شناسه خبر : 26200 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

روزگار غریب سیاست

سپهر سیاسی ایران در سال 96 گردش امید به ناامیدی و چرخش مهره‌ها را تجربه کرد

روزگار سیاست ایران در سال 96 روزگار غریبی بود. از فروردین تا اسفند، چرخش‌های عجیبی در عرصه سیاست رخ داد. از چرخش چهره‌ها گرفته تا چرخش مردم. اردیبهشت‌ماه حسن روحانی شهر به شهر وعده اصلاحات و بهبود اقتصادی می‌داد و دی‌ماه مردم همان شهرها ناامید از شرایط شعارهای تند می‌دادند.

 مرضیه محمودی: روزگار سیاست ایران در سال 96 روزگار غریبی بود. از فروردین تا اسفند، چرخش‌های عجیبی در عرصه سیاست رخ داد. از چرخش چهره‌ها گرفته تا چرخش مردم. اردیبهشت‌ماه حسن روحانی شهر به شهر وعده اصلاحات و بهبود اقتصادی می‌داد و دی‌ماه مردم همان شهرها ناامید از شرایط شعارهای تند می‌دادند. 73 درصد در انتخابات شرکت کرده بودند و هشت ماه بعد همان‌ها از شرایط ناراضی بودند. روحانی با تکرار حمایت اصلاح‌طلبان بر سر کار آمده بود اما در چرخشی ناگهانی دیگر نه اصلاح‌طلب بود و نه اصولگرا و راه خود را می‌رفت. محمود احمدی‌نژاد هم قدم‌به‌قدم به اپوزیسیونی تمام‌عیار بدل شده و نظمی نو را وعده می‌داد.

سال 96 سال سیاسی عجیبی بود. اما برای بررسی رویدادهای آن می‌توان یک محور کلی در نظر گرفت و همه رویدادها و حوادث را حول آن چید؛ انتخابات دولت دوازدهم. برندگان و بازندگان این انتخابات هر کدام از مسیری متفاوت عزم رفتن به انتخابات 1400 را داشتند. برندگان با چرخش به سمت دیگر مهره‌های قدرتمند و بازندگان با بر هم زدن زمین بازی موجود یا خلق زمین بازی جدیدی برای خود.

لشکر مدعیان جمنا

گمانه‌زنی‌ها برای دوازدهمین رئیس‌جمهور ایران از سال 95 آغاز شده بود اما از اواسط فروردین‌ماه شکل جدی‌تری به خود گرفت. جناح اصلاح‌طلب از سال 92 تصمیم خود را گرفته بود و به روال چهار سال قبل، همه توان خود را پشت سر حسن روحانی بسیج کردند. اصولگراها اما مانند سال 92 همچنان سردرگم بودند و هر کسی در این جبهه داعیه ریاست جمهوری داشت. حتی جمنا هم که دی‌ماه سال 95 با هدف وحدت‌بخشی به اصولگراها و معرفی یک چهره واحد تشکیل شده بود نتوانست کارکرد موثری داشته باشد. یک‌بار اعلام شد محمدباقر قالیباف گزینه نهایی است و یک‌بار نام ابراهیم رئیسی شنیده شد. یک‌بار نام سعید جلیلی به میان آمد و یک‌بار مهرداد بذرپاش، پرویز فتاح و عزت‌الله ضرغامی. رسیدن به اجماع در میان لشکر مدعیان جمنا کار دشواری بود. اما در نهایت دو چهره در میدان ماندند؛ قالیباف و رئیسی. اگرچه مشخص نشد کدام نامزد جمناست. چون مصباح یزدی در دیداری که با رئیسی داشت به او گفته بود چندان به ائتلاف کار نداشته باشید و با اتکا به شخصیت خودتان وارد شوید. قالیباف، مرد کارکشته انتخابات هم یک‌بار اعلام انصراف کرد و گفت نمی‌آید. اما دقیقه 90 وارد ساختمان وزارت کشور شد و گفت به اصرار دیگران آمده.

همه علیه یکی

تاکتیک انتخاباتی این دوره از ماه‌ها قبل مشخص بود. حمله به روحانی و از میدان به در کردن او. رقبای ریز و درشت هم از ماه‌ها قبل این حمله را آغاز کرده بودند. اما اصلاح‌طلبان در آخرین لحظه بازی جدیدی را آغاز کردند. اسحاق جهانگیری در دقیقه 90 و بعد از قالیباف وارد ساختمان وزارت کشور شد و ثبت‌نام کرد. بسیاری حضور جهانگیری را نشانه‌ای از اختلافات درون کابینه یا اختلاف اصلاح‌طلبان با روحانی خواندند اما به زودی اظهارات جهانگیری نشان داد او برای حمایت از روحانی آمده. آرایش جدید انتخاباتی جالب بود. زوج جهانگیری-‌روحانی در برابر زوج رئیسی-‌قالیباف. انتخاباتی دوقطبی. اما دولت بهاری‌ها هم پیش از اینها خود را به ساختمان وزارت کشور رسانده بودند تا انتخابات را سه‌قطبی کنند. اول قرار بود تنها حمید بقایی وارد کارزار انتخابات شود و به‌تنهایی «کشور را بسازد و به قله‌های بلند برساند» اما ناگهان محمود احمدی‌نژاد هم حس کرد نباید برادرش را در این میدان تنها بگذارد و او به‌‌رغم درخواست‌های مکرر مردم، برای رعایت توصیه مقام معظم رهبری «صرفاً برای حمایت از برادرش، بقایی» در انتخابات ثبت‌نام کرد.

اما در میان اسامی‌ای که شورای نگهبان 31 فروردین‌ماه اعلام کرد نامی از قطب سوم نبود. سید‌مصطفی آقا‌میرسلیم، اسحاق جهانگیری‌کوشایی، حسن روحانی، سید‌ابراهیم رئیسی‌ساداتی، محمدباقر قالیباف و سید‌مصطفی‌ هاشمی‌طبا شش‌نفری بودند که می‌توانستند برای ورود به پاستور با هم رقابت کنند. اما همه می‌دانستند این رقابتی است میان روحانی و رئیسی. شمار آنان که سال 96 برای رئیس‌جمهور شدن و کشورداری احساس وظیفه کرده بودند بسیار بود. 1636 نفر رقیب جدی و غیر‌جدی به ساختمان وزارت کشور رفتند و ثبت‌نام کردند. بامزه‌های شبکه اجتماعی، هنرپیشه‌های سابق، لیدر تیم فوتبال، جوانان علوم سیاسی خوانده، آنها که می‌خواستند شورای نگهبان را به چالش بکشند و آنها که بیکار بودند و می‌خواستند بیکار نباشند و افرادی که تنها آمده بودند تا مقابل دوربین دغدغه‌های اجتماعی و اقتصادی و محیط‌زیستی‌شان را عنوان کنند، همه و همه آمده بودند. تعداد آنقدر بالا بود که در نهایت احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان از رسانه‌ها خواست شرایط ریاست جمهوری را برای مردم تبیین کنند.

خلف احمدی‌نژاد

احمدی‌نژاد از حضور در عرصه انتخابات سال 96 بازماند. اما تفکرات اقتصادی و شیوه مناظره سیاسی‌اش در هر لحظه انتخابات دیده می‌شد. ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف در احمدی‌نژاد بودن از همدیگر سبقت می‌گرفتند اگرچه برد نهایی با قالیباف بود و بیش از همه به احمدی‌نژاد شبیه شد. چه در وعده‌های اقتصادی‌اش، چه در شعارهای عدالت‌محور و تقسیم کردن جامعه به دو قطب چهار و 96‌درصدی و چه در جنجال‌آفرینی در مناظره‌ها. رئیسی هم سعی داشت مانند او باشد اما هم تازه‌کار بود و هم قالیباف چنان در نقش نامزد پوششی فرو رفته بود که به رئیسی مجال چندانی نداد. وجه تمایز انتخابات این دوره شعارهای پوپولیستی بود که رئیسی و قالیباف دادند. قالیباف اول بار در گفت‌وگو با سالنامه همشهری از یارانه 250 هزارتومانی پرده‌برداری کرد. وعده ایجاد پنج میلیون شغل در صنعت پتروشیمی را داد، خواست از زباله برق تولید کند و همه امکانات کشور را از چهار‌درصدی‌ها بگیرد و به 96 درصد دیگر بدهد. رئیسی کمی با‌احتیاط‌تر قدم بر‌می‌داشت یا اندازه قالیباف مرد عرصه‌های تازه نبود. او در فکر یک سقف برای جوانان بود و تسهیل ازدواج آنان. پس وعده کار داد و مسکن و در نهایت یارانه 150 هزارتومانی. اما منبع اعتباری برای وعده‌هایش نداشت پس افزایش 100‌برابری مالیات‌ها را مطرح کرد و گفت فرار مالیات 100 برابر مالیات فعلی است و من آن را وصول می‌کنم. 

مرد تازه‌کار سیاست

سال 96، سال ظهور ابراهیم رئیسی بود. مردی دستپاچه در مقابل دوربین که نه حاضرجوابی محمود احمدی‌نژاد را داشت و نه بی‌پروایی قالیباف را. اما خواسته و ناخواسته در مسیر احمدی‌نژاد بود. او نمی‌خواست شکل احمدی‌نژاد باشد. پس همان ابتدای کار روحانی را دعوت به دوستی کرد و در نامه‌ای به او نوشت: «بنده و جنابعالی پیش از آنکه حقوقدان باشیم هر دو مفتخر به کسوت روحانیت هستیم و این انتساب ما را به امور اخلاقی بیش از دیگران ملزم و موظف می‌کند.» اما نتوانست به این درخواست خودش پایبند باشد و جایی در مناظره‌ها گفت: «آقای روحانی شما می‌دانید که قلب من صندوقچه اسرار است و می‌دانی اگر لب باز کنم کسی حریف من نیست.» رئیسی مرد چندان موفقی در انتخابات نبود چراکه در این میدان تازه‌کار بود و فن بیان قوی هم نداشت. از آن مهم‌تر مشاوران خوبی هم نداشت چراکه تنها دو روز مانده به انتخابات خبرگزاری‌ها از دیدار امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو، یکی از خوانندگان پاپ، با رئیسی خبر دادند؛ کاری که چندان مورد قبول چهره‌های اصولگرا نبود و بعدها نقدهای جدی از این منظر به او وارد شد. تنها شانس رئیسی در این انتخابات، حضور قالیباف بود که با تخریب خود، حاشیه امنی برای رئیسی ساخت و اجازه داد او بدون دغدغه به سفرهای استانی برود و کارهای تبلیغاتی را پی بگیرد.

دشواری قالیباف بودن

انتخابات برای قالیباف از روز اول یک بازی دو‌سر باخت بود. او خودش هم می‌دانست این بار بحث مرگ و زندگی حیات سیاسی‌اش در میان است یا بعد از دو دوره کاندیدا شدن، بار سوم به پاستور می‌رود یا مانند محسن رضایی باید عطای ریاست جمهوری را به لقایش ببخشد و برای همیشه این عرصه را ترک کند. برای همین در مناظره‌ها از همه تندتر بود و به «مَرد بَد» مناظره‌ها تبدیل شد. 13 اردیبهشت‌ماه جبهه پایداری در بیانیه‌ای رسماً رئیسی را کاندیدای اصلی این جریان اعلام کرد و خواستار کناره‌گیری قالیباف شد. حتی مرتضی آقا‌تهرانی در شهرکرد اعلام کرد «صالح اگر به نفع اصلح کنار نرود خائن است.» او در مناظره‌ها هم شرایط خوبی نداشت. وعده‌هایش چنان از واقعیت دور بود که نه‌تنها اقتصاددانان که مردم عادی هم به آن خرده گرفتند. اما کار او آن زمان سخت شد که ناگهان در نقش محمود احمدی‌نژاد در مناظره‌های سال 88 ظاهر شد. برگه‌ای را مقابل دوربین گرفت تا کذب بودن سخنان روحانی را نشان دهد اما این اقدامی علیه خود او بود چراکه حتی برخی او را نه احمدی‌نژاد که بدتر از او دانستند و گفتند «احمدی‌نژاد خروس جنگی نبود. درد او درد مردم بود اما درد قالیباف سیاست است.» قالیباف در مناظره دوم سعی کرد وجهه خود را بازسازی کند. اما باران بدموقع تاثیر مناظره‌ها را شست و با خود برد. آن زمان که قالیباف در مقابل دوربین‌ها از مدیریت جهادی‌اش و دستاوردهایش می‌گفت عکس‌های نمایشگاه کتاب شهر آفتاب غرق در آب در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد. در نهایت قالیباف سه روز مانده به انتخابات به نفع رئیسی کنار رفت و در بیانیه‌ای از حامیانش خواست برای حفظ وحدت تمام ظرفیت خود را برای موفقیت ابراهیم رئیسی قرار دهند. بسیاری گفتند قالیباف قطعاً نامزد پوششی رئیسی نبوده و آمده بود که در میدان بماند. اما اشاره بسیار کوتاه روحانی به پرونده سال 84 قالیباف، او را از عرصه خارج کرد. پس از انتخابات قالیباف کوتاه نیامد و ماجرای تشکیل دولت در سایه را مطرح کرد و گفت می‌ماند تا حق 96‌درصدی‌ها را بگیرد. اما دستگیری عیسی شریفی، معاون او در شهرداری تهران او را به سکوت خبری برد و خودش در سایه ماند.

روزهای خوب روحانی

تجارت فردا-  دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در 29 اردیبهشت برگزار شد. سال 96، سالی خوب و بد برای روحانی بود. روزهای خوب او دوران انتخابات بود. روحانی به مدد جهانگیری برنده مناظره‌ها بود. آنجا که لازم به نبردی تن به تن بود جهانگیری در برابر او سینه سپر می‌کرد و در موارد حساسی پاس گل‌هایی به روحانی می‌داد. سفرهای تبلیغاتی به خوبی پیش می‌رفت و همه وعده می‌دادند که هوای روحانی را پای صندوق‌های رای دارند. اگرچه جناح مقابل با شعار عدالت به میدان آمده بود اما روحانی پا از حوزه اقتصاد فراتر گذاشته و در کنار اقتصاد و معیشت، ندای آزادی‌های سیاسی و اجتماعی می‌داد. او هم مانند رقبایش می‌دانست که در انتخابات سال 96 بحث انتخاب یک رئیس‌جمهور مطرح نیست. جدال بر سر مسیری است که ایران می‌خواهد و باید پس از این طی کند. به قول روحانی این انتخابات، انتخابی میان فضای امنیتی در جامعه و دانشگاه، فضای تنش و تقابل با جهان و حصر ایران یا ثبات اقتصادی و حضور زنان و رعایت حقوق شهروندی بود. او گفته بود آمده‌ایم تا «به خشونت‌طلبان و افراطیون بگوییم دوره شما تمام شده». «به ممنوع کردن و محصور کردن ایران» نه بگوییم و «به فراخواندن زنان به عرصه و ایجاد آزادی‌های اجتماعی و اجرای حقوق شهروندی» رای بدهیم. روحانی در اردیبهشت 96 منتقدترین چهره‌اش را نشان داد و دست آخر از مردم خواست 12‌نفره پای صندوق بروند که اگر جز این باشد «آنها در خیابان‌های تهران دیوار می‌کشند» جز اصلاح‌طلبان چهره‌های بسیاری پشت روحانی ایستادند تا «به عقب برنگردیم». 160 نماینده مجلس، 104 پژوهشگر علوم انسانی، شش هزار نفر از اهالی قلم و هنر، تعدادی از ورزشکاران و 175 اقتصاددان و چهره‌های سیاسی و مذهبی بسیاری از روحانی حمایت کردند. اسحاق جهانگیری هم دو روز مانده به انتخابات در شیراز کنار رفت و از همه خواست به روحانی رای بدهند.

سپردن فرزند به نامادری

در نهایت 41 میلیون و 220 هزار و 131 نفر در انتخابات شرکت کردند یعنی 3 /73 درصد مشارکت. از این تعداد 3 /57 درصد آرا معادل 23 میلیون سهم روحانی بود. 15 میلیون و 786 هزار و 449 رای معادل 3 /38 درصد نصیب رئیسی شد و 6 /1 درصد آرا را نامزد حزب موتلفه برد و 52 /0 درصد را مصطفی هاشمی‌طبا. چندساعتی از اتمام رای‌گیری نگذشته بود که جناح مقابل مساله تخلف در انتخابات را مطرح کردند. نیکزاد، رئیس ستاد انتخاباتی رئیسی، میزان تخلفات را از «حد گزارش و شکایت» فراتر دانست و رئیسی هم ماجرای پیگیری تخلفات را مطرح کرد. اما چون شکایت‌شان کارگر نیفتاد در نهایت اعلام کردند «رئیسی مانند مادری فرزندش را رها کرد تا به نامادری برسد.» اما گویا اصلاح‌طلبان پشت سر روحانی هم فرزند خود را به روحانی سپردند.

