شناسه خبر : 2687 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چگونه می‌توان بحران کم‌آبی را سامان داد؟

مدیریت یکپارچه بحران آب

آب به عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر تمدن‌ساز در مناطقی با اقلیم مشابه ایران، همواره مورد توجه و تکریم قرار داشته است. عمده‌ترین عوامل ایجاد شرایط کنونی بحران کم‌آبی در ایران را می‌توان رشد جمعیت و پراکندگی نامناسب آن، کشاورزی ناکارآمد و کم‌بازده، مدیریت نادرست و توسعه نامتوازن و ناپایدار دانست.

مهدی جمالی‌نژاد/شهردار اصفهان
آب به عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر تمدن‌ساز در مناطقی با اقلیم مشابه ایران، همواره مورد توجه و تکریم قرار داشته است. عمده‌ترین عوامل ایجاد شرایط کنونی بحران کم‌آبی در ایران را می‌توان رشد جمعیت و پراکندگی نامناسب آن، کشاورزی ناکارآمد و کم‌بازده، مدیریت نادرست و توسعه نامتوازن و ناپایدار دانست. این عوامل می‌تواند در مفهومی تحت عنوان عدم توجه به ظرفیت‌های اکولوژیکی مورد بررسی قرار گیرد. به نقل از منابع رسمی و غیررسمی، کمبود منابع آب، بزرگ‌ترین بحران در آینده نزدیک ایران تلقی می‌شود. در حال حاضر تقریباً بخش اعظمی از کشور با تبعات زیانبار این بحران دست و پنجه نرم می‌کند. خشکی دریاچه ارومیه در شمال غرب کشور، خشکی بخش اعظم رودخانه زاینده‌رود و نابودی تالاب گاوخونی در مرکز ایران تا خشک شدن دریاچه هامون در جنوب شرق ایران و از بین رفتن بسیاری از تالاب‌ها و زیست‌بوم‌ها، از جمله تبعات زیست‌محیطی بحران کم‌آبی است که شرایط اکوسیستم هر منطقه را به شدت متاثر کرده است.
طی دو دهه اخیر مطالعات و بررسی‌های بسیاری در خصوص چالش‌ها و مشکلات، عوامل ایجاد بحران، اثرات زیست‌محیطی آن و روش‌ها و راهکارهای مدیریت منابع آب انجام پذیرفته است، لیکن کمتر به تفسیر و بررسی جامع در خصوص تبعات اجتماعی این بحران در روستاها و شهرها پرداخته شده است. در سال‌های اخیر مناطق درگیر با بحران آب با معضلاتی همچون خشکسالی، نشست زمین، فرسایش خاک، توفان‌ها و هجوم ریزگردها و کاهش تولیدات کشاورزی درگیر بوده‌اند. همچنین تبعات اجتماعی بحران آب نیز همچون خالی‌شدن روستاها، تشدید مهاجرت به شهرها، افزایش نرخ بیکاری، افزایش فقر در مناطق متکی بر اقتصاد کشاورزی، تنش‌های ناشی از رقابت بین متقاضیان آب، افسردگی و سرخوردگی روستاییان، تاثیر منفی بر روحیه شهروندان و حتی طلاق و اعتیاد رو به افزایش هستند که به طور مستقیم و غیرمستقیم با این بحران در ارتباطند و از آن تاثیر می‌پذیرند. به عبارتی دیگر بحران آب بر تمامی ابعاد زندگی و موجودیت ما، اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و در روابط و کنش‌های میان افراد، در سطح خرد و کلان تاثیر گذاشته است.
در جوامع کوچک و محلی، این معضلات اجتماعی می‌تواند موازین و اصول ارزشمندی همچون اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی و همچنین سرمایه فرهنگی را تحت‌الشعاع قرار دهد و به تدریج هنجارها و سنت‌های جامعه را نابود سازد و در پی آن شغل‌های کاذب و جرم و بزهکاری را افزایش دهد.
در جوامع بزرگ‌تر، این معضلات اجتماعی با پیچیدگی‌های بیشتری مواجه است. بر اساس یک قاعده جامعه‌شناسی، هر نوع تغییر سریع و خارج از قاعده‌ای در جامعه می‌تواند موجب آشفتگی و نابسامانی اجتماعی شود. طی 15 سال گذشته بیش از 30 درصد جمعیت روستایی کشور به شهرها مهاجرت کرده‌اند و علاوه بر آسیب بخش کشاورزی و نابودی روستاها، رشد روزافزون شهرنشینی و حاشیه‌نشینی در کلانشهرهای کشور را به دنبال داشته است. این رشد ناموزون علاوه بر ایجاد مشکلات مدیریت شهری، باعث پایین آمدن سطح رفاه و امنیت اجتماعی مردم در کلانشهرها، اختلاف طبقاتی، تضاد فرهنگ‌ها و