شناسه خبر : 26278 لینک کوتاه

آتش همه‌سوز

چرا باید نگران تشدید فقر بود؟

چرا باید برای مساله فقر اهمیت قائل شد؟ چرا وضعیت فقرا باید برای همه مهم باشد؟ فقر، شرایط ناعادلانه و غیرمطلوبی است که همواره، بشر را شکار کرده است. بیشتر مردم به مساله فقر، به چشم یک معمای لاینحل نگاه می‌کنند و آن را بخشی جدانشدنی از زندگی‌ها می‌دانند. در واقع مردم به راه‌حل‌های گذشته می‌نگرند و شکست راه‌حل‌های گذشته را، به معنای غیرقابل حل بودن مساله فقر می‌پندارند.

 مرتضی مرادی/ روزنامه‌نگار

 چرا باید برای مساله فقر اهمیت قائل شد؟ چرا وضعیت فقرا باید برای همه مهم باشد؟ فقر، شرایط ناعادلانه و غیرمطلوبی است که همواره، بشر را شکار کرده است. بیشتر مردم به مساله فقر، به چشم یک معمای لاینحل نگاه می‌کنند و آن را بخشی جدانشدنی از زندگی‌ها می‌دانند. در واقع مردم به راه‌حل‌های گذشته می‌نگرند و شکست راه‌حل‌های گذشته را، به معنای غیرقابل حل بودن مساله فقر می‌پندارند. حتی بعضی از مردم فکر می‌کنند که درمان‌هایی که در گذشته برای فقر پیشنهاد شده، وضعیت فقرا را بدتر نیز کرده است. آنها مدعی هستند که کمک کردن به فقرا، از استقلال آنها می‌کاهد و فرهنگ فقر را در جامعه گسترش می‌دهد و این فرهنگ نیز از نسلی به نسل دیگر، نه‌تنها به یادگار می‌ماند، بلکه تشدید می‌شود. بعضی از مردم نیز یک گام جلوتر می‌روند و فقرا را مسوول مشکلاتی که برایشان به وجود می‌آید، قلمداد کرده و از این‌رو آنها را سرزنش می‌کنند. این دسته از افراد این‌گونه می‌پندارند که فقرا غیرقابل تغییر، تنبل و کم‌هوش هستند. به عبارت دیگر، امروزه بدبینی گسترده‌ای نسبت به توانایی بشر برای کاهش سطوح فقر در جهان وجود دارد.

اما چرا مهم است که بشر، تغییر رویه دهد و نسبت به توانایی بشر برای کاهش تعداد افرادی که زندگی‌هایشان به خاطر فقر در حال تلف شدن است، خوش‌بین شود؟ کسانی که فقیر نیستند، از بهبود وضعیت فقرا چه چیزی نصیبشان خواهد شد؟ پاسخ این است که افرادی که فقیر نیستند، درست همانند فقرا، می‌توانند به پنج دلیل از بهبود وضعیت فقرا منتفع شوند. البته می‌توان دلایل دیگری را برای پاسخ به این سوال بر‌شمرد، اما به نظر می‌رسد که پنج دلیل زیر، بتواند اهمیت بسیار بالای توجه به فقرا و نگرانی در مورد تشدید فقر را به زبان ساده نشان دهد.

a-161-1

دلیل اول: فقر به معنای تلف شدن زندگی‌هاست. زندگی افرادی که می‌توانستند با توجه به پتانسیلی که دارند رشد کنند، رونق یابند و به جامعه هم‌بخشی داشته باشند، اما به این کار فائق نیامده‌اند. چه تعداد از فقرا می‌توانستند پزشک، دانشمند و متخصصان حرفه‌ای کسب‌وکارها شوند و نسبت به رفاه خانواده‌هایشان، دوستانشان و جامعه در مقیاس وسیع هم‌بخشی داشته باشند؟ چئونگ چون، یک کشاورز فقیر کامبوجی بود که به خاطر شرکت در کلاس‌های آموزشی مدرسه در رابطه با کشاورزی، یاد گرفت چگونه باید به درستی به مرغ و خروس‌های خود غذا دهد و هزینه کمتری را در این راه متحمل شود. او همچنین قادر شده بود که با کمک وام‌های خرد، مرغ و خروس‌های بیشتری خریداری کند و یک مرغداری تاسیس کند. در نهایت چئونگ چون به این توانایی رسیده بود که در نتیجه افزایش بهره‌وری‌اش، وام خود را نیز سر موعد پرداخت کند. پس آموزش و تامین مالی خرد فقرا می‌تواند این امکان را برای جامعه به وجود آورد، که از پتانسیل‌های نهفته این افراد، بهره برد.

دلیل دوم: فقر منجر به تقویت بذر نومیدی در فقرا می‌شود و فقرای ناامید را به سمت تلف کردن زندگی‌شان، در موارد افراطی، به سمت جرم و جنایت سوق می‌دهد. گدایان در کشورهای فقیر به وفور وجود دارند. آنها حتی در بعضی موارد، به صورت سازمان‌یافته و در چارچوب یک کسب‌وکار فعالیت می‌کنند. بعضی از فقرا به سمت جرم و جنایت و فعالیت‌هایی همانند دزدی، سرقت مسلحانه، تن‌فروشی و تجارت مواد مخدر کشیده می‌شوند. اما قربانیان جرم و جنایت‌ها نه‌تنها خود فقرا را در‌بر می‌گیرد، بلکه بسیاری از دیگر افراد جامعه را که فقیر نیستند نیز شامل می‌شوند. اما چه تعداد از این افراد فقیر می‌توانند مورد حمایت قرار گیرند و به جای اثر تخریبی، اثر تولیدی داشته باشند؟ در فیلیپین، تعداد زیادی از زاغه‌نشینان بر اساس یک برنامه روزانه، مسوولیت وارسی یک کوه 130 فوتی از آشغال را بر عهده دارند که بزرگ‌ترین حجم زباله‌های شهر مانیل را دربر دارد. این زاعه‌نشینان کسب‌وکارهای خانگی کوچکی را با همین حجم زباله به وجود آورده‌اند که به شدت به رونق زندگی‌هایشان کمک کرده است. اما تصور کنید این حدود 150 هزارنفری که در این منطقه سکونت دارند، در صورتی که مورد حمایت شهر قرار نمی‌گرفتند، وارد چه فعالیت‌هایی می‌شدند.

دلیل سوم: فقرا نسبت به سایر گروه‌های جامعه، بیشتر مستعد بیماری و خطرات مربوط به سلامتی‌شان هستند. توجه کنید که در دنیای امروز که به سرعت در حال حرکت است، بیماری‌ها نیز با سرعت بسیار بالایی انتقال می‌یابند. اگرچه دهه‌ها طول کشید که ویروس ایدز در سراسر جهان منتشر شود، اما نوعی از آنفلوآنزای پرندگان تنها طی چند ماه در کل جهان پخش شد. زیرا افرادی که تخم‌مرغ و تنها تعدادی مرغ و خروس، تنها منبع‌شان برای غذای روزانه است، به خاطر اینکه افراد دیگری که در مناطق دوری زندگی می‌کنند و آنها را تا به حال ندیده‌اند به آنفلوآنزا مبتلا نشوند، منبع تغذیه خود را قربانی نمی‌کنند. نمی‌توان از فقرا انتظار داشت که خود را فدای دیگر گروه‌های جامعه کنند، آن هم در حالی که باقی گروه‌ها توجهی به آنها ندارند و حتی آنها را باعث مشکلات خود قلمداد  می‌کنند.

دلیل چهارم: احساس ناامیدی فقرا به زندگی آنها را مستعد این می‌سازد که هر وعده عوام‌فریبانه‌ای را از طرف کسی که قول رستگاری را به آنها می‌دهد، بپذیرند. این عوام‌فریبی می‌تواند از طریق کمونیسم، فاشیسم یا حتی افراط‌گرایی مذهبی باشد. برای مثال، بن‌لادن برای چهار سال در سودان توانست و طرفداران زیادی پیدا کند. فقر، یکی از اولین منابع بن‌لادن برای جذب افرادی بود که حاضر بودند در عوض اینکه خانواده‌هایشان مبلغ اندکی جایزه دریافت کنند، از طریق عملیات‌های انتحاری، جان خود را با این جوایز اندک و با هدف نجات زندگی خانواده‌هایشان مبادله کنند.

دلیل پنجم: فقرا، گروهی هستند که لیاقت چیزی بیشتر از کمک‌های خیرانه و دلسوزی ما را دارند. کمک کردن به فقرا برای نجات آنها از تله فقر، افزایش درآمد سایر مردم جهان را نیز به دنبال خواهد داشت. فقیران، فرصت‌های بازاری دست‌نخورده‌ای را برای کسب‌وکارها به وجود می‌آورند که این فرصت‌ها می‌توانند هزینه تولید و خدمات‌رسانی به فقرا را کاهش دهند. تا به امروز، شرکت‌ها در شناخت فرصتی که در کف هرم جامعه وجود دارد شکست خورده‌اند. از طریق وام‌های تامین مالی خرد، بسته‌های کوچک‌تر و ابزارآلات کم‌هزینه مانند کامپیوتر و موبایل، بیشتر فقرا خواهند توانست به میوه‌های مادی موجود در جامعه مدرن دسترسی داشته باشند. از این‌رو کسب‌وکارها اگر می‌خواهند بدانند که در کجا می‌توانند یک میلیارد تلفن همراه بعدی یا کامپیوتر خود را بفروشند، باید به فقرا توجه کنند.

امروزه، میلیون‌ها نفر از مردم چین و هند، از طریق تولید محصولات کم‌هزینه و فروش آنها به دیگر کشورهای کمتر توسعه‌یافته، مشغول به کار هستند. مدل‌های ساده‌ای از ژنراتورهای الکتریکی که نیازهای اساسی را برطرف می‌کنند، با قیمتی تنها کمتر از 200 دلار در آفریقا و به فقیران به فروش می‌رسند. این در حالی است که واحدهای قابل مقایسه ژنراتورهای الکتریکی، اما دارای ابزارهای بیشتر، حدود چند برابر این قیمت در کشورهای توسعته‌یافته به فروش می‌روند. قیمت تلفن همراه به زیر 30 دلار رسیده است، زیرا ویژگی‌هایی که بسیاری از مشتریان به آنها نیازی ندارند از آنها حذف شده است. یک تلفن همراه ارزان در کشوری همچون مالی، یعنی جایی که به ازای هر هزار نفر تنها یک خط تلفن وجود دارد، یک فرصت بسیار عالی برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار به شمار می‌رود؛ نه فقط وسیله راحتی. مثلاً مالک این تلفن همراه می‌تواند از دیگران برای برقراری تماس‌های آنها دستمزدی دریافت کرده و گذران زندگی کند. 

دراین پرونده بخوانید ...