انتخابات که تمام شد روحانی در بیانیه پیروزی‌اش هم از مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، مرد صبور اعتدال تشکر کرد. هم از برادرانش محمد خاتمی و جهانگیری و هم از خانواده امام راحل و یادگارش سید‌حسن خمینی و هم از دیگر چهره‌های سیاسی. اما پای انتخاب کابینه که به میان آمد او نه مشورتی با اصلاح‌طلبان داشت، نه جهانگیری و نه رئیس دولت اصلاحات. روحانی انتخابات را به مدد اصلاح‌طلبان برده بود اما حالا حزب اعتدال و توسعه و چهره‌هایی چون محمود واعظی و محمدباقر نوبخت، مهره‌هایی تعیین‌کننده در چینش کابینه بودند.

گلایه اصلاح‌طلبان از روحانی از همان چینش کابینه آغاز شد. ابتدا خبر استعفای جهانگیری آمد که رد شد و بعد عارف اعلام کرد: «بعضی‌ها پیروز می‌شوند، یادشان می‌رود چه کسانی برایشان زحمت کشیدند. اگر ما را دنبال نخود سیاه نفرستند، قصد ما کمک کردن و ادامه راه است.» خواسته اصلاح‌طلبان آن بود که روحانی حداقل با «شورای عالی اصلاح‌طلبان مشورت کند» که گویا نکرد. بعد ماجرای هماهنگی انتخاب وزرا با دفتر مقام معظم رهبری مطرح شد که در نهایت پایگاه حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای بیانیه‌ای منتشر و اعلام کرد رویه ثابت در همه دولت‌ها، هماهنگی با رهبری در انتخاب وزرای دفاع، امور خارجه و اطلاعات بوده است و مشورت دادن در انتخاب وزارتخانه‌هایی مانند علوم، آموزش‌وپرورش و ارشاد اسلامی.

لیست معتدل اما پرحاشیه

مراسم تحلیف روحانی در مجلس برگزار شد و پس از آن لیست کابینه به مجلس رفت؛ لیستی فاصله گرفته از اصلاح‌طلبان و نزدیک شده به اصولگرایان معتدلی چون علی لاریجانی و حزب اعتدال و توسعه. لیستی کم‌حاشیه، با ۵۰ درصد تغییر و بدون حضور زنان و با یک وزیر جوان. او وعده داده بود وزیر زن انتخاب کند اما تنها در یک جمله گفت: «نشد». اما در مقابل سه معاونت خود را به زنان واگذار کرد که رضایتبخش نبود. وزرای اطلاعات، امور خارجه، بهداشت و آموزش پزشکی، کار و رفاه اجتماعی، کشاورزی، راه و شهرسازی، کشور، نفت و ورزش و جوانان ۹ وزیر دولت یازدهم بودند که حسن روحانی آنها را در دولت دوازدهم هم نگه داشت و مجلس هم به آنها رای اعتماد داد. اما او ۹ وزیر دیگر را تغییر داد. وزرای ارتباطات و فناوری اطلاعات، امور اقتصادی و دارایی، آموزش و پرورش، دادگستری، دفاع، صنعت، معدن و تجارت، ارشاد، نیرو و وزیر علوم. همه وزرای پیشنهادی در همان روز اول رای اعتماد گرفتند جز وزیر نیرو، حبیب‌الله بیطرف. چندی بعد جای او رضا اردکانیان معرفی شد و رای اعتماد گرفت. اما دو ماه طول کشید تا روحانی بتواند نام منصور غلامی را به‌عنوان وزیر علوم به مجلس بدهد؛ چهره‌ای که گویا نه مقبول روحانی بود، نه اصلاح‌طلبان و نه دانشجوها. گفتند او بر سر غلامی معامله کرده. اما خودش در جلسه رای اعتماد گفت بر سر انتخاب غلامی تعامل کرده اما معامله نکرده.

روزهای بد روحانی

از فردای انتخابات روزهای بد روحانی آغاز شد و مخالفان او به هر بهانه‌ای متوسل شدند. چند روز مانده به اعلام کابینه جدید، حسین فریدون، برادر و دستیار روحانی باز‌داشت شد؛ بازداشتی که تنها یک روز به طول انجامید و با قرار وثیقه 50‌میلیاردی آزاد شد. هجمه به قرارداد توتال، تقطیع فیلم دیدار وزیر امور خارجه ایران با همتای فرانسوی و سانسور سخنان روحانی و شعرخوانی در نماز عید فطر و طرح سوال از روحانی در مجلس از دیگر اقدامات مخالفان بود. آتش توپخانه مخالفان چنان بود که زاکانی، چهره تند اصولگرا پیشنهاد آتش‌بس داد. اما 72 ساعت بعد آتش‌بس لغو شد و ماجرا از سر گرفته شد. اما در نهایت اعتراض سپرده‌گذاران موسسات مالی و اعتباری کار دست همه داد. سپرده‌گذاران موسسات مالی و اعتباری تجمعات پراکنده‌ای داشتند و دولت سعی کرد با اعتبار 11 هزارمیلیاردی این ماجرا را فیصله دهد و اعلام کرد 90 درصد سپرده‌گذاران تعیین تکلیف شده‌اند. اما تحریک سپرده‌گذاران به خصوص در مشهد چنان شد که اعتراضات دی‌ماه را رقم زد. اواخر آذرماه بسیاری از ورزشکاران و هنرپیشه‌هایی که به روحانی رای داده بودند جنبش پشیمانم راه انداختند و ناگهان مدیریت فضا از دست همه خارج شد.

مشهد و آغاز اعتراضات

تجمعات اعتراضی دی‌ماه ابتدا از مشهد آغاز شد. جایی که ابراهیم رئیسی و علم‌الهدی دو مخالف سرسخت روحانی حضور دارند. ماجرا از تجمع مالباختگان موسسات مالی و اعتباری آغاز شد و شعارها اول دولت را نشانه گرفته و کاملاً اقتصادی بود. اما ناگهان شهر به شهر سرایت کرد و شعارها سیاسی شد. بر اساس منابع رسمی این اعتراضات دست‌کم 25 کشته و نزدیک به 3700 بازداشتی داشت. قم، بروجرد، قزوین، رشت، اهواز، همدان، ساری، دورود، تویسرکان، ایذه، اراک، اصفهان و نجف‌آباد، قهدریجان، خمینی‌شهر، کهریزسنگ، شاهین‌شهر، فولادشهر، زرین‌شهر، اهواز، بندرعباس، بهشهر، آمل، گوهردشت کرج و همدان مرکز این تجمعات بود. تجمعات از پنجشنبه آغاز شده بود و شنبه به تهران رسید و همان زمان بود که دادستان تهران خواستار برخورد قاطع با مخدوش‌کنندگان امنیت کشور شد. هم روحانی و هم معاون اول و سخنگوی دولت او از ماجرای پشت پرده تحرکات خبر دادند و هم گزارشی که وزارت کشور ارائه داد آغاز تحرکات را از داخل می‌دانست. کار، کار نیروهای خودسر بود. اما کم‌کم مدیریت ماجرا از دست گردانندگان بازی خارج شد و مردم هم به میدان آمدند. مسوولان قضایی با اغتشاشگران اتمام حجت کردند. جو شهرها امنیتی شد و کمتر از یک هفته آشوب‌ها خوابید. اما هر دو جناح و چهره‌ها تاکید داشتند که مردم از بی‌ثمری اصلاحات اقتصادی به تنگ آمده‌اند و باید کاری کرد.

عبور از همه

تجارت فردا-  محمد باقرقالیباف به نفع ابراهیم رئیسی از انتخابات کناره گرفت. با آغاز ناآرامی‌ها هم تلگرام فیلتر شد و هم اینستاگرام. بسیاری دولت را نقد کردند که چون نتوانسته معیشت مردم را تامین کند مردم به تنگ آمده‌اند. اما روحانی بار دیگر در قامت منتقدی سرسخت ظاهر شد و اعلام کرد: «اگر اعتراضات اخیر را صرفاً به موضوعات اقتصادی تقلیل دهیم، آدرس غلط دادن و توهین به شعور مردم است. مردم مطالباتی دارند که بخشی از آن اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی است و باید همه این مطالبات مورد توجه قرار بگیرد.» روی سخن روحانی با مخالفانی بود که بلافاصله مساله استعفا و عبور از روحانی را هم مطرح کردند. اصولگرایان شاید این اعتراضات را فرصتی برای عبور از اصلاح‌طلبان و روحانی می‌دانستند. اما بسیاری هشدار دادند مردم دولت و نظام را در کنار هم می‌بینند و عبور از یکی به معنای عبور از دیگری است. البته در این میان اصلاح‌طلبان بیش از جناح مقابل مورد نقد قرار گرفتند. جو شبکه‌های اجتماعی علیه آنان بود چراکه آنان از سال 92 به این‌سو در چند انتخابات برگزارشده برنده نهایی بودند و با وعده اصلاح امور و بهبود شرایط بر سر کار آمدند. عقلای جناح مقابل اما خواستار توقف تخریب دولت شدند. اما کمی بعد از این ماجرا مساله طرح سوال از روحانی کلید خورد. آخرین خبرها حاکی از آن است که مساله طرح سوال به دفتر روحانی ابلاغ شده و به زودی نمایندگان او باید در مجلس حاضر شوند.

دختران خیابان انقلاب

همزمان با آغاز اعتراضات در تهران، جریانی موسوم به دختران انقلاب هم آغاز شد؛ دخترانی که با برداشتن روسری از سر در میدان انقلاب پیام جدیدی داشتند. این اقدامات اندک بود اما برخورد با آن ناگهان شدت گرفت. ویدئوهایی از درگیری نیروهای نظامی با این افراد و دستگیری آنان منتشر شد. چند تن از آنان به زندان قرچک فرستاده شدند و در نهایت اعلام شد حکم آنان احتمالاً یک تا 10 سال زندان خواهد بود. دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور حقوق شهروندی در ارتباط با اخباری مبنی بر ضرب و شتم دستگیرشدگان جریان موسوم به «دختران خیابان انقلاب» گفت: رعایت قانون و حقوق شهروندی برای کسانی که حتی قانون را زیر پا گذاشته‌اند نیز الزامی است. ضرورت دارد تا ضابطان و پلیس آموزش دیده باشند و این موضوع را از طریق وزیر کشور پیگیری کردم. اما رئیس پلیس پایتخت در خصوص برخورد با این افراد گفت: رعایت شئونات اسلامی بر همه شهروندان واجب و لازم است؛ این افراد با برخورد قاطع پلیس مواجه خواهند شد و پلیس هیچ تعارفی با آنها ندارد. پس از آن بود که سخنگوی قوه قضائیه مساله حبس یک تا 10 سال را برای این افراد اعلام کرد.

خودکشی در اوین

ماجرای اعتراضات دی‌ماه به سادگی تمام نشد. خبر رسید در میان دستگیرشدگان دو تن در زندان خودکشی کرده‌اند. یکی سینا قنبری جوان 21‌ساله‌ای که در اوین خودکشی کرده بود و دیگری یک نفر که معتاد به مواد مخدر بوده و در کلانتری اراک، قبل از معرفی به دادسرا خودکشی کرده است. اینها اطلاعاتی بود که سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد. مطهری اما گفت «به ما گفتند یک نفر در تهران و دو نفر در شهرستان خودکشی کردند». اما احتمال ضعیف خودکشی افراد در زندان و چگونگی رویداد این اتفاق، سوالاتی بود که پای مجلس را به میان کشید و فراکسیون امید خواستار بازدید از اوین و دیگر زندان‌های کشور شدند که بازداشتی‌های دی‌ماه آنجا نگهداری می‌شدند. امیدی‌ها موفق به بازدید از اوین نشدند اما عده‌ای از نمایندگان از اوین بازدید کردند و اعلام شد فیلم خودکشی سینا قنبری برای تعدادی از نمایندگان نمایش داده شده است.

خودکشی سید امامی

به فاصله چند ماه، خودکشی دیگری در اوین گزارش شد. خبر مربوط به کاووس سید‌امامی، استاد دانشگاه امام صادق و فعال محیط زیست بود. شنبه 21 بهمن‌ماه پسر سیدامامی در اینستاگرامش نوشت: «خبر مرگ پدرم، برایم باورکردنی نیست. کاووس ۴ بهمن‌ماه دستگیر شد و ناگهان از دادسرا مادرم را احضار و خبر مرگ همسرش را می‌دهند. می‌گویند خودکشی کرده.... هنوز باور نمی‌کنم.» فرزند دیگر او درباره جزئیات مرگ پدرش گفت: به ما گفته‌اند پدرم با پیراهن‌اش در سلول خودش را حلق‌آویز کرده و از این رخداد حتی فیلم هم دارند. این دستگیری‌ها تنها شامل حال کاووس سیدامامی نشده بود. هفت فعال دیگر محیط زیست نیز همزمان با او دستگیر شده بودند. دادستان تهران جرم این افراد را «جاسوسی» و «جمع‌آوری اطلاعات طبقه‌بندی‌شده در حوزه‌های استراتژیک» دانست. جعفری‌دولت‌آبادی گفته بود: «کاووس سیدامامی هم یکی از متهمان پرونده جاسوسی بوده و با توجه به اعترافات زیاد علیه او و اعترافاتی که خودش داشته در زندان دست به خودکشی زده است.» دو روز بعد از مرگ سید‌امامی اطلاعات سپاه فیلم خودکشی سیدامامی را برای تعدادی از نمایندگان پخش کرد. اگرچه بسیاری معتقد بودند که سید‌امامی خودکشی نکرده، اما برخی دیگر گفتند حتی با فرض پذیرفتن ماجرای خودکشی او، باید دید زندان چرا در نگهداری او قصور داشته است.

شب تلخ پاسداران

تجارت فردا-  در حمله تروریستی به مجلس و مرقد امام خمینی 13 نفر به شهادت رسیدند. رویدادهای تلخ آخر سال تمامی نداشت. رویداد تلخ دیگر بهمن‌ماه، درگیری دراویش گنابادی با ماموران نیروی انتظامی بود که با شهادت سه مامور نیروی انتظامی و دو بسیجی به پایان رسید. ماجرای اعتراضات دراویش گنابادی از مدتی قبل آغاز شد؛ زمانی که عده‌ای از دراویش با تجمع در گلستان هفتم خواستار دیدار با نورعلی تابنده، سرسلسله خود بودند. بار اول درگیری‌های اندکی در خیابان پاسداران روی داد و به زودی به پایان رسید. اما چند روز بعد در پی بازداشت یکی از درویشان گنابادی در کلانتری ۱۰۲ پاسداران، جمعی در مقابل کلانتری تجمع کردند. در پی تلاش برای پراکنده کردن جمعیت معترض، درگیری‌هایی بین نیروی انتظامی و تجمع‌کنندگان به وقوع پیوست. در ادامه فردی با اتوبوس به صف ماموران زد که در نتیجه این برخورد، سه نفر از نیروهای انتظامی به شهادت رسیدند. همچنین یک خودرو سمند نیز در اقدامی مشابه، باعث به شهادت رسیدن یکی از نیروهای بسیجی شد و یک بسیجی دیگر با سلاح سرد کشته شد. نیروی انتظامی اعلام کرد تلاش کرده تا ماجرا مسالمت‌آمیز تمام شود که نشده. نورعلی تابنده هم در بیانیه‌ای از دراویش خواست «بروند در خانه‌هایشان بنشینند. از روی احساسات کاری نکنند که به دیگران صدمه بزنند و بدنامی باقی بماند.» اما فردی با نام محمد ثلاث با اتوبوس وارد جمعیت شد. ابتدا وزیر کشور اعلام کرد که حمله‌کنندگان از دراویش نبوده‌اند. اما وزیر اطلاعات هفته بعد از آن با لحنی تند دراویش را مقصر دانست. نورعلی تابنده در بیانیه دوم از اغتشاشگران اعلام برائت کرد و گفت آنان درویش نبوده‌اند. و مقامات یکی پس از دیگری خواستار مجازات اغتشاشگران و بالاترین برخورد با آنان شدند.

فیلم‌های خبری احمدی‌نژاد

نمی‌توان از سیاست نوشت اما برای محمود احمدی‌نژاد سرفصلی جدا باز نکرد. احمدی‌نژاد ابتدا آمد که بقایی را وارد عرصه سیاست کند که نشد. پس مسیر جدیدی آغاز کرد و به اپوزیسیونی تمام‌عیار بدل شد. گام اول در این مسیر با دستگیری بقایی آغاز شد. 18 تیر حمید بقایی بازداشت شد. محمود احمدی‌نژاد ابتدا در نامه‌ای مفصل و بلندبالا از ظلم بزرگی که در 225 روز بازداشت بقایی بر او رفته بود پرده برداشت. این سرآغاز نامه‌نگاری احمدی‌نژاد و مخالفت با قوه قضائیه و تعیین ضرب‌الاجل برای رفتن آملی‌لاریجانی از قوه قضائیه بود. اما فریادها که به جایی نرسید به شیوه دیگری فریاد تظلم‌خواهی سر دادند. آنها 24 آبان‌ماه به‌مدت سه روز در حرم عبدالعظیم بست نشستند و این اقدام را در اعتراض به رفتار دستگاه قضا عنوان کردند. سایت دولت بهار همزمان با این بست‌نشینی بیانیه‌ای منتشر و به‌شدت از عملکرد قوه قضائیه ایران انتقاد و مسوولان قضایی را به برخورد سیاسی با آنان متهم کرد. اما بست‌نشینی آنها چندان طولانی نبود. روز 27 آبان پس از درگیری‌های رخ‌داده بین برخی افراد و تیم همراه بست‌نشینان به پایان رسید. بست‌نشینان که از این کار نتیجه نگرفتند در یکی از اطلاعیه‌هایی که منتشر کردند از مقام معظم رهبری درخواست کردند آیت‌الله سیدمحمود هاشمی‌شاهرودی را برای رسیدگی به ادعاها و اتهامات مربوط به آنها مامور کنند.

استراتژی جدید

بست‌نشینی که جواب نداد آنها استراتژی جدیدی در پیش گرفتند. ویدئوهایی منتشر کردند و زبان انتقادشان بیش از همیشه تند شد. نوک حمله انتقادات متوجه برادران لاریجانی بود و سیستم قضایی کشور. به قول دادستان کل کشور آنها «اپوزیسیون قوه قضائیه» شدند. مقامات قوه قضائیه اعلام کردند به زودی به تکلیف آنها می‌رسند، سخنگوی این قوه از حکمت صبر در برابر آنان خبر داد و اصولگرایان یکی‌یکی از او اعلام برائت کردند. اما گویا دیگر کار احمدی‌نژاد حمایت از بقایی و مشایی نیست. او منجی ایران شده. به‌خصوص با حمله به قوه قضائیه. او اول برادران لاریجانی را مورد حمله قرار داد و گفت: «ما با برادران لاریجانی مخالفیم و قبول نداریم مملکت به دست آنها بیفتد.» باز هم به قوه قضائیه حمله کرد. بار دیگر هم همین‌طور. بعد خواستار برکناری آملی‌لاریجانی شد و در نهایت در نامه‌ای به مقام معظم رهبری خواستار برکناری همه شد. از رئیس مجلس گرفته تا رئیس قوه مجریه و قضائیه. اما این تنها درخواست او نبود. او درخواست انتخابات آزاد و بدون مهندسی را داشت.

گشایش در حصر

تجارت فردا-  دی ماه برخی از شهرهای ایران عرصه بروز اعتراضات مردمی شد. اواخر مرداد اخباری مبنی بر اعتصاب غذای مهدی کروبی اعلام و گفته شد او خواستار خروج نیروهای امنیتی از منزلش و برپایی دادگاه شده است. در پی انتشار خبر اعتصاب غذای وی، سیدحسن قاضی‌زاده‌هاشمی با دستور روحانی به ملاقات کروبی رفت و از حال مساعد او خبر داد و فرزند کروبی از وعده موافق معاون امنیتی وزارت اطلاعات برای خروج نیروهای امنیتی. اگرچه سخنگوی دستگاه قضا خروج نیروهای امنیتی از منزل مهدی کروبی را کذب دانسته و گفته بود حصر مصوبه ۵۴۴ شورای عالی امنیت ملی در اسفند سال ۸۹ و لازم‌الاجراست و هیچ‌کس حق مخالفت با آن را ندارد اما کم‌کم گزارش‌هایی از گشایش در رفت و آمد فرزندان کروبی عنوان شد و آماده شدن فضا برای رفع حصر تا پایان سال 96.

اوایل آبان‌ماه رسانه‌ها از دیدار اسماعیل دوستی با مهدی کروبی خبر دادند. دوستی نخستین فعال سیاسی بود که پس از شش سال با مهدی کروبی در حصر ملاقات کرد. دوستی گفته بود حامل پیام خاصی نبوده اما دیداری سه‌ساعته با کروبی داشته و قرار است کم‌کم فضا باز شود. دوستی بار دیگر هم با کروبی دیدار داشت. 28 آبان‌ماه هم مجتبی ذوالنور نماینده قم با کروبی دیداری داشت و بعد از این دیدار اعلام شد فرزندان کروبی و میرحسین موسوی هر زمان که بخواهند می‌توانند به دیدار محصورین بروند. علی مطهری هم در گفت‌وگو با ایسنا اعلام کرد: مسوولان قضایی و امنیتی وعده رفع حصر تا پایان سال را داده‌اند و گفته‌اند زیاد در رسانه‌ها اظهارنظر نکنیم و در مقابل آنها به دنبال این هستند که تا پایان سال به این موضوع خاتمه بدهند. ما هم منتظریم که ببینیم آیا آنها به قول‌شان عمل می‌کنند یا نه.

اخبار تلخ و شوک‌آور

در کنار رویدادهای سیاسی زنجیره‌ای، اخبار پراکنده‌ای هم وجود داشت. مانند حمله تروریستی 17 خردادماه به ساختمان اداری مجلس شورای اسلامی و حرم امام(ره). حمله‌ای که 13 شهید و 43 مجروح بر جا گذاشت و «خبرگزاری اعماق» وابسته به داعش مسوولیت آن را بر عهده گرفت. چند ساعت بعد از حمله تروریستی، اعضای داعش یک ویدئوی چندثانیه‌ای از داخل ساختمان منتشر کردند که صدای تیر به گوش می‌رسید و یک نفر تیرخورده روی زمین افتاده بود، کسی به زبان عربی و لهجه‌ای کتابی، می‌گفت: «خدایا شکرت، فکر کرده‌اید ما قرار است برویم؟ ما آمده‌ایم که به اذن خدا بمانیم!» البته آنها فقط مدت کوتاهی توانستند بمانند و وقتی در حلقه محاصره نیروها قرار گرفتند مجبور به انفجار خود شدند. اطلاعیه وزارت کشور جزئیات بیشتری درباره این ماجرا داشت و می‌گفت سه تیم تروریستی قصد انجام عملیات داشتند. تیم اول دو نفر بودند که ساعت 10:30 صبح خودشان را به صحن مصطفی خمینی در ضلع غربی حرم امام(ره) رساندند. یکی از آنها خودش را منفجر کرد و دیگری در حال تیراندازی کور کشته شد. در این حادثه یکی از کارگران فضای سبز کشته و سه نفر از ماموران انتظامات حرم نیز زخمی می‌شوند. چهار نفر عضو تیم دوم بودند که همزمان با تیم اول، به خانه ملت رفتند. آنها از دروازه مربوط به مراجعه‌کنندگان وارد شدند و با زخمی کردن محافظ دروازه ورودی توانستند به ساختمان اداری مجلس راه پیدا کنند. ضاربان پوشش زنانه داشتند و می‌خواستند به صحن علنی مجلس بروند، ولی مقاومت نیروهای امنیتی آنها را به سمت طبقات بالایی ساختمان اداری و دفاتر نمایندگان مجلس راند. تیم سوم هم پیش از انجام عملیات دستگیر شدند.

رویداد تلخ دیگر سال 96، درگذشت ابراهیم یزدی بود. ششم شهریورماه ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران و وزیر خارجه دولت موقت در ۸۶سالگی در شهر ازمیر ترکیه درگذشت. رسانه‌ها او را مرد صبور و معتدل سیاست خواندند و از سال‌ها مبارزه سیاسی و گوشه‌نشینی‌اش گفتند و به نقشش در سال‌های نخست انقلاب پرداختند. از حضور او در نوفل لوشاتو تا رسیدن به پست وزیر امور خارجه در دولت موقت و از امین رهبر فقید انقلاب تا سیاستمداری خانه‌نشین اما اصلاح‌طلب. خبر دیگری که هفتم بهمن‌ماه عنوان شد، خبر تبرئه سعید طوسی بود. یک روز بعد از آنکه محمود صادقی، نماینده اصلاح‌طلب تهران ادعا کرده بود پرونده سعید طوسی به اتهام آزار جنسی کودکان با اعمال «نفوذ» منجر به برائت وی شده است، طوسی در گفت‌وگو با «انصاف‌نیوز» تاکید کرد: «رای تبرئه‌ام صادر و به وکیلم نیز ابلاغ شده و به زودی منتشر می‌شود.» انتشار حکم تبرئه سعید طوسی اما با واکنش‌هایی همراه بود. به گزارش روزنامه ایران احمد توکلی، نماینده اصولگرای ادوار مجلس گفت از شنیدن خبر تبرئه او یکه خورده است.

مرد دیوانه و بازی با برجام

اخبار دیپلماسی امسال زیر سایه اخبار سیاست داخلی بود. اما از سفرهای دیپلماتیک مهم می‌توان به سفر روحانی به ترکیه، سفر رئیس‌جمهور روسیه به ایران، سفر وزیر خارجه انگلیس به تهران و سفر آمانو به تهران اشاره کرد؛ سفرهایی که بخشی از آن حول محور نقش ایران در خاورمیانه می‌چرخید و بخشی دیگر مربوط به برجام و پرونده هسته‌ای ایران بود. ترامپ، بازی جدیدی را با برجام آغاز کرده و هر بار موعد تمدید تعلیق تحریم‌های ایران جنجال‌آفرینی می‌کرد. تندترین واکنش او به برجام در اجلاس سازمان ملل بود که در سخنرانی خود برجام را بدترین توافق تاریخ خواند و گفت: «نمی‌توانیم متعهد به قراردادی باشیم که زمینه طرح‌ریزی یک برنامه هسته‌ای را فراهم می‌کند.» اما در همان اجلاس روحانی بر موضع صلح‌آمیز ایران تاکید کرد و گفت: کشورش قصد خروج از برجام را ندارد و به تعهدات خود پایبند است مگر آنکه طرف‌های دیگر ساز خروج از این تعهد را کوک کنند. این پیامی بود که روحانی هم در سخنرانی‌ها و دیدارهایش بر آن تاکید کرد و هم در گفت‌وگوهای خبری‌اش. او تاکید کرد ایران هیچ‌گاه آغازگر نقض توافق بین‌المللی نخواهد بود اما اگر طرف مقابل بخواهد برابر حقوق مردم ایران تجاوزگر باشد، حتماً جمهوری اسلامی پاسخ مقتضی و مناسب خواهد داد. چندی بعد از پایان سفر تابستانی روحانی به نیویورک مشخص شد ترامپ در این سفر پیشنهاد دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با ایران را داشته است. آن‌گونه که روزنامه واشنگتن‌پست خبر داده دولت آمریکا در حاشیه هفتاد و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد از «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهوری فرانسه خواسته بود تا واسطه گفت‌وگوی مستقیم «دونالد ترامپ» و «حسن روحانی» شود؛ درخواستی که به گفته این رسانه با «مخالفت قاطع» تهران مواجه شده است. ترامپ در سال 96 بار دیگر تعلیق تحریم‌های ایران را تمدید کرد اما اعلام کرد بار دیگر این کار را نخواهد کرد. او بار دیگر هم موضعی صریح درباره ایران داشت. دی‌ماه در نخستین روزهای اعتراضات در ایران، او در صفحه توئیتر خود ادعا کرد: «شهروندان ایرانی از فساد حکومت و بر باد دادن ثروت کشور برای تامین مالی تروریسم در خارج جان‌به‌لب شده‌اند.» او در توئیت دیگری مدعی شد: مردم ایران غذای زیادی ندارند و با تورم عظیم روبه‌رو هستند و در این کشور حقوق بشر نیست. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها