را کشت می‌‌کردند و با ایجاد سازه‌های قنوات، آب‌های زیرزمینی را به سوی زیست ناحیه‌های اجتماعی هدایت و کنترل و از سوی دیگر با پدیده بیابان‌زایی مقابله می‌کردند.

شوربختانه با بی‌توجهی سیاستگذاران و برنامه‌ریزان کشور به هشدارهای کارشناسان و جانبداران محیط زیست، هم‌اکنون اقتصاد محیط زیست کشور که کشاورزی یکی از زیرمجموعه‌های مهم آن است دچار بحران جدی شده، بحرانی که هرچند مسوولان در سال‌های اخیر با جانبداران محیط زیست هم‌صدا شده‌اند، اما باز هم برای اعمال برنامه‌های راهبردیِ برون‌رفت از بحران، بی‌توجه است و به شعارهای کلیشه‌ای بسنده می‌‌کند. هم‌اکنون چنانچه بسیاری از تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور، خشک یا کم‌آب شده‌اند و تنها در استان فارس بیشتر از 80 درصد از تالاب‌های آن ناحیه و چندین رودخانه خشک است و از جانبی دیگر با 14 برابر شدن میزان خط قرمز فرونشست زمین مواجه شده‌ایم، همه متاثر از عدم اعمال مدیریت مقابله با بحران در سطح ملی توسط دولت است. بر اساس میزان شاخص جهانی، هر کشوری که با چهار سانتی‌متر فرونشست زمین مواجه شود، در خط قرمز قرار می‌گیرد و به همین دلیل برخی از دشت‌های کشور مکزیک که در سال‌های اخیر به 7 /3 سانتی‌متر فرونشست دچار شده بود، اعلام بحران کرده‌اند و با برنامه‌های گوناگون و همه‌جانبه به مقابله با این پدیده هستی‌برانداز پرداخته‌اند. اما در کشور ما سال‌هاست که از خط قرمز بحران آب که حداکثر رسیدن به 40 درصد برداشت از منابع آب است گذشته‌ایم و در دشت‌های ما از نواحی جنوب و جنوب غرب تهران تا دشت‌های حاصلخیزی که اقتصاد کشاورزی بوم ناحیه‌های فلاحتی کشور را تامین می‌‌کرد مانند دشت‌های ورامین، شهریار، اسلامشهر، فامنین، کبودرآهنگ تا دشت‌های متعددی در استان‌های جنوبی، جنوب شرق و مرکزی کشور دچار فرونشست شده‌ایم. بنابراین با بی‌آب شدن دشت‌هایی که تا چند دهه پیش از حاصلخیزترین عرصه‌های کشاورزی کشور محسوب می‌شدند با پدیده بی‌آبی و کم‌آبی مواجه شده‌ایم که این موضوع با خشکسالی تفاوت زیادی دارد. هرچند به دلیل تغییرات اقلیمی هم‌اکنون موضوع خشکسالی در کشور، از جمله عوامل به‌هم‌خوردگی تعادلات محیط زیست و کاهندگی تولیدات کشاورزی است، اما باز هم برنامه‌ریزان کشور به‌جای به‌کارگیری تمهیدات علمی و راهبردی برای مقابله با خشکسالی سعی می‌‌کنند گناه ایجاد بحران‌های محیط زیست به ویژه در بخش آب و خاک را به گردن خشکسالی بیندازند و باز هم فارغ‌بال از مصیبت‌هایی که گریبان بخش کشاورزی را گرفته حتی به مقابله با کشاورزانی مانند کشاورزان شرق اصفهان بپردازند که تا چندی پیش رونق‌بخش اقتصاد کشاورزی اصفهان و کشور بودند. وقتی داریوش حدود 2500 سال پیش از پروردگار درخواست می‌‌کند که ایران را از شر پدیده شومِ دشمن، دروغ و خشکسالی مصون بدارد، بدان معناست که کشور ما به دلیل واقع شدن در کمربند خشک زمین، همواره دارای خشکسالی بوده است و بر این باور نیاکانمان با شناخت کامل عناصر حیات و شاخص‌های زیستی در سرزمین خشک و نیم‌خشک ایران، کهن‌ترین زیست‌بوم‌ها و دیرینه‌ترین تمدن بشری دنیا را پایه‌ریزی کرده‌اند و با اعمال مدیریت بهره‌برداری، رونق و دوام کشاورزی را در کشور باعث شده‌اند.

در نتیجه آنچه که موجب بحران محیط زیست در کشور با تشدید روند بیابان‌زایی با منشأ انسانی و همچنین از بین رفتن دشت‌های کشاورزی کشور مانند دشت کربال استان فارس شده و آهنگ مهاجرت از روستاها را به سوی شهرهای بزرگ باعث شده و تعادلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را به‌هم زده است، همگی به دلیل عدم شناخت مواهب طبیعی سرزمین و متاثر از آن عدم اعمال مدیریت حفاظت منابع و بهره‌برداری پایدار از آن است. بنابراین چنانچه سیاستگذاران کشور نسبت به مقابله با بحران‌های محیط زیست، باز هم کوتاهی کنند، نه‌تنها هفت درصد عرصه جنگلی کشور را در آینده به گستره بیابان‌ها اضافه می‌‌کنند، بلکه با به هم خوردن تعادلات اجتماعی و اقتصادی، امنیت کشور را به مخاطره جدی می‌اندازند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها