شناسه خبر : 26956 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ایست به استخدام

راهکارهای مواجهه با پدیده مازاد نیرو در گفت‌وگو با طیبه امیرخانی

طیبه امیرخانی می‌گوید: به اعتقاد من در شرایط فعلی هیچ نوع استخدامی در بدنه دولت عاقلانه نیست. نه فقط استخدام دولت، بلکه هر نوع اقدام دیگری که بودجه جاری دولت را افزایش دهد عاقلانه نیست.

ایست به استخدام

طیبه امیرخانی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی درباره استخدام‌های جدید دولت ابتدا به شرایط خاص دولت در زمینه نیروی کار که با مازاد نیرو مواجه است اشاره می‌کند و سپس می‌گوید: «از نظر من در حال حاضر هرگونه استخدامی اشتباه است. دولت باید به جای این کار، به جابه‌جایی نیروهای خود فکر کند و اگر در این مورد منع قانونی دارد لایحه‌ای به مجلس ببرد.» این استاد دانشگاه تصریح می‌کند: «فکر می‌کنم مثلاً به مدت 10 سال باید استخدام‌های دولتی متوقف شوند اما در این دوره تعدیل نیرو صورت نگیرد بلکه با در نظر گرفتن یکسری مشوق‌ها جابه‌جایی نیرو اتفاق بیفتد. حتی اگر نیاز است شرایط تهدیدکننده شود می‌توان به جابه‌جایی بیشتر به کمک تهدید فکر کرد. یعنی شاید لازم باشد گاهی اعلام شود که یا تعدیل نیرو صورت می‌گیرد یا خدمت در یک منطقه خاص. شاید با این اقدام یک خانواده هم تحت فشار قرار بگیرد اما واقعاً دولت چاره‌ دیگری ندارد.»

♦♦♦

‌از مجموعه‌های دولت مانند وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و نفت گرفته تا شهرداری‌های کشور با مازاد نیرو مواجه هستند. به نظر شما ریشه اصلی ظهور پدیده مازاد نیرو در دستگاه‌ها چیست؟

در مورد چرایی ظهور این پدیده در اقتصاد ایران باید بگویم این اتفاق یک سابقه تاریخی دارد. مازاد نیرو در دهه 50 در اقتصاد ایران خیلی تشدید شد. چون ما پیش از آن در زمان پهلوی هم چنین مشکلی را داشتیم. محمدرضاشاه دانشگاه‌ها را گسترش داد، یکسری افراد از دانشگاه‌های خارج از کشور مدرک دانشگاهی دریافت کردند اما بخش خصوصی کشور و خصوصاً بخش صنعت آنقدر گسترش پیدا نکرد که بتواند این فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را جذب کند. در آن شرایط دولت شروع به استخدام نیروها کرد. از سوی دیگر گران شدن قیمت نفت به کمک دولت آمد. به طوری که در دهه 50 به یکباره در تعداد شاغلان بخش دولتی کشور افزایش قابل توجهی رخ داد. دقیقاً همین اتفاق سال‌های بعد یعنی در دوره پس از انقلاب اسلامی هم رخ داد و این روند متوقف نشد.

نکته دیگری که در این مورد می‌توان بیان کرد این است که دولت‌های مختلف در اقتصاد ایران به دلیل دسترسی داشتن به پول نفت هیچ‌وقت عقلانیت اقتصادی نداشتند. یعنی هیچ‌وقت منابع در اقتصاد کشور ما با عقلانیت خرج نشده است. بودجه جاری دولت پر از هزینه‌هایی است که ما به آنها سیاه‌چاله‌های بودجه می‌گوییم. این سیاه‌چاله‌ها بخش‌هایی هستند که هرچند منابع برای آنها خرج می‌شود اما هیچ‌گاه به میزان مورد انتظار بازدهی ندارند. اگر به جزئیات بودجه سالانه دولت‌ها مراجعه کنید می‌بینید که چقدر مراکز پژوهشی و تحقیقاتی در کشور در حال دریافت بودجه هستند و خروجی آنها معلوم نیست چیست. نیروی کار هم در اقتصاد کشور ما وضعیت مشابهی پیدا کرده است. چراکه توسعه دولت‌محوری که از زمان رضاشاه در کشور ما شکل گرفت منجر شد بخش خصوصی در کشور ما تشکیل و قدرتمند نشود. دولت عامل توسعه شد و در سه محور بوروکراسی، ارتش و قوانین به رشد خود ادامه داد و به تدریج دولت بزرگ و بزرگ‌تر شد و در این دولتی که حجیم شده اصلاً میلی به کوچک شدن مشاهده نمی‌شود. با این اتفاق از یک‌سو دولت بخش خصوصی را منقبض و کوچک می‌کند و از سوی دیگر دولت مایل است فرصت شغلی ایجاد کند و با این اقدام وجهه‌ای نزد مردم به دست بیاورد. دولت می‌تواند با چنین اقداماتی به مردم پیام دهد که در حال ایجاد فرصت‌های شغلی است. معتقدم یک هدف کسب اعتبار نزد مردم است. مدتی پیش خبری در یکی از شبکه‌های اجتماعی دیدم که طبق آن اشاره شده بود سازمان امور استخدامی اعلام کرده دیگر استخدامی ندارد. من خودم با دیدن خبر اول خیلی شاد شده بودم اما بیشتر از چند ساعت نشد که سازمان امور استخدامی ضمن تکذیب این خبر اعلام کرد استخدام‌ها همچنان ادامه دارد. توجه کنید بخشی از این اتفاقات می‌تواند جنبه تبلیغاتی داشته باشد. چراکه نه‌تنها دولت فعلی بلکه همه دولت‌های ایران همیشه به دنبال این هستند که رضایت عمومی را با سیاست‌های پوپولیستی و عوام‌فریبانه به دست بیاورند. مثل یارانه‌ها که دولت‌ها شهامت به خرج نمی‌دهند تا یارانه‌ها را قطع کنند. یا بحث استخدام‌ها که یک علت آن می‌تواند تلاش برای کسب رضایت عمومی باشد. علاوه بر این، شاید دلیل دیگر این باشد که دستگاه اداری ما واقعاً ناکارآمد است و برای جبران ناکارآمدی می‌خواهند نیروی جدید در دستگاه‌ها استخدام کنند. یعنی به این فکر نمی‌کنند که این ناکارآمدی به دلیل کمبود نیرو نیست بلکه می‌خواهند با استخدام نیرو مشکل را حل کنند اما در واقعیت این اتفاق به این معضل دامن می‌زند. به نظرم این اتفاق به نوع سیاستگذاری‌ها مربوط می‌شود. چون ما در همه زمینه‌ها اشتباهات در نوع سیاستگذاری‌ها را شاهد هستیم. مثلاً یکی از این حوزه‌ها بحران آب است. در این بحران هم آنچه به ذهن سیاستگذاران رسیده انتقال آب خلیج‌فارس به سیستان و بلوچستان، کرمان و خراسان رضوی است و اصلاً به مدرن شدن بخش کشاورزی که آب و منابع آبی را می‌بلعد توجهی نمی‌کنند. در بحث استخدام‌ها هم همین نوع سیاستگذاری را شاهد هستیم و در این میان پول نفت هم به آنها برای این نوع سیاستگذاری کمک می‌کند. توجه کنید که هم‌اکنون بالای 60 درصد بودجه جاری دولت صرف پرداخت حقوق و دستمزد نیروهای دستگاه‌های دولتی می‌شود اما این دستگاه‌های دولتی به میزان مورد انتظار کارایی ندارند. اینکه دولت همچنان مصر بر استخدام نیرو است ریشه در مسائل مورد اشاره دارد.

‌به نظر شما نیازی در بدنه دولت وجود دارد که برای تامین آن مجبور باشد 18 هزار نیروی جدید را استخدام کند؟