برهم خوردن نظم اجتماعی شده است، به عنوان مثال بر اساس بررسی‌های انجام‌گرفته، ظرفیت اکولوژیکی شهر اصفهان برای جمعیت یک میلیون و 200 هزارنفری پیش‌بینی شده است، حال آنکه با مهاجرت سکنه شهرها و روستاهای مجاور، هم‌اکنون شهر اصفهان بالغ بر دو میلیون نفر جمعیت دارد که خشکی رودخانه زاینده‌رود، یکی از عوامل این مهاجرت‌هاست. این امر، نیل به هدف‌های توسعه متوازن شهر و ارائه خدمات را برای مدیریت شهری بسیار دشوار ساخته و اصفهان را مشابه سایر کلانشهرهای کشور، با سندروم کلانشهری مواجه کرده است.
خشکسالی علاوه بر برهم زدن نظام اکولوژیک، نظام اجتماعی و نیز سرمایه اجتماعی و تاب‌آوری جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. چالش‌هایی همچون تامین غذا، جبران خسارت ناشی از خشکسالی به کشاورزان، تامین آب شرب سالم و بهداشتی برای مردم و نارضایتی ناشی از آلودگی آب در شهرها سبب افزایش هزینه‌های بهداشتی و نارضایتی از نظام سیاسی می‌شود و در نهایت، امنیت ملی به واسطه این بحران زیست‌محیطی تهدید خواهد شد. از سوی دیگر در سال‌های اخیر شاهد اختلافات محلی و منطقه‌ای برای تحقق حقابه‌ها بوده‌ایم که طی سال‌های آتی در سطح کلان ممکن است حتی به اختلافات بین دو کشور برای بهره‌برداری از منابع آبی مشترک نیز منجر شود.
در دهه‌های گذشته، بحران کم‌آبی، به نوعی ناشی از بحران حکمرانی و مدیریت آب بوده که در آن برای ذی‌نفعان اجازه مشارکت و نظارت قائل نشده و موجب تقلیل و زوال حس مشارکت و مسوولیت‌پذیری در ذی‌نفعان شده است. به بیان دیگر مدیریت منابع آب پیش از آنکه متضمن مقولات فنی، تجهیزات یا منابع مالی باشد، دربر‌گیرنده نظمی سیاسی‌اجتماعی برای تصمیم‌گیری در مواجهه با منابع آب، مدیریت آنها و شیوه‌های هزینه برای بهره‌برداری است. به‌گونه‌ای که راهکارهای فنی و مدیریتی در این زمینه، هنگامی منجر به نتیجه خواهد شد که انسان‌محور و متکی بر سرمایه اجتماعی باشد. در این راستا ایجاد شبکه اجتماعی جوامع محلی، توانمندسازی آنها و همچنین ایجاد و تقویت انسجام میان تمام نهادها و دستگاه‌های دولتی مرتبط با مدیریت آب و منابع طبیعی، می‌تواند راه‌حل معضل بحران کم‌آبی و خشکسالی برای جوامع انسانی باشد.
ضرورت ایجاد یک گفتمان عمومی و حس مشترک ملی در خصوص بحران آب، تدوین برنامه جامع آگاه‌سازی و جلب مشارکت عمومی در راستای تبیین پیامدهای بحران آب و نیز نظریه‌پردازی در این زمینه به عنوان یک مساله ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی، در کنار یک برنامه جامع مدیریت منابع و مصارف آب، می‌تواند راهگشای حل بحران آب در کشور باشد. این راهکارها، شرایط کنونی را طی یک برنامه زمانی مشخص، به سوی تعدیل و بهبود وضعیت بحرانی، هموارتر می‌سازد.
تاریخ نشان می‌دهد که ایرانیان با خودآگاهی نسبت به وضع اقلیم و با درک واقعیت کم‌آبی، راه‌های همزیستی با این مشکل را یافته و توانسته بودند یکی از بزرگ‌ترین تمدن‌ها و فرهنگ‌های جهانی را تاسیس کنند و این مصداقی از خرد جمعی این قوم در طول تاریخ است. اتخاذ تدابیر خردمندانه و متناسب با شرایط این سرزمین مانند ساخت قنات یا سرداب و شیوه‌های خاص آبیاری از یک‌سو و هماهنگی تدریجی اجزا و فرهنگ مردم، متناسب با شرایط اقلیمی آن از سوی دیگر، رفتار گذشته ایرانیان را در مقابل این چالش نمایان می‌سازد. واقعیت این است که باید به بحران آب با نگاهی نو و در مقیاسی دیگر نظر کرد. این بحران تنها بحرانی زیست‌محیطی نیست، بلکه مساله‌ای بنیادی است که به موضوعات دیگری از جمله جنبه‌های اجتماعی مرتبط است. با این تفاسیر، در سال‌های آتی، بار دیگر همراهی و وفاق مردم کشورمان و خرد جمعی ایرانیان برای برون‌رفت از بزرگ‌ترین بحران ملی کشور در معرض یک آزمون تاریخی قرار خواهد گرفت.

بحران اجتماعی آب
محدودیت منابع آب شیرین و افزایش تقاضا برای این ماده حیاتی، ارزشمند، کمیاب و بدون جایگزین، از یک‌سو و ناهمگونی، پراکندگی زمانی و مکانی منابع آب و همچنین نیازهای زمانی و مکانی جمعیت از سوی دیگر، موضوع آب و چگونگی مدیریت آن را از عرصه‌های فنی‌مهندسی و اقتصادی عبور داده تا جایگاه ویژه‌ای را برای آن در گستره‌های اجتماعی از جمله حوزه‌های مدیریتی، فرهنگی و حتی سیاسی و امنیتی رقم زده است.
عدم مدیریت صحیح آب موجب پدید آمدن بحران‌های اجتماعی می‌شود که آثار سوء اقتصادی‌اجتماعی فراوانی را برای کشور به دنبال دارد.
در چنین شرایطی نگاه فراگیر به حکمرانی آب با شفاف ساختن ارزش واقعی آب، الگویی است که با تقویت مدیریت یکپارچه در این حوزه و با در نظرگیری مولفه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن به وقوع می‌پیوندد.

حکمرانی آب
حکمرانی آب به معنی نظام سیاسی، اقتصادی و اداری دست‌اندرکار مدیریت منابع آب است و شامل مجموعه‌ای از اقدامات فردی و نهادی، عمومی و خصوصی برای برنامه‌ریزی و اداره مشترک امور و فرآیند مستمر ایجاد تفاهم میان منافع متضاد در قالب اقدام‌های مشارکتی و منسجم است که شامل نهادهای رسمی، مناسبات غیررسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان می‌شود.
بنابراین قبل از عوامل فنی و اقلیمی لازم است مدیریت منابع آب با تکیه بر یک نظم سیاسی و اجتماعی مناسب و در جهت تصمیم‌گیری درباره چگونگی مواجهه با منابع آب، مدیریت منابع و شیوه‌های مصرف سرمایه برای بهره‌وری آب اداره شود.

مدیریت آب
هشدار کم‌آبی عموماً به تمامی دست‌اندرکاران در حوزه‌های تولید (به عنوان مثال کشاورزی، صنعت و...) و مصرف (مصارف خانگی و شهری و...) و به خصوص به مدیران مشغول در این حوزه‌ها معطوف خواهد بود.
برای مدیریت آب بایستی به طبقه‌بندی کاربردی آن پرداخت. این طبقه‌بندی می‌تواند در قالب کانون‌های جمعیتی و محیطی به شرح زیر تعریف شود:

مدیریت آب در روستاها و شهرهای کوچک (عمدتاً حوزه‌های کشاورزی)
مدیریت آب در شهرهای میانی (عمدتاً حوزه‌های صنعت و تولید)
مدیریت آب در شهرهای بزرگ و کلانشهرها (عمدتاً حوزه‌های مصارف خانگی و شهری)
مدیریت آب در حوزه محیط‌زیست
مدیریت آب در حوزه‌های کلان ملی.

البته با توجه به گستره جغرافیایی کشور، میزان اهمیت مدیریت آب در موارد ذکر شده با در نظر گرفتن شرایط اقلیمی و جغرافیایی مکان، قابل تغییر است؛ به عنوان مثال مدیریت آب در یک شهر در منطقه خشک و بیابانی بسیار حساس‌تر از دیگر اقلیم‌های کشور است و این مهم باید در برنامه‌ریزی‌های کلان ملی در نظر گرفته شود.
نظر به اهمیت مدیریت آب در حوزه‌های فوق در ادامه سعی شده به تفکیک و با بررسی بیشتر به این حوزه‌ها پرداخته شود.
عمده هدررفت آب در کشور مربوط به حوزه کشاورزی است و با توجه به محور اقتصادی روستاها و شهرهای کوچک که بر پایه فعالیت‌های کشاورزی تنظیم می‌شود، مدیریت آب در این حوزه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به عنوان مثال حدود ۹۰ درصد منابع آب کشور صرف کشاورزی شده و این در حالی است که راندمان تولید در کشاورزی، نیز بسیار پایین است و جزو کشورهای با بدترین نسبت تولید ناخالص داخلی به مصرف آب به شمار می‌رود و متاسفانه بیشترین ضعف مدیریتی آب نیز در این حوزه محسوس است.
در ادامه به برخی موارد در راستای مدیریت آب در روستاها پرداخته شده است.‌ کشاورزی باید محور توسعه همه‌جانبه باشد و بر تاکید بر واژه خودکفایی به‌عنوان یک انگیزه سیاسی و اقدام در راستای «تولید محصول به هر قیمت» تجدیدنظر شود.
مدیریت تولیدات کشاورزی بر اساس آب مجازی مصرفی: «آب مجازی» عبارت است از میزان آبی که برای تولید یک محصول در صنعت یا کشاورزی مصرف می‌شود. بحث آب مجازی از سوی پژوهشگر بریتانیایی پروفسور جان آنتونی آلن در دهه ۱۹۹۰ میلادی مطرح شد. از آن زمان تاکنون، پژوهش‌های او مورد توجه فراوان بخش‌های اقتصاد و سیاست قرار گرفته‌اند. در همین رابطه در سال ۲۰۰۸ جایزه معتبر آب استکهلم به او اهدا شد.
پروفسور هانس‌گئورگ فرده، پژوهشگر کشاورزی معتقد است با در نظر گرفتن وضعیت آب در سراسر جهان، تنها با صرفه‌جویی در آب مجازی می‌توان ذخایر موجود را مدیریت کرد. این میزان مصرف را نمی‌توان با کنتور اندازه گرفت زیرا آب مجازی در بسیاری از محصولات مصرفی روزانه پنهان است. به عنوان مثال در هر یک فنجان قهوه، ۱۴۰ لیتر آب پنهان است. این میزان کل آبی را دربر می‌گیرد که برای رشد و آبیاری و به بار نشستن گیاه قهوه به کار رفته است.

بنابراین هنگام تولید در کشاورزی با توجه به اقلیم کم آب کشور باید محصولاتی را مدنظر قرار داد که میزان آب مجازی مصرفی در آنها پایین باشد.
مدیریت آب چاه‌های غیرمجاز و جلوگیری از غارت آب‌های زیرزمینی
بالا بردن بازدهی آبیاری در بخش کشاورزی با استفاده از تکنولوژی‌های روز دنیا: دولت و کاربران عمده آب باید به مساله افزایش کارایی در مصرف آب اولویت بالایی بدهند. دولت می‌تواند در این خصوص از انگیزه‌های اقتصادی استفاده کند.
سوق دادن اشتغال ناشی از کشاورزی به سمت صنایع کوچک روستایی و تبدیلی در راستای کاهش مصرف آب.

شهرهای میانی کشور که در اطراف شهرهای بزرگ واقع شده‌اند اکثراً خاستگاه صنعت و تولید هستند و از عمده مصرف‌کنندگان آب در این حوزه به شمار می‌روند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد مقدار زیادی از آب در بخش صنعت بدون بازچرخانی مصرف می‌شود. با مدیریت صحیح می‌توان ابتدا مصرف آب را در صنعت کم کرد و سپس با استفاده از بازیافت و تصفیه، آن را برای مقاصدی چون استفاده مجدد، آب خنک‌کن‌ها و گرم‌کن‌ها، آبیاری، شست‌و‌شوی سالن‌ها و تجهیزات، تغذیه آب زیرزمینی و... استفاده کرد که در بعضی موارد تا 95 درصد بازگردانی آب مشاهده شده است.
به عنوان مثال در شهرهای استان یزد که کم‌آب هستند و بیش از 60 درصد تولید کاشی کشور را به خود اختصاص داده است، حدود 70 واحد تولید کاشی وجود دارد که هر کارخانه کاشی به طور میانگین حدود 300 هزار لیتر آب در روز مصرف می‌کند. با به‌کارگیری دستگاه‌های بازیافت آب می‌توان بخش عمده‌ای از این آب را بازیافت کرد و به چرخه تولید کاشی باز‌گرداند. بنابراین لزوم ورود دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان به این حوزه بسیار ضروری است. دولت‌ها و شهرداری‌ها می‌توانند با برگزاری نمایشگاه‌های نوآوری و فراخوان شرکت‌های دانش‌بنیان به صورت تخصصی دست نخبگان این حوزه را در دست مدیران صنعتی بگذارند و در ادامه مسیر حمایت‌های لازم نیز انجام بگیرد.
همچنین موضوع مدیریت تولیدات صنعتی بر اساس آب مجازی در این حوزه بسیار حائز اهمیت است.
در کلانشهرها آمار مصرف آب خانگی بسیار بالاست و راه‌حل این معضل اصلاح الگوی مصرف است. موارد زیر از جمله اقدامات راهگشا در این زمینه است:

در کشور ما متاسفانه اکثر طرح‌ها برای حل بحران آب، طرح‌های مهندسی مانند ساخت سد و انتقال آب بوده است و در برخی موارد به دلیل نقصان مطالعات انجام‌گرفته، زیان‌های جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست منطقه وارد شده است.
ایجاد شوری در آب پشت سد و شوره‌زار شدن زمین‌های پایین‌دست و همچنین خشک شدن آب‌های سطحی و مساله گرد و غبار از جمله این زیان‌ها هستند.
همچنین در سال‌های گذشته اضافه برداشت بسیار چشمگیری از منابع آب زیرزمینی صورت گرفته و از حجم ثابت آبخوان‌های کشور کاسته شده است که این امر، هشداری جدی و مساله‌ای خطرناک به شمار می‌رود و نشست زمین فقط یک مورد از پیامدهای آن است.
مهم‌ترین راهکار مدیریت آب در حوزه محیط‌زیست انجام مطالعات قوی و استفاده از تجربیات جهانی قبل از شروع هر پروژه آبی حتی احداث یک چاه است.

با توجه به کمبود آب و بحران شدید آن در سال‌های آتی، درگیری‌های اجتماعی بین سکونتگاه‌های مختلف کشور بر سر تصاحب آب (سطحی و زیرزمینی) برای تامین نیازهای ضروری و افزایش تنش‌های سیاسی در آینده، پدیده‌ای قابل انتظار است، لذا اقدامات زیر برای کاهش اثرات سوء ناهنجاری‌های مربوطه در این حوزه پیشنهاد می‌شود:

مدیریت یکپارچه بحران آب با عزم ملی، حمایت و همکاری تمام دستگاه‌های ذی‌ربط به‌گونه‌ای که سازمان‌ها و نهادهایی که مستقیماً با آب در ارتباطند؛ در این زمینه تنها نمانند.
توسعه پایدار به معنای واقعی؛ برای حفظ ایران و انتقال آب به نسل آینده
تهیه زیرساخت‌های آمارگیری مصرف هر فرد و گروه و همچنین آب موجود برای برنامه‌ریزی موثر

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها