شناسه خبر : 26669 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در انتظار ثبات

آیا کارآفرینان دچار ناامیدی شده‌اند؟

محسن جلال‌پور، رئیس سابق اتاق ایران، پس از چهار دهه فعالیت در تولید و صادرات پسته، اکنون در تازه‌ترین پست تلگرامی‌اش، از دشواری‌های کسب‌وکار نوشته و اینکه خیال خروج از عرصه تولید و تجارت را در سر می‌پروراند: «در این مدت فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌ام اما در هر حال از میدان به در نشده‌ام. این روزها که دوباره نسیم بی‌ثباتی بر اقتصادمان وزیدن گرفته، شرایط کار آنقدر سخت شده که بارها فکر کرده‌ام چطور می‌توانم آرام‌آرام خارج شوم. راستش شرایط جسمی و روحی‌ام تاب این همه فراز و نشیب را ندارد و بارها به خودم گفته‌ام؛ موعد بازنشستگی‌ات فرا رسیده و باید کفش‌ها را آویزان کنی.»

  ندا گنجی: محسن جلال‌پور، رئیس سابق اتاق ایران، پس از چهار دهه فعالیت در تولید و صادرات پسته، اکنون در تازه‌ترین پست تلگرامی‌اش، از دشواری‌های کسب‌وکار نوشته و اینکه خیال خروج از عرصه تولید و تجارت را در سر می‌پروراند: «در این مدت فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌ام اما در هر حال از میدان به در نشده‌ام. این روزها که دوباره نسیم بی‌ثباتی بر اقتصادمان وزیدن گرفته، شرایط کار آنقدر سخت شده که بارها فکر کرده‌ام چطور می‌توانم آرام‌آرام خارج شوم. راستش شرایط جسمی و روحی‌ام تاب این همه فراز و نشیب را ندارد و بارها به خودم گفته‌ام؛ موعد بازنشستگی‌ات فرا رسیده و باید کفش‌ها را آویزان کنی.» جلال‌پور در این نوشتار به دغدغه‌هایش اشاره می‌کند: «راستش در حال حاضر دو دغدغه دارم. یکی اینکه امیدوارم اقتصادمان باثبات بماند و دچار نوسان نشود تا بتوانم به کارم ادامه دهم و دیگر اینکه بتوانم کسب‌وکار خانوادگی‌ام را به نسل آینده منتقل کنم.» این کارآفرین اگرچه در انتهای این متن، می‌گوید که در نهایت ماندن را به خالی کردن میدان ترجیح می‌دهد اما مساله قابل تامل این است که آیا این ناامیدی تنها به سراغ جلال‌پور رفته یا این مساله در محیط کسب‌وکار اپیدمی شده است؟ واقعیت همان است که این فعال بخش خصوصی روایت می‌کند؛ نسیم بی‌ثباتی، اغلب فعالان اقتصادی را در جایگاه خود میخکوب کرده است؛ آنان به انتظار ایستاده‌اند تا تلاطم بازارها فروکش کند و البته سیاست‌های اقتصادی، رنگ ثبات به خود بگیرد که بتوانند با قطعیت بیشتری تصمیم‌گیری کنند. در چنین شرایطی احتمالاً آنها که ریشه‌دارترند، به هر ترتیب، جایگاه خود را در محیط کسب‌وکار حفظ می‌کنند و آنها که نوپا هستند یا از ناکارایی‌های درونی نیز رنج می‌برند، بعید نیست که دیگر، ماندن را تاب نیاورند.

 مسعود نیلی، اقتصاددان در گفتاری شرح می‌دهد که نوع حکمرانی و برقراری ثبات، چگونه می‌تواند سرنوشت بنگاه‌ها و اقتصاد را رقم بزند: «اگر بنگاه به عنوان یک واحد تولیدی، آینده پایدار و معطوف به بهبودی را از اقتصاد پیش‌بینی کند، آنگاه تلاش می‌کند نیروی کار خود را مورد آموزش مستمر قرار دهد؛ چراکه دید فعالیت بلندمدت دارد. بنگاه همچنین از منظر تامین نهاده‌های تولید نیز با رویکرد برنامه‌ریزی‌های بلندمدت عمل می‌کند و در این صورت حضور در یک رشته فعالیت استمرار می‌یابد. علاوه بر این، بنگاه به دنبال ورود به بازارهای جهانی است تا از این طریق به بازار، تکنولوژی و منابع مالی نیز دسترسی پیدا کند. از این رهگذر هم بنگاه توسعه می‌یابد و هم افزایش در بهره‌وری رخ می‌دهد.»

او در ادامه توضیح می‌دهد که چنانچه بنگاه نسبت به آینده و ثبات محیط پیرامون فعالیت خود چندان خوش‌بین نباشد، تمایلی برای سرمایه‌گذاری روی نیروی کار خود نمی‌یابد و در عین حال برای تولید، به نهاده‌های ارزان‌قیمتی روی می‌آورد که عموماً توسط دولت توزیع می‌شود. به عبارت دیگر در این شرایط بنگاه کسب رانت را بر کارآفرینی مقدم برمی‌شمارد. بنگاه همچنین تمرکز خود را روی بازارهای داخلی می‌گذارد و به بازارهای جهانی بی‌توجه نشان می‌دهد. در این صورت نه‌تنها رشد و توسعه بنگاه رخ نمی‌دهد که تاثیرپذیری آن از شوک‌های داخلی نیز دوچندان می‌شود. 

دراین پرونده بخوانید ...