دولت آنقدر مازاد نیرو در دستگاه‌های خود دارد که نیازی به استخدام جدید نیست. ما اکنون شاهد بیکاری پنهان در دستگاه‌های دولتی هستیم و به همین دلیل دیگر در این شرایط نیازی به استخدام جدید نیست. ببینید جمعیت کشور ما کمی بیشتر از یک‌چهارم کشور آمریکاست اما دستگاه‌های دولتی ما با همان تعداد نیرویی که کشور آمریکا اداره می‌شود، در حال اداره کشور ما هستند. یا تعداد مدیران کشور ما به اندازه کل نیروی کار نظام اداری کشور ژاپن است که جمعیتی معادل جمعیت کشور ما دارد. بنابراین وقتی با ‌چنین حجمی از نیروی کار مواجه هستیم چه دلیلی دارد که مجدداً در بخش دولتی بخواهند نیروی کار جدید استخدام کنند؟ ما با بیکاری پنهان در ادارات دولتی مواجه هستیم. وقتی مرکز پژوهش‌های مجلس کار مفید شاغلان را دو ساعت و 25 دقیقه در هفته اعلام می‌کند، به معنای آن است که خیلی نیروی مازاد در کشور وجود دارد که حتی کاری برای انجام دادن ندارند.

‌ما شاهدیم در برخی از دستگاه‌ها با وجود نیروی مازاد همچنان اعلام می‌کنند برای تامین برخی نیازها به نیروهای جدید احتیاج دارند. مثل وزارت آموزش و پرورش که اعلام شده هم نیروی مازاد دارد و هم نیازهایی که باعث می‌شود آنها نیروی جدید استخدام کنند. برای اصلاح چنین وضعیتی چه باید کرد؟

با توجه به اینکه تخصص اصلی من مدیریت دولتی است و سال‌ها در حوزه بودجه بررسی‌هایی انجام دادم می‌گویم به اعتقاد من در شرایط فعلی هیچ نوع استخدامی در بدنه دولت عاقلانه نیست. چراکه نه‌فقط استخدام دولت، بلکه هر نوع اقدام دیگری که بودجه جاری دولت را افزایش دهد عاقلانه نیست. اگر به طور مثال ما با تحریم بانک مرکزی مواجه شویم دوباره مانند قبل در تامین بودجه جاری کشور دچار مشکلات نمی‌شویم؟ حتی اگر ما با تحریم مواجه نشویم هم در تامین بودجه جاری کشور خود مانده‌ایم. معتقدم دولت باید در یک اقدام شجاعانه دست به کوچک کردن بدنه خود بزند و ما یک دوره واقعاً بودجه‌ریزی بر مبنای صفر را نیاز داریم. حتی پیش از اینکه یارانه‌های خانوار را قطع کنند یا نرخ حامل‌های انرژی را افزایش دهند که آنها هم برای اقتصاد ما ضروری هستند مهم‌تر این است که دولت بدنه خود را اصلاح و ساماندهی کند. با این اصلاح می‌تواند توجه مردم را هم جلب کند و حذف یارانه‌ها و افزایش نرخ حامل‌های انرژی را مردم راحت‌تر بپذیرند. شما در خلأ که زندگی نمی‌کنید. وقتی مردم ریخت‌وپاش، ناکارایی و فساد در دولت را می‌بینند نمی‌پذیرند که دولت از نظر بودجه تحت فشار است و می‌خواهند یارانه نقدی مردم را حذف کنند. از نظر من در حال حاضر هرگونه استخدامی اشتباه است. دولت باید به جای این کار، به جابه‌جایی نیروهای خود فکر کند و اگر در این مورد منع قانونی دارد لایحه‌ای به مجلس ببرد. دولت باید بتواند نیروهای مازاد خود را به بخش‌هایی بفرستد که با کمبود نیرو مواجه هستند. ما خیلی از کارمندان را داریم که می‌توان با ضریب‌های حقوقی بالاتر آنها را به مناطقی که اکنون نیروی کمتری در آن حضور دارند اعزام کرد. اما تعهد جدید و استخدام مجدد مساله‌ای است که دیگر با توجه به محدودیت بودجه دولت نمی‌توان به آن فکر کرد. بودجه دولت دیگر در این زمینه کشش ندارد که اجازه دهد دولت بدنه خود را بزرگ‌تر کند. تنها موضوعی که می‌تواند ما را از شرایط فعلی نجات دهد، کوچک شدن اندازه دولت است. دولت باید ساختارهای خود را بازبینی و شرح شغل‌های خود را مجدداً بازنویسی کند و سعی داشته باشد نیروهای مازاد را به بخش‌هایی که با کمبود نیرو مواجه است، منتقل کند. دولت باید حداقل برای چند سال استخدام‌های دولتی را تعطیل کند اما نمی‌دانم چرا و با چه پشتوانه‌ای همچنان روند بزرگ شدن اندازه دولت را ادامه می‌دهند.

‌به نظر شما آیا بخش خصوصی می‌تواند نیروهای مازاد دولت را به کار بگیرد؟ اصلاً برای بخش خصوصی انجام این عمل جذابیتی دارد؟

اگر منظور شما این است که این نیروها ابتدا از بخش دولتی اخراج و سپس در بخش خصوصی به کار گرفته شوند باید بگویم من اعتقادی ندارم که در حال حاضر دولت نیروهای خود را تعدیل کند. به نظر من شرایط اقتصادی و اجتماعی ما چندان مناسب این اقدام نیست. چون برداشت من این است که رضایت عمومی نسبت به دولت اکنون در سطح قابل قبولی نیست. در این شرایط اصلاً دولت نباید هیچ‌گونه کاری که نارضایتی عمومی را افزایش می‌دهد انجام دهد. من معتقد هستم یک بازمهندسی در دولت نیاز داریم اما فعلاً دولت نباید به حذف نیروی کار خود یا حتی حذف یارانه‌ها اقدام کند. چون همین حالا هم مردم نسبت به دولت بدبین شده‌اند و اعتماد عمومی پایین است. اولین اقدامی که دولت می‌تواند انجام دهد این است که این نیروها را در بدنه خود جابه‌جا کند. دولت باید فرآیندهای زائد و هزینه‌بر را بازمهندسی کند. نکته مهم دیگر عوض کردن روش بودجه‌ریزی ماست. دولت سال‌هاست که روی بودجه عملیاتی تمرکز کرده اما حاصل قابل توجهی نداشته است. معتقد هستم ما در چند دوره به بودجه‌ریزی مبتنی بر صفر نیاز داریم. باید همگرایی در سطح حاکمیت به وجود بیاید که واقعاً هزینه‌های زائد را حذف کنند. در این صورت شاید بعد از چند سال اعتماد مردم جلب شود اما اکنون اصلاً جامعه آمادگی پذیرش این را ندارد که دولت اقدامی مانند تعدیل نیروها را انجام دهد. بهترین اقدام همان جابه‌جایی در بدنه خود دولت است.

‌از سوی دیگر شاهد هستیم که درآمدهای نفتی دولت دیگر مانند چند دهه اخیر نیست و دولت ناگزیر است که کوچک شود. اما سازوکار این کوچک‌سازی چطور باید باشد؟

ما وقتی بودجه جاری را بررسی کنیم می‌بینیم به خیلی از بخش‌ها بودجه‌های قابل توجهی می‌دهند. در خود بدنه قوه مجریه مثلاً نهاد ریاست‌جمهوری تعریف شده که کمک نهاد ریاست‌جمهوری به اشخاص حقیقی و حقوقی صورت بگیرد. یا شورای عالی انقلاب فرهنگی چندین سازمان زیرمجموعه دارد که بودجه می‌گیرد. یا مثلاً مجمع تشخیص مصلحت که مرکز پژوهش‌ها و مرکز تحقیقات راهبردی و مرکزهای مختلفی دارند که دولت باید به همه آنها بودجه بدهد. اصلاح این روند تنها کار قوه مجریه نیست و کار یک همگرایی است که باید در کل نظام اداری کشور به وجود بیاید. علاوه بر این، باید بر سر مبارزه با فساد نیز همگرایی به وجود بیاید. ما اکنون با مشکل توزیع رانت و فساد مواجه هستیم که دولت و دیگر قوا باید جلوی سطح بالای فساد و رانت را بگیرند. هیچ اشکالی ندارد که دولت از خود شروع کند و یک بازبینی در ساختار دولت صورت بگیرد و به مردم نشان داده شود که بودجه خیلی از مراکزی که پرداخت بودجه به آنها ضرورتی نداشت در حال کاهش یافتن است. انتظار مردم این است که ابتدا اقداماتی از سوی دولت انجام شود که دو هدف را پیگیری کند؛ یکی افزایش کارآمدی نظام اداری و دوم هم کاهش فساد. دولت باید در یک دوره بلندمدت یا میان‌مدت اعتماد مردم را جلب کند. ببینید حذف یارانه‌ها و اصلاح نرخ حامل‌های انرژی ضرورت اقتصاد کشور ماست اما در شرایطی که سال‌ها تورم دورقمی و نرخ رشد اقتصادی پایینی داشتیم نمی‌توان تصمیمی گرفت که تبعات و هزینه آن بر اولین گروهی که تاثیر می‌گذارد مردم و اقشار ضعیف جامعه باشد. این اصلاحات می‌تواند نارضایتی‌ها را بیشتر کند. در ضمن در این شرایط دولت به پشتیبانی مردم نیاز دارد. معتقدم اگر واقعاً قرار باشد دولت کاری انجام دهد اکنون یک اصلاح ساختار را در برنامه خود در نظر بگیرد اما نه به شکل تعدیل نیرو بلکه به شکل جابه‌جایی نیروها در سطح دولت اتفاق بیفتد تا اعتماد مردم جلب شود که بعد دولت بتواند اصلاحات دیگری را با همراهی مردم انجام دهد.

‌موضوع دیگر که شما هم مورد اشاره قرار داده بودید تصور بر حل مشکل بیکاری با استخدام‌های دولتی است. به نظر شما این مسیر صحیح است؟

اصلاً دولت در یک دور باطل گرفتار شده است. کارشناس‌های مختلفی با دولت‌های ما کار کرده و می‌کنند اما نمی‌دانم چرا اراده قوی‌ای برای شکستن این  چرخه باطل شکل نمی‌گیرد. استخدام دولتی به معنای بزرگ شدن دولت است، این اتفاق به منزله کاهش سهم بخش خصوصی است و وقتی حجم بخش خصوصی کم می‌شود رشد اقتصادی نیز کاهش می‌یابد و پس از آن بیکاری رشد می‌کند. در واقع دولت با این اقدامات خود بخش خصوصی را کوچک و رکود را در اقتصاد کشور تعمیق کرده و ما نمی‌توانیم از رکود خارج شویم. طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس بیش از سه دهه اقتصاد ایران درگیر رکود تورمی بوده است. به عبارتی در دوره‌ای که دولت‌ها خواسته‌اند از طریق استخدام نیرو محبوبیت کسب کنند، به نوعی دولت‌ها دچار نزدیک‌بینی سیاسی-اقتصادی شده و کارایی اقتصادی را فدای اهداف سیاسی کرده‌اند. درست است که دولت در کوتاه‌مدت رضایت نسبی مردم را فراهم می‌کند اما آثار اقتصادی آن که به شکل کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری خود را نشان می‌دهد در بلندمدت اقتصاد را فلج می‌کند و اولین آسیب به همان اقشار کم‌درآمد جامعه وارد می‌شود. به نظر من، اینها فقط یک چرخه باطل است. هرچند قوه مجریه اختیارات کمی دارد اما در سطح همین اختیارات کم هم اراده‌ای برای اصلاح از سوی هیچ‌کدام از دولت‌ها دیده نشده است. هرکدام از دولت‌ها کارهای مقطعی انجام می‌دهند و دوباره وضعیت به همان شکل قبل می‌شود. سیاست بزرگ شدن اندازه دولت همیشه ادامه داشته و هیچ اراده واقعی برای کوچک شدن بدنه دولت، من که در دولت‌های مختلف ندیدم. این اتفاق تنها به ضرر اقتصاد است. سیاست‌های دولت یا در حال بزرگ کردن اندازه دولت است یا به نام خصوصی‌سازی در حال فربه‌سازی بخش شبه‌دولتی است و زیان آن برای اقتصاد خواهد بود. امیدواریم که سیاست کوچک‌سازی دولت در دولت‌ها دیده شود. در مورد استخدام دولتی هم فکر می‌کنم مثلاً به مدت 10 سال باید استخدام‌های دولتی متوقف شوند اما در این دوره تعدیل نیرو صورت نگیرد بلکه با در نظر گرفتن یکسری مشوق‌ها جابه‌جایی نیرو اتفاق بیفتد. حتی اگر نیاز است شرایط تهدیدکننده شود می‌توان به جابه‌جایی بیشتر به کمک تهدید فکر کرد. یعنی شاید لازم باشد گاهی اعلام شود که یا تعدیل نیرو صورت می‌گیرد یا خدمت در یک منطقه خاص. شاید با این اقدام یک خانواده هم تحت فشار قرار بگیرد اما واقعاً دولت چاره‌ دیگری ندارد. